میگویند سالی که نکوست از بهارش پیداست، اما بهار امسال شاید برای محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیم مشایی به شادی بهاران گذشته نباشد.
زیرا در اولین روزهای سال ۱۳۹۰، کفنپوشانی که شش سال را در سکوت و آرامش سپری کرده بودند، اعلام کردند که اگر جشن نوروز امسال در شیراز برگزار شود، آنها به میدان خواهند آمد و به گفته آنها، به مقابله با «مهاجمان فرهنگی» برخواهند خاست.
اما این کفنپوشان از چه زمانی در تاریخ جمهوری اسلامی پیدا شدند؟ حسن شریعتمداری، تحلیلگر و فعال سیاسی ساکن آلمان، به این پرسش پاسخ میدهد:
حسن شریعتمداری: پیشینه کفنپوشی به روزهای جنگ برمیگردد که عدهای برای شرکت در جنگ داوطلب میشدند و به علامت این که از هم اکنون حاضر به کشته شدن در راه عقاید خودشان هستند، کفن میپوشیدند.
به تدریج این گروهها تبدیل به گروههای فشار هم شدند. یعنی بعد از جنگ دیگر کفنپوشی برای جنگ و مقابله با دشمن دیگر معنا نداشت و فداکاری در راه مملکت و آرمانهای آن روز بیمعنا شد.
ولی کفنپوشان به عنوان یادگاری از آن دوره باقی ماندند و تبدیل به گروههای فشار شدند و زیر چتر گروههای مختلفی از صاحبان قدرت قرار گرفتند، و هر زمانی که لازم میشد آنها را به میدان میآوردند.
با این که در سالهای دهه هفتاد کفنپوشان بسیار پرکار و فعال در عرصه سیاسی کشور حضور داشتند، و به سادهترین تصمیمگیریهای دولت اصلاحات واکنش نشان میدادند، سالهای پایانی دهه هشتاد، سالهای کم شدن حضور آنها در خیابانهای کشور بود.
تحلیلگران سیاسی اعتقاد دارند که سکوت کفنپوشان در قبال مسائل دولت محمود احمدینژاد ناشی از عملکرد دوگانه آنهاست.
حسن شریعتمداری این دوگانگی رفتار آنها را برخاسته از خاستگاه سیاسی این گروه میداند.
کفنپوشان بیشتر کسانی بودند که به وسیله آقای مصباح یزدی و بعضی از دوستان ایشان سازماندهی شدند و تا موقعی که اتحاد آقای مصباح یزدی و احمدینژاد و گروههای برخاسته از سپاه و سازمانهای امنیتی برجا بود، این کفنها هم در تاقچهها مانده بود و هر از چندی جلو سفارت انگلیس یا سفارتهای دیگر پوشیده میشد.
یا زمانی مورد استفاده قرار میگرفت که لازم میشد مثلا علیه سلمان رشدی تظاهرات کنند، ولی اکنون به تدریج دوباره دارد از تاقچهها بیرون میآید، به خاطر این که ظاهرا راهی را که آقای احمدینژاد برگزیده است با سلیقه آقای خامنهای و آقای مصباح یزدی و دیگران خیلی تطبیق ندارد.
آن گونه که تحلیلگران خبر میدهند، برگزاری جشن نوروز اولین بار است که کفنپوشان را وادار به مقابله با تصمیمات دولت محمود احمدینژاد کرده است.
حسن شریعتمداری این مقابله را حاصل تغییر معادلات سیاسی در ایران میداند:
جشن نوروز در شیراز در حقیقت یک عمل سمبلیک است که معنای آن رویگردانی از گفتمان گذشته و رویآوری به یک گفتمان بسیار ریشهدار در ایران است. در واقع رویآوری به گفتمان ملیگرایی و وطنخواهی و وطندوستی است. البته این که چه قدر ملت ایران این رویآوری را از شخصی مانند احمدینژاد و دوستانش باور کنند، جای سوال دارد.
ولی در این که این جشن میتواند آقای احمدینژاد را از آقای خامنهای و گروههای ایدئولوژیک اسلامی جدا کند و بینشان فاصله بیندازد بسیار موثر است.
من فکر میکنم آقای احمدینژاد در درجه اول قصد دارد راه خودش را از متحدین سابق تفکیک کند تا این که اعتماد ملی را به دست بیاورد. او خوب میداند که به دست آوردن اعتماد ملی بسیار مشکل خواهد بود.
چهار روز مانده تا برگزاری جشن نوروز در شیراز و تهران، هنوز دولت آقای احمدینژاد به واکنشها علیه برگزاری این جشن پاسخی نداده است.
زیرا در اولین روزهای سال ۱۳۹۰، کفنپوشانی که شش سال را در سکوت و آرامش سپری کرده بودند، اعلام کردند که اگر جشن نوروز امسال در شیراز برگزار شود، آنها به میدان خواهند آمد و به گفته آنها، به مقابله با «مهاجمان فرهنگی» برخواهند خاست.
اما این کفنپوشان از چه زمانی در تاریخ جمهوری اسلامی پیدا شدند؟ حسن شریعتمداری، تحلیلگر و فعال سیاسی ساکن آلمان، به این پرسش پاسخ میدهد:
حسن شریعتمداری: پیشینه کفنپوشی به روزهای جنگ برمیگردد که عدهای برای شرکت در جنگ داوطلب میشدند و به علامت این که از هم اکنون حاضر به کشته شدن در راه عقاید خودشان هستند، کفن میپوشیدند.
به تدریج این گروهها تبدیل به گروههای فشار هم شدند. یعنی بعد از جنگ دیگر کفنپوشی برای جنگ و مقابله با دشمن دیگر معنا نداشت و فداکاری در راه مملکت و آرمانهای آن روز بیمعنا شد.
ولی کفنپوشان به عنوان یادگاری از آن دوره باقی ماندند و تبدیل به گروههای فشار شدند و زیر چتر گروههای مختلفی از صاحبان قدرت قرار گرفتند، و هر زمانی که لازم میشد آنها را به میدان میآوردند.
با این که در سالهای دهه هفتاد کفنپوشان بسیار پرکار و فعال در عرصه سیاسی کشور حضور داشتند، و به سادهترین تصمیمگیریهای دولت اصلاحات واکنش نشان میدادند، سالهای پایانی دهه هشتاد، سالهای کم شدن حضور آنها در خیابانهای کشور بود.
تحلیلگران سیاسی اعتقاد دارند که سکوت کفنپوشان در قبال مسائل دولت محمود احمدینژاد ناشی از عملکرد دوگانه آنهاست.
حسن شریعتمداری این دوگانگی رفتار آنها را برخاسته از خاستگاه سیاسی این گروه میداند.
کفنپوشان بیشتر کسانی بودند که به وسیله آقای مصباح یزدی و بعضی از دوستان ایشان سازماندهی شدند و تا موقعی که اتحاد آقای مصباح یزدی و احمدینژاد و گروههای برخاسته از سپاه و سازمانهای امنیتی برجا بود، این کفنها هم در تاقچهها مانده بود و هر از چندی جلو سفارت انگلیس یا سفارتهای دیگر پوشیده میشد.
یا زمانی مورد استفاده قرار میگرفت که لازم میشد مثلا علیه سلمان رشدی تظاهرات کنند، ولی اکنون به تدریج دوباره دارد از تاقچهها بیرون میآید، به خاطر این که ظاهرا راهی را که آقای احمدینژاد برگزیده است با سلیقه آقای خامنهای و آقای مصباح یزدی و دیگران خیلی تطبیق ندارد.
آن گونه که تحلیلگران خبر میدهند، برگزاری جشن نوروز اولین بار است که کفنپوشان را وادار به مقابله با تصمیمات دولت محمود احمدینژاد کرده است.
حسن شریعتمداری این مقابله را حاصل تغییر معادلات سیاسی در ایران میداند:
جشن نوروز در شیراز در حقیقت یک عمل سمبلیک است که معنای آن رویگردانی از گفتمان گذشته و رویآوری به یک گفتمان بسیار ریشهدار در ایران است. در واقع رویآوری به گفتمان ملیگرایی و وطنخواهی و وطندوستی است. البته این که چه قدر ملت ایران این رویآوری را از شخصی مانند احمدینژاد و دوستانش باور کنند، جای سوال دارد.
ولی در این که این جشن میتواند آقای احمدینژاد را از آقای خامنهای و گروههای ایدئولوژیک اسلامی جدا کند و بینشان فاصله بیندازد بسیار موثر است.
من فکر میکنم آقای احمدینژاد در درجه اول قصد دارد راه خودش را از متحدین سابق تفکیک کند تا این که اعتماد ملی را به دست بیاورد. او خوب میداند که به دست آوردن اعتماد ملی بسیار مشکل خواهد بود.
چهار روز مانده تا برگزاری جشن نوروز در شیراز و تهران، هنوز دولت آقای احمدینژاد به واکنشها علیه برگزاری این جشن پاسخی نداده است.