نماینده ایران در سازمان ملل از شورای امنیت سازمان ملل و دبیرکل این سازمان خواسته است که ترور مصطفی احمدی روشن، از مسئولان تاسیسات هستهای نطنز و دانشمند هستهای ایران، را محکوم کنند.
محمد خزاعی، نماینده ایران در سازمان ملل، در این زمینه تاکید کرده است که شواهد محکمی وجود دارد که دستهای خارجی در این گونه ترورها نقش داشتهاند، اما به این شواهد یا نام کشورهای متهم اشارهای نکرده است.
حسین علیزاده: مواردی دیده شده است که سازمان ملل و به طور مشخص شورای امنیت سازمان ملل در این گونه موارد مداخله کردهاند. مورد اخیری که شاهد بودیم دولت عربستان از شورای امنیت سازمان ملل خواست [طرح] ترور سفیر عربستان در آمریکا توسط دولت جمهوری اسلامی که توسط آمریکا مطرح شده بود محکوم شود. شورای امنیت هم در این مورد واکنش نشان داده و بیانیهای در این خصوص صادر کرد.
این مثال برای ما روشن میکند که در مواردی که موضوع تهدید صلح و امنیت بینالمللی که از موازین اصلی شورای امنیت است، اگر به مخاطره بیافتد، این در صلاحیت شوراست که در مورد این موضوع مداخله کند.
به گمان من خیر. به این دلیل که وقتی ترور سفیر عربستان مطرح شد، فرد متهم مشخص بود و صرف نظر از این که کسی بخواهد نسبت به این موضوع تشکیک کند یا نکند و بگوید که این واقعی بوده است یا غیر واقعی، اما انگشت اشاره، مستقیما و مشخصا به سمت متهم نشانه رفته بود.
ولی در مورد این که الان ترور دانشمندان هستهای در تهران اتفاق میافتد، انگشت اشاره به سمت هیچ کس نشانه نرفته است.
هیچ سند و هیچ مسئله دادگاهپسندی در این خصوص ارائه نشده است و وقتی ادله مثبته برای این ادعا وجود نداشته باشد، تقاضا از شورای امنیت برای مداخله در این موضوع چه وجاهتی خواهد داشت؟!
دو منظور وجود دارد: نخست این که یک روال حقوقی برای نتیجهگیریهای بعدی ایجاد کند، اگر پس از این و بر اساس این حادثه اتفاقاتی بخواهد بیفتد ایران در واقع در این مورد اعلام قبلی کرده است و در واقع پرونده را برای نتیجهگیری نهایی آماده کرده و پروندهسازی کرده باشد.
نکته دوم جنبه تبلیغاتی مسئله است، یعنی میخواهد به افکار عمومی جهان بگوید که «من متهم خودم را در این پرونده چه کسی میدانم». به منظور این که فضا برای یک جنگ تبلیغاتی و لفظی آماده بشود تا اتهامها به طرف دشمن مورد نظر زده بشود.
Your browser doesn’t support HTML5
محمد خزاعی، نماینده ایران در سازمان ملل، در این زمینه تاکید کرده است که شواهد محکمی وجود دارد که دستهای خارجی در این گونه ترورها نقش داشتهاند، اما به این شواهد یا نام کشورهای متهم اشارهای نکرده است.
- رادیوفردا در این باره با حسین علیزاده، کاردار سابق سفارت جمهوری اسلامی ایران در فنلاند، گفتوگو کرده و ابتدا از او پرسیده است درخواست ایران تا چه حد با حقوق بینالملل و موازین سازمان ملل انطباق دارد؟
حسین علیزاده: مواردی دیده شده است که سازمان ملل و به طور مشخص شورای امنیت سازمان ملل در این گونه موارد مداخله کردهاند. مورد اخیری که شاهد بودیم دولت عربستان از شورای امنیت سازمان ملل خواست [طرح] ترور سفیر عربستان در آمریکا توسط دولت جمهوری اسلامی که توسط آمریکا مطرح شده بود محکوم شود. شورای امنیت هم در این مورد واکنش نشان داده و بیانیهای در این خصوص صادر کرد.
این مثال برای ما روشن میکند که در مواردی که موضوع تهدید صلح و امنیت بینالمللی که از موازین اصلی شورای امنیت است، اگر به مخاطره بیافتد، این در صلاحیت شوراست که در مورد این موضوع مداخله کند.
- تقاضای جمهوری اسلامی ایران از شورای امنیت برای مداخله و محکوم کردن ترور چند دانشمند هستهای ایرانی، اساسا وجاهت قانونی دارد؟
به گمان من خیر. به این دلیل که وقتی ترور سفیر عربستان مطرح شد، فرد متهم مشخص بود و صرف نظر از این که کسی بخواهد نسبت به این موضوع تشکیک کند یا نکند و بگوید که این واقعی بوده است یا غیر واقعی، اما انگشت اشاره، مستقیما و مشخصا به سمت متهم نشانه رفته بود.
ولی در مورد این که الان ترور دانشمندان هستهای در تهران اتفاق میافتد، انگشت اشاره به سمت هیچ کس نشانه نرفته است.
هیچ سند و هیچ مسئله دادگاهپسندی در این خصوص ارائه نشده است و وقتی ادله مثبته برای این ادعا وجود نداشته باشد، تقاضا از شورای امنیت برای مداخله در این موضوع چه وجاهتی خواهد داشت؟!
- آقای علیزاده، آیا میدانید که هدف ایران از این درخواست که سازمان ملل باید کشته شدن دانشمندان هستهای را محکوم کند چیست؟ ایران با این درخواست به دنبال چیست؟
دو منظور وجود دارد: نخست این که یک روال حقوقی برای نتیجهگیریهای بعدی ایجاد کند، اگر پس از این و بر اساس این حادثه اتفاقاتی بخواهد بیفتد ایران در واقع در این مورد اعلام قبلی کرده است و در واقع پرونده را برای نتیجهگیری نهایی آماده کرده و پروندهسازی کرده باشد.
نکته دوم جنبه تبلیغاتی مسئله است، یعنی میخواهد به افکار عمومی جهان بگوید که «من متهم خودم را در این پرونده چه کسی میدانم». به منظور این که فضا برای یک جنگ تبلیغاتی و لفظی آماده بشود تا اتهامها به طرف دشمن مورد نظر زده بشود.