آذر نفیسی، نویسنده و پژوهشگر ایرانی مسائل زنان، در مطلبی که روزنامه تایمز منتشر کرده مینویسد اعمال قهرمانانه روزانه شهروندان در ایران نشان میدهد که آنها هیچ گاه مبارزه خود علیه رفتار توهینآمیز رژیمهای خودکامه را متوقف نخواهند کرد.
خانم نفیسی در مقدمه مطلب خود به مورد بازداشت خواهر یکی از دوستان خود در ایران اشاره میکند که به خاطر مقاومت در برابر هجوم ماموران به یک مهمانی کاری که در محل کارشان برگزار کرده بودند دو روز در سلول انفرادی زندانی شد. وی پس از دو روز با پرداخت وثیقه از زندان آزاد شد. اما چنین مواردی هر روز در ایران تکرار میشود.
در رسانههای غربی مطالب فراوانی در مورد برنامههای هستهای ایران منتشر میشود، ولی به شهامت و رفتار قهرمانانه نسل جوان زنان ایرانی که نحوه پوشش و آرایش آنها در محیط ایران مثل «سلاح تخریب و کشتار جمعی» تلقی میشود اشارهای نمیشود. این زنان در محیط بیرون از خانه مقداری از موهای خود را بیرون گذاشته و ماتیک میزنند. به همین خاطر زندانی شده، شلاق خورده یا جریمه میشوند. اما فردای همان روز دوباره همین کار را میکنند.
این زنان مخالف حجاب یا مخالف اسلام نیستند، آنها برای آزادی انتخاب پوشش مبارزه میکنند. هیچ حکومتی حق ندارد به ملت خود حکم کند که چگونه لباس بپوشند یا آنها را وادار کند که از تفسیر مشخص حکومت از یک دین تبعیت کنند.
آذر نفیسی میافزاید که حکومتها برای حذف مخالفان خود راههای مختلفی دارند، از جمله بازداشت، شکنجه یا قتل. اما غصب جنبههای زندگی که هویت یک فرد را تعیین میکند راه دیگری برای حذف مخالفان است.
آن چه زنان ایرانی در برابر این شرایط انجام میدهند واکنشی غریزی به رفتار تحقیرکننده و توهینآمیز حکومت است. به عنوان انسان، زنان ایرانی راه دیگری ندارند جز دفاع از آن چه واقعا هستند.
کسانی که چنین ترویج میکنند که گویا زنان ایران به خاطر مسائل فرهنگی جامعه خواستار آزادی نیستند اشتباه کرده و جایگاه زنان را تنزل میدهند. زنان ایرانی قبل از وقوع انقلاب اسلامی به حقوق فراوانی دست یافته بودند. در فرهنگ واقعی ایران که سابقه چند هزار ساله دارد در داستانهای کلاسیک ایرانی زنان خود همسر یا معشوق خود را برمیگزینند.
حکومت ایران ادعا میکند که نسل جوان تحت تاثیر فرهنگ غرب فاسد شده است، ولی زنان ایرانی بدون آن که لزومی به دنبالهروی از فمینیسم غربی باشد میدانند که انتخاب همسر حق مسلم آنهاست.
آذر نفیسی در ادامه مطلب خود در روزنامه «تایمز» یادآوری میکند که روزهای تظاهرات گسترده در اعتراض به انتخابات تقلبآمیز سال ۲۰۰۹ اولین باری بود که گزارشها از ایران در ابعادی گسترده در رسانههای جهان منعکس شد. در این گزارشها به خوبی میشد دید که مخالفان یک اقلیت طرفدار غرب نیستند. زنان در کنار مردان، مذهبیها در کنار سکولارها، نوگرایان در کنار سنتگرایان و پیر و جوان به خیابانها ریختند.
پس از فروکش کردن موج تظاهرات، سرکوب حکومت متوجه آموزش علوم انسانی در دانشگاههای ایران شد. حداقل دوازده مورد از این دانشکدهها به خاطر آن چه که حکومت آلودگی به اندیشههای غربی مینامد تعطیل شدند. آیتالله خامنهای حمله مداوم و خشن خود علیه باقیماندههای آزادیهای فردی و آزادی بیان را آغاز کرد. حتی آثار نویسندگانی نظیر دن براون و تریسی شوالیه ممنوع شد و منظومه خسرو و شیرین نظامی زیر تیغ سانسور رفت.
آذر نفیسی میافزاید که موج اعتراضات مردم ایران در طی سه دهه گذشته هر بار از قبل نیرومندتر شده است. بدون آن که در مورد کشوری مثل ایران که سالها در وحشت و خفقان زیسته، دچار خوشباوری شویم باید پذیرفت که برای نسل جوان امروز و فرزندان آنها مبارزه برای حقوق و آزادیهای فردی بخشی از زندگی روزانه است.
خشونت و بیرحمی رژیم در سرکوب مخالفان نه نشانه قدرت، بلکه در ضعف و هراس آن ریشه دارد. حکومت هم از مخالفان سیاسی خود میهراسد و هم از مردم عادی که با تسلیم نشدن به مقررات و احکام روزانه رژیم عملا آن را به چالش میکشند.
آذر نفیسی در پایان این مطلب مینویسد که همین واقعیت سرنوشت بسیاری از زنان از جمله زنی که در آغاز مقاله به بازداشت وی اشاره شد، سکینه محمدی آشتیانی که منتظر اجرای مجازات مرگ است، ندا آقاسلطان که در تظاهرات بعد از انتخابات کشته شد و شیوا نظر آهاری فعال حقوق بشر را به هم گره میزند.
هر یک از این زنان پیشینه متفاوتی دارند، از جایگاهی خاص خود برخاسته و اعتقادات مختلفی دارند، ولی همه آنها به ما یادآوری میکنند که میتوان به اقدامات کوچک و قهرمانانهای که هر روز در ایران روی میدهد امید بست.
خانم نفیسی در مقدمه مطلب خود به مورد بازداشت خواهر یکی از دوستان خود در ایران اشاره میکند که به خاطر مقاومت در برابر هجوم ماموران به یک مهمانی کاری که در محل کارشان برگزار کرده بودند دو روز در سلول انفرادی زندانی شد. وی پس از دو روز با پرداخت وثیقه از زندان آزاد شد. اما چنین مواردی هر روز در ایران تکرار میشود.
در رسانههای غربی مطالب فراوانی در مورد برنامههای هستهای ایران منتشر میشود، ولی به شهامت و رفتار قهرمانانه نسل جوان زنان ایرانی که نحوه پوشش و آرایش آنها در محیط ایران مثل «سلاح تخریب و کشتار جمعی» تلقی میشود اشارهای نمیشود. این زنان در محیط بیرون از خانه مقداری از موهای خود را بیرون گذاشته و ماتیک میزنند. به همین خاطر زندانی شده، شلاق خورده یا جریمه میشوند. اما فردای همان روز دوباره همین کار را میکنند.
این زنان مخالف حجاب یا مخالف اسلام نیستند، آنها برای آزادی انتخاب پوشش مبارزه میکنند. هیچ حکومتی حق ندارد به ملت خود حکم کند که چگونه لباس بپوشند یا آنها را وادار کند که از تفسیر مشخص حکومت از یک دین تبعیت کنند.
آذر نفیسی میافزاید که حکومتها برای حذف مخالفان خود راههای مختلفی دارند، از جمله بازداشت، شکنجه یا قتل. اما غصب جنبههای زندگی که هویت یک فرد را تعیین میکند راه دیگری برای حذف مخالفان است.
آن چه زنان ایرانی در برابر این شرایط انجام میدهند واکنشی غریزی به رفتار تحقیرکننده و توهینآمیز حکومت است. به عنوان انسان، زنان ایرانی راه دیگری ندارند جز دفاع از آن چه واقعا هستند.
کسانی که چنین ترویج میکنند که گویا زنان ایران به خاطر مسائل فرهنگی جامعه خواستار آزادی نیستند اشتباه کرده و جایگاه زنان را تنزل میدهند. زنان ایرانی قبل از وقوع انقلاب اسلامی به حقوق فراوانی دست یافته بودند. در فرهنگ واقعی ایران که سابقه چند هزار ساله دارد در داستانهای کلاسیک ایرانی زنان خود همسر یا معشوق خود را برمیگزینند.
حکومت ایران ادعا میکند که نسل جوان تحت تاثیر فرهنگ غرب فاسد شده است، ولی زنان ایرانی بدون آن که لزومی به دنبالهروی از فمینیسم غربی باشد میدانند که انتخاب همسر حق مسلم آنهاست.
آذر نفیسی در ادامه مطلب خود در روزنامه «تایمز» یادآوری میکند که روزهای تظاهرات گسترده در اعتراض به انتخابات تقلبآمیز سال ۲۰۰۹ اولین باری بود که گزارشها از ایران در ابعادی گسترده در رسانههای جهان منعکس شد. در این گزارشها به خوبی میشد دید که مخالفان یک اقلیت طرفدار غرب نیستند. زنان در کنار مردان، مذهبیها در کنار سکولارها، نوگرایان در کنار سنتگرایان و پیر و جوان به خیابانها ریختند.
پس از فروکش کردن موج تظاهرات، سرکوب حکومت متوجه آموزش علوم انسانی در دانشگاههای ایران شد. حداقل دوازده مورد از این دانشکدهها به خاطر آن چه که حکومت آلودگی به اندیشههای غربی مینامد تعطیل شدند. آیتالله خامنهای حمله مداوم و خشن خود علیه باقیماندههای آزادیهای فردی و آزادی بیان را آغاز کرد. حتی آثار نویسندگانی نظیر دن براون و تریسی شوالیه ممنوع شد و منظومه خسرو و شیرین نظامی زیر تیغ سانسور رفت.
آذر نفیسی میافزاید که موج اعتراضات مردم ایران در طی سه دهه گذشته هر بار از قبل نیرومندتر شده است. بدون آن که در مورد کشوری مثل ایران که سالها در وحشت و خفقان زیسته، دچار خوشباوری شویم باید پذیرفت که برای نسل جوان امروز و فرزندان آنها مبارزه برای حقوق و آزادیهای فردی بخشی از زندگی روزانه است.
خشونت و بیرحمی رژیم در سرکوب مخالفان نه نشانه قدرت، بلکه در ضعف و هراس آن ریشه دارد. حکومت هم از مخالفان سیاسی خود میهراسد و هم از مردم عادی که با تسلیم نشدن به مقررات و احکام روزانه رژیم عملا آن را به چالش میکشند.
آذر نفیسی در پایان این مطلب مینویسد که همین واقعیت سرنوشت بسیاری از زنان از جمله زنی که در آغاز مقاله به بازداشت وی اشاره شد، سکینه محمدی آشتیانی که منتظر اجرای مجازات مرگ است، ندا آقاسلطان که در تظاهرات بعد از انتخابات کشته شد و شیوا نظر آهاری فعال حقوق بشر را به هم گره میزند.
هر یک از این زنان پیشینه متفاوتی دارند، از جایگاهی خاص خود برخاسته و اعتقادات مختلفی دارند، ولی همه آنها به ما یادآوری میکنند که میتوان به اقدامات کوچک و قهرمانانهای که هر روز در ایران روی میدهد امید بست.