آثار هنری پرستو فروهر، هنرمند مولتیمدیا و چیدمان (اینستالیشن)، برای اولین بار در لندن در موزه لیتون هاوس به نمایش گذاشته شده است. این نمایشگاه تکنفره به مدت پنج هفته از اول اکتبر تا ششم نوامبر دایر خواهد بود.
خبرنگار رادیوفردا در لندن به دیدن این نمایشگاه رفته و در همان جا با پرستو فروهر گفتوگو کرده است.
آثار هنری پرستو فروهر را در این نمایشگاه در سه قسمت میتوان دید. قسمت اول تابلوهایی است که جلوهای از طنز دارد. قسمت دوم تصویرهای دیجیتال به رنگهای سبز و سرخ و سفید یعنی پرچم ایران است که وقتی در آن تامل میکنیم آثار و پیامدهای یک تراژدی یا فاجعه دلخراش را در آن میبینیم، و قسمت سوم چیدمانی است از شماری از صندلیهای چرخان اداری که روی آن با پارچه عزاداری عاشورا و تکرار نام حسین کشیده شده است.
با پرستو فروهر جلو تابلوها میایستیم و درباره آثارش میپرسم.
پرستو فروهر: اینها یک سری است که اسمشان هست نشانهها. همان طور که اشاره کردید برداشتی است از علائم راهنمایی رانندگی. اینها علائم زودفهمی است که در تمام فرهنگها خیلی سریع مردم مفهومش را میگیرند و خیلی سریع هم دستوراتی که به آنها از طریق این علائم داده میشود اجرا میکنند. مثل این که اینجا نایست. سبقت گرفتن ممنوع. همه این علائم. اینجا در این سری من نگاه طنزآمیزی کردهام با استفاده از ابزار این علائم به چگونگی تنظیم روابط بین زن و مرد در جوامع اسلامی. ما اینجا مردی را داریم که مثل مردهای همه جای دنیاست، ولی زن زنی است پوشیده در چادر و به همین دلیل نشانهای از کشور اسلامی. فضایی که در این نشانهها برای حضور زن وجود دارد، همواره تقریباً نصف فضای مرد است. یک علامتی که میشود واضح دید سبقت گرفتن از مردان برای زنان ممنوع است، این یک نگاه طنزآمیز است با دید انتقادی به این بیعدالتی که وجود دارد.
این پارچه همان طور که گفتید پارچه چادر مجلسی است پر از نقش و نگارهای سنتی زیبا. ولی چیزی را دارد مخفی میکند. تنها چیزی که آشکار میکند یک تکه از دست و یک انگشت است. ما میدانیم وقتی پوشیدگی وجود دارد، آن قسمتی که پوشیده نیست، تمام تصاویر ذهنی و تخیلاتی که در بیننده پدید میآید متوجه همان یک تکه کوچکی میشود که پوشیده نیست. حالا این تکه کوچک دست منبع تخیلات جنسی میشود.
این سری که اسمش هست هزار و یک روز، همان طور که از اسمش پیداست مثل بیدار شدن از خواب هزار و یک شب و روبهرو شدن با یک واقعیت تلخ... کار هم همین شیوه را دارد. شما از دور که به کارها نگاه میکنید تصویر موزون و قرینهای میبینید که پر از نقشونگار است. درواقع یک ظاهر زیبا و استتیک را دارد از دور به شما نشان میدهد. وقتی نزدیک میروید در نگاه دوم وقتی توجه میکنید آن وقت است که تازه متوجه میشوید چه فاجعهای پشت این نقشونگارهای به ظاهر زیبا داشت اتفاق میافتاد. این لحظه از دست دادن امنیت، لحظهای که زیبایی فرو میشکند و خشونت و وحشت آفریده میشود، این لحظهای است که برای من بر اساس تجربه شخصیام در زندگی با قتل فجیع پدر و مادرم بسیار آشناست و فکر میکنم که شاید تم بسیاری از کارهای من باشد.
خبرنگار رادیوفردا در لندن به دیدن این نمایشگاه رفته و در همان جا با پرستو فروهر گفتوگو کرده است.
آثار هنری پرستو فروهر را در این نمایشگاه در سه قسمت میتوان دید. قسمت اول تابلوهایی است که جلوهای از طنز دارد. قسمت دوم تصویرهای دیجیتال به رنگهای سبز و سرخ و سفید یعنی پرچم ایران است که وقتی در آن تامل میکنیم آثار و پیامدهای یک تراژدی یا فاجعه دلخراش را در آن میبینیم، و قسمت سوم چیدمانی است از شماری از صندلیهای چرخان اداری که روی آن با پارچه عزاداری عاشورا و تکرار نام حسین کشیده شده است.
با پرستو فروهر جلو تابلوها میایستیم و درباره آثارش میپرسم.
- رادیوفردا: همین که وارد نمایشگاه میشویم، اولین چیزی که میبینیم شبیه علامتهای رانندگی است. ممکن است توضیح دهید؟
پرستو فروهر: اینها یک سری است که اسمشان هست نشانهها. همان طور که اشاره کردید برداشتی است از علائم راهنمایی رانندگی. اینها علائم زودفهمی است که در تمام فرهنگها خیلی سریع مردم مفهومش را میگیرند و خیلی سریع هم دستوراتی که به آنها از طریق این علائم داده میشود اجرا میکنند. مثل این که اینجا نایست. سبقت گرفتن ممنوع. همه این علائم. اینجا در این سری من نگاه طنزآمیزی کردهام با استفاده از ابزار این علائم به چگونگی تنظیم روابط بین زن و مرد در جوامع اسلامی. ما اینجا مردی را داریم که مثل مردهای همه جای دنیاست، ولی زن زنی است پوشیده در چادر و به همین دلیل نشانهای از کشور اسلامی. فضایی که در این نشانهها برای حضور زن وجود دارد، همواره تقریباً نصف فضای مرد است. یک علامتی که میشود واضح دید سبقت گرفتن از مردان برای زنان ممنوع است، این یک نگاه طنزآمیز است با دید انتقادی به این بیعدالتی که وجود دارد.
- این تابلوهای شما یکی از یکی زیباتر و گویاتر است. ولی البته این تابلو خیلی چشمگیر است. یک پارچه سیاهی است و از گوشهاش انگشت و دستی آمده بیرون. این هم لابد نشاندهنده زن در جامعه اسلامی است؟
این پارچه همان طور که گفتید پارچه چادر مجلسی است پر از نقش و نگارهای سنتی زیبا. ولی چیزی را دارد مخفی میکند. تنها چیزی که آشکار میکند یک تکه از دست و یک انگشت است. ما میدانیم وقتی پوشیدگی وجود دارد، آن قسمتی که پوشیده نیست، تمام تصاویر ذهنی و تخیلاتی که در بیننده پدید میآید متوجه همان یک تکه کوچکی میشود که پوشیده نیست. حالا این تکه کوچک دست منبع تخیلات جنسی میشود.
- تا اینجا قدری طنزآمیز بود. ولی بقیه کارها و سریهای دیجیتالی که دارید تمام علائم قتل، شکنجه و رنج در آن دیده میشود. ممکن است درباره اینها توضیح دهید؟
این سری که اسمش هست هزار و یک روز، همان طور که از اسمش پیداست مثل بیدار شدن از خواب هزار و یک شب و روبهرو شدن با یک واقعیت تلخ... کار هم همین شیوه را دارد. شما از دور که به کارها نگاه میکنید تصویر موزون و قرینهای میبینید که پر از نقشونگار است. درواقع یک ظاهر زیبا و استتیک را دارد از دور به شما نشان میدهد. وقتی نزدیک میروید در نگاه دوم وقتی توجه میکنید آن وقت است که تازه متوجه میشوید چه فاجعهای پشت این نقشونگارهای به ظاهر زیبا داشت اتفاق میافتاد. این لحظه از دست دادن امنیت، لحظهای که زیبایی فرو میشکند و خشونت و وحشت آفریده میشود، این لحظهای است که برای من بر اساس تجربه شخصیام در زندگی با قتل فجیع پدر و مادرم بسیار آشناست و فکر میکنم که شاید تم بسیاری از کارهای من باشد.