تحول‌طلبان و تمایز میان روحانیان و نظامیان

  • جواد کوروشی

تعدادی از اعضای مجلس خبرگان در کنار اکبر هاشمی رفسنجانی و علی خامنه‌ای

درپی هفته پرتلاطم سیاسی و برگزاری اجلاس سالانه مجلس خبرگان رهبری، بیانیه پایانی مجلس خبرگان بدون حضور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، رئیس این مجلس، منتشر شد، با محتوایی که در تایید کامل رهبر جمهوری اسلامی بود.

همزمان با برگزاری این نشست، انتشار نامه‌ای تند از آیت‌الله دستغیب، یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری، بود که در آن به سیاست سرکوب مخالفان با نتیجه انتخابات انتقاد می‌شود.

از سوی دیگر نامه‌ای تند از سوی آیت‌الله طاهری اصفهانی، امام جمعه پیشین اصفهان، خطاب به آقای منتظری منتشر شد. در این نامه آمده است که حکومت فجایعی آفرید که زدودن آثار سوء آن از دامن نظام و روحانیت کاری سخت، بلکه ناشدنی است.

پاسخ‌های آیت‌الله منتظری و آیت‌الله صانعی به نامه‌های میرحسین موسوی هم در نوع خود بی‌سابقه بودند. همزمان اما مجمع عمومی سالانه سازمان ملل کار خود را آغاز کرد که حضور محمود احمدی‌نژاد در آن با اعتراض‌های گسترده ایرانیان ساکن آمریکا روبه‌رو شد و آقای احمدی‌نژاد هم مجبور شد نطق خود را با حضور اندک شنوندگان در سالن سخنرانی سازمان ملل ایراد کند.

در برنامه این هفته دیدگاه‌ها نگاهی داریم به بالا گرفتن اختلاف‌ها در میان روحانیون درون و برون از حکومت و سرانجام نقش آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در درگیری‌های سیاسی جامعه با میهمانان برنامه: خانم فاطمه حقیقت‌جو، نماینده پیشین مجلس و تحلیل‌گر سیاسی در بوستون، محمدجواد اکبرین، دین‌پژوه و تحلیل‌گر سیاسی در بیروت، و علیرضا حقیقی، استاد دانشگاه و تحلیل‌گر سیاسی در تورونتوی کانادا.

بحث را با این پرسش از آقای اکبرین آغاز می‌کنیم که آیا اصولاً نشست خبرگان را نقطه پایانی رایزنی‌های روحانیت باید ارزیابی کرد یا نه؟

محمدجواد اکبرین: به لحاظ حقوقی خبرگان آخرین نقطه‌ای بود که می‌توانست بر اساس قانون اساسی بحران کنونی را مهار کند. اگر تدبیری وجود داشت در راس نظام، مجلس خبرگان هم می‌توانست حرمت رهبری را حفظ کند و هم به مظلومیت مردم در ماه‌های اخیر و مطالبات جریان‌های سیاسی رسیدگی کند. از طریق همان متنی هم که آقای هاشمی رفسنجانی روز اول وعده‌اش را داده بود که ایشان گفته بود متنی تهیه شده توسط خیرخواهان نظام برای برون‌رفت از وضع موجود و تا آنجا که من مطلع هستم متن در راستای همان نکته‌ای است که او در نماز جمعه معروف خود گفته بود: آزادی زندانیان سیاسی، رسیدگی به وضعیت انتخابات و رسیدگی به وضعیت خانواده‌های آسیب‌دیدگان.

منتها مجلس خبرگان جهتش ناگهان از روز پس از افتتاحیه تغییر پیدا کرد و دیدیم بیانیه اختتامیه به جای این که روز سوم منتشر شود (چون اجلاس سه‌روزه بود) به صورت عجله‌ای روز دوم منتشر شد و بدون حضور آقای هاشمی قرائت شد و اساساً ادبیات آن متناسب با ادبیات حقوقی مجلس خبرگان نبود. ادبیات آشنایی بود از جنس چیزهایی که در روزنامه‌های نزدیک به دولت می‌خوانیم. این واژه‌ها عیناً در بیانیه آمده: «استحاله انقلاب، فتنه و اغتشاشات اخیر، سوء‌رفتارهای برخی عناصر داخلی، افشای لایه‌های پنهان و آشکار توطئه و...» اینها ادبیات حقوقی نیست. به جای رسیدگی به مسائل مربوط به حوزه رهبری سخن از بیعت و پشتیبانی قاطع از رهبر به میان آمد. به جای استیضاح رهبری در خبرگان به محضر ایشان رسیدند تا از ایشان رهنمود بگیرند. این هم از عجایب حقوقی روزگار ماست.

خانم حقیقت‌جو، با توجه به سخنان آقای اکبرین و با توجه به این که آقای خامنه‌ای در دیدار خود با اعضای مجلس خبرگان مطرح کرد که بیگانگان دارند دامن می‌زنند به این اغتشاشات، باید به این نتیجه رسید که دیگر رایزنی بین آقای رفسنجانی و آقای خامنه‌ای به مرحله نهایی خودش رسیده یا اصولاً تمام شده است؟

فاطمه حقیقت‌جو: من فکر نمی‌کنم این رایزنی تمام شده باشد. چون در این بازی قدرت هر دو سعی می‌کنند از حداکثر توان خود در لایه‌های قدرت استفاده کنند. نکاتی که آقای اکبرین اشاره کردند، گرچه قابل تامل و نکات درستی است، باید اضافه کنیم که اصولاً مجلس خبرگان سال‌ها پیش به عنوان اولین انتخابات غیرآزاد تکلیفش روشن شد. از مدت‌ها پیش عده بسیاری از حضور در رقابت‌های این مجلس محروم شده بودند با همین هدف که این مجلس فاقد آن کارآیی لازم باشد. به همین دلیل هم این بیانیه از توی آن درمی‌آید. اما من فکر می‌کنم بسته به سطح و عمق بحران کنونی در ماه‌های آینده ممکن است صفحه ترازو به سود آقای هاشمی به هم بخورد.

آقای حقیقی، با توجه به اوضاع سیاسی از یک سو اختلاف نظرهایی میان روحانیان منتقد حکومت با حکومت دیده می‌شود و از سوی دیگر رایزنی‌هایی (اگر اسم آنرا اختلاف نگذاریم) هست که در میان روحانیان درون نظام یعنی موافق حکومت به چشم می‌خورد. در مورد اول شاید بشود به نامه آیت‌الله طاهری و نامه آقای منتظری اشاره کرد و در مورد دوم به نامه آیت‌الله دستغیب که در مجلس خبرگان مطرح کرد. در کنار این جریان جریان سومی هست که مقابله با معترضان را به‌شدت به پیش می‌برد. پرسش این است که سرانجام این اختلاف‌ها و رایزنی‌ها میان روحانیت را چگونه می‌شود ارزیابی کرد؟

علیرضا حقیقی: این که این اختلاف‌ها و ترک‌ها در ساختار قدرت منجر به نتایجی شود، بعید می‌دانم. ولی چند فاکتور دیگر هست که می‌تواند در ارتباط با این اختلاف‌ها فضا را به یک وضع دیگر سوق بدهد. یکی چگونگی تداوم آن جنبش اعتراضی در سطح خیابان‌هاست. نکته دوم این است که مسئله ایران با جهان چگونه حل خواهد شد. آیا به گونه‌ای حل خواهد شد یا شدت پیدا خواهد کرد و به مرحله تحریم‌ها خواهد رسید. در آن صورت آن اعتراض‌ها به همراه وضعیت برخورد جهان با ایران می‌تواند تعیین‌کننده باشد. در مورد تاسیس مجلس خبرگان باید بگوییم که روحانیت با تجربه‌ای که از مشروطیت داشت سعی کرد گارانتی ایجاد کند که دچار سرنوشت مشروطیت نشود. بنابراین مجلس خبرگان به دلیل حضور روحانیت تنها در آن هیچ گاه راهبرد انتقادی نسبت به مسائل مربوط به رهبری نداشت. در مورد آقای رفسنجانی هم اگر جناح غالب بخواهد امتیازی بدهد، این امتیاز را به آقای رفسنجانی نخواهد داد. زیرا آنها می‌دانند که آقای رفسنجانی عنصر پرقدرتی است و اگر بخواهند امتیاز بدهند این امتیاز را به طبقه متوسط و نیمه‌معترض می‌دهند از طریق سازش بین‌المللی با آمریکا یا باز گذاشتن فضا فرهنگی و اجتماعی و سیاسی برای راضی کردن طبقه متوسط.

آقای اکبرین، آقای حقیقی اشاره کردند به این که بستگی دارد این حرکت اعتراضی در خیابان‌ها تا چه حد دوام بیاورد و تا چه حد قدرت داشته باشد. اگر این درگیری‌های بین روحانیان نتواند به جایی برسد (که ظاهراً هم به نظر می‌رسد که آقای خامنه‌ای و کسانی که با ایشان هستند به هیچ وجه به این انتقادها و تذکرات هم چندان روی خوش نشان نمی‌دهند) و با توجه به این که آقای حقیقی اشاره کردند به مسائل بین‌المللی و همین جا اشاره می‌کنیم به صحبت‌های آقای احمدی‌نژاد در سازمان ملل که ناظران آن را خیلی ملایم‌تر ارزیابی می‌کنند، پرسش این است که آیا این احتمال وجود دارد که حکومت برای کنار کشیدن از زیر ضربات داخل و خارج مثلاً سر مسائل هسته‌ای به توافق‌هایی تن در دهد؟

محمدجواد اکبرین: ما نخست باید به این سئوال جواب بدهیم که با حکومت چه طبقه‌ای یا چه صنفی مواجه هستیم. آیا حکومت مجموعه‌ای از دیپلمات‌های سیاسی را در ایران داریم، یا حکومت روحانیان را به معنی دینی و سنتی، و یا زیر حاکمیت میلیتاریزم هستیم و نظامیان بر ما حکومت می‌کنند. بسته به پاسخی که به این سئوال می‌دهیم جهت‌گیری تحلیلی ما روشن می‌شود. ما رفتارهایی در عرصه دیپلماسی می‌بینیم که اصلاً نمی‌شود به آینده تعامل بین‌المللی و تاثیرگذاری مثبت و بقای این دولت و حکومت امید بست. شما از همین سفر آقای احمدی‌نژاد و اظهارات او و مصاحبه‌هایش با تلویزیون‌های معروف دنیا بگیرید تا آن چه در سال‌های گذشته روی داده و رفتار تهاجمی که داشته، این‌ها جواب نمی‌دهد. یعنی من فکر نمی‌کنم این دولت و این حکومت بتواند در عرصه بین‌المللی توفیقی کسب کند، حتی با بعضی کوتاه آمدن‌های ظاهری. دنیا دیگر باور نمی‌کند. مقالاتی که من این روزها در شرق‌الاوسط می‌بینم یک وجه مشترک دارد. همه نویسندگان و تحلیل‌گرها و حتی شخصیت‌های سیاسی دارند به دنیا توصیه می‌کنند که بس است، این بازی موش و گربه را کنار بگذارید، ایران بنا نیست کوتاه بیاید و شما تصمیم نهایی خود را بگیرید. این در مورد گزینه حاکمیت دیپلمات‌ها. در مورد حاکمیت روحانیان، من معتقد نیستم که روحانیان بر کشور ما حکومت می‌کنند. این دولت در حوزه علمیه قم جایگاهی ندارد. به لحاظ سیاسی و نه به لحاظ دینی. اتفاق روز عید فطر یک اتفاق فقهی بود، ولی تاثیر سیاسی گذاشت. شکافی ایجاد شده و عملاً آیت‌الله خامنه‌ای و چند تن از روحانیان نزدیک به او تنها مانده‌اند. من حتی معتقدم بخش جدی مجلس خبرگان هم همراه آنها نیستند. من این بیانیه را تحمیلی می‌دانم و پیش‌بینی می‌کنم به‌زودی پشت پرده رویدادها آشکار خواهد شد. نشانه‌ها هم هست: نبودن آقای هاشمی و گم شدن نقش کسانی که اعتراض‌های جدی داشتند به انتخابات اخیر و فقط آیت‌الله دستغیب نبود. لذا من معتقدم این حکومت حکومت روحانیان هم نیست. می‌رسیم به گزینه نظامی. اگر بپذیریم که حکومت حاضر حکومت نظامیان است، آینده را دشوار می‌شود پیش‌بینی کرد. متاسفانه ما از راه گفت‌وگو به نتیجه نخواهیم رسید و بحران‌های جدی در پیش خواهد بود.

خانم حقیقت‌جو، چه حکومت را نظامی بدانیم و چه روحانی، پرسش این است که تا چه اندازه نظامی‌ها می‌توانند به انتقادهایی که هم از سوی روحانیت و هم از دیگر جناح‌ها می‌شود، بی‌اعتنا باشند؟

فاطمه حقیقت‌جو: تفاوت مجلس خبرگان در دهه اول انقلاب در زمان حضور بنیان‌گذار جمهوری اسلامی با این مجلس در دهه‌های دوم و سوم یک تفاوت ماهوی است. انتخابات مجلس خبرگان در دهه اول انتخابات آزاد بود و با توجه به رهبری کاریزماتیک بنیان‌گذار انقلاب شخص رهبری با بحرانی که امروز هست مواجه نبود. از ابتدا هم تعریف نشده بود که خبرگان به معنی روحانیان است. در قانون اساسی هم چنین تصریحی موجود نیست. مسئله اصلی امروز بحران شخص رهبری در این نظام است. جایگاه رهبری با یک انتخابات تقلبی متزلزل شد. جناح نزدیک به حکومت مرتب تکرار می‌کند که رهبری فصل‌الخطاب است. همه در صدد این هستند که آن تزلزل در جایگاه رهبری را به شکل باسمه‌ای برگردانند. در خصوص نقش روحانیان و نظامیان، با وجود تزاید قدرت سیاسی و اقتصادی نظامیان، نمی‌شود نقش روحانیون سنتی و پایگاه سنتی آنها را نادیده گرفت. نباید انتظار داشت به صرف این که چند نامه توسط روحانیون صادر شده، فکر کنیم که فردا حکومت به حرف این روحانیون توجه می‌کند. فرآیند طولانی‌تر است، ولی همین مسئله روحانیون بیشتری را به سمت جناح مخالف خواهد کشید. اما نظامیان می‌خواهند با الگوی نظامی با مسائل داخل و خارج مواجه شوند. در داخل روش فشار نظامی را افزایش می‌دهند و در سطح بین‌المللی بحران‌های تصنعی در مناطقی مانند افغانستان، عراق و لبنان می‌آفرینند تا بتوانند مذاکرات بین‌المللی را در مورد برنامه هسته‌ای تحت تاثیر قرار دهند. گرچه رئیس جمهور غیرقانونی به شکل مکرر اعلام کرده است که می‌خواهد با اوباما وارد گفت‌وگو شود. اولین دلیل او اعلام این است که دولت مشروعیت دارد. من با آقای حقیقی موافقم که بحران خارجی و داخلی هر دو تعیین‌کننده است، اما فکر می‌کنم این دولت ناتوان از اداره بحران داخلی خواهد بود و جنبش سبز در ماه‌های آینده شکل عمیق‌تر و گسترده‌تری پیدا می‌کند و همین بر بحران بین‌المللی دولت و آقای خامنه‌ای اثر می‌گذارد و آن بحران بین‌المللی هم در عرصه بحران داخلی تاثیر می‌گذارد و نتیجه‌اش فقدان توان لازم برای اداره مملکت خواهد بود.

آقای حقیقی، آقای اکبرین تاکید داشتند روحانیت به آن صورت قدرت اعمال نمی‌کند و بیشتر نظامیان هستند. خانم حقیقت‌جو مطرح کردند که روحانیت در درازمدت می‌تواند تاثیر خودش را بر فرآیند سیاسی جامعه بگذارد. از سوی دیگر چند روز پیش یکی از فرماندهان عالی‌رتبه سپاه اعلام کرد که سپاه هر کاری که خواست بکند نمی‌تواند بلکه به آنها دستور می‌دهند. یعنی یک نوع مبرا کردن سپاه از کارهایی که انجام داده. شما این تلفیق قدرت را چگونه می‌بینید؟

علیرضا حقیقی: من برخلاف نظر برخی معتقدم که آیت‌الله خامنه‌ای بر سپاه کنترل دارد. این که سپاه خودسرانه عمل می‌کند، به این اعتقاد ندارم. آیت‌الله خامنه‌ای به خاطر تجربه‌ای که در طول سی سال گذشته داشت، در سیستم دفاعی، کنترل دارد در سپاه. در عین حال سعی می‌کند تصمیم‌گیری‌ها به گونه‌ای باشد که خواسته‌های آن نیروی حامی رادیکال در بدنه بسیج و سپاه را برآورده کند. در مورد مجلس خبرگان هم آن طور که خانم حقیقت‌جو گفتند نیست. مجلس خبرگان اول چگونه آزاد بود؟ در همان مجلس اول هم جناح راست و محافظه‌کار معترض بودند، ولی به خاطر فضای محدودی که بود اعتراض نمی‌کردند. از جمله آنها با قائم مقامی آیت‌الله منتظری مخالف بودند ولی صدای‌شان به جایی نمی‌رسید. منظورم این است که مجلس خبرگان اول هیچ سنتی را در نظارت رهبری برجای نگذاشت. گزارشی نداریم که نشان بدهد که خبرگان بر تصمیم‌های آیت‌الله خمینی در حوزه‌های مختلف نظارت کرده باشند. در مجموع مخالفان در نفی دولت احمدی‌نژاد متحدند. اما در مورد این که چه می‌خواهند اگر نتوانند حول یک پلاتفرم واقع‌بینانه به توافق برسند، اعتراض‌ها به مفهوم این‌که بتواند تغییرات تعیین‌کننده در سطوح قدرت ایجاد کند، در همان سطح باقی خواهد ماند. دولت هم از این استفاده می‌کند و سعی می‌کند بخشی از طبقه متوسط را از یارگیری با مخالفان باز دارد. اما دولت چند چالش عمده دارد که مهم‌ترین آن در حوزه اقتصادی است و چشم امیدش به افزایش بهای نفت است. اما در صورت کاهش بهای نفت و با توجه به بدهی ۴۰ میلیارد دلاری بانک‌های ایران و تاثیرهای جدی آن در تورم و کاهش نرخ اشتغال امکان افزایش شورش‌های شهری می‌رود.