تهرون، تهرون که می‌گن، جای قشنگیه، فقط...: عدالت در تهران، عدالت در نیویورک

دو بیماری که در اردیبهشت‌ماه خارج از تهران در کنار جاده پیدا شدند

آرمانشهر در دنیای واقعی وجود ندارد و همه جا قانون‌شکنی و خلاف و نقض حقوق انسان‌ها وجود دارد، اما اولا میزان این امور در جوامع مختلف متفاوت است و ثانیا جوامع بر حسب نظام‌های حقوقی و سیاسی، ایدئولوژی‌های حاکم یا رقیب، فرهنگ عمومی، خدمات عمومی، آزادی‌های اجتماعی و سیاسی، و میزان توسعه‌یافتگی در نوع مواجهه با این رفتار‌ها با هم تفاوت‌های بنیادین دارند.

مقامات سیاسی جمهوری اسلامی مدعی‌اند که آزاد‌ترین، دموکرات‌ترین، و اخلاقی‌ترین و دینی‌ترین جامعه را در ایران بنیان نهاده‌اند و جمهوری اسلامی پایان تاریخ است و در مقابل، دنیای غرب مملو از فساد و حق‌کشی و تجاوز به حقوق انسان‌هاست. رسانه‌های دولتی و شبه‌دولتی هر روز به سیاه‌نمایی و طرح مشکلات جوامع آزاد می‌پردازند، اما از گزارش عادی‌ترین و بنیادی‌ترین مشکلات جامعهٔ ایران شانه خالی می‌کنند.

برای نقض ادعای مقامات جمهوری اسلامی می‌توان به مقایسهٔ مبانی و ساختارهای نظام سیاسی در ایران و دنیای آزاد پرداخت، اما بهترین موارد مقایسه، داستان‌هایی از زندگی روزمره‌اند. ذیلا شش موضوع ملموس را در رخدادهای جاری زندگی مردم نیویورک و چند شهر ایران با هم مقایسه می‌کنم.

مرگ زندانی

در نیویورک: شهر نیویورک پس از طرح یک شکایت علیه آن در دادگاه موافقت کرده است که به اعضای خانوادهٔ یک پستچی سابقا معتاد به الکل و در حال ترک که به خاطر غفلت زندان از معالجهٔ اعتیاد وی از دنیا رفته دو میلیون دلار غرامت بپردازد. مقامات درمانی زندان به «بی‌تفاوتی عمدی» متهم شده بودند. (نیویورک تایمز، ۲۶ مه، ۲۰۱۱)

در تهران: حداقل چهار زندانی سیاسی در سال‌های اخیر در زندان بدون حکم اعدام از دنیا رفته‌اند: امیدرضا میرصیافی، اکبر محمدی، امیرحسین حشمت‌ساران، و محسن دگمه‌چی. حتی اگر گفتهٔ مقامات قوهٔ قضاییه در مورد این افراد را باور کنیم که این افراد به خاطر بیماری در زندان از دنیا رفته‌اند (که شواهدی علیه این مدعا وجود دارد) این توجیه از آن‌ها رفع مسئولیت نمی‌کند.

البته مقامات زندان به هیچ وجه مسئولیت مرگ این افراد را بر عهده نگرفتند و خانواده‌ها حتی امکان تسلیم شکایت نداشته‌اند (چگونه می‌توان از قوهٔ قضاییه به قوهٔ قضاییه شکایت برد؟) دادستان تهران به هم‌سلولی محسن دگمه‌چی که در مورد سلامتی وی نگران بوده می‌گوید: «قرار نیست که همه‏ این‏‌ها با اعدام بمیرند و با اعدام کشته شوند.» (دویچه وله، ۳۰ مارس ۲۰۱۱)

سوء استفادهٔ جنسی مقامات از زنان

در نیویورک: رئیس بانک جهانی که نامزد محتمل حزب سوسیالیست فرانسه برای ریاست جمهوری نیز هست برای آزار جنسی یک مستخدم هتل (یک مهاجر آفریقایی) در شهر نیویورک بازداشت شده و پس از چند روز با وثیقهٔ یک میلیون دلاری در خانه‌ای تحت نظر قرار می‌گیرد (مه ۲۰۱۱) تا زمان محاکمهٔ وی فرا رسد.

در زنجان: پس از تعرض جنسی معاون دانشجویی دانشگاه زنجان به یک دختر دانشجو و حتی تحصن دانشجویان، حکم بازداشت هشت تن از دانشجویان معترض صادر و دختر دانشجو نیز همانند فرد تعرض‌کننده به سی ضربهٔ شلاق محکوم شد. دادگاه تجدید نظر حکم تبعید متهم را که در دادگاه بدوی صادر شده بود لغو کرد. (پارسینه، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸)

هنگامی که یک مستخدمه، مثلا مهاجر افغان، قادر باشد علیه یکی از نامزدهای ریاست جمهوری مثل علی لاریجانی یا محمدباقر قالیباف به دادگاه عمومی تهران شکایت کند و دادگاه قادر بتواند متهم قدرتمند را به زندان فرستاده و بعد تحت نظر در یک آپارتمان تا قبل از دادگاه نگاه دارد آن‌گاه مقامات جمهوری اسلامی می‌توانند از استقلال دستگاه قضایی در ایران سخن بگویند.

اشتباه مقامات

در نیویورک: فرماندار متمول و قدرتمند این ایالت (الیوت اسپیتزر) بلافاصله پس از آشکار شدن روابطش با زنان تن‌فروش استعفا داد (مارس ۲۰۰۸). این موضوع نه با جان و نه آبروی شهروندان این ایالت ارتباط داشت و تنها به خاطر معیارهای اخلاقی در نظر گرفته شده برای مقامات سیاسی انجام شد.

در آبادان: افتتاح زودهنگام بخشی از پالایشگاه آبادان بدون آمادگی و تست‌های لازم به هنگام حضور احمدی‌نژاد در این شهر (حمید کاتوزیان، عضو مجلس شورای اسلامی، تابناک، ۶ خرداد ۱۳۹۰) به انفجار در این واحد و کشته و زخمی شدن حدود ۲۵ نفر منجر شد.

مقامات دولتی بدون عذرخواهی از مردم یا استعفا خسارات را ناچیز معرفی کرده و تنها قول دادند که این واحد را در دو هفته راه‌اندازی کنند. اشتباه تا حد به مخاطره انداختن جان انسان‌ها هیچ هزینه‌ای برای مقامات جمهوری اسلامی ندارد.

اعدام‌ها

در نیویورک: در ۱۲ ایالت از پنجاه ایالت آمریکا حکم اعدام رسما لغو شده است. در دو ایالت این حکم از سال ۱۹۶۷ عملا به اجرا درنیامده است. در چهار ایالت از جمله نیویورک حکم اعدام رسما لغو نشده، اما به دلیل مشکلات در نحوهٔ اجرا یا تضاد با قانون اساسی ایالت به اجرا درنمی‌آید. از همین جهت حتی مجرمانی که در ایالت نیویورک به کشتار جمعی یا کشتار پلیس دست زده‌اند از ۱۹۶۳ بدین سو اعدام نشده‌اند. افکار عمومی ایالت علیه کشتن انسان‌هاست خواه به دست جنایتکاران و خواه به دست دولت ایالتی. ایالت نیویورک اولین ایالت در آمریکا بود که به جای دار زدن که روشی بسیار خشن و بی‌رحمانه است از صندلی الکتریکی استفاده کرد.

در اصفهان: محمد و عبدالله فتحی در اصفهان به اتهام سرقت مسلحانه در یک دادگاه غیرعلنی بدون آن که کسی را کشته باشند به اعدام محکوم شده و اعدام شدند.

رسیدگی به بیماران

در نیویورک: بر اساس قانون، بیمارستان‌های خصوصی و غیر انتفاعی ملزم به پذیرش بیمار هستند و نمی‌توانند قبل از ارائهٔ خدمات درخواست پرداخت داشته باشند. در صورت استنکاف از ارائهٔ خدمت یا عدم ارائهٔ درست خدمات، بیماران می‌توانند بیمارستان‌ها را به پرداخت جریمه‌های چند میلیونی تا چند ده میلیون دلاری وادار سازند. یک مورد از‌‌ رها کردن بیمار در خیابان یا بیرون شهر در این ایالت حداقل در سه دههٔ اخیر گزارش نشده است.

در تهران: دو بیمار که توانایی پرداخت هزینه‌های بیمارستان را نداشتند توسط آمبولانس بیمارستان و کارکنان آن در بیابان‌های اطراف شهر‌‌ رها شدند. وزیر بهداشت و درمان نیز که یک زن است‌‌ رهاسازی بیماران را تکذیب کرد. (تابناک، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰)

انتصاب‌های محفلی

در نیویورک: از معدود موارد انتصابات افراد بدون شایستگی، نصب یکی از نزدیکان شهردار نیویورک، مایکل بلومبرگ، به مقام مدیریت آموزشی شهر بود. کَتلین بِلَک، مدیر اجرایی یک نشریه، صرفا به خاطر ارتباط با شهردار و بدون هیچ سابقهٔ آموزشی به این مقام منصوب شد، اما پس از فشار افکار عمومی و استعفای مدیران ردهٔ میانی در دستگاه آموزش عمومی شهر، وی پس از چند ماه مجبور به استعفا شد و شهردار فردی باسابقه در امور آموزشی را به این مقام منصوب کرد. (نیویورک تایمز، ۷ آوریل ۲۰۱۱)

در تهران: ذکر افرادی که بدون شایستگی و صرفا بر اساس روابط خویشاوندی و محفلی به مقاماتی در پایتخت و دیگر نقاط ایران در جمهوری آرمانی اسلامی منصوب شده‌اند مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود. این دیگر موضوعی نیست که تنها مخالفان برانداز حکومت از آن سخن بگویند. آخرین موارد ذکر شده در رسانه‌های دولتی و شبه دولتی پس از افول ستارهٔ اقبال احمدی‌نژاد حضور اعضای خانوادهٔ مقامات بلندپایه و دیگر افراد نزدیک به آن‌ها در مدیریت‌هاست.

--------------------------------------------------------
نظرات مطرح در این مقاله الزاما دیدگاه رادیوفردا نیست.