گروه تحقيقاتی آکسفورد در بريتانيا که يک مرکز پژوهشی در زمينه امور امنيت جهانی است گزارشی را منتشر کرده که بر اساس آن مبارزه با تروريسم می تواند دست کم تا ۳۰ سال ديگر ادامه يابد.
بر اساس اين گزارش تنها راه برای سرعت بخشيدن به روند مبارزه با تروريسم، «تغيير سياست های کلان امنيتی است که با وجود تحولات سياسی اخير کماکان بعيد به نظر می رسد.»
سياست گذار اصلی پيکار جهانی با تروريسم، جرج بوش رييس جمهوری آمريکا و برخی از ديگر رهبران حزب جمهوريخواه در اين کشور محسوب می شوند. اکنون با پيروزی دموکرات ها در انتخابات کنگره و خروج دو مجلس سنا و نمايندگان از سيطره جمهوريخواهان، بسياری بر اين باورند که دوران جنگ با تروريسم هم به پايان می رسد و يا دست کم وارد برهه جديدی می شود.
اما پروفسور پل راجرز، نويسنده گزارش اخير تاکيد می کند: «تصور پايان دوران سياست های جرج بوش را نمی توان به مساله پيکار با تروريسم هم تعميم داد. در حقيقت تا زمانی که کاخ سفيد لزوم تحولی بنيادين را در سياست هايش احساس نکند، تغييرات زيادی در خط مشی امنيتی واشينگتن پديد نخواهد آمد.»
به عقيده گروه تحقيقاتی آکسفورد، ايالات متحده هم اکنون با وضعيتی دشوار در خاورميانه و خصوصأ عراق مواجه است؛ درصورت عقب نشينی از عراق، يکی از بزرگ ترين منابع ذخاير انرژی جهان مستقيمأ در اختيار شورشيان فعلی قرار خواهد گرفت؛ و اگر تصميم بر ادامه حضور ارتش آمريکا باشد – بر اساس اين گزارش – سربازان آمريکايی به عنوان نيروی متخاصم هدف مشترک گروه های تندوری خاورميانه ای قرار خواهد گرفت.
نويسنده گزارش در اين زمينه به مقايسه وضعيت فعلی آمريکا در عراق با شرايط اتحاد جماهير شوروی در افغانستان طی دهه هشتاد ميلادی می پردازد.
گزارش اخير تاکيد دارد که اشتباه اوليه، سرنگون کردن حکومت صدام حسين با توسل به زور بود؛ چراکه عراق را به مأمنی برای برای حضور و قدرت نمايی القاعده تبديل کرد.
نويسنده مقاله در ادامه همچنين به ادامه حضور آمريکا در افغانستان پس از شش سال اشاره می کند و آغاز حمله های انتحاری در اين کشور را نيز نتيجه سياست ها فعلی پيکار با تروريسم برمی شمارد.
اين مقاله در خاتمه تاکيد دارد که با وجود منابع غنی انرژی در خاورميانه، به هرصورت گزينه عقب نشينی آمريکا از منطقه را در آينده نزديک به کلی منتفی است.
بر اساس اين گزارش تنها راه برای سرعت بخشيدن به روند مبارزه با تروريسم، «تغيير سياست های کلان امنيتی است که با وجود تحولات سياسی اخير کماکان بعيد به نظر می رسد.»
سياست گذار اصلی پيکار جهانی با تروريسم، جرج بوش رييس جمهوری آمريکا و برخی از ديگر رهبران حزب جمهوريخواه در اين کشور محسوب می شوند. اکنون با پيروزی دموکرات ها در انتخابات کنگره و خروج دو مجلس سنا و نمايندگان از سيطره جمهوريخواهان، بسياری بر اين باورند که دوران جنگ با تروريسم هم به پايان می رسد و يا دست کم وارد برهه جديدی می شود.
اما پروفسور پل راجرز، نويسنده گزارش اخير تاکيد می کند: «تصور پايان دوران سياست های جرج بوش را نمی توان به مساله پيکار با تروريسم هم تعميم داد. در حقيقت تا زمانی که کاخ سفيد لزوم تحولی بنيادين را در سياست هايش احساس نکند، تغييرات زيادی در خط مشی امنيتی واشينگتن پديد نخواهد آمد.»
به عقيده گروه تحقيقاتی آکسفورد، ايالات متحده هم اکنون با وضعيتی دشوار در خاورميانه و خصوصأ عراق مواجه است؛ درصورت عقب نشينی از عراق، يکی از بزرگ ترين منابع ذخاير انرژی جهان مستقيمأ در اختيار شورشيان فعلی قرار خواهد گرفت؛ و اگر تصميم بر ادامه حضور ارتش آمريکا باشد – بر اساس اين گزارش – سربازان آمريکايی به عنوان نيروی متخاصم هدف مشترک گروه های تندوری خاورميانه ای قرار خواهد گرفت.
نويسنده گزارش در اين زمينه به مقايسه وضعيت فعلی آمريکا در عراق با شرايط اتحاد جماهير شوروی در افغانستان طی دهه هشتاد ميلادی می پردازد.
گزارش اخير تاکيد دارد که اشتباه اوليه، سرنگون کردن حکومت صدام حسين با توسل به زور بود؛ چراکه عراق را به مأمنی برای برای حضور و قدرت نمايی القاعده تبديل کرد.
نويسنده مقاله در ادامه همچنين به ادامه حضور آمريکا در افغانستان پس از شش سال اشاره می کند و آغاز حمله های انتحاری در اين کشور را نيز نتيجه سياست ها فعلی پيکار با تروريسم برمی شمارد.
اين مقاله در خاتمه تاکيد دارد که با وجود منابع غنی انرژی در خاورميانه، به هرصورت گزينه عقب نشينی آمريکا از منطقه را در آينده نزديک به کلی منتفی است.