از ویرانه های ساواک تا شبه ارتشی عظیم - بخش نخست

لوگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که با الهام از آن، لوگوی سازمان حزب الله لبنان نیز طراحی شده است.

(با آغاز زمزمه هایی مبنی بر احتمال قرار گرفتن نام سپاه پاسداران، در فهرست گروههای تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا، رادیو فردا در دو بخش نگاهی دارد به تاریخچه شکل گیری این سازمان که نامش در سال های اخیر بارها در بسیاری از تحولات سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایران، مطرح شده است.)


در اسفند ۱۳۵۷ زمانی که هنوز نگرانی از بروز کودتای ارتش، بخش قابل توجهی از از نيروهای دخيل در انقلاب را به يکديگر پيوند می داد، مهندس ابراهيم يزدی معاون وقت نخست وزير مهدی بازرگان از تصميم شورای عالی انقلاب برای تشکيل سپاه پاسدارن خبر داد.


براساس لايحه شورای انقلاب مسئوليت تشکيل «سپاه پاسداران انقلاب» به ابراهيم يزدی و آيت الله لاهوتی سپرده شد و هدف تشکيل اين نهاد نيز«حفظ انضباط در شهرها و روستاها، جلوگيری از تحريک و توطئه، جلوگيری از خرابکاری در موسسات دولتی و ملی و مراکز عمومی و سفارتخانه ها، جلوگيری از رسوخ عناصرفرصت طلب و ضدانقلابی در داخل صفوف مردم، اجرای دستور دولت موقت و اجرای احکام دادگاه های فوق العاده اسلامی» ذکر شد.

آيت الله خمينی نيز در حکمی به تاريخ دوم ارديبهشت ماه سال ۵۸ فرمان تشکيل «سپاه پاسداران انقلاب» را صادر کرد؛ نيرويی که «اسمش پيشنهاد مهندس محمد توسلی» بود، ابراهيم يزدی و آيت الله لاهوتی مسئوليت تشکيل آن را بر عهده داشتند و به گفته محمد محسن سازگارا اساسنامه آن را وی و لاهوتی در اواخر بهمن ۵۷ در باغشاه و در حين جمع آوری سلاح های پخش شده در روزهای انقلاب تکميل کردند.(۱)


بر ويرانه های ساواک


«طرح تهيه شده برای سپاه توسط آقای يزدی، معاون نخست وزير (مهندس مهدی بازرگان) درامورانقلاب به دولت و شورای انقلاب رفت. ستاد مرکزی اين نيروی نظامی تازه تأسيس ازباغشاه به عباس آباد ودرکمتر از يک هفته به يک ساختمان خالی و تازه سازمتعلق به ساواک منتقل شد که ظاهرا قرار بود اداره چهارم ساواک درآن ساختمان باشد».(۲)


علی دانش منفرد، محمد غرضی، محسن رفيق دوست، افروز و محسن سازگارا اولين شورای فرماندهی سپاه بودند و به گفته سازگارا، پس از مدتی يوسف کلاهدوز و داودی شمسی و اصغر صباغيان نيز در راه اندازی آن شرکت کردند.


مهدی چمران بنيانگذار سازمان امل اسلامی در لبنان نيز به روايت محسن سازگارا «پيشنهادات مفيدی برای کادر سازی درز سپاه و نحوه سازماندهی آن داشت».(۳)



محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسدارن تا سال 76 خورشیدی بود.

محسن رفيق دوست از موسسان سپاه پاسداران نيز تاسيس سپاه را اين گونه تشريح می کند: «درهمان روزهايی که من در مدرسه رفاه فعاليت می کردم، مرحوم شهيدان بهشتی و مطهری مرا فرا خواندند و گفتند که امام، فرمانی برای تشکيل سپاه زير نظر دولت موقت صادر کرده است، شما هم کارها را در مدرسه رها کن و به آن سپاه بپيوند. مشخص شد که عدهای از برادرانی که دست اندرکار بودند، به خصوص بيشتر افرادی که جزو انجمن اسلامی دانشجويان اروپا و آمريکا بودند، درمحل پادگان لجستيکی ارتش که تا چند روز قبل فرماندارنظامی تهران بود، جمع شده بودند. من هم به آنجا رفتم، ديدم عده ايی از آقايان مثل مهندس صباغيان، تهرانچی، مرحوم علی فرزين، جعفری، محسن سازگارا، سنجقی و ... آنجا جمع شده اند. سلام کردم و نشستم. پرسيدم قراراست سپاه تشکيل شود؟ گفتند که بله. بر روی کاغذی نوشتم "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکيل شد: ۱- محسن رفيقدوست" و آن يادداشت را مقابل ديگران گذاشتم».(۴)


رفيق دوست که مسئول تدارکات اوليه برای تشکيل سپاه نيز بود موظف شد تا مکانی برای سپاه تهيه کند.


او گفته است: «فکرکرديم دستگاهی که ازبين رفته، ساواک است.بهتر است ساواک را تحويل بگيريم و سپاه را در محل ساواک تشکيل دهيم».(۵)


به اين ترتيب ستاد فرماندهی اوليه سپاه در محل ساحتمان رکن ۴ ساواک در يکی از خيابان های سلطنت آباد(خيابان پاسدارن فعلی» مستقر شد.


ادغام و جدايی


يکی از مشکلات سپاه پاسداران در آن هنگام تشکيل چندين گروه مسلح و نيمه مسلح موازی بود. «هرکس سپاهی درست کرده بود، ابوشريف مورد پشتيبانی آقای موسوی اردبيلی و مرحوم شهيد محمد منتظری نيز مورد حمايت شهيد بهشتی بود».(۵)


در سه تشکل ديگر هم نيروهای به صورت مسلح عمل می کردند: «گارد انقلاب تحت نظر ابوشريف، گارد دانشگاه (پاسا) با نظارت محمد منتظری و افراد گروه های مسلح مبارز قبل از انقلاب که سازمان مجاهدين شکل داده بود».(۶)


پس از تخصيص بودجه ۱۲۰ ميليون تومانی به سپاه از سوی دولت موقت سپاه قدرتمند تر از قبل تصميم به ادغام ساير نيروها در خود گرفت.


محسن سازگارا از هاشمی رفسنجانی و مهدی عراقی به عنوان دو تن از کسانی که در ادغام ساير سازمان های مسلح در سپاه نقش داشتند نام می برد.(۷)


محسن رفيق دوست گفته است: «يک روز تصميم گرفتم مراکز فعال ديگر را به هر نحو ممکن در سپاه ادغام کنم. پاييز ۵۸ از ابوشريف و شهيد منتظری و شهيد محمد بروجردی از سوی سازمان مجاهدين انقلااب اسلامی دعوت کردم و در اتاقی که در آنجا جمع شده بوديم را قفل کردم. يک کلت کمری ۴۵ داشتم آن را روی ميزگذاشتم و گفتم افرادی که از هر ۴ گروه موجود ميشناسم، همه يک هدف را تعقيب می کنند که ايجاد نيرويی برای حفاظت از انقلاب است. شما مبنای قانونی نداريد. حکم ما از سوی امام است که ما را مجاز به فعاليت زير نظر دولت موقت کرده است. انتقاد عمده آنها به سپاه نظارت دولت موقت بر آن بود که گفتم در هر صورت اين حکم امام است. گفتم اگر در اين جلسه نتوانيم به نتيجه ای برسيم، اول شما سه نفر را ميکشم، بعد خودم را و همه راحت می کنم. خوشبختانه در آن جلسه به اين نتيجه رسيدند که حرف منطقی است و بهتر است بنشينيم و با هم مذاکره ای برای ادغام انجام دهيم».(۸)



ادغام سپاه با حمایت خامنه ای و رفسنجانی رو به رو شد.

ادغام مورد حمايت آقايان بهشتی، خامنه ای و رفسنجانی قرار گرفت و هاشمی رفسنجانی از سوی شورای انقلاب مامور شد تا بر ادغام نيروها در سپاه پاسداران نظارت کند.


۱۲ نفر از چهار تشکل مسلح سپاه، گارد دانشگاه، سازمان مجاهدين انقلاب و گروه ابوشريف، طی ۳ ماه در جلساتی که در پادگان جمشيديه و با حضور رفسنجانی تشکيل می دادند، ادغام را به انجام رساندند.(۹)


به دنبال ادغام، شورای فرماندهی اوليه سپاه منحل و جای خود را به شورای فرماندهی جديدی داد که به گفته محسن رفيق دوست «جواد منصوری فرمانده و محمد غرضی هم مسئول فرمانده عمليات شد. من مسئول تدارمات و آقای بشارتی هم مسئول اطلاعات شدند.واحدی هم برای هماهنگی با استانها تشکيل داديم و ۲ نفر مسئول آن شدند.»


سپس رفيق دوست، غرضی و مرضيه حديد چی دباغ به ديدار آيت الله خمينی در قم می رفتند و به وی پيشنهاد کردند که سپاه از زير نظر دولت موقت خارج و تحت نظر شورای انقلاب اداره شود.


رفيق دوست گفته است: «تا من اين جمله را گفتم، امام فرمودند که بله، امر سپاه با شورای انقلاب باشد . عرض کردم چيزی می نويسيد؟ فرمودند که نياز نيست. گفتم پس اجازه دهيد من عين فرمايشات شما را در دفترم بنويسم. تقويم را باز کردم و نوشتم امام فرمودند امرسپاه با شورای انقلاب باشد. گفتم که همين جمله را به آقايان برسانم کافی است؟ فرمودند :بله! با خوشحالی به حضور آقای بهشتی رسيديم و خدمت ايشان عرض کرديم. پس از مدتی هم قضيه ادغام انجام شد و اولين حکم شورای فرماندهی جديد را آقای دکتر بهشتی به عنوان رييس شورای انقلاب صادر کردند و حکم را دوم ارديبهشت ۵۹ در محل سپاه بين نماز ظهر و عصر به ما ۷ نفرمنتخب دادند.»


عمر حضور برخی از موسسان سپاه بسيار کوتاه بود. ابراهيم يزدی و اصغر صباغيان از جمله کسانی بودند که مدتی بعد از راس سپاه کنار گذاشته شدند.


محسن سازگاران نيز به گفته خود از ارديبهشت ۵۸ از سپاه کناره گرفت.


از اين زمان به بعد، به گفته برخی مخالفان جمهوری اسلامی، سپاه که برای مقابله با کودتای احتمالی ارتش تشکيل شد، در سرکوب احزاب و گروه های دخيل در انقلاب که پس از سال ۵۹ راه خود را از آيت الله خمينی جدا کردند، نقش اصلی را داشت.


قبضه سپاه


با اين ادغام افرادی چون محسن رضائی، محمد باقر ذوالقدرو علم الهدی که اعضای گروهی مسلح به نام «المنصورون» بودند، در سال های قبل از انقلاب بودند نيز وارد سپاه شدند؛ گروهی که به گفته محسن سازگارا در بمب گذاری در رستوران خوانسالار تهران در آستانه انقلاب دست داشتند.


کسان ديگری چون محسن آرمين و برخی از نيروهای محمد منتظری در گارد دانشگاه نيز در همين مقطع به سپاه پيوستند.



با ورود سازمان مجاهدين انقلاب که با هدف مقابله با سازمان مجاهدين خلق و ساير گروه های چريکی قبل از انقلاب از ۷ گروه «امت واحده»، «گروه المنصورون»، «گروه توحيدی بدر»، «گروه فلاح»، «گروه فلق»، «گروه صف» و «گروه موحدين» تشکيل شده بود، اختلافات داخلی اين سازمان نيز به سپاه وارد شد.

با ورود سازمان مجاهدين انقلاب که با هدف مقابله با سازمان مجاهدين خلق و ساير گروه های چريکی قبل از انقلاب از ۷ گروه «امت واحده»، «گروه المنصورون»، «گروه توحيدی بدر»، «گروه فلاح»، «گروه فلق»، «گروه صف» و «گروه موحدين» تشکيل شده بود، اختلافات داخلی اين سازمان نيز به سپاه وارد شد.


جناح راست مجاهدين انقلاب که به آيت الله کاشانی وابسته بودند، در اندک زمانی واحد اطلاعات سپاه را در دست گرفتند و محسن رضائی به فرماندهی اطلاعات سپاه رسيد.(۱۰)


اين افراد پس از «فتح خرمشهر» سپاه را در کنترل خود گرفتند و پس از فرماندهی مرتضی رضائی (قائم مقام فعلی) بر سپاه که مدت کوتاهی داشت، «سبزوار رضائی ميرقائد» که به نام محسن رضائی شهرت دارد، با حکم آيت الله خمينی فرماندهی سپاه پاسدارن را بر عهده گرفت.


محسن رضائی تا تير ماه سال ۷۶ که استعفای وی از سوی آيت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی پذيرفته شد، فرماندهی سپاه را بر عهده داشت و پس از آن به عنوان دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام منصوب شد.


سومين فرمانده سپاه، يحيی رحيم صفوی است که از تيرماه ۷۶ تاکنون اين پست را در اختيار دارد.


جناح چپ سازمان مجاهدين انقلاب که شامل افرادی چون محسن آرمين، قديانی، دوزدوزانی و هاشم آقاجری بود نيز به دنبال انحلال سازمان مجاهدين انقلاب اوليه، به تدريج از سپاه خارج شدند و فعاليت سياسی خود را از سال ۷۰ با تشکيل مجدد سازمان مجاهدين انقلاب پی گرفتند.(۱۱)


طرح اوليه


در درطرح اوليه سپاه سه حلقه پيش بينی شده بود.«حلقه اول مرکب ازجمع اندکی کادرچند جانبه (حداکثر تا ۵۰۰ نفر) به صورت ثابت و در استخدام سپاه بود. امور فرماندهی و ستادی سپاه توسط همين ها اداره می شد. کادرهای تربيت شده برای فرماندهی ارشد جنگ های چريکی هم قراربود ازميان همين کادرثابت باشد».(۱۲)


«حلقه دوم يک کادرنيمه وقت و حداکثرتا ۵۰۰ هزارنفربود.اين افراد ازميان اقشارمختلف مردم وبه صورت داوطلب جذب شده وآموزش می ديدند .اين ها به صورت فرماندهان دسته های چريکی مردمی انجام وظيفه می کردند و می توانستند حقوق مختصری هم بابت اين کاربگيرند.»


حلقه سوم نيز قرار بود عمومی باشد و«شامل همه مردم می شد، هرچه بيشتربهتر».هدف اين بود «با پخش کردن اسلحه خانه درسطح کشور و کد گذاری آنها و تمرين هايی که به عمل می آمد و بانظم و انضباط خاص اين کار در هر زمان که نياز بود هر فرد از ارتش مردمی می دانست به کجا رجوع کند».(۱۳)


به گفته سازگارا مدلی که مورد توجه موسسان سپاه قرار داشت، تشکيل نيروی مشابه ويت کنگ ها در ويتنام و گارد ملی امريکا بود.


با اين وجود برخی از مقامات سپاه می گويند در سال ۶۴ برخی از فرماندهان عالی رتبه و از جمله محمد حسن خداوردی در جلسه شورای عالی سپاه، بحث ايجاد يگان هوايی را برای اولين بار مطرح کردند.


عباس کلاهدوز از موسسان سپاه و که در آن هنگام قائم مقام سپاه بود نيز پيشنهاد تاسيس نيروی دريائی را داد و در نهايت شورای عالی سپاه پاسداران تاسيس سه نيروی زمينی،دريايی و هوايی را به آيت الله خمينی ارائه داد.


بنيانگذار جمهوری اسلامی نيز با اين طرح موافقت و اجازه تشکيل آن را صادر کرد.


بدين ترتيب با گسترش سپاه، این نهاد انقلابی به یک سازمان با ساختار کلاسيک نظامی به موازات ارتش تبديل شد، اما درمقام پاسخگويی و شفافيت چون ارتش با آن رفتار نشد.


منابع:


(۱)،(۲)،(۳)،(۱۲)،(۱۳) محمد محسن سازگارا، سپاه و سه انحراف، سايت شخصی سازگارا، اول مرداد سال ۸۵
(۴)،(۵)،(۶)،(۷)،(۸)،(۹)،(۱۰)،(۱۱) محسن رفيق دوست، گفت و گو با خبرگزاری ايسنا، دوم ارديبهشت سال۸۶