یک روز پیش از آغاز دیدار هو جینتائو، رئیس جمهور چین از واشینگتن، روزنامه بانفوذ فایننشال تایمز در گزارش ویژهای به همین مناسبت، خبر داد که چین با پرداخت ۱۱۰ میلیارد دلار وام به کشورهای در حال توسعه، به تنهایی بانک جهانی را پشت سر گذاشته است. سال قبل چین با پشت سر نهادن ژاپن، مقام دومین اقتصاد بزرگ جهان را به خود اختصاص داده بود.
دیدار روز ۱۸ ژانویه رهبران چین و آمریکا در واشینگتن دیدار دو قدرت بزرگ جهان است که در شرایط خاص انتقالی برگزار میشود.
در حالی که آمریکا همچنان قدرت شماره یک سیاسی، نظامی و اقتصادی جهان است، چین خود را در تمام زمینهها برای قرار گرفتن در موقعیتی بالاتر آماده میکند. رقابت و همکاریهای واشینگتن با پکن، در سالهای آینده تاثیرگذارترین عامل در مناسبات جهانی خواهد بود.
اگرچه چین تاکنون نشانهای برای جانشینی آمریکا و به دست گرفتن نقش رهبری سیاسی جهان عرضه نکرده، بیتردید خواستار کسب نمود و جلوه بیشتر و به دست آوردن جایگاهی بزرگتر در جامعه جهانی است.
طی دیدار روز ۱۰ ژانویه رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، از چین، مقامات نظامی کشور میزبان اولین هواپیمای بمبافکن رادارگریز (استیلت) آن کشور را به نمایش گذاشتند. بعد از آمریکا چین تنها کشوری است که چنین هواپیمایی را در اختیار میگیرد و پکن علاقهمند بود این نکته را به وزیر دفاع آمریکا یادآور شود.
نیروی محرک چین در راه صعود، آمیزهای است از افزایش غرور ملی بهخصوص نزد نسل جوان که دوران فقر چین را به چشم ندیدهاند، موفقیت بزرگ در عرصه اقتصاد، ثبات داخلی و همچنین فشار محسوس نظامیان که با وجود متعهد ماندن به رهنمودهای دنگ شیائو پینگ، معمار چین نو، تکمیل قدرت را در ترکیب تواناییهای اقتصادی، نیروی نظامی، نفوذ سیاسی میبینند.
در عین حال، حرکت چین به بالا، لزوما در تقابل تند با آمریکا یا اخلال در نظم جهانی یا به چالش کشیدن اقتدار واشینگتن، حتی در آسیا که دیر یا زود شاهد سیطره بیشتر پکن میشود، صورت نخواهد گرفت.
مقاله بلندی که اخیرا دایی بینگو، کمیسیونر دولتی و در عمل وزیر خارجه سایه، در چین انتشار داد، کمترین نشانهای از به چالش کشیدن نقش جهانی آمریکا در خود نداشت. در مرحله کنونی چین تنها علاقهمند به تحکیم موقعیت و افزایش سهم خود در مناسبات جهانی است.
ساز دوم
نواختن ساز دوم، بعد از آمریکا، توسط چین تا سالها ادامه خواهد یافت. بیتردید طی پانزده سال آینده، چین به قدرت شماره یک اقتصادی جهان تبدیل خواهد شد، با این وجود مدیریت سیاسی و حفظ امنیت جهان، نقشی است که انتظار میرود تا سالها بر عهده آمریکا باقی بماند.
چین، با آگاهی از نقاط ضعف خود، افزایش نفوذ در جامعه جهانی را در خطی متفاوت با آمریکا قرار داده است. در حالی که هزینههای نظامی سالانه آمریکا به ۸۰۰ میلیارد دلار میرسد، چین طی سال گذشته تنها کمتر از ۸۰ میلیارد دلار برای هزینههای نظامی خود اعتبار تخصص داده است. البته هزینههای نظامی چین همهساله در حال افزایش بوده است.
در عوض میزان سرمایهگذاریهای خارجی چین در کشورهای در حال توسعه (۲۰۰ میلیارد دلار از سال ۱۹۹۹ تاکنون) به مراتب بیش از سرمایهگذاریهای مشابه توسط آمریکاست.
از راه پرداخت اعتبارهای بزرگ به کشورهای در حال توسعه، علاوه بر تامین مواد خام و آماده ساختن بازار برای صادرات، چین مناسبات خارجی و نفوذ سیاسی خود را نیز افزایش میدهد.
تلاش سیاسی ناموفق چین برای پیشگیری از حضور هر چه کمتر کشورهای جهان در مراسم اعطای جایزه صلح نوبل به نویسنده زندانی آن کشور، لیو شیائوبو، در ماه اکتبر سال پیش، نشان داد که دامنه نفوذ سیاسی چین در عرصه جهانی هنوز بسیار محدود است.
گذشته از نفوذ محدود سیاسی، چین برای تداوم دریافت مواد خام و صدور کالا نیازمند حفظ امنیت راههای ارتباطی و امنیت عمومی در جهان است. وظیفه حفظ امنیت جهانی و مراقبت از امنیت انرژی را با هزینهای سنگین آمریکا به عهده گرفته و پکن به اهمیت آن کاملا واقف است.
انتظارات متقابل
آمریکا افزایش قدرت و رشد ظرفیتهای چین را نادیده نمیگیرد. در سال اول انتخاب خود به منصب رئیس جمهوری آمریکا، باراک اوباما از «توسعه همکاریهای استراتژیکی با چین» سخن گفت و چندی بعد برای تاکید بر این نقطهنظر راهی پکن شد.
با این وجود حاکمیت سیاسی چین که همچنان تحت نفوذ کامل حزب کمونیست، و شاهد افزایش نقش ارتش در تصمیمگیریهای مرتبط با مسائل خارجی و منطقه است، از ایجاد شرایط سخت برای واشینگتن پرهیز نداشته است.
واکنش تند چین به دیدار نمادین و عملا کمتاثیر اوباما با دالای لاما، رهبر بودائیان تبت، در واشینگتن نمونهای از سختگیریهای پکن در مقابل کشوری است که با آن بزرگترین حجم تجارت خارجی را دارد.
فروش بیش از ۶ میلیارد دلار اسلحه توسط آمریکا به تایوان از دیگر مواردی است که چین نسبت به آن واکنش تند نشان داده است. تعلل طولانی در پیوستن به دیگر اعضای شورای امنیت در صدور قطعنامه تنبیهی ۱۹۲۹ علیه ایران و دست کشیدن از حمایت نیمبند از جمهوری اسلامی، از جمله فرصتهایی بود که برای به نمایش گذاشتن نارضایتی چین و میل آن کشور به بدهبستانهای مشخص با آمریکا مورد استفاده قرار گرفت.
در مورد کره شمالی و تحریکات منطقهای آن کشور نیز چین از اعمال فشار فوری علیه پیونگیانگ خودداری ورزید. در رابطه با گروه ۶ نیز که عهدهدار پرداختن به موضوع برنامه اتمی کره شمالی است، چین تاکنون روشی مشابه داشته است.
آمریکا نه تنها در زمینههای سیاسی و امنیت منطقه انتظار دارد که رهبران پکن به همکاریهای بیشتری با غرب و جامعه جهانی تن دهند، که در مناسبات دوجانبه، بهخصوص روابط تجاری و مالی نیز امیدوار است که پکن بیش از پیش خواستههای واشینگتن را مورد توجه عملی قرار دهد.
آمریکا خواستار خودداری پکن از کاهش مصنوعی نرخ تبدیل «یوآن»، پول ملی آن کشور، در مقابل دلار است. افزایش نرخ یوآن، به افزایش صادرات آمریکا به چین و بهبود موازنه پرداختهای تجارت خارجی دو کشور، که هر سال به سود چین تغییر بیشتری میکند، منجر خواهد شد.
واشینگتن همچنین انتظار دارد که چین به سرمایهگذاریهای بیشتری در آمریکا مبادرت کند. چین در حال حاضر دارای بیش از ۲ هزار میلیارد دلار سرمایه اضافی و ذخیره شده است. بهکارگیری بخشی از این سرمایه میتواند به ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر در آمریکا یاری دهد.
رهبران کنونی چین منجمله هو جینتائو، رئیس جمهور، و ون شیا بائو، نخست وزیر، سال آینده مقام خود را به چهرههای تازهای خواهند داد. چین از این لحاظ در شرایط انتقالی است و شاید تا حدودی به دلیل افزایش رقابتهای داخلی برای اشغال مشاغل، دچار ناآرامی عصبی است.
مذاکرات واشینگتن فرصتی خواهد بود برای یافتن درک متقابل بیشتر بین دو طرف و آن طور که پکن از زبان کنفوسیوس تبلیغ میکند تحکیم «ثبات و هماهنگی» بین دو قدرت بزرگ جهانی.
دیدار روز ۱۸ ژانویه رهبران چین و آمریکا در واشینگتن دیدار دو قدرت بزرگ جهان است که در شرایط خاص انتقالی برگزار میشود.
در حالی که آمریکا همچنان قدرت شماره یک سیاسی، نظامی و اقتصادی جهان است، چین خود را در تمام زمینهها برای قرار گرفتن در موقعیتی بالاتر آماده میکند. رقابت و همکاریهای واشینگتن با پکن، در سالهای آینده تاثیرگذارترین عامل در مناسبات جهانی خواهد بود.
اگرچه چین تاکنون نشانهای برای جانشینی آمریکا و به دست گرفتن نقش رهبری سیاسی جهان عرضه نکرده، بیتردید خواستار کسب نمود و جلوه بیشتر و به دست آوردن جایگاهی بزرگتر در جامعه جهانی است.
طی دیدار روز ۱۰ ژانویه رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، از چین، مقامات نظامی کشور میزبان اولین هواپیمای بمبافکن رادارگریز (استیلت) آن کشور را به نمایش گذاشتند. بعد از آمریکا چین تنها کشوری است که چنین هواپیمایی را در اختیار میگیرد و پکن علاقهمند بود این نکته را به وزیر دفاع آمریکا یادآور شود.
نیروی محرک چین در راه صعود، آمیزهای است از افزایش غرور ملی بهخصوص نزد نسل جوان که دوران فقر چین را به چشم ندیدهاند، موفقیت بزرگ در عرصه اقتصاد، ثبات داخلی و همچنین فشار محسوس نظامیان که با وجود متعهد ماندن به رهنمودهای دنگ شیائو پینگ، معمار چین نو، تکمیل قدرت را در ترکیب تواناییهای اقتصادی، نیروی نظامی، نفوذ سیاسی میبینند.
در عین حال، حرکت چین به بالا، لزوما در تقابل تند با آمریکا یا اخلال در نظم جهانی یا به چالش کشیدن اقتدار واشینگتن، حتی در آسیا که دیر یا زود شاهد سیطره بیشتر پکن میشود، صورت نخواهد گرفت.
مقاله بلندی که اخیرا دایی بینگو، کمیسیونر دولتی و در عمل وزیر خارجه سایه، در چین انتشار داد، کمترین نشانهای از به چالش کشیدن نقش جهانی آمریکا در خود نداشت. در مرحله کنونی چین تنها علاقهمند به تحکیم موقعیت و افزایش سهم خود در مناسبات جهانی است.
ساز دوم
نواختن ساز دوم، بعد از آمریکا، توسط چین تا سالها ادامه خواهد یافت. بیتردید طی پانزده سال آینده، چین به قدرت شماره یک اقتصادی جهان تبدیل خواهد شد، با این وجود مدیریت سیاسی و حفظ امنیت جهان، نقشی است که انتظار میرود تا سالها بر عهده آمریکا باقی بماند.
چین، با آگاهی از نقاط ضعف خود، افزایش نفوذ در جامعه جهانی را در خطی متفاوت با آمریکا قرار داده است. در حالی که هزینههای نظامی سالانه آمریکا به ۸۰۰ میلیارد دلار میرسد، چین طی سال گذشته تنها کمتر از ۸۰ میلیارد دلار برای هزینههای نظامی خود اعتبار تخصص داده است. البته هزینههای نظامی چین همهساله در حال افزایش بوده است.
در عوض میزان سرمایهگذاریهای خارجی چین در کشورهای در حال توسعه (۲۰۰ میلیارد دلار از سال ۱۹۹۹ تاکنون) به مراتب بیش از سرمایهگذاریهای مشابه توسط آمریکاست.
از راه پرداخت اعتبارهای بزرگ به کشورهای در حال توسعه، علاوه بر تامین مواد خام و آماده ساختن بازار برای صادرات، چین مناسبات خارجی و نفوذ سیاسی خود را نیز افزایش میدهد.
تلاش سیاسی ناموفق چین برای پیشگیری از حضور هر چه کمتر کشورهای جهان در مراسم اعطای جایزه صلح نوبل به نویسنده زندانی آن کشور، لیو شیائوبو، در ماه اکتبر سال پیش، نشان داد که دامنه نفوذ سیاسی چین در عرصه جهانی هنوز بسیار محدود است.
گذشته از نفوذ محدود سیاسی، چین برای تداوم دریافت مواد خام و صدور کالا نیازمند حفظ امنیت راههای ارتباطی و امنیت عمومی در جهان است. وظیفه حفظ امنیت جهانی و مراقبت از امنیت انرژی را با هزینهای سنگین آمریکا به عهده گرفته و پکن به اهمیت آن کاملا واقف است.
انتظارات متقابل
آمریکا افزایش قدرت و رشد ظرفیتهای چین را نادیده نمیگیرد. در سال اول انتخاب خود به منصب رئیس جمهوری آمریکا، باراک اوباما از «توسعه همکاریهای استراتژیکی با چین» سخن گفت و چندی بعد برای تاکید بر این نقطهنظر راهی پکن شد.
با این وجود حاکمیت سیاسی چین که همچنان تحت نفوذ کامل حزب کمونیست، و شاهد افزایش نقش ارتش در تصمیمگیریهای مرتبط با مسائل خارجی و منطقه است، از ایجاد شرایط سخت برای واشینگتن پرهیز نداشته است.
واکنش تند چین به دیدار نمادین و عملا کمتاثیر اوباما با دالای لاما، رهبر بودائیان تبت، در واشینگتن نمونهای از سختگیریهای پکن در مقابل کشوری است که با آن بزرگترین حجم تجارت خارجی را دارد.
فروش بیش از ۶ میلیارد دلار اسلحه توسط آمریکا به تایوان از دیگر مواردی است که چین نسبت به آن واکنش تند نشان داده است. تعلل طولانی در پیوستن به دیگر اعضای شورای امنیت در صدور قطعنامه تنبیهی ۱۹۲۹ علیه ایران و دست کشیدن از حمایت نیمبند از جمهوری اسلامی، از جمله فرصتهایی بود که برای به نمایش گذاشتن نارضایتی چین و میل آن کشور به بدهبستانهای مشخص با آمریکا مورد استفاده قرار گرفت.
در مورد کره شمالی و تحریکات منطقهای آن کشور نیز چین از اعمال فشار فوری علیه پیونگیانگ خودداری ورزید. در رابطه با گروه ۶ نیز که عهدهدار پرداختن به موضوع برنامه اتمی کره شمالی است، چین تاکنون روشی مشابه داشته است.
آمریکا نه تنها در زمینههای سیاسی و امنیت منطقه انتظار دارد که رهبران پکن به همکاریهای بیشتری با غرب و جامعه جهانی تن دهند، که در مناسبات دوجانبه، بهخصوص روابط تجاری و مالی نیز امیدوار است که پکن بیش از پیش خواستههای واشینگتن را مورد توجه عملی قرار دهد.
آمریکا خواستار خودداری پکن از کاهش مصنوعی نرخ تبدیل «یوآن»، پول ملی آن کشور، در مقابل دلار است. افزایش نرخ یوآن، به افزایش صادرات آمریکا به چین و بهبود موازنه پرداختهای تجارت خارجی دو کشور، که هر سال به سود چین تغییر بیشتری میکند، منجر خواهد شد.
واشینگتن همچنین انتظار دارد که چین به سرمایهگذاریهای بیشتری در آمریکا مبادرت کند. چین در حال حاضر دارای بیش از ۲ هزار میلیارد دلار سرمایه اضافی و ذخیره شده است. بهکارگیری بخشی از این سرمایه میتواند به ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر در آمریکا یاری دهد.
رهبران کنونی چین منجمله هو جینتائو، رئیس جمهور، و ون شیا بائو، نخست وزیر، سال آینده مقام خود را به چهرههای تازهای خواهند داد. چین از این لحاظ در شرایط انتقالی است و شاید تا حدودی به دلیل افزایش رقابتهای داخلی برای اشغال مشاغل، دچار ناآرامی عصبی است.
مذاکرات واشینگتن فرصتی خواهد بود برای یافتن درک متقابل بیشتر بین دو طرف و آن طور که پکن از زبان کنفوسیوس تبلیغ میکند تحکیم «ثبات و هماهنگی» بین دو قدرت بزرگ جهانی.