سیمینولوژی در شب‌های رمضان آلمان

  • شیرین فامیلی

سیمین سماواتی

در برلین، پایتخت آلمان، از سوم اوت، ۱۳ مردادماه، جشنواره‌ای فرهنگی و هنری به نام «شب‌های رمضان» آغاز شد. این جشنواره را یک انجمن فرهنگی آلمانی به نام پیرانا برگزار می‌کند. هدف برگزارکنندگان این جشنواره آشنایی بیشتر با فرهنگ‌های مختلف و برقراری گفت‌و‌گو میان آنان بود.

یکی از شب‌های این جشنواره به اجرا و کنسرت سیمین سماواتی، خواننده جوان ایرانی، اختصاص داشت. سیمین سماواتی که گروه موسیقی «سیمینولوژی» را از سال ۲۰۰۲ یعنی ۹ سال پیش پایه‌گذاری کرده، ‌ چهارشنبه، ۲ شهریور، ‌ ۲۴ اوت، کنسرتی را در خانه فرهنگی پیرانا اجرا کرد.

رادیوفردا از این اجرا گزارشی دارد.

گفت‌وگوی شیرین فامیلی با سیمین سماواتی

Your browser doesn’t support HTML5

گفت‌وگوی شیرین فامیلی با سیمین سماواتی



سیمین سماواتی، ‌ خواننده و آهنگساز جوان موسیقی جاز، در کنسرت برلین را گروه موسیقی او یعنی «سیمینولوژی» همراهی نمی‌کردند. هم‌نوازان او یک گروه از نوازندگان آلمانی مقیم برلین بودند که همان‌ها او را به این کنسرت دعوت کرده بودند.

اما آن گونه که حاضران در این کنسرت نشان دادند، ‌ اجرای آن‌ها زیبا و موفق بود.

سیمین سماواتی که از پدر و مادری ایرانی در سال ۱۹۷۶ در آلمان متولد شده، تحصیلات خود را در رشته موسیقی کلاسیک در مدرسه عالی موسیقی و تئا‌تر شهر هانوفر آلمان به پایان رسانده است.

او تاکنون در بسیاری از شهرهای اروپایی و کشورهایی خارج از اروپا از جمله ترکیه، ارمنستان، ‌ گرجستان و جمهوری آذربایجان کنسرت داشته است. گروه موسیقی سیمینولوژی حدود هفت سال است که در فستیوال‌های جاز آلمان شرکت دارد و در میان دوستاران این سبک از موسیقی شناخته شده است. این گروه تاکنون چندین جایزه موسیقی جاز و بلوز را در برلین ربوده است.

سیمین سماواتی در فستیوال پیرانا چند آهنگ به زبان‌های عربی، عبری و فارسی اجرا کرد که بسیار مورد استقبال حاضران در کنسرت قرار گرفت.

در پایان کنسرت با سیمین سماواتی گفت‌و‌گویی داشتیم. او قبل از هر چیز خشنودی خود را از برگزاری این کنسرت ابراز داشت و گفت:

سیمین سماواتی: من که خیلی خوشحالم و احساس کردم که همه شنونده‌ها لذت بردند و این برای من از این بهتر نمی‌شود.

  • مگر قبل از این طور دیگری بود؟

قبل از این من با این گروه کار نکرده بودم. این گروه فقط برای این کنسرت مرا دعوت کرده بودند.

  • شما غیر از این که می‌خوانید کارهای دیگر هم در گروه‌تان بر عهده شماست. یعنی فقط آواز نمی‌خوانید.

بله، من یک گروهی دارم به اسم سیمینولوژی و خواننده هستم و بیشتر آهنگ‌ها را خودم می‌نویسم. شعر می‌نویسم. شعرهای حافظ و نظامی و مولانا را می‌خوانم.

  • قبلا در مصاحبه‌ای که با رادیوفردا کرده بودید، گفته بودید که در سن ۲۰ سالگی تحصیلات‌تان را در هانوفر تمام کردید، ولی با این که موسیقی کلاسیک تحصیل کردید جذب موسیقی جاز شدید. چه چیز موسیقی جاز شما را جذب کرد؟

خب، من عاشق موسیقی کلاسیک هستم، چون خیلی یواش و خیلی ساکت تا خیلی بلند همه چیز در آن هست و من احساس می‌کنم در موسیقی کلاسیک همه آن صدای ساز‌ها خیلی آدم روی آن کار می‌کند. در موسیقی جاز بیشتر بدیهه‌نوازی است و در کلاسیک بیشتر وقت‌ها آدم‌‌ همان نت‌ها را می‌زند. من خودم شروع کردم با کلاسیک. فقط نت داشتم و آدم می‌گفت باید این طوری بزنی که مثلا بتهوون خواسته یا موتزارت خواسته. من با خودم فکر کردم چرا من نمی‌توانم آن طوری بزنم که من می‌خواهم.

در موسیقی جاز این طوری است. یک کسی مثلا آهنگی می‌سازد و یک کسی می‌خواند، ولی نه این طوری که آن آقا یا خانم ساخت. من با فضای خودم این را می‌توانم بخوانم. از این بدیهه‌نوازی و راحتی و آزادی من خیلی لذت بردم.

  • اشاره کردید که غیر از اشعاری که خودتان می‌گویید روی اشعار شاعران کلاسیک هم کار می‌کنید. از اشعار کدام یک از شاعران کلاسیک شما خوش‌تان می‌آید؟

من عاشق خیامم. این اولین کسی بود که با او آشنا شدم. شعرهای خیام. با شعرهای حافظ آشنا شدم و مولانا و نظامی و این همه شعر‌ها برای من گنجینه است که در آن فرو می‌روم و یاد می‌گیرم و برای من خیلی جالب است. چون اصلا نشناختم. من ۲۰۰۲ شروع کردم با این شعر‌ها که با آن‌ها آشنا شوم و یاد بگیرم. معلم دارم که به من می‌گوید معنی‌شان چیست و از کجا می‌آیند. این برای من خیلی جالب است.

  • شما تا به حال در شهر‌ها و کشورهای مختلف کنسرت داشتید. در اکثر جاهایی که بودید ایرانی‌ها هم در کنسرت شما شرکت داشتند. کلا استقبال ایرانی‌ها از موسیقی شما چه طور است؟

من احساس می‌کنم اول یک کمی سخت است. چون یک چیزی است که بیشتر ایرانی‌ها نمی‌شناسند. شعر‌ها را می‌شناسند، ولی با این شعر‌ها یک جای دیگر می‌روم. ملودی‌ها را که می‌سازم در گوش‌های ایرانی تازه است برای بیشترشان. فکر می‌کنم اول یک کمی سخت ممکن است باشد. ولی من احساس می‌کنم بیشترشان دوست دارند و چیزهای تازه هم بد نیست. یک زیبایی در این چیز‌ها هست.

  • آخرین آلبوم‌تان یا آلبوم تازه‌تان توضیح بدهید که چه هست.

اسم آلبومم «صبوری» است. بیشتر شعر‌ها را نوشته‌ام. آن موقع که در ایران وضع خراب بود و آدم احمدی‌نژاد را می‌دید که مردم متاسفانه دارند می‌میرند در خیابان‌ها و قلبم خیلی گریه کرد توی این مدت و این برای من کمک کرد که من اگر غمگین باشم شعر می‌نویسم. بیشتر این شعر‌ها را برای مردم ایران نوشته‌ام.