تفسیر نامه آیت‌الله دستغیب به خبرگان در گفت‌وگو با محسن کدیور

  • امير مصدق کاتوزيان

آیت‌الله علی‌محمد دستغیب

«آیا ما خبرگان رهبری به وظیفه دینی، شرعی و عرفی خود که همان اجرای قانون اساسی یعنی حرکت سه قوه و تذکر به خلاف قانون است عمل کرده‌ایم؟»

این پرسشی است که آیت‌الله سید علی‌محمد دستغیب شیرازی، از انگشت‌شمار اعضای منتقد به شیوه برخورد با معترضان نتیجه اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد سال گذشته، روز شنبه گذشته در نامه سرگشاده‌ای خطاب به اعضای مجلس خبرگان رهبری پرسیده است.

پیش از آغاز هشتمین اجلاس رسمی دوروزه این نهاد در روز سه‌شنبه این هفته، ۲۳ شهریور، در تهران، این عضو مجلس خبرگان رهبری در این نامه تاکید کرده است که یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری، به گفته او، عده زیادی از مردم همچنان به دنبال مطالبات خود هستند.
آیت‌الله سید علی‌محمد دستغیب شیرازی همچنین وعده داده است که باقی حرف‌های خود را روز سه‌شنبه در اجلاس بیان خواهد کرد.

در روز قدس، مسجد قبای شیراز، جایگاه تجمع مقلدان و هواداران آیت‌الله دستغیب شیرازی، هدف حمله لباس شخصی‌ها قرار گرفت. از سوی دیگر محالفان و چهره‌های حامی دولت مسئله محاکمه و بررسی صلاحیت او برای عضویت در مجلس خبرگان رهبری را پیش کشیدند.

وظیفه مجلس خبرگان رهبری از جمله ارزیابی دوره‌ای کارنامه رهبر جمهوری اسلامی ایران است. این نهاد که ریاست آن با اکبر هاشمی رفسنجانی است، همچنین قادر است رهبر را استیضاح و حتی عزل کند. اما منتقدان می‌گویند مقررات انتخاب خبرگان طوری وضع شده است که مخالفان اصلاحات در این مجلس دارای اکثریت باشند.

یکی از این منتقدان محسن کدیور، روحانی اصلاح‌طلب، در پایان تیرماه در نامه‌ای مفصل و سرگشاده به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان، خواستار آن شد که او و معدود اعضای منتقد مجلس خبرگان رهبری مانند سید علی‌محمد دستغیب شیرازی بکوشند مجلس خبرگان رهبر جمهوری اسلامی را از جمله به علت کارنامه‌اش در برخورد با معترضان نتیجه اعلام شده انتخابات سال پیش استیضاح کنند.

محسن کدیور شاگرد آیت‌الله دستغیب شیرازی که اینک در دانشگاه دوک در شهر دورام ایالت کارولینای شمالی در آمریکا استاد مدعو است، میهمان این هفته گفت‌وگوی ویژه رادیوفردا است تا به پرسش‌هایی درباره گفته‌های تازه استادش، نامه سرگشاده خود و اجلاس دوروزه مجلس خبرگان رهبری پاسخ گوید.

  • آقای کدیور! شما آیت‌الله دستغیب را از نزدیک می‌شناسید و شاگردش بودید. علت این که آقای دستغیب الان این پرسش را مطرح کرده‌اند که آیا مجلس خبرگان رهبری به وظیفه خود عمل کرده یا نه، چیست؟

محسن کدیور: روزهای دوشنبه و سه‌شنبه ۲۳ و ۲۴ شهریور اجلاسیه نیم‌ساله مجلس خبرگان برگزار می‌شود. علی‌القاعده می‌باید اعضای مختلف خبرگان در این زمینه اظهار نظر کنند. یکی از اعضا هم آقای دستغیب هستند و طبیعی است که ایشان هم نظر خودشان را در قالب یک نامه به بقیه اعضا مطرح کرده‌اند و یک سوال هم در نامه خودشان برجسته کرده‌اند که آیا ما خبرگان رهبری به وظیفه دینی، شرعی و عرفی خود عمل کرده‌ایم یا نه. و پاسخش هم مشخص است که عمل نکرده‌ایم. چون ایشان ذکر می‌کند که من در ماه رمضان طلب عفو کرده‌ام از خدا که به عنوان نماینده مردم نتوانستم به وظیفه‌ای که قانون بر عهده‌ام گذاشته عمل کنم. مهم‌ترین وظیفه هم ایشان ذکر کرده اجرای قانون اساسی است در حوزه نظارت بر عملکرد رهبری و ارگان‌های زیرنظر ایشان. ای کاش که تعداد بیشتری از اعضای خبرگان این بصیرت را داشتند که مانند ایشان خودشان را ارزیابی کنند و به نتیجه مشابه نتیجه آیت‌الله دستغیب برسند.

  • آیت‌الله دستغیب در نامه خود از عملکرد نهادهای زیر نظارت رهبر جمهوری اسلامی بعد از انتخابات ۲۲ خرداد انتقاد کرده و افزوده‌اند که مابقی حرف‌ها را در اجلاس مجلس خبرگان در روز سه‌شنبه بیان خواهد کرد. عده‌ای از اعضای مجلس خبرگان از قبل هم خواستار برکناری ایشان بودند و مخالفان لباس شخصی او هم که اخیراً در شیراز به مسجد قبا حمله کردند، الان وعده داده‌اند که اجازه ندهند ایشان وارد مجلس خبرگان رهبری شود. هدف آقای دستغیب از نوشتن این نامه چه بوده، ثبت در تاریخ یا اثرگذاری بر مجلس خبرگان رهبری؟

اگر آقای دستغیب موفق شود به مجلس خبرگان وارد شود و نطق خودش را ایراد کند که فبه المراد. این نطق در صورت جلسه مجلس خبرگان ثبت می‌شود و دیگر اعضای خبرگان هم خواهند شنید. اگر احیاناً اراده قاهره‌ای بر این تعلق بگیرد که ایشان به مجلس خبرگان نرسد به عنوان این که مردم اجازه نداده‌اند، این هم در تاریخ ثبت می‌شود که تنها نماینده معترض مجلس خبرگان امکان ورود به این مجلس را نیافت و در نتیجه نتوانست اعتراض خود را به طریق قانونی بیان کند. وضعیت فعلی مجلس خبرگان شبیه مجلس شورای ملی در زمان رضاشاه پهلوی است. در آن زمان با نفوذ رضاشاه پهلوی عملاً فقط یک نماینده باقی مانده بود که آن هم سید حسن مدرس بود که جرات می‌کرد با او مخالفت کند. در مجلس خبرگان ما هم ظاهراً سید علی‌محمد دستغیب مانده است که بتواند به شکل رقیق و مقدماتی ابراز کند که مردم ما یک چیز بیشتر نمی‌خواهند: رای ما کجاست. ما نمایندگان هم باید یک خواسته داشته باشیم: اجرای قانون اساسی. فکر می‌کنم این مطلب به شدت در جامعه تاثیر خواهد داشت و همگان خواهند شنید که صدای ملت از زبان یک روحانی مردمی به در آمده. جمله‌ای هم آقای دستغیب در انتهای نامه‌اش اشاره کرده که نکته مهمی است. ذکر کرده که مجلس خبرگان اگر اعتباری دارد این است که مورد تایید مراجع عظام و علمای اعلام باشد. علی‌القاعده اگر امثال ایشان نتواند سخن خود را در مجلس بگوید و صرفاً از قبیل مجالس فرمایشی این مجلس برگزار شود، اکثریت مراجع تقلید، اکثریت علما که متاسفانه ساکت هم هستند، یقیناً همچون مجلسی را تایید نخواهند کرد.

  • چندی پیش شما یک نامه سرگشاده نوشتید به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان، و در آن نوشتید که اگر او و معدود نمایندگان مجلس خبرگان- در آنجا نوشتید مانند آیت‌الله دستغیب- که به گفته شما سوگند خودشان را نقض نکرده‌اند، هرچه زودتر به وظیفه قانونی خود یعنی تلاش در استیضاح رهبر عمل نکنند، مسئول خواهند بود. گفته‌های تازه آقای دستغیب و این اقلیت چه اثری می‌تواند بر کارکرد مجلس خبرگان و آینده رهبر داشته باشد، با توجه به این که در آن نامه شما نوشته‌اید هدف‌تان از نوشتن آن نامه ثبت در تاریخ نیست، بلکه اثرگذاری ولو اندک در فضای کشور است.

بله. من معتقدم که هر صدای اعتراضی امروز تاثیر دارد در روحیه مردم. آقای دستغیب یک نفر است. اما یک نفر توانسته این جو مردابی و فضای قبرستانی را در کشور بشکند. اگر یک نفر تبدیل به دو نفر شود، یقیناً تصاعد هندسی بالا خواهد رفت. این که صرفاً نامه بنویسیم یا اظهار نظر تندی کنیم و هیچ اثری نداشته باشد، نه من قائل نیستم. لذا در نامه‌ای که نوشته‌ام کاملاً چارچوب قانون اساسی را رعایت کرده‌ام و نشان داده‌ام این قانون اساسی با همه ضعف‌هایی که بر آن مترتب است، می‌توان بر همین اصول که مورد استناد قرار گرفته نزدیک به ۶۰ اصل را رهبر جمهوری اسلامی نقض کرده و زیر پا گذاشته و اگر در مجلس خبرگان ما یکی دو نماینده قوی داشتیم، می‌توانستند بر همین اصول دست بگذارند و بپرسند که اگر قانون اساسی شکنجه را ممنوع کرده، پس زندانیانی که الان در زندان‌اند و می‌نویسند که بازجوها چه بر سر ما آورده‌اند، چه کسی پاسخ‌گوست؟ آیا نمایندگان مجلس خبرگان نمی‌باید در زمینه شکنجه سئوال کنند؟ ده‌ها مورد دیگر در قانون اساسی این که دادگاه‌ها می‌باید با هیات منصفه برگزار شود، همه زندانیان می‌باید وکیل داشته باشند و انتخابات می‌باید واقعاً آزاد باشد و این که کشور به شکل جمهوری اداره شود با اراده مردم کشور مدیریت شود، مسائلی از این قبیل را... این که دور هم بنشینند و مقداری به‌به و چه‌چه کنند و از رهبری داهیانه جناب آقای خامنه‌ای تعریف کنند، یقیناً ملت اینها را می‌شنود ولیکن چنین نمایندگانی را نخواهد بخشید. من فکر می‌کنم کوچک‌ترین اعتراضی که صورت گیرد در جامعه ما تاثیر دارد و خواهیم دید که چه نامه‌ای که من نوشته‌ام و چه نامه‌ای که آیت‌الله دستغیب مرقوم کرده‌اند، مسلماً روی روحیه مردم تاثیر خواهد داشت و ارزیابی خواهند کرد وکلای خود را و ببینیم به کجا خواهند رسید.

  • شما در آن نامه گفته‌اید که عده‌ای بر این‌اند که متمرکز کردن انتقاد بر رهبر جمهوری اسلامی تندروی است و از دید آنها این کار را به میوه کال تشبیه کرده‌اید. چون به عقیده آنها گفته‌اید سقف اعتراض مردم هنوز به بلندای استیضاح رهبری نرسیده. اما عده‌ای هم هستند که ملاک‌شان در انتقاد به این کار شما پسند مردم نیست و می‌گویند حتی اگر مردم هم چنین کاری را بپسندند، در شرایط توازن قوای فعلی تضعیف رهبر، آقای خامنه‌ای، به جایگزینی او با یک رهبر معتدل‌تر نمی‌انجامد. بلکه حداکثر کسی مثل آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی یا کسی مخالف اصلاح‌گرایان یا حتی محافظه‌کاران جانشین آقای خامنه‌ای می‌شود. پاسخ شما به این انتقاد چیست؟

انتقاد کردن هرگز تضعیف کردن نیست. آن چه من در نامه خودم نوشته‌ام با عنوان استیضاح رهبر... استیضاح یعنی طلب وضوح کردن، طلب توضیح کردن. یعنی از ایشان سوال کنند، امثال آقای هاشمی رفسنجانی یا آقای دستغیب شیرازی سوال کنند و جناب آقای خامنه‌ای خود را پاسخ‌گو بداند. موظف بداند به مجلس خبرگان برود و به سوالات نمایندگان مردم پاسخ بدهد. درباره نحوه اجرای قانون اساسی. اگر پاسخش قانع‌کننده بود، به جای خودش برمی‌گردد. اگر پاسخش قانع‌کننده نبود می‌باید موضع خود را ترک کند. نکته دوم این که انتقاد من در درجه اول به شیوه اداره است، نه شخص. ما باید کاری کنیم که رهبر و مدیران کشور پاسخ‌گو باشند. جالب اینجاست که رئیس جمهور که این همه انتقاد به او داریم ایشان هم تاسی کرده به رهبر و حتی در برابر قانون در برابر مجلس شورای اسلامی هم پاسخ‌گو نیست. مجلس قانون تصویب می‌کند، ایشان عمل نمی‌کنند. وقتی مجلس خبرگان نظارتی بر رهبری ندارد، رئیس جمهور غیرمنتخب هم یاد می‌گیرد که او هم هیچ وقعی به نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی نگذارد. لذا نکته دوم من این است که انتقاد ما به شیوه اداره است، به شیوه مدیریت است، به این که کسی خود را دارای اختیارات مطلقه بداند و در مقابل هیچ نهاد مردمی هم پاسخ‌گو نباشد. ما اگر بتوانیم جناب آقای خامنه‌ای را پاسخ‌گو بکنیم، هر کسی هم که جای ایشان باشد یا خود ایشان در آینده خواهند دانست که هر دستوری بدهند توسط نمایندگان مردم رصد می‌شود و نسبت به نتایج آنها مورد بازخواست قرار خواهند گرفت که آیا این سخنان شما حیثیت ایران را در مجامع بین‌المللی افزایش داده یا نه، باعث سربلندی ملت ایران شده است یا نه، اعتماد ملی را افزایش داده است یا نه، مصالح ملی را رعایت کرده‌اند یا نه؟ وقتی پاسخ ما به همه این موارد منفی باشد، در این صورت رهبر نمره منفی گرفته است و نمره قبولی نگرفته است و بعد از بیست و چند سال مدیریت می‌باید مشخص کند که کجای این قانون نوشته است که زمانی که ایشان رئیس جمهور بودند، صرفاً هشت سال امکان مدیریت داشتند و در زمانی که رهبر شدند چه تغییر ماهوی در ایشان اتفاق افتاده است که دیگر اگر بیش از هشت سال مدیر کشور باشند دیکتاتور نمی‌شوند و مسیر استبداد را طی نخواهند کرد. این سوالی است که در ذهن تک‌تک ایرانیان امروز موجود است و هیچ پاسخ قانع‌کننده‌ای نسبت به آن داده نشده است. یک مقام مادام‌العمر با اختیارات مطلقه با یک مجلس دست‌نشانده که حتی امکان تحمل یک مخالف هم در دل خودش را ندارد. آیا نام این جمهوریت است؟ نام این دموکراسی است؟ نام این اسلام رحمانی است؟ هرچه باشد، می‌توانیم بگوییم از دموکراسی، اسلام رحمانی و جمهوریت به دور است.

  • عده دیگری از منتقدان، در آن نامه اشاره کردید، می‌گویند به فرض این که این کار انجام شد و رهبر استیضاح شد- و فرض محال محال نیست- این به ثبات جمهوری اسلامی ایران کمک خواهد کرد... پاسخ‌تان به این انتقاد چیست؟

دموکراسی یقیناً به ثبات کشور کمک می‌کند. استبداد هرگز سبب ثبات نمی‌شود. ما دو گونه ثبات داریم. یکی ثبات قبرستانی است، یکی ثبات فعال است. ثبات دموکراتیک یک ثبات فعال است و ثبات استبدادی یک ثبات شکننده. من معتقدم اگر ما موفق شویم مقامات عالی جمهوری اسلامی را پاسخ‌گو کنیم و آنها را خاضع نسبت به قانون اساسی کنیم، بیشترین ثبات را در ایران ایجاد کرده‌ایم.