«در بحبوحه بحران مالی بینالمللی سیاستمداران غربی کاهش چشمگیر بهای نفت را روزنهای از امید برای اعمال فشار به حکومت ایران و تبعیت آن کشور از خواست جامعه بینالملل برای توقف غنیسازی اورانیوم میدانند. اما این تصور بیانگر برداشتی نادرست از تاریخ ایران و ذهنیت حاکمان آن کشور است.»
ری تکیه، کارشناس ارشد شورای روابط خارجی آمریکا، تازهترین مقالهاش در مورد قدرت سیاسی ایران را در روزنامه «بوستون گلاب» اینگونه آغاز و در ادامه به نگاه حاکمیت ایران به موضوع اقتصاد و اهداف استراتژیک اشاره میکند.
این کارشناس امور ایران مینویسد: غرب در ایران با حاکمیتی مواجه است که اهداف استراتژیک و قدرتطلبی خود را بر رشد اقتصادی ترجیح میدهد. بعید است فشار اقتصادی و تحریمهای بیشتر تغییری در سیاست تهران ایجاد کند. بنابراین موثرترین راه برخورد با توسعهطلبی در حکومت ایران ایجاد تغییر در اهداف استراتژیک آن کشور است.
در ظاهر به نظر میرسد که رژیم مذهبی ایران با مشکلات فراوانی روبهرو است. نرخ تورم ۳۰ درصد است و حدود ۱۴ میلیون نفر از جمعیت ایران زیر خط فقر هستند. دولت محمود احمدینژاد به خاطر عملکرد اقتصادی منفی خود بهشدت تحت فشار است و تنها نقطه اتکاء آن درآمد سرشار نفت بود که اکنون آن نیز رو به نزول است.
با همه این اوضاع رهبران ایران بیش از آن که نگران وضعیت اقتصادی باشند به مصالح و اهداف استراتژیک خود توجه میکنند. شرایط منطقه از جمله تضعیف آمریکا در خاورمیانه و ادامه بحران در افغانستان و عراق امکانات لازم برای تبدیل شدن ایران به قدرت مطلق در منطقه خلیج فارس را فراهم کرده است. و از شواهد چنین برمیآید که رهبران ارتجاعی ایران کاملا آمادگی آن را دارند که بهای اقتصادی لجاجت و بلندپروازیهای خود را بپردازند.
چنین شرایطی دولت آمریکا و قدرتهای بزرگ دیگر را با این واقعیت دشوار روبهرو میکند که به حکومت ایران نشان دهند تقویت قدرت منطقهای آن کشور از طریق همکاری با غرب میسر است، نه بحران و رویارویی.
به عنوان بخشی از این سیاست، دولت آمریکا میتواند در بازسازی معماری امنیتی منطقه خاورمیانه و خلیج فارس ایران را دخالت دهد. بر اساس آن آمریکا میتواند مخالفت با گسترش نفوذ منطقهای ایران را کنار بگذارد و در را به سوی نقش فعالتر ایران در ایجاد ثبات در عراق بگشاید.
در مقابل ایران باید برنامه هسته ای خود را در چهارچوب تعهدات خود به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای حفظ کرده، حمایت مرگبار از حزبالله لبنان و تندروهای فلسطینی را پایان دهد و برای امیر نشینهای خلیج فارس مشروعیت قائل شود.
گزینه دیگر آمریکا میتواند تشدید اعمال فشار بر ایران باشد. سرنوشت حضور آمریکا در عراق هر چه باشد، ارتش آمریکا هنوز هم از قدرت لازم برای خنثی کردن ایران در خلیج فارس برخوردار است. متحدان عرب آمریکا در خلیج فارس ممکن است کمی نگرانی و تردید داشته باشند، ولی زیر چتر حمایتی نیرومند آمریکا خواهند توانست موضع قاطعتری در مقابل ایران اتخاذ کنند.
تاکنون چندین دولت آمریکا در سیاست اعمال فشار اقتصادی به ایران برای تغییر روش این حکومت شکست خوردهاند. زمان آن فرا رسیده است که با معمای ایران از طریق بازی قدرت برخورد کرد. میتوان به جمهوری اسلامی ایران امکان و فرصت لازم را داد تا به یک قدرت برتر منطقهای بدل شود، ولی تنها به شرطی که برنامه هستهای خود را محدود کرده و به نقش مخرب خود در منطقه پایان دهد. ایرانی که به نقض تعهدات بینالمللی خود ادامه دهد با انزوا و احتمال جنگ روبهرو خواهد بود.
در پایان مقاله ری تکیه مینویسد چنین برخوردی از سوی آمریکا در نهایت میتواند باعث شکاف در میان تندروهای حاکم بر ایران شده و آیتالله خامنهای را وادار کند که رییس جمهور ایران را مهار کند.