ماجراهای میلیونرهای پرنفوذ اسراییلی که فارسی حرف می زنند

هر چند که ایران نخستین کشور خاورمیانه بوده که اسراییل را به رسمیت شناخته، اما بعد از انقلاب ایران، روابط دو کشور قطع شده است.

به رغم اختلافات ديرينه جمهوری اسلامی ايران و اسراييل، اين دو کشور پيوندی ناگسستنی دارند که هراز گاهی روزنامه نگاران را ترغيب می کند تا به آن بپردازند: يهوديان ايرانی تبار در اسراييل.

کشور ايران از کهن ترين کشورهای جهان است که يهوديان را دهها قرن، با آغوش باز پذيرفته و به همين دليل، پيروان اين دين در ايران، ريشه ای تاريخی دارند، هر چند که در ۲۷ سال اخير، بی سابقه ترين فشارهای حکومتی را از سوی نظام سياسی اسلامگرای ايران، تحمل کرده اند.

اما شايد همين پيوند ديرينه موجب شد تا در تشييع جنازه پاپ ژان پل دوم در آوريل سال ۲۰۰۵، وقتی قرار شد همه رهبران جهان يک جا جمع شوند، به جای يک نفر، دو نفر متولد ايران به مراسم دعوت شدند! در جايی که شش پادشاه، پنج ملکه و بيش از هفتاد رييس جمهور جهان، دوشادوش هم ايستاده بودند، دو رييس جمهور، «همشهری» از آب در آمدند: روسای جمهور ايران و اسراييل!

اما موضوع اين پيوند، به هم محلی بودن موشه کاتساو و محمد خاتمی (رييس جمهور وفت ايران) ختم نمی شود. ايرانی ها، بخش مهمی از نظام سياسی – اقتصادی اسراييل هستند.

نفوذ ايرانی

روز پنج شنبه، دوازدهم بهمن ماه، ضميمه هفتگی روزنامه معروف «هاآرتص» - چاپ اسراييل – در گزارشی، از احوال ميليونرهای ايرانی تباری نوشته است که در صحنه سياست اسراييل نفوذ بسياری دارند و صد البته از اين نفوذ نيز گاه بهره می برند.

در اين ضميمه سياسی، شرح ارتباط های خانواده های ايرانی تبار «خاکشوری» و «نظريان»، با سياستمداران مهم اسراييل منتشر شده است و آمده است که آنها حتی در استعفای رييس ايرانی تبار ستاد ارتش اسراييل نيز نقش داشته اند.

مجله هفتگی ضميمه روزنامه هاآرتص دراسراييل، دراين گزارش مشروح درباره خانواده های «خاکشوری»، «نظريان» وچند شخصيت يهودی ايرانی تبار ديگر دراسراييل آمده که اين ايرانی تبارها، از ارتباطات گسترده ای با سياستمداران اسراييلی برخوردارهستند.

ميليونرهای سخت کوش

در اين گزارش، درکنار فعاليت های بازرگانی ومعاملات زمين واملاک گسترده ای که ميليونرهای ايرانی - يهودی دراسراييل، يونان وديگر نقاط جهان دارند، برخی ازتماس های آنها با سياستمداران وفرماندهان ارشد ارتش اسراييل شرح داده شده است.

خانواده «خاکشوری»، که سال ها درسوئيس زندگی می کردند، درسال های اخير، فعاليت گسترده ای درصحنه سياست، بازرگانی واقتصاد دراسراييل داشته است. اين خانواده، همزمان با اسراييل، در ديگر نقاط دنيا، به ويژه اروپا نيز صاحب املاک وکمپانی های مهم وپر درآمدی هستند.

جمهوری اسلامی ايران درآغاز موجوديت خود، بخش بزرگی از اموال خاندان «خاکشوری» ونيز خاندان «نظريان» رادر ايران مصادره کرد، اما برادران هر دو خانواده توانستند دوباره دراروپا، امريکا واسراييل، به فعاليت گسترده بپردازند وثروت سرشاری کسب کنند.

نيسان خاکشوری، درايام حکومت شاه ازايران به سوئيس رفت وابتدا با تجارت فرش ايرانی و پاکستانی ومعاملات ديگر دراتحاد جماهير شوروی سابق و هند، به ثروتی سرشار در سوئيس رسيد.

او بخشی ازثروت خود را نيز از راه احداث وفروش آپارتمان های مجلل درهتل های بندر ايلات، درجنوب اسراييل، به دست آورده است.

نيسان خاکشوری در سال های اخير، به رياست سازمان «عالی يهوديان ايرانی تبار دراسراييل» منصوب شده وفعاليت های اين سازمان، با نظر وی اداره می شود.

وی اخيرا با شرکای خود درماجرای اختلاف بر سر تسلط برسهام يک هتل مجلل درکشوريونان، در اسراييل به دادگاه رفت.

نفوذ سياسی

روزنامه هاآرتص نوشته است: «خاندان خاکشوری، با رييس جمهوری ايرانی زاده اسراييل، موشه کاتساو، که اکنون پرونده سنگين اتهامات غيراخلاقی عليه وی درجريان است وناچار به ترک اقامتگاه رياست جمهوری شده، ارتباط نزديکی داشت. اما بيشترازماجرای رييس جمهوری، خاندان خاکشوری ازرييس ستاد مشترک ارتش اسراييل، ژنرال دان خالوتس نوميد شده اند.»

ژنرال خالوتس، رييس سابق ارتش اسراييل که ازپدری ايرانی به دنيا آمده، با يهوديان ايرانی زاده دراسراييل ارتباطات گسترده ای دارد.

به نوشته هاآرتص، هنگامی که درماههای اخير پس ازجنگ اسراييل و گروه حزب الله لبنان، انتقادها از ژنرال خالوتس وديگر فرماندهان نظامی وسياستمداران اسراييلی بالاگرفت، آقای نظريان (يک ميلياردر ديگر يهودی ايرانی زاده) که او وخانواده اش دراسراييل وامريکا صاحب ثروتی سرشارهستند ومعاملات گسترده بين المللی وکمپانی های مهمی دارند، به آقای خاکشوری گفت که بايد با ژنرال خالوتس ديدارکند.

به نوشته هاآرتص، آقای خاکشوری به آقای نظريان گفت: «دان را امشب به خانه من بيآور تا به اوبگوييم که بايد از رياست ستاد مشترک ارتش اسراييل استعفادهد؛ هرچند که ديگردير شده است.»

به نوشته هاآرتص، نيسان خاکشوری از ژنرال دوره ذخيره، شائول موفاز نيز که دردولت پيشين وزيردفاع بود ودردولت کنونی اسراييل وزير راه وترابری است، دلسرد شده است، زيرا خاندان خاکشوری ودوستانشان سه سال پيش ستادی برای رساندن آقای موفاز به مقام نخست وزيری تشکيل دادند ومتعهد شدند که درگام اول بيش ازيکصدهزاردلار برای موفقيت او در انتخابات رهبری حزب ليکود (که درآن زمان دولت رادردست داشت) هزينه کنند.

«موفاز عقب کشيد»

نيسان خاکشوری به اين روزنامه گفته است: «بی بی (لقب نتانياهو) همان روز به من تلفن کرد وگفت، نيسان مبادا بگذاری که شائول اعلام نامزدی کند.»

آقای خاکشوری می گويد: «اما حمايت ما ازموفازادامه يافت وهنگامی که آريل شارون، حزب کاديما رابرپا کرد، ما همچنان به پشتيبانی ازموفاز ادامه داديم ودرست درهمان روزی که می خواستيم دادن کمکهای مالی بيشتر به اوراتعهد کنيم، اوبه يکباره ازحزب ليکود کناره گيری کرد وپيوستن خود به حزب کاديما را خبر داد وهمه ما را انگشت به دهان باقی گذاشت.»

آقای خاکشوری درمورد اين رفتارموفازمی گويد: «برای رسيدن به مقام نخست وزيری بايد شرائط لازم را داشت ومهمتر از همه بايد ثابت قدم بود.»

تلاش جمهوری اسلامی

آقای خاکشوری به هاآرتص گفته است دراواسط دهه هشتاد ميلادی، افرادی از رژيم جمهوری اسلامی ايران درتماس با دفتر اودرسوئيس به اوپيشنهاد دادند که با برخی ازمقامات وقت ايران درتماس باشد.

وی حاضر به بردن نام اين مقامات نيست، اما می گويد به آنها جواب داديم که ما حاضر به دخالت درمعاملات اسلحه نيستيم.

برادران خاکشوری ازاوائل دهه هفتاد ميلادی ديگر به ايران نرفته اند ولی همانند خاندان نظريان، هنوز دربين خانواده فارسی سخن می گويند، غذای ايرانی دوست دارند، درآيين های فرهنگی وهنری ايرانيان به طور منظم شرکت می کنند وازاين فعاليت ها، ازراههای مالی وبهره گيری ازنفوذ خود، حمايت می کنند.