دستور باراک اوباما در روز نوزدهم ماه مارس گذشته برای مشارکت نیروهای آمریکایی در برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی، از سوی بسیاری مترادف با حدی از دخالت نظامی در این کشور تلقی شده و مباحث فراوانی را در مورد زمینهها و هزینههای این اقدام به راه انداخته است.
کاترین وندن هوول، سردبیر مجله «نیشن» و از مفسران روزنامه «واشینگتن پست»، ضمن مقایسه دخالت نظامی آمریکا درلیبی با دو رویداد مهم یعنی عدم واکنش آمریکا به نسلکشی در روآندا و سپس حمله نظامی به عراق، انگیزهها و پیامدهای تصمیم باراک اوباما را بررسی میکند.
تحلیلگر «واشینگتن پست» خاطرنشان میکند که بسیاری از تحلیلگران و سیاستگذاران آمریکایی که نگران پیامدهای ورود این کشور در جنگ دیگری در ممالک مسلمان هستند دقیقا نمیدانند که نمونه لیبی را باید با کدام یک از دو نمونه تاریخی بالا مقایسه کرد. نمونه عراق که ارتش آمریکا را در یک باتلاق گرفتار کرد یا نمونه روآندا که عدم دخالت آمریکا احتمالا یکی از عواملی شد که شرایط را برای وقوع نسلکشی در این کشور فراهم کرد؟
این کارشناس آمریکایی معتقد است که دخالت نظامی آمریکا بیشتر از نمونه روآندا به حمله نظامی و اشغال عراق شباهت دارد و سپس دلایل خود را در این زمینه ارائه میدهد.
اولین استدلال وی تکیه بر معیارها و اصولی است که او در زمینه سیاست خارجی به آنها پایبند است. به اعتقاد وی، حمله نظامی آمریکا به عراق برخلاف تمامی اصول و معاهدات بینالمللی و بر پایه استدلالهای نادرست و حتی فریبکاری در دولت آمریکا استوار بود.
آمریکا برای بیتوجهی خود به موازین بینالمللی و دیدگاههای جامعه جهانی هزینههای فراوانی پرداخت کرد. در حقیقت یکی از دلایل پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری و یکی از اهداف اصلی وی احیای حیثیت و جایگاه معنوی و اخلاقی آمریکا در سطح جهان بود.
به همین خاطر باراک اوباما از دخالت یکجانبه در لیبی پرهیز کرد و منتظر تصمیم شورای امنیت سازمان ملل متحد ماند. او در عین حال تلاش کرد تا میزان حضور نظامی آمریکا در این عملیات را محدود نگاه دارد. به همین خاطر اجازه داد که دولتهای فرانسه و بریتانیا رهبری را به دست گرفته و با اعزام نیروی زمینی به لیبی مخالفت کرد.
علاوه بر این دولت باراک اوباما از قطعنامهای در شورای امنیت دفاع کرد که هدف آن حفاظت از غیرنظامیان است و نه تغییر رژیم در لیبی. به همین خاطر از منظر اصول و معیارهای بینالمللی دولت باراک اوباما نشان داد که به معاهدات جهانی و اصل مشارکت در تصمیمات بینالمللی پایبند است.
تحلیلگر «واشینگتن پست» سپس خاطرنشان میکند که دولت باراک اوباما مشاوره و هماهنگی لازم با سازمان ملل متحد را انجام داد، ولی برای اقدام نظامی در لیبی منتظر تایید مجالس قانونگذاری آمریکا نماند. تصمیم به دخالت نظامی یا آغاز جنگ توسط رئیس جمهور و بدون تایید قوه مقننه کشور ادامه روش نادرست و خطرناکی است که خود باراک اوباما سالها به عنوان یک سناتور با آن مخالفت کرده بود.
باراک اوباما در سال ۲۰۰۷ گفته بود: «طبق قانون اساسی آمریکا، رئیس جمهور در شرایطی که یک تهدید امنیتی مسلم و عاجل آمریکا را به خطر نینداخته است حق ندارد شخصا تصمیم به جنگ بگیرد.» نمونه لیبی نیز امنیت آمریکا را به خطر نینداخته است، بنابراین باید پرسید که باراک اوباما چگونه این تفاوت در موضعگیری و نحوه تصمیمگیری خود را توجیه میکند.
بحث دیگری که تحلیلگر روزنامه «واشینگتن پست» به آن میپردازد هزینههای کلان و پیامدهای پیچیده و دشوار دخالت نظامی آمریکا در عراق است که ممکن است در مورد تصمیم اخیر کاخ سفید نیز به وقوع بپیوندد.
آمریکا و نیروهای ائتلاف هدف خود از دخالت نظامی در لیبی را جلوگیری از افزایش تلفات غیرنظامی اعلام کردهاند. ولی همان طور که سابقه دخالت نظامی آمریکا در کشورهای دیگر، از جمله عراق، افغانستان و پاکستان نشان داده است، درگیر شدن در عملیات نظامی در کشوری که با آن آشنایی نداریم ممکن است به تلفات غیرنظامی منجر شود.
بروز تلفات در میان افراد غیرنظامی بر اثر دخالت و عملیات نظامی آمریکا موجب برانگیختن حساسیت و حتی مخالفتهای شدید با حضور نظامی این کشور خواهد شد. در ماههای اخیر تحولات سیاسی گسترده در کشورهای عربی اساسا محصول جنبشهای اعتراضی و خودجوش مردمی بودهاند، ولی اکنون دخالت نظامی در لیبی ممکن است این روند را به خطر بیندازد.
تحلیلگر واشینگتن پست خاطرنشان میکند که هیچ کس دقیقا نمیداند آینده این بحران چه خواهد شد. با وجود آن که قطعنامه شورای امنیت به صراحت با «اشغال لیبی توسط نیروهای خارجی» مخالفت کرده است، معلوم نیست که اگر در نتیجه گسترش آشوب و ناامنی در کشور بحرانهای گسترده بشردوستانه ایجاد شود آمریکا و متحدانش چه خواهند کرد؟
در ده سال گذشته نمونه افغانستان و عراق که در آغاز تحت عنوان نبرد خیرخواهانه ارتش آمریکا برای ساقط کردن رژیمهای خونخوار توصیف میشد، به یکی از نقاط ضعف و عناصر مشکلآفرین در سیاست خارجی آمریکا به خصوص در منطقه خاورمیانه بدل شده است. همین نگرانی میتواند در مورد نمونه لیبی نیز اتفاق بیفتد.
تحلیلگر «واشینگتن پست» در پایان مینویسد که جنبشهای آزادیخواه در سراسر جهان عرب به آمریکا این فرصت طلایی را میدهد تا گذشته خود یعنی حمایت از رژیمهای خودکامه و تکیه بر ابزار دخالت نظامی در منطقه را پشت سر بگذارد. این تحولات تاریخی به آمریکا فرصت میدهد تا با نیروهای دموکراسیطلب و طرفداران اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در منطقه متحد شود.
اگر دخالت نظامی در لیبی ما را از یک چنین مسیری منحرف سازد، برای آینده آمریکا در منطقه خاورمیانه فاجعهبار خواهد بود. سازندهترین نقشی که آمریکا میتواند در تحولات خاورمیانه ایفا کند در درجه اول باید دیپلماتیک و اقتصادی باشد، نه دخالت و حضور نظامی.
کاترین وندن هوول، سردبیر مجله «نیشن» و از مفسران روزنامه «واشینگتن پست»، ضمن مقایسه دخالت نظامی آمریکا درلیبی با دو رویداد مهم یعنی عدم واکنش آمریکا به نسلکشی در روآندا و سپس حمله نظامی به عراق، انگیزهها و پیامدهای تصمیم باراک اوباما را بررسی میکند.
تحلیلگر «واشینگتن پست» خاطرنشان میکند که بسیاری از تحلیلگران و سیاستگذاران آمریکایی که نگران پیامدهای ورود این کشور در جنگ دیگری در ممالک مسلمان هستند دقیقا نمیدانند که نمونه لیبی را باید با کدام یک از دو نمونه تاریخی بالا مقایسه کرد. نمونه عراق که ارتش آمریکا را در یک باتلاق گرفتار کرد یا نمونه روآندا که عدم دخالت آمریکا احتمالا یکی از عواملی شد که شرایط را برای وقوع نسلکشی در این کشور فراهم کرد؟
این کارشناس آمریکایی معتقد است که دخالت نظامی آمریکا بیشتر از نمونه روآندا به حمله نظامی و اشغال عراق شباهت دارد و سپس دلایل خود را در این زمینه ارائه میدهد.
اولین استدلال وی تکیه بر معیارها و اصولی است که او در زمینه سیاست خارجی به آنها پایبند است. به اعتقاد وی، حمله نظامی آمریکا به عراق برخلاف تمامی اصول و معاهدات بینالمللی و بر پایه استدلالهای نادرست و حتی فریبکاری در دولت آمریکا استوار بود.
آمریکا برای بیتوجهی خود به موازین بینالمللی و دیدگاههای جامعه جهانی هزینههای فراوانی پرداخت کرد. در حقیقت یکی از دلایل پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری و یکی از اهداف اصلی وی احیای حیثیت و جایگاه معنوی و اخلاقی آمریکا در سطح جهان بود.
به همین خاطر باراک اوباما از دخالت یکجانبه در لیبی پرهیز کرد و منتظر تصمیم شورای امنیت سازمان ملل متحد ماند. او در عین حال تلاش کرد تا میزان حضور نظامی آمریکا در این عملیات را محدود نگاه دارد. به همین خاطر اجازه داد که دولتهای فرانسه و بریتانیا رهبری را به دست گرفته و با اعزام نیروی زمینی به لیبی مخالفت کرد.
علاوه بر این دولت باراک اوباما از قطعنامهای در شورای امنیت دفاع کرد که هدف آن حفاظت از غیرنظامیان است و نه تغییر رژیم در لیبی. به همین خاطر از منظر اصول و معیارهای بینالمللی دولت باراک اوباما نشان داد که به معاهدات جهانی و اصل مشارکت در تصمیمات بینالمللی پایبند است.
تحلیلگر «واشینگتن پست» سپس خاطرنشان میکند که دولت باراک اوباما مشاوره و هماهنگی لازم با سازمان ملل متحد را انجام داد، ولی برای اقدام نظامی در لیبی منتظر تایید مجالس قانونگذاری آمریکا نماند. تصمیم به دخالت نظامی یا آغاز جنگ توسط رئیس جمهور و بدون تایید قوه مقننه کشور ادامه روش نادرست و خطرناکی است که خود باراک اوباما سالها به عنوان یک سناتور با آن مخالفت کرده بود.
باراک اوباما در سال ۲۰۰۷ گفته بود: «طبق قانون اساسی آمریکا، رئیس جمهور در شرایطی که یک تهدید امنیتی مسلم و عاجل آمریکا را به خطر نینداخته است حق ندارد شخصا تصمیم به جنگ بگیرد.» نمونه لیبی نیز امنیت آمریکا را به خطر نینداخته است، بنابراین باید پرسید که باراک اوباما چگونه این تفاوت در موضعگیری و نحوه تصمیمگیری خود را توجیه میکند.
بحث دیگری که تحلیلگر روزنامه «واشینگتن پست» به آن میپردازد هزینههای کلان و پیامدهای پیچیده و دشوار دخالت نظامی آمریکا در عراق است که ممکن است در مورد تصمیم اخیر کاخ سفید نیز به وقوع بپیوندد.
آمریکا و نیروهای ائتلاف هدف خود از دخالت نظامی در لیبی را جلوگیری از افزایش تلفات غیرنظامی اعلام کردهاند. ولی همان طور که سابقه دخالت نظامی آمریکا در کشورهای دیگر، از جمله عراق، افغانستان و پاکستان نشان داده است، درگیر شدن در عملیات نظامی در کشوری که با آن آشنایی نداریم ممکن است به تلفات غیرنظامی منجر شود.
بروز تلفات در میان افراد غیرنظامی بر اثر دخالت و عملیات نظامی آمریکا موجب برانگیختن حساسیت و حتی مخالفتهای شدید با حضور نظامی این کشور خواهد شد. در ماههای اخیر تحولات سیاسی گسترده در کشورهای عربی اساسا محصول جنبشهای اعتراضی و خودجوش مردمی بودهاند، ولی اکنون دخالت نظامی در لیبی ممکن است این روند را به خطر بیندازد.
تحلیلگر واشینگتن پست خاطرنشان میکند که هیچ کس دقیقا نمیداند آینده این بحران چه خواهد شد. با وجود آن که قطعنامه شورای امنیت به صراحت با «اشغال لیبی توسط نیروهای خارجی» مخالفت کرده است، معلوم نیست که اگر در نتیجه گسترش آشوب و ناامنی در کشور بحرانهای گسترده بشردوستانه ایجاد شود آمریکا و متحدانش چه خواهند کرد؟
در ده سال گذشته نمونه افغانستان و عراق که در آغاز تحت عنوان نبرد خیرخواهانه ارتش آمریکا برای ساقط کردن رژیمهای خونخوار توصیف میشد، به یکی از نقاط ضعف و عناصر مشکلآفرین در سیاست خارجی آمریکا به خصوص در منطقه خاورمیانه بدل شده است. همین نگرانی میتواند در مورد نمونه لیبی نیز اتفاق بیفتد.
تحلیلگر «واشینگتن پست» در پایان مینویسد که جنبشهای آزادیخواه در سراسر جهان عرب به آمریکا این فرصت طلایی را میدهد تا گذشته خود یعنی حمایت از رژیمهای خودکامه و تکیه بر ابزار دخالت نظامی در منطقه را پشت سر بگذارد. این تحولات تاریخی به آمریکا فرصت میدهد تا با نیروهای دموکراسیطلب و طرفداران اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در منطقه متحد شود.
اگر دخالت نظامی در لیبی ما را از یک چنین مسیری منحرف سازد، برای آینده آمریکا در منطقه خاورمیانه فاجعهبار خواهد بود. سازندهترین نقشی که آمریکا میتواند در تحولات خاورمیانه ایفا کند در درجه اول باید دیپلماتیک و اقتصادی باشد، نه دخالت و حضور نظامی.