سانسور بى ضابطه در سينما

  • کیوان حسینی

شهرام مکرى، معتقد است که محدوديت و سانسور، بر خلاقيت فيلمسازان تاثيرى منفي دارد.

در ميان اهالى سينما، کمتر سينماگرى است که از نظارت شديد دولت بر توليد آثار اين هنر محبوب، گلايه اى نداشته باشد. کما اينکه دايره تنگ نظارتهاى فرهنگى گاه حتي دامان سينماگرانى چون ابراهيم حاتمى کيا که از فيلمسازان مورد اعتماد نظام سياسى ايران بوده اند را نيز گرفته است.


شهرام مکرى، از مدرسين انجمن سينماى جوان که با يکى از آثار خود به نام «توفان سنجاقک»، به شهرت و اعتبار بسيارى دست يافته، در دسته سينماگرانى است که به رغم ناراضى بودن از توليدات اخير سينمايى، معتقد است که محدوديت و سانسور، بر خلاقيت فيلمسازان تاثيرى منفى دارد.


آقاي مکرى، افتخاراتى چون جايزه بهترين فيلم کوتاه داستانى جشنواره فيلم فجر و همچنين مدال نقره يونيکا را در کارنامه خود دارد.


نطرات وى را که در مصاحبه اى با وب سايت راديو فردا بيان کرده در ادامه مى خوانيم:


ارزيابي شما از عملکرد دولت آقاى احمدى نژاد در عرصه سينما چيست؟ آيا چنانکه پيش بينى مي شد، نظارت بر سينما، ابعاد سخت گيرانه اى پيدا کرده است؟


در يکسال و نيم گذشته، از آنجا که وزارت ارشاد هنوز دنباله روى سياستهاى دولتهاى قديمى است در زمينه ارزشگذارى و نطارت بر سينما، بر اساس فيلمهايى که جديدا ديده ام و همچنين فيلمهاى که در ماههاى گذشته بر پرده رفته، من هنوز اتفاق متفاوتى را در اين زمينه نديدم .


و همانطور که آقاى صفارهرندى در مصاحبه هاى مختلف گفته اند، گويا قرار است ما از جشنواره فجر امسال به بعد شاهد، تغيير رويکرد باشيم.


روند کنونى از نظر شما چگونه است و تا چه اندازه قائل به تاثير منفى و چه بسا مثبت نظارت کنونى بر خلاقيت سينماگران ايرانى هستيد؟


در روند کنونى اولين مشکلى که داريم، وجود نداشتن ضوابطى مشخص در اين باره است که موجب شده فيلمسازها سردرگم شوند. يعني در حال حاضر، فيلمساز نمى داند، کارى که مي کند خلاف قوانين هست يا نه و آيا به خاطر نظارت موجود، با مشکلى رو به رو خواهد شد يا نه. بخش زيادى از مقرارتى که الآن اعمال مي شود استنباطى است، يعنى که ما سر فيلمبردارى حدس مي زنيم که چه پلانهايى را نبايد بگيريم و چه پلانهايى را مى توانيم در فيلممان بگنجانيم. بعضى وقتها حدس هاى ما درست از آب در مى آيد و بعضى وقتها غلط.


به خاطر اينکه قانون مکتوبى هم در اين باره وجود ندارد، نمى توان به نوشته اى رجعت کرد و به همين دليل، شما يکسرى اتفاقات را در برخى فيلمها مي بينيد و فکر مي کنيد که آزاد هستيد شما هم همان کار را بکنيد. ولى وقتى شما هم به همان مقولات مى پردازيد، ناگهان با مشکل نظارت و ارزشيابي رو به رو مى شويد.


از طرف ديگر، يکدستى در عرصه هاى مختلف فرهنگى وجود ندارد. من فکر مى کنم دستکم در ميان رسانه هاى تصويري، چندين سليقه مختلف در زمينه هاى مختلف مثل سينما و تلويزيون تصميم مى گيرند. اين موضوع هم شديدا فيلمسازها را آزار مى دهد و به همين دليل است که يک فيلم از ارشاد مجوز مى گيرد و از سينماها پخش مى شود، اما تلويزيون حاضر نيست آگهى همان فيلم را پخش کند. يا زمانى که تلويزيون مى خواهد فيلم توليد سينماى ايران را پخش کند، گاه سانسورهاى جديدى بر روى فيلم اعمال مى شود.


در ارتباط با تاثير نظارت بر خلاقيت هم من فکر مى کنم تنها با کمرنگ کردن نظارت و خط قرمزها است که مى توان به رشد و شکوفايى خلاقيتها کمک کرد. من با اين نظر که برخى مي گويند در محدوديت خلاقيت بيدار مى شود، چندان موافق نيستم. بايد از سخت گيريها کاسته شود چون گاه همين سخت گيريها به ساختار يک اثر هنرى سينمايى لطمه مى زند.


شما از لزوم وجود قانوني مکتوب براي نظارت بر سينما سخن گفتيد. اين قانون چگونه بايد تهيه شود و چه کسانى بايد آن را بنويسند؟



نمايي از فيلم «توفان سانجقک»، ساخته شهرام مکري
طبيعتا ما نمى توانيم آدمهايى که از حرفه فيلمسازى دور هستند را براى اين کار انتخاب کنيم. نه تنها سينما که در هيچ حوزه ديگرى هم نمى توانيم چنين کارى کنيم و حتما بايد نظر تخصصى اهالى سينما براى اين کار لحاظ شود. و فکر مى کنم اگر بخواهند چنين قانونى بنويسند هم اين کار را خواهند کرد و احتمالا از فيلمسازهايى که مورد اعتماد متوليان فرهنگى هستند، بهره خواهند برد.



والبته خلاء اين قانون خيلي جدى است. در انجمن سينماى جوان، هنرجوهاى کلاسهاي من گاهى از من مي پرسند که مثلا حدود حجاب کجاست؟! يا گريم بازيگرها چگونه بايد باشد که از نظر نظارت ايرادى نداشته باشد. و من واقعا به عنوان يک مدرس جوابى براي آنها ندارم .


اشاره کرديد به اختلاف نظرهاي صدا و سيما و وزارت ارشاد در زمينه رسانه هاي تصويري که گويا در دهه اخير، شکاف سياستگذاريهاي اين دو نهاد، بيشتر هم شده است. مدتي است که آقاي جعفري جلوه از صدا و سيما به سمت معاونت سينمايي وزير ارشاد انتخاب شده، فکر مي کنيد که حضور وي بتواند اين دو نهاد را در اين زمينه، همسو کند؟


من از صميم قلب اين آرزو را دارم. سابقه آقاي جعفري جلوه نشان مي دهد که ايشان، فضاي تلويزيون را کاملا مي شناسند. هر چند که معتقدم سينما و تلويزيون تفاوتهايي جدي دارند. تلويزيون عموميت بيشتري دارد و مخاطب گسترده اي را پوشش مي دهد و البته راه حل برخورد با طيفهاي گسترده تلويزيون هم سانسور فيلمهاي سينمايي نيست، بلکه بايد اين فيلمها گروه بندي شوند براي مخاطبين سنين مختلف. اين کاري است که همه تلويزيونهاي دنيا انجام مي دهند و من هميشه تعجب مي کنم که چرا به جاي چنين ضوابط روشن و واضح، پلانهاي يک فيلم را کوتاه مي کنند.


«ما سالي ۷۰-۸۰ فيلم توليد مي کنيم و در بيشتر روزهاي سال، فيلمهايي روي پرده هستند که آدم رغبت نمي کند برود آنها را ببيند.»
و البته با سياستهاي بسيار سخت گيرانه اي هم فيلمها در تلويزيون کوتاه مي شوند. سوال آخر من هم در همين ارتباط است. آقاي جعفري جلوه از جايي مي آيد که در آنجا سانسور خيلي جدي و شديد است. آيا احتمال دارد که به دليل حضور وي در پست معاونت سينمايي، در عرصه نظارت بر سينما در آينده نزديک، با سياستهاي سخت گيرانه رو به رو بشويم؟


من قبول دارم که ما در عرصه سياستگذاريها براي سينما، به يک بازنگري فرهنگي نياز داريم. در واقعيت، اين سينمايي که ما الآن روي پرده داريم، سينماي مورد علاقه من نيست و فکر مي کنم که فيلمها هر قدر که هنري تر و عميق تر باشند، در حال حاضر با مشکلات بيشتري هم رو به رو هستند، چه در مرحله توليد و چه به هنگام اکران و نمايش عمومي.


ديگر وقت آن رسيده که ما تکليف خودمان را بدانيم. اينکه آيا سينماي پرفروش و گيشه اي مي خواهيم يا سينماي نخبه گرا. اين موضوع بايد در سياستهاي ما مشخص باشد. الآن بلاتکليفي، کاملا محسوس است.


ما سالي ۷۰-۸۰ فيلم توليد مي کنيم و در بيشتر روزهاي سال، فيلمهايي روي پرده هستند که آدم رغبت نمي کند برود آنها را ببيند. به همين دليل است که من با بخش بازنگري فرهنگي در زمينه سياستگذاريها موافق هستم. اما از طرفي معتقدم که ما با سخت گيري نمي توانيم فرهنگ، پرورش بدهيم.


تجربه سخت گيري و سانسور در کشورهاي ديگر نشان داده که موانع دولتي، فقط سدي ايجاد مي کنند که به محض برداشته شدن سد، سيلي خروشان شکل گرفته و همه چيز را از پايه و اساس شسته و برده است.