سخنان رفیق‌دوست، گواهی بر «ناتوانی دولت اصول‌گرا»

محسن رفیق‌دوست

محسن رفیق‌دوست، رئیس سابق بنیاد مستضعفان و از چهره‌های اصول‌گرا در ایران، خواستار دخالت آیت‌الله علی خامنه‌ای در امور کشور شد و گفت: «الان به جای حساسی رسیدیم» و شاید با دخالت رهبر جمهوری اسلامی ایران کار به جای درستی برسد و مملکت لطمه نبیند.

محسن رفیق‌دوست همچنین گفته است که عدم اطاعت از ولایت در دولت محمود احمدی‌نژاد بیشتر از دولت محمد خاتمی است. وی همچنین از سخنان محمود احمدی‌نژاد مبنی بر در راس امور نبودن مجلس انتقاد کرد و گفت: «آن چیزی که ضربه می‌زند، تفرقه و خودمحوری و تک‌محوری در ایران است.»

محمدرضا یزدان‌پناه، روزنامه‌نگار در پاریس، درباره سخنان آقای رفیق‌دوست در مورد لزوم دخالت رهبری جمهوری اسلامی به رادیوفردا می‌گوید:

البته آقای رفیق‌دوست خیلی کلی و بدون ذکر جزئیات شرایط کشور را حساس توصیف کرده است. منتها ایشان هیچ توضیحی نداده که منظورشان دقیقا از شرایط حساس کشور چیست.

من فکر می‌کنم نکته مهم سخنان آقای محسن رفیق‌دوست در این است که این چهره بانفود جمهوری اسلامی هنگامی درخواست مهم خودش را از آیت‌الله خامنه‌ای مطرح می‌کند که در همان مصاحبه دولت آقای احمدی‌نژاد را در عدم اطاعت از ولایت فقیه، حتی از دولت اصلاح‌طلب آقای خاتمی ضعیف‌تر می‌داند و در این راستا به تمجید از رئیس جمهور سابق ایران هم می‌پردازد.

نباید فراموش کرد که آقای رفیق‌دوست اگرچه یک مقام بلندپایه نظامی و امنیتی و تنها وزیر سپاه در دوران جنگ ایران و عراق بوده و طبق گفته خودش کماکان هم از کادر سپاه است، اما همزمان از اصلی‌ترین چهره‌های جریان موتلفه محسوب می‌شود، جریانی که برای سال‌ها نبض بازار و تجارت ایران را در دست داشتند و به نوعی او را می‌توان یکی از سخنگویان اصلی جناح راست سنتی در ایران به شمار آورد.

به نظر می‌آید بر این مبنا تاکید آقای رفیق‌دوست بر حساس بودن شرایط کشور و لزوم دخالت رهبری برای پایان دادن به این شرایط، نشان‌دهنده زنده بودن جنبش سبز اعتراضی مردم ایران و همچنین تاثیرگذاری این جنبش بر مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور علی‌رغم آرامش ظاهری فضاست.

و همچنین نشان‌دهنده ناتوانی دولت اصول‌گرا و شخص آقای احمدی‌نژاد برای حل بحران‌های کشور هم هست که باعث شده آن دسته از محافظه‌کاران مصلحت‌اندیش‌تر به دنبال پیدا کردن راهکاری برای برون‌رفت از این وضعیت بحرانی کشور باشند.

  • سخنان محمود احمدی‌نژاد مبنی بر در راس امور نبودن مجلس شورای اسلامی باعث بروز انتقادهایی در فضای سیاسی ایران از او شد. طی این چند ماه شاهد افزایش این انتقادها از سوی شخصیت‌های اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و در آخرین مورد هم شاهد انتقاد نشریه پیام انقلاب و همچنین محسن رفیق‌دوست بودیم. به نظر شما بروز این انتقادها در این سطح، ناشی از چه عواملی است؟

سخنان آقای احمدی‌نژاد از آن دست سخنانی بود که حتی حامیان افراطی ایشان هم توانایی دفاع از وی را نداشتند و به همین خاطر هم با سکوت از کنارش گذشتند.

اما آن دسته از اصول‌گرایان منتقد دولت و محافظه‌کاران ناراضی از فرصتی که به واسطه ضدیت این اظهارات با نظر آیت‌الله خمینی درباره «در راس امور بودن مجلس» ایجاد شده بود، نهایت استفاده را بردند و به نوعی به تخطئه آقای احمدی‌نژاد پرداختند.

من فکر می‌کنم مقاله تند ماهنامه ارگان سپاه پاسداران علیه رئیس دولت و اشاره به توانایی و اختیار مجلس برای برکناری رئیس جمهور که عینا هم در سخنان آقای رفیق‌دوست تکرار شده نشانه بروز برخی تحولات بسیار مهم در قسمت «مه‌گرفته» سیاست ایران است. یا حداقل نشانه عمیق‌تر شدن نارضایتی‌های گذشته در حتی نهادهایی مثل سپاه پاسداران از آقای احمدی‌نژاد است.

  • محسن رفیق‌دوست در کنار صحبت‌هایش راجع به دولت به این نکته اشاره کرده است که سپاه پاسدارن نباید در مسائل اقتصادی دخالت کند. این موضع شبیه به موضعی است که بسیاری از مخالفان و منتقدان دولت در پیش گرفتند و ورود سپاه را به مسائل اقتصادی زیان‌بار دانستند. شما فکر می‌کنید این انتقاد محسن رفیق‌دوست ناشی از چه عواملی است؟ آیا می‌تواند ناشی از این باشد که بخش سنتی جریان اصول‌گرا که در مقوله تجارت دست داشته، هم اکنون نگران است که منافع خودش را از دست بدهد؟

همزمان با روی کار آمدن دولت آقای محمود احمدی‌نژاد، بخش عمده‌ای از اقتصاد ایران به‌خصوص بخش‌های سودآور این اقتصاد مثل حوزه نفت و گاز یا حوزه‌های انرژی یا پیمان‌کاری کشور در اختیار سپاه قرار گرفت. نباید فراموش کرد که آقای رفیق‌دوست خودش مدیریت یک بنیاد عظیم اقتصادی به نام «بنیاد نور» را در دست دارد که برای سال‌ها حداقل در چند حوزه تخصصی، مثل بازار دارو و بخشی از ساخت‌وسازهای وسیع ساختمانی در کشور، دست بالایی داشته است.

از این بابت طبیعی است که ورود سپاه به حوزه اقتصاد و حضور بی‌رقیب این نهاد امنیتی- نظامی، مشکلاتی را برای نهادها و بنیادهایی که امثال آقای رفیق‌دوست مدیریت آن را به عهده دارند، ایجاد می‌کند.

طبیعی است که در این میان سهم بنیادهایی مثل بنیاد نور که آقای رفیق‌دوست آن را هدایت می‌کند کمتر شده است. این مسئله طبیعتا باعث افزایش نارضایتی‌ها در درون این جریان شده است.