خودزنی به عنوان عزاداری، «معضل فرهنگی، نه ارزش مذهبی»

مراسم عاشورا در شهر نجف عراق

با نگاهی به مراسم عزاداری مذهبی در کشورهای مختلف جهان، صحنه‌هایی از ریاضت، خودزنی یا اعمالی را می‌بینیم که به نوعی الگوبرداری از یکدیگر در آنها قابل مشاهده است.

در کشورهای آمریکای لاتین که مذهب کاتولیک رواج دارد در روز به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح گروهی از مردم به نشانه عزاداری خود را شلاق می‌زنند. در مکزیک گروهی با خار کاکتوس و زنجیر این کار را انجام می‌دهند. در فیلیپین گروهی دیگر واقعا خود را به صلیب می‌کشند.

پروفسور پاتریک فاندرمیش، استاد علوم الهیات دانشگاه خرونینگن هلند، در کتاب خود درباره تاریخچه شلاق‌زنی که در سال ۲۰۰۲ به چاپ رسید، نگاهی عمیق به علل و انگیزه‌های ریاضت و خودزنی در مذهب کاتولیک داشته است.

وی در این کتاب به سفری اشاره می‌کند که به همراه تعدادی از دانشجویانش به جهت تحقیق در باب خودزنی مذهبی به شمال اسپانیا داشته و در آنجا در روستایی به نام «سان ویسنته دلا» مشاهده کرده است که هر ساله مردمانی جمع می‌شوند و در سالروز تصلیب عیسی مسیح شروع به خودزنی می‌کنند. افرادی با لباس‌ها و ماسک‌های سفید که با شلاق به پشت خود می‌کوبند.

علی شریعتی در کتاب «تشیع علوی و تشیع صفوی» به رابطه مستقیم مسیحیت اروپایی با تشیع صفوی اشاره می‌کند که در رقابت با حکومت عثمانی سنی‌مذهب، شخصیت‌ها و عناصر فرهنگی مذهبی مسیحیت وارد مبانی فکری - مذهبی حکومت شیعه وقت ایران می‌شود. شریعتی در این کتاب می‌گوید که بعدها در تعزیه کربلا و نمایش‌های مذهبی این عناصر که مهم‌ترین آن خودزنی است، وارد مراسم سوگواری ایرانی‌ها شده که به طور واضح مشهود است که نه در فرهنگ ایرانی سابقه داشته و نه در دین اسلام.

در گفت‌وگوی ویژه این هفته رادیوفردا با توجه به نزدیکی این روز با روزهای تاسوعا و عاشورا به بررسی کارکردی نوع عزاداری در این روزها می‌پردازیم و به عناصری مانند ریاضت، خودزنی و دیگر اعمالی که به عنوان ارزش‌های دینی و اجتماعی در جامعه ایران وارد شده توجه می‌کنیم، و آنها را در گفت‌وگو با عبدالحمید معصومی تهرانی، دانش‌آموخته حوزه، نویسنده و کارشناس الهیات در تهران، در میان می‌گذاریم.



  • رادیوفردا: آقای معصومی، در این گفت‌وگو قصد داریم بحث واقعه عاشورا را از موضوع عزاداری در عاشورا جدا کنیم و فقط به موضوع عزاداری، شکل آن، نوعش و تاریخچه‌اش بپردازیم. به عنوان پرسش نخست، تحلیل جامعه‌شناختی شما از نوع عزاداری ایرانیان در ماه محرم، با توجه به عناصری مثل زنجیر زدن، قمه زدن و حمل علم و کتل و مواردی این‌چنینی که در عزاداری ماه محرم وجود دارد، چیست؟

عبدالحمید معصومی تهرانی: بیشتر شاید برگرفته از مسیحیت باشد. مسیحیت کاتولیک. یعنی آن جوری که جامعه‌شناسان گفته‌اند و علمای ادیان گفته‌اند نوعی کپی‌برداری است که [در ایران] بومی شده. یعنی عیناً شما همین چیزهایی را که در عزاداری شیعیان امامیه که چیزی نیست که در بین تمام مسلمانان باشد و فقط مختص به شیعه امامیه است، زنجیر زدن، این علم و کتل‌هایی که هست، برگرفته شده از آن مسیحیت قرون وسطایی است که بومی‌اش کرده‌اند. بنیادش از آنجاست ظاهرالامر، ولی بومی شده.

  • انگیزه‌های سیاسی چه قدر در این الگوبرداری نقش داشته؟

به طور قطع نمی‌شود در این مورد نظر داد. ولی مسلم است که یک انگیزه‌ای در این قسمت هست. من خودم معتقد نیستم که در مقابله با عثمانی‌ها بوده باشد. ردیف اول آن چیزی بود که حاکمان صفوی به واسطه آن، با شعار آن آمده بودند و در مسند قدرت نشسته بودند و بالاخره بایست آن ظواهر را ترویج می‌دادند. این طبیعی است. اصلاً خود این تفکر از یک جهاتی وارداتی است. یعنی شما حتی آن علمای ابتدایی صفویه را نگاه کنید، اینها از جبلان لبنان آورده شدند. امثال علامه حلی و علامه مجلسی و شیخ بهایی که اصالتاً ایرانی نبودند. صفویه به این عنوان آمده بود و قدرت را در دست گرفته بود، و برای نگاه داشتن آن می‌بایست این تفکری را که به بهانه‌اش آمده و حکومت را قبضه کرده، ترویج دهد و مردم را متقاعد کند و تظاهرش را رواج دهد.

  • در بین علما و مراجع تقلید شیعه در رابطه با مسئله قمه‌زنی و زنجیرزنی آرای یکسانی وجود ندارد. مثلاً آیت‌الله سید صادق شیرازی، آیت‌الله سید محمد صادق روحانی و آیت‌الله بهجت قمه‌زنی را مستحب می‌دانند، در حالی که آیت‌الله خامنه‌ای صریحاً آن را جایز نمی‌شمارد. این تضاد آرا ناشی از چیست؟

ناشی از عوام‌زدگی. این آقایان بیشتر سر و کارشان با مردم است. این مسئله قمه‌زنی شاید مروجین اولیه‌اش خود آقایان و مبدع آن خود علما هستند. حالا یا علمای عوام‌زده هستند یا عوام‌های عالم‌نما. این که ما بیاییم و تصور کنیم که این را خود عوام و توده‌های مردم ابداعش کرده‌اند، به نظر من حرف غلطی است. هیچ وقت خود عوام عقیده‌ای را نمی‌آید بسازد. این را باید آن عالم‌ها بیایند درست کنند. ما برای این که از سر خودمان باز کنیم می‌انداریم به گردن عوام. این طور نیست. کار به جایی رسیده که اگر بخواهند بیایند واقعیت را بگویند، آن عوام است که گرفتارشان می‌کند. در زمان آقای بروجردی هم همین بحث شده ظاهراً. آن طور که ما شنیدیم. آقای بروجردی هم حرام اعلام کرد. هیات‌های عزاداری به آقای بروجردی اعتراض کرده بودند که ما در طول سال مقلد شماییم، اما این یک روز را مقلد تو نیستیم. ما در اسلام به هیچ عنوان خودزنی نداریم. حالا چه با قمه‌زنی و چه به سر و کله زدن. روایت‌های مختلفی در اسلام داریم که نهی کرده. هر چه قدر هم احادیث و روایت بیاورید، این قابل پذیرش نیست.

  • در هر صورت مشاهده شده که نخبگان، خواص و بزرگان دین کمتر در مراسم ریاضت و خودزنی شرکت می‌کنند. مثلاً در مسیحیت کاردینال‌های عالی‌رتبه در مراسم ریاضت عیسی مسیح شرکت نمی‌کنند. یعنی خودشان آن اعمال را دقیقاً انجام نمی‌دهند. در مذهب شیعه هم کمتر مشاهده شده که خود مراجع بیایند قمه بزنند و زنجیر بزنند.

خود این آقایان مراجع می‌گویند که ضربه زدن به خود به شرط این که موجب دیه نشود، کبود شود، یا سرخ شود اشکالی ندارد. آن مقدارش را اشکالی نمی‌بینند. اما با تمام این اوصاف همین آقایانی که داخل نمی‌شوند، قمه نمی‌زنند، سینه آن‌چنانی نمی‌زنند، رد نمی‌کنند. یعنی حتی توی مسیحیت هم پاپ یا کاردینال‌ها خودشان نه خودشان را شلاق می‌زنند و نه سیخ و سنگ به خودشان می‌بندند. ولی صراحتاً هم رد نمی‌کنند. چون من خودم از همین جماعت هستم به قاطعیت می‌توانم بگویم که اولاً آقایان خیلی جان‌دوست‌اند و این کار را نمی‌کنند و دوماً این حرف‌ها برای عوام است، نه برای خودشان.

  • اگر بخواهیم موضوع را جمع‌بندی کنیم، آیا این نوع ریاضت و خودزنی با هر انگیزه‌ای که صورت بگیرد یک ارزش مذهبی یا یک معضل فرهنگی است؟

شاید یک سری مسائل را برایش یک ارزشی بتراشید. منتها وقتی می‌آیید در مذهب نگاه می‌کنید این باید قاعده‌ای داشته باشد. ریاضت کشیدن در تمام ادیانی که یک نوعی تفکرات توحیدی توی آنها هست، وجود داشته و دارد. مثل روزه گرفتن، چله نشستن، بحث اعتکاف و این جور چیزها، اینها یک جور ریاضت‌های دست پائین است. اینها تجویز شده. در یهودیت هست، در مسیحیت هست و در اسلام هم هست. اما این که شما خودت را بخواهی از نظر ادیان توحیدی این قابل قبول نیست که بخواهیم برایش ارزش بگذاریم. این یک نوع معضل است. در اسلام هم چنین چیزی نیست. اگر بود تعارف که نداشت در قران می‌آورد.
می‌گفت خودتان را بزنید، هلاک کنید. چرا میان مسلمانان فقط یک فرقه هست، یعنی توی شیعه‌ها سه دسته شیعه دارید، امامیه، زیدیه و اسماعیلیه. هیچ کدام اینها خودشان را کباب نمی‌کنند، جز شیعه امامیه. وقتی دین تجویز نکرده باشد و مبنایی در ادیان قابل پذیرش است که در اسلام می‌گوییم کتاب و سنت، وقتی کتاب و سنت قبول ندارد، ما نمی‌توانیم بگوییم این ارزش دینی است.

  • بسیاری از مراجع شیعه امامیه در توجیه مراسم تاسوعا و عاشورا آن را تعظیم به شعائر اسلامی معنا کرده‌اند. چه نسبتی بین تجلیل و تحلیل واقعه عاشورا وجود دارد؟

الان به نظر من تحلیلی وجود ندارد. یعنی کسی در رابطه با این مسائل فکر نمی‌کند. فقط بحث خودزنی است. شما اگر برای عزاداری حسین گریه کنید یا خودتان را به گریه بزنید، بهشت برایتان واجب می‌شود. این یک توجیهی است که آورده‌اند. متاسفانه، متاسفانه ما در میان روحانیون شیعه کسانی که بخواهند مستقل باشند، مستقل یعنی دست مبارک‌شان در جیب خودشان باشد نداریم و وقتی هم که علمای ما نان‌خور عوام شوند، بالطبع باید یک جوری صحبت کنند که عوام خوش‌شان بیاید.

بنابراین ما نباید انتظار از روحانیون‌مان داشته باشیم که بیایند واقعیت را به مردم بگویند. این تحلیل نیست. این یک جور تحمیق است. این که کسی اصلاً نمی‌پرسد که این به چه صورت است و به چه صورت نیست و داستان‌هایی که حتی می‌آیند نقل می‌کنند، داستان‌هایی است که همه ساختگی است و در بیشترش غلو و مبالغه وجود دارد. این را نمی‌توانیم اسمش را بگذاریم تحلیل. توجیهات زیاد دارد. این زنده نگاه داشتن نیست. زنده نگاه داشتن زمانی است که شما بتوانید دلیل این که این شخص آمده و این زحمت را به خودش داده و اصرار بر حرفش کرده و به خاطر پایداری‌اش کشته شده، را بتوانید تجزیه و تحلیل کنید و درک کنید. فقط سینه زدنش را بخواهی نگاه داری، این زنده نگاه داشتن نیست. این یک جور انحراف از قضیه است.

خود امام حسین در کربلا، نقل قول از خود آقایان که بالای منبر روضه می‌خوانند، به خواهرش حضرت زینب علیهاالسلام گفته که من کشته شدم، تو خودت را یک وقت نزنی. سر و صورتت را خش نیاندازی. موهایت را نکشی. این از اعمال جاهلیت است. خود امام حسین می‌گوید این کار از اعمال جاهلیت است. آن وقت ما می‌زنیم توی سر و کله خودمان که نه صواب دارد، تازه خیلی هم خوب است.

  • آقای معصومی، با توجه به این که در میان روحانیت روشنفکر و روشنفکران دینی کسانی هستند که به قضیه این طور نگاه می‌کنند، چه طور این فکر و اندیشه نتوانسته غالب شود بر این اندیشه سنتی که باید حتماً عزاداری به این شکل و شمایل انجام شود و خودشان را بزنند و نوعی خودزنی در تجلیل از واقعه عاشورا صورت بگیرد؟

روحانیتی که متاثر از عوام است، روحانیت است اما نقش مار را می‌کشد. به هیچ عنوان اجازه نمی‌دهند که دیگران بیایند این دکان را خراب کنند. اگر قرار باشد این حرف‌ها و صحبت‌ها جمع شود، مطمئناً آن دستگاه خوابیده. مردم را تحریک می‌کنند. متاسفانه بحث تقدس‌گرایی ماها در مسائل دینی به جایی رسیده که هر کسی به خودش اجازه می‌دهد وارد این مباحث تقدس‌گرایی بشود، هر که را خواست مقدس کند و مردم را هم تحریک کند. با این وضع کسی نمی‌تواند حرفش را بزند. چند نفر آدم هستند؟ هر کسی که بوده، اینها را به یک صورتی خفه کرده‌اند، تکفیرشان کرده‌اند. مردم هم بندگان خدا از عاقبت و آخرت خودشان می‌ترسند.