روز سهشنبه ۱۴ مهرماه، بسیاری از کارگردانان و سینماگران مشهور ایران به حملههای وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی و معاون او به «خانه سینما» واکنش نشان داده و در نامهای تکسطری، موجز و فشرده، اما روشن، گویا و صریح اعلام کردند: «برای حفظ سينمای ارزشمدار ايران و جامعه اصناف سينمايی در كنار مديرعامل منتخب خود (خانه سينما) ايستادهايم.»
در میان امضاکنندگانی که از محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل «خانه سینما»، و از انتخاب خود در برابر حملههای وزیر، معاون سینمایی وزیر و دیگر مقامات وزارت ارشاد حمایت کردهاند، نامهای معتبری چون بهرام بيضايی، داريوش مهرجویی، ناصر تقوايی، رخشان بنیاعتماد، مجيد مجيدی، كامران شيردل، نورالدين زرينكلک، پرويز پرستويی، كمال تبريزی، تهمينه ميلانی، رضا كيانيان، كامبوزيا پرتوی، داريوش فرهنگ، محمد رسولاف، جعفر پناهی و ناصر صفاريان به چشم میخورند که اغلب آنها از مشهورترین و محبوبترین کارگردانان و بازیگران و چهرههای سینمای ایران هستند.
سینمای ایران بیش از دیگر ژانرهای هنری و ادبی به یارانهها و کمکهای مالی و تکنیکی دولتی نیازمند است، صنعت سینمای ایران بیش از دیگر ژانرها به سانسور راه داده و نیازهای این صنعت به حمایتهای حکومتی به برخی محافظهکاریها فضا داده است.
اما نامه «جمعی» سینماگران ایرانی از تحولی جدی در جامعه سینمایی ایران و از این واقعیت خبر میدهد که سینماگران ایرانی نیز به عنوان یک صنف «هویت صنفی ـ فرهنگی جمعی» خود را تحقق بخشیده و این دستاورد را چون نهادی برای حفظ استقلال فرهنگی و خواستهای صنفی خود و چون سپری در برابر حملههای وزارت ارشاد و سانسور برافراشتهاند.
سد سرکوب و موج مقاومت
تنشی که در هفته اخیر بر فضای سینمای ایران سایه افکند پررنگ شد و ادامه دارد، نخستین تنش بین وزارت ارشاد و دیگر ارکان فرهنگی دولت احمدینژاد و هنرمندان و اولین چالش جمهوری اسلامی با فعالان عرصه فرهنگ در ایران نیست.
چالش بین هنرمندان و نظام جمهوری اسلامی و تنش بین هنرمندان و دولت آقای احمدینژاد که پس از جنبش اعتراض به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری بالا گرفته است از فرایندهای مکرر است و در تضاد سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی با الزامات خلاقیت هنری و ادبی ریشه دارد.
جمهوری اسلامی از ادبیات و هنر و نویسندگان و هنرمندان میخواهد آفرینشهای فرهنگی خود را با قالبها و ضوابط مکتبی و سیاستهای حکومتی همخوان کنند، اما خلق هنری و ادبی با سفارش و بخشنامه و دستورالعملهای مکتبی ممکن نیست و اثر هنری و ادبی با هر محتوای فکری و سمت و سوی سیاسی به آزادی تفکر و تخیل نیازمند است.
جمهوری اسلامی فرهنگ را میدان نبرد نظامی و امنیتی پنداشته و بر آن است که «دشمنان» خارجی این نظام برای «براندازی نرم» به سلاح «تهاجم فرهنگی» مجهزند. در این تحلیل توسل به سلاحهایی چون حذف فیزیکی و معنوی، سانسور، تحمیل خودسانسوری، زندان و شکنجه و وادار کردن خلاقان عرصه فرهنگ به مهاجرت و تبعید با برهانهای امنیتی توجیه میشود.
اما خلاقیت فرهنگی به آزادی خلق وابسته است و هم از این روی سد سانسور مدام با موج مقاومت فرهنگی روبهرو است.
آرزویی نجیب که به براندازی تعبیر شد
این بار اصغر فرهادی در سخنانی که به مناسبت دریافت جایزه برای کارگردانی فیلم «درباره الی» در چهاردهمین جشن «خانه سینما» بر زبان آورد، آرزو کرد که بازیگرانی چون خانم «گلشیفته فراهانی» و فیلمسازانی چون «بهرام بیضایی، امیر نادری، محسن مخملباف و جعفر پناهی» امکان آن را بیابند که در میهن خود در فیلمها بازی کرده یا فیلم بسازند.
مقامات جمهوری اسلامی که فرهنگ را نه عرصه خلاقیتهای فکری و ادبی و هنری، که میدان نبردی امنیتی و نظامی میپندارند و به کردار، گفتار و آثار نویسندگان و هنرمندان مشکوک و حساساند، آرزوی نجیب آقای فرهادی و بیان آن را در یک نشست عمومی برنتافتند.
وزارت ارشاد جمهوری اسلامی پروانه فیلم در حال ساخت «جدایی نادر از سیمین» به کارگردنی فرهادی را لغو کرد تا او را مجازات کند.
سانسور جمهوری اسلامی که تاکنون به محتوا و فرم و ساختار آثار هنری و ادبی معطوف بود با این اقدام گامی به جلو نهاد و به سخنان کارگردان یک فیلم نیز بسط یافت و پروانه فیلمی در حال ساخت به دلیل سخنان کارگردان درباره موضوعی بیارتباط با فیلم او لغو شد.
واکنش سریع و اقدام تند وزارت ارشاد پیامی روشن به همه هنرمندان، و بهویژه فیلمسازان بود و آنان را موظف میکرد که نه فقط آثار خود، که کردار و گفتار خود را نیز با ضوابط مکتبی جمهوری اسلامی و چارچوبهای سیاسی دولت آقای احمدینژاد منطبق و هماهنگ کنند.
اما وزارت ارشاد به مجازات کارگردانی که از آرزو و حقوق صنفی همکاران خود سخن گفته بود بسنده نکرد و «خانه سینما»، نهاد برگزارکننده مراسم را، نیز به آماج حملههای خود بدل و از گردانندگان این نهاد انتقاد کرد که چرا در برابر سخنان فرهادی واکنش نشان نداده و به مثل مانع از سخنرانی برنده جایزه خود نشدهاند.
جواد شمقدری، معاونت سینمایی وزیر ارشاد، در اعلامیه هفتم مهرماه خود به «خانه سینما» و «کسانی» که، به گفته او، سخنان آقای فرهادی را «شنیدند و سکوت کردند، کسانی که تشویق کردند و هلهله سر دادند» حمله و این نهاد و حاضران در مراسم را به «پاگذاشتن بر میراث بزرگ امام و رهبر کبیر انقلاب اسلامی و پایمال کردن خون دهها هزار شهید» متهم کرد.
از نگاه معاونت سینمایی وزیر ارشاد آرزوی کارگردانی ایرانی برای بازگشت و ادامه کار همکاران خود در میهن به «هلهله و شادی بیخبران و غافلانی» که «پایان نظام جمهوری اسلامی ایران را آرزو میکنند» تعبیر شد.
محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه سینما، در نامهای سرگشاده که روز نهم مهرماه منتشر شد، اتهامات معاونت سینمایی وزارت ارشاد را «سراسر کذب» و «مایه شگفتی» ارزیابی کرد و گفت: «آن چه در جشن سینمای ایران گذشت به استناد وقایع ثبت شده در حافظه دوربینها و حضور دهها خبرنگار و صدها تن از اهالی فرهیخته سینمای ایران به هیچ وجه با اتهاماتی که در بیانیه معاونت سینمایی آمده همخوانی و مطابقت نداشته و ندارد.»
توضیحات خانه سینما بیپاسخ نماند و محمد حسینی، وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی، به صحنه آمد و با تایید سخنان معاون خود از فعالان عرصه فرهنگ خواست تا از «مباحث سیاسی» دوری کنند.
وزیر ارشاد سینماگران منتقد را به «زنده کردن جنبش مُرده سبز» متهم کرد و سمت حمله را به خانه سینما برگرداند و گفت: «حرف ما با حلقهگردانان این محافل است. مسئله ما کسانی است که به صورت سازماندهیشده دارند ارزشهای اسلامی را زیر پا میگذارند.»
وزیر ارشاد با بازگشت برخی از کارگردانان خلاق سینمای ایران به میهن خود مخالفت کرد و گفت: «این که کسی آرزو کند که فردی ضدانقلاب... به ایران برگردد نشان میدهد که مسئله دیگر صنفی و سینمایی نیست.»
وی افزود: «این که عدهای هم بیایند در آن فضا برای این حرفها سوت و کف بزنند از نظر ما محکوم است و قابل قبول نیست.»
نهادهای امنیتی نیز به یاری وزارت ارشاد آمدند و سایت خانه سینما از روز یکشنبه ۱۲ مهرماه هک شد.
این بار اما ارعاب و پیامهای تهدیدآمیز وزیر و معاون او که با اتهامات سنگین امنیتی همراه بود بیاثر ماند و سینماگران ایرانی را به عقبنشینی از خواستهای معقول خود و تنها گذاشتن همکار خود وادار نکرد.
نامه جمعی روز سهشنبه ۱۴ مهرماه سینماگران ایران در حمایت از مدیرعامل خانه سینما با ایجاز و فشردگی و صراحت خود پاسخی است روشن به سانسور تهدید و ارعاب و نشانی است واضح از تحقق هویت جمعی صنفی که بهرغم خلاقیتهای فردی تاکنون کمتر به اقدام جمعی متوسل شده بود.
دفاع سینماگران ایران از خانه سینما در برابر وزارت ارشاد نشان میدهد که تحولات سیاسی جامعه در سالهای اخیر بر جامعه سینمایی ایران نیز اثر گذاشته و این جامعه را از بسیاری از نگرانیها و ترسهای خود رها کرده است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
* دیدگاه های ارائه شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست.
در میان امضاکنندگانی که از محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل «خانه سینما»، و از انتخاب خود در برابر حملههای وزیر، معاون سینمایی وزیر و دیگر مقامات وزارت ارشاد حمایت کردهاند، نامهای معتبری چون بهرام بيضايی، داريوش مهرجویی، ناصر تقوايی، رخشان بنیاعتماد، مجيد مجيدی، كامران شيردل، نورالدين زرينكلک، پرويز پرستويی، كمال تبريزی، تهمينه ميلانی، رضا كيانيان، كامبوزيا پرتوی، داريوش فرهنگ، محمد رسولاف، جعفر پناهی و ناصر صفاريان به چشم میخورند که اغلب آنها از مشهورترین و محبوبترین کارگردانان و بازیگران و چهرههای سینمای ایران هستند.
سینمای ایران بیش از دیگر ژانرهای هنری و ادبی به یارانهها و کمکهای مالی و تکنیکی دولتی نیازمند است، صنعت سینمای ایران بیش از دیگر ژانرها به سانسور راه داده و نیازهای این صنعت به حمایتهای حکومتی به برخی محافظهکاریها فضا داده است.
اما نامه «جمعی» سینماگران ایرانی از تحولی جدی در جامعه سینمایی ایران و از این واقعیت خبر میدهد که سینماگران ایرانی نیز به عنوان یک صنف «هویت صنفی ـ فرهنگی جمعی» خود را تحقق بخشیده و این دستاورد را چون نهادی برای حفظ استقلال فرهنگی و خواستهای صنفی خود و چون سپری در برابر حملههای وزارت ارشاد و سانسور برافراشتهاند.
سد سرکوب و موج مقاومت
تنشی که در هفته اخیر بر فضای سینمای ایران سایه افکند پررنگ شد و ادامه دارد، نخستین تنش بین وزارت ارشاد و دیگر ارکان فرهنگی دولت احمدینژاد و هنرمندان و اولین چالش جمهوری اسلامی با فعالان عرصه فرهنگ در ایران نیست.
چالش بین هنرمندان و نظام جمهوری اسلامی و تنش بین هنرمندان و دولت آقای احمدینژاد که پس از جنبش اعتراض به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری بالا گرفته است از فرایندهای مکرر است و در تضاد سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی با الزامات خلاقیت هنری و ادبی ریشه دارد.
جمهوری اسلامی از ادبیات و هنر و نویسندگان و هنرمندان میخواهد آفرینشهای فرهنگی خود را با قالبها و ضوابط مکتبی و سیاستهای حکومتی همخوان کنند، اما خلق هنری و ادبی با سفارش و بخشنامه و دستورالعملهای مکتبی ممکن نیست و اثر هنری و ادبی با هر محتوای فکری و سمت و سوی سیاسی به آزادی تفکر و تخیل نیازمند است.
جمهوری اسلامی فرهنگ را میدان نبرد نظامی و امنیتی پنداشته و بر آن است که «دشمنان» خارجی این نظام برای «براندازی نرم» به سلاح «تهاجم فرهنگی» مجهزند. در این تحلیل توسل به سلاحهایی چون حذف فیزیکی و معنوی، سانسور، تحمیل خودسانسوری، زندان و شکنجه و وادار کردن خلاقان عرصه فرهنگ به مهاجرت و تبعید با برهانهای امنیتی توجیه میشود.
اما خلاقیت فرهنگی به آزادی خلق وابسته است و هم از این روی سد سانسور مدام با موج مقاومت فرهنگی روبهرو است.
آرزویی نجیب که به براندازی تعبیر شد
این بار اصغر فرهادی در سخنانی که به مناسبت دریافت جایزه برای کارگردانی فیلم «درباره الی» در چهاردهمین جشن «خانه سینما» بر زبان آورد، آرزو کرد که بازیگرانی چون خانم «گلشیفته فراهانی» و فیلمسازانی چون «بهرام بیضایی، امیر نادری، محسن مخملباف و جعفر پناهی» امکان آن را بیابند که در میهن خود در فیلمها بازی کرده یا فیلم بسازند.
مقامات جمهوری اسلامی که فرهنگ را نه عرصه خلاقیتهای فکری و ادبی و هنری، که میدان نبردی امنیتی و نظامی میپندارند و به کردار، گفتار و آثار نویسندگان و هنرمندان مشکوک و حساساند، آرزوی نجیب آقای فرهادی و بیان آن را در یک نشست عمومی برنتافتند.
وزارت ارشاد جمهوری اسلامی پروانه فیلم در حال ساخت «جدایی نادر از سیمین» به کارگردنی فرهادی را لغو کرد تا او را مجازات کند.
سانسور جمهوری اسلامی که تاکنون به محتوا و فرم و ساختار آثار هنری و ادبی معطوف بود با این اقدام گامی به جلو نهاد و به سخنان کارگردان یک فیلم نیز بسط یافت و پروانه فیلمی در حال ساخت به دلیل سخنان کارگردان درباره موضوعی بیارتباط با فیلم او لغو شد.
واکنش سریع و اقدام تند وزارت ارشاد پیامی روشن به همه هنرمندان، و بهویژه فیلمسازان بود و آنان را موظف میکرد که نه فقط آثار خود، که کردار و گفتار خود را نیز با ضوابط مکتبی جمهوری اسلامی و چارچوبهای سیاسی دولت آقای احمدینژاد منطبق و هماهنگ کنند.
اما وزارت ارشاد به مجازات کارگردانی که از آرزو و حقوق صنفی همکاران خود سخن گفته بود بسنده نکرد و «خانه سینما»، نهاد برگزارکننده مراسم را، نیز به آماج حملههای خود بدل و از گردانندگان این نهاد انتقاد کرد که چرا در برابر سخنان فرهادی واکنش نشان نداده و به مثل مانع از سخنرانی برنده جایزه خود نشدهاند.
جواد شمقدری، معاونت سینمایی وزیر ارشاد، در اعلامیه هفتم مهرماه خود به «خانه سینما» و «کسانی» که، به گفته او، سخنان آقای فرهادی را «شنیدند و سکوت کردند، کسانی که تشویق کردند و هلهله سر دادند» حمله و این نهاد و حاضران در مراسم را به «پاگذاشتن بر میراث بزرگ امام و رهبر کبیر انقلاب اسلامی و پایمال کردن خون دهها هزار شهید» متهم کرد.
از نگاه معاونت سینمایی وزیر ارشاد آرزوی کارگردانی ایرانی برای بازگشت و ادامه کار همکاران خود در میهن به «هلهله و شادی بیخبران و غافلانی» که «پایان نظام جمهوری اسلامی ایران را آرزو میکنند» تعبیر شد.
محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه سینما، در نامهای سرگشاده که روز نهم مهرماه منتشر شد، اتهامات معاونت سینمایی وزارت ارشاد را «سراسر کذب» و «مایه شگفتی» ارزیابی کرد و گفت: «آن چه در جشن سینمای ایران گذشت به استناد وقایع ثبت شده در حافظه دوربینها و حضور دهها خبرنگار و صدها تن از اهالی فرهیخته سینمای ایران به هیچ وجه با اتهاماتی که در بیانیه معاونت سینمایی آمده همخوانی و مطابقت نداشته و ندارد.»
توضیحات خانه سینما بیپاسخ نماند و محمد حسینی، وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی، به صحنه آمد و با تایید سخنان معاون خود از فعالان عرصه فرهنگ خواست تا از «مباحث سیاسی» دوری کنند.
وزیر ارشاد سینماگران منتقد را به «زنده کردن جنبش مُرده سبز» متهم کرد و سمت حمله را به خانه سینما برگرداند و گفت: «حرف ما با حلقهگردانان این محافل است. مسئله ما کسانی است که به صورت سازماندهیشده دارند ارزشهای اسلامی را زیر پا میگذارند.»
وزیر ارشاد با بازگشت برخی از کارگردانان خلاق سینمای ایران به میهن خود مخالفت کرد و گفت: «این که کسی آرزو کند که فردی ضدانقلاب... به ایران برگردد نشان میدهد که مسئله دیگر صنفی و سینمایی نیست.»
وی افزود: «این که عدهای هم بیایند در آن فضا برای این حرفها سوت و کف بزنند از نظر ما محکوم است و قابل قبول نیست.»
نهادهای امنیتی نیز به یاری وزارت ارشاد آمدند و سایت خانه سینما از روز یکشنبه ۱۲ مهرماه هک شد.
این بار اما ارعاب و پیامهای تهدیدآمیز وزیر و معاون او که با اتهامات سنگین امنیتی همراه بود بیاثر ماند و سینماگران ایرانی را به عقبنشینی از خواستهای معقول خود و تنها گذاشتن همکار خود وادار نکرد.
نامه جمعی روز سهشنبه ۱۴ مهرماه سینماگران ایران در حمایت از مدیرعامل خانه سینما با ایجاز و فشردگی و صراحت خود پاسخی است روشن به سانسور تهدید و ارعاب و نشانی است واضح از تحقق هویت جمعی صنفی که بهرغم خلاقیتهای فردی تاکنون کمتر به اقدام جمعی متوسل شده بود.
دفاع سینماگران ایران از خانه سینما در برابر وزارت ارشاد نشان میدهد که تحولات سیاسی جامعه در سالهای اخیر بر جامعه سینمایی ایران نیز اثر گذاشته و این جامعه را از بسیاری از نگرانیها و ترسهای خود رها کرده است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
* دیدگاه های ارائه شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست.