مسأله بهائیت
داستان جنجال آفرین دیدار فائزه هاشمی با فریبا کمال آبادی- زندانی عقیدتی- موید این مدعا بود که بهائیت در ایران یک "مسأله" است. معنای مسأله بهائیت در جنجالهای پس از این دیدار آشکارتر شد.
فقیهان مسأله بهائیان را ساختهاند
مسأله بهائیت چیست؟ این مسأله را فقیهان ساختهاند: مسأله بهائیت این است که دین نیست، فرقه ضاله است. مسأله بهائیت این است که ساخته دست اجانب و استعمارگران است. مسأله بهائیت این است که کالتی صهیونیستی است. مسأله بهائیت این است که بیت العدل یا مقر فرماندهیشان در اسرائیل است. مسأله بهائیت این است که بهائیان جاسوسان رژیم صهیونیستی هستند. بهائیان دشمن اسلاماند. مسأله بهائیت آن است که آنها عوامل آمریکا و اسرائیل هستند.
برای تأیید این مدعا کافی است به سخنان دو تن از فقیهان دربار سلطان علی خامنهای بنگریم:
آیتالله ناصر مکارم شیرازی- از مراجع تقلید- در ۹۵/۰۲/۲۷ با اشاره به دیدار فائزه هاشمی با زندانی بهایی و خانوادهاش گفته است: "منتظر بودم که ببینم آیا در این خصوص اعتراضی میشود یا خیر که دیدم خبری نیست تا این که شنیدیم پدر او اعتراض ملایمی داشته است و جای شکرش باقی است ولی باید پرسید چرا دیگران سکوت کردند. به سهم خودم چنین اقدامی را محکوم میکنم. این اقدام از نظر قانونی جرم بوده و قابل تعقیب است و باید پیگیری شود. تقویت دشمنان اسلام از نظر شرعی جرم محسوب میشود و میتوان مجرم را تعقیب کرد. با این فرقه ضاله نه فقط به دلیل دشمنی با اسلام بلکه به این دلیل که آنها عوامل آمریکا و اسرائیل هستند، مخالف هستیم. مهمترین مراکز فرقه بهائیت در آمریکا و انگلیس است. در تاریخ حیات منفور این فرقه، دشمنان اسلام از آنها به عنوان یکی از ابزارها استفاده کردهاند. ممکن است چنین اقداماتی با این هدف باشد که آنها به رسمیت شناخته شوند".
صادق لاریجانی- رئیس قوه قضائیه و یکی از نامزدهای خامنهای برای جانشینی- در ۹۵/۰۲/۲۷ گفته است: "در کشوری که منتسب به امام زمان است دفاع از بهائیت هیچ معنایی ندارد؛ بهائیت مجعول و ساخته شده دست اجانب و استعمارگران است. در جمهوری اسلامی ایران هیچ کس به دلیل عقیده به زندان نمیرود و این موضوع دروغ رسانههای غربی است. متاسفانه برخیها با ادعای دین مداری اقداماتی برخلاف امنیت کشور انجام میدهند. قوه قضاییه با همه کسانی که بر ضد امنیت کشور اقدام کنند و برای کشورهای بیگانه جاسوسی کنند و از جمله با رژیم صهیونیستی همکاری کنند قاطعانه برخورد خواهد کرد. باید پرسید که بیت العدل یا مقر فرماندهی بهائیت در اسرائیل چه میکند و آیا همکاری با چنین شبکهای خلاف امنیت کشور ما نیست. کسانی که منتسب به روحانیت و مسئولان نظام هستند باید بیش از دیگران از هنجارشکنی پرهیز و از چنین کارهایی شرم کنند و بدانند که اگر این هنجارشکنیها منجر به عناوین مجرمانه شود به شدت و بدون ملاحظه نسبتها با آنان برخورد میکنیم".
مسأله اصلی بهائیان چیست؟
مسأله اصلی بهائیان چیست؟ مسأله اصلی بهائیان این است که تحت ستم سیستماتیک نظام فقیه سالار جمهوری اسلامی قرار داشته و دارند. سرکوب یکی از ویژگیهای جمهوری اسلامی است. اما میتوان خطر کرد و ادعا نمود که هیچ گروه و آئینی به اندازه بهائیان در جمهوری اسلامی تحت ستم نبوده است. آنان در همه قلمروها تحت ستم بوده و هستند.
مسأله اصلی بهائیان چیست؟ مسأله اصلی بهائیان این است که تحت ستم سیستماتیک نظام فقیه سالار جمهوری اسلامی قرار داشته و دارند. سرکوب یکی از ویژگیهای جمهوری اسلامی است
دیدار فائزه هاشمی با فریبا کمال آبادی یک بار دیگر "مسأله" بودن بهائیان را آشکار کرد. به تعبیر دیگر، واکنشهای گسترده به این دیدار نشان داد که در جمهوری اسلامی بهایی بودن "مسأله" بزرگی است. به تعبیر دوم، پارادوکس فقیهان و زمامداران جمهوری اسلامی از پارادوکسی در آمد. آن پارادوکس به شرح زیر است:
بهایی بودن جرم نیست/ بهائی بودن جرم است
فقیهان و مقلدانشان برای توجیه "زیست جهان افسون زدایی شده حقوق بشرزده" ادعا میکردند و میکنند که در جمهوری اسلامی بهایی بودن جرم نبوده و نیست و هیچ کس را به جرم بهایی بودن زندانی و محروم از حقوق نکردهاند. بلکه فقط و فقط جاسوسان رژیم صهیونیستی را زندانی کرده و میکنند. اما در عین حال وقتی از بهائیت، هویتی صهیونی/اسرائیلی و ضالت محض میسازند، این آئین را به جرم تبدیل میکنند.
مکارم شیرازی با جرم خواندن دیدار با بهائیان و ضرورت پیگرد قانونی، و صادق لاریجانی، نامزد رهبری، با تهدید شدید برخورد قضایی با این گونه اقدامات شرم آور، هر دو آشکار کردند که در جمهوری اسلامی "بهابی بودن" مسأله و جرم است.
بهائیت دین نیست
فقیهان و پیروانشان همیشه ادعا کرده و میکنند که بهائیت دین نیست. در این روش مقلد یهودیان هستند. وقتی عیسی آمد و خود را مسیح وعده داده شده معرفی کرد، یهودیان منکر او شده و آئینش را دین به شمار نیاوردند. اما مسیحیت خود را بر یهودیان - درست مانند یک میهمان ناخوانده و ناخواسته- تحمیل کرد. وقتی اسلام آمد، یهودیان و مسیحیان منکر این دین شده و آن را کپی برداری عربی از آئین خود به شمار آوردند، اما اسلام در طول تاریخ خود را به عنوان یک دین بر آنان تحمیل کرد. گفت و گوی همدلانه و مداراجویانه و مستدل پیروان ادیان مختلف با یکدیگر امری تازه و متعلق به دوران مدرن است. پذیریش ادیان توسط مومنان امری تابع استدلال نبوده است، چه رسد به پذیرش امری تازه به عنوان یک دین توسط پیروان ادیان سابق. آنان چون میهمانان فربهای از راه میرسیدند و میزبان مجبور میشد برای آنان جای باز کند.
فقیهان و مقلدانشان برای توجیه "زیست جهان افسون زدایی شده حقوق بشرزده" ادعا میکردند و میکنند که در جمهوری اسلامی بهایی بودن جرم نبوده و نیست و هیچ کس را به جرم بهایی بودن زندانی و محروم از حقوق نکردهاند. بلکه فقط و فقط جاسوسان رژیم صهیونیستی را زندانی کرده و میکنند. اما در عین حال وقتی از بهائیت، هویتی صهیونی/اسرائیلی و ضالت محض میسازند، این آئین را به جرم تبدیل میکنند.
وقتی بهائیت آمد، مسلمانان منکر آن به عنوان یک دین شدند. چرا؟ چون با مدعای بلادلیل "ختم نبوت" تعارض داشت. با آمدن محمدبن عبدالله و آوردن اسلام، گویی عصر برساختن ادیان جدید پایان مییابد. اما آنان به این نکته توجه نداشتند که درست به همان اندازهای که یهودیان، مسیحیان و مسلمانان حق داشتند دینی جدید برای خود بسازند، بهائیان هم حق داشتند و دارند که دین جدیدی به نام بهائیت برای خود بسازند.
همه ادیان برساختههای تاریخی و اجتماعیاند. همان گونه که هر دین تازهای خود را به عنوان دین در ظرف تاریخ بر ادیان پیشین تحمیل کرد، بهائیان هم خود را بر مسلمانان تحمیل خواهند کرد.
«بهائیت ساخته اسرائیل است»
فقیهان ادعا کرده و میکنند که اسرائیل بهائیت را ساخته است. این مدعای تاریخی کاذب است. بهائیت را ایرانیان، حداقل ۱۵۳ سال پیش به وجود آوردند ( بهاءالله در سال ۱۸۶۳ این دین جدید را اظهار کرد)، در صورتی که اسرائیل در سال ۱۹۴۸ به وجود آمد. بهائیت آئینی ایرانی است، درست به همان معنایی که اعراب اسلام را ساختهاند و اسلام دینی عربی است. مدعای ساخته اسرائیل بودن بهائیت کاملاً باطل است. حداکثر میتوان ادعا کرد که بهائیت را ایرانیان ساختهاند.
مدعای دیگر فقیهان وجود مقبره بهاء الله در حیفا است. اما دلیل این امر چه بود؟ آیا این امر دلیلی جز سرکوب بهائیان در ایران داشت که آنان را به عثمانی و از آنجا هم به حیفا راند؟ همان گونه که محمد نمیدانست قرنها بعد آل سعود بر مکه و مدینه سیطره خواهند یافت، بهاء الله هم نمیدانست که 56 سال بعد از درگذشت او دولتی به نام دولت اسرائیل تشکیل خواهد شد.
فرض کنیم مدعای ساخته اسرائیل بودن بهائیت صادق باشد. آیا محل تولد یک آئین دلیل صدق و کذب آن آئین است؟ فقیهان و زمامداران جمهوری اسلامی در برخورد با آئینها و ایدئولوژیهای مغرب زمین نشان دادهاند که جغرافیای زاده شدن آئین را ملاکی برای ارزیابی حقانیت و عدم حقانیت آن آئین به شمار میآورند. آنان مکاتب فکری و ایدئولوژیهای مغرب زمینیان را به دلیل "بیگانه" و "غربی" بودن باطل و رد میکنند.
مدعای پنهان و آشکار آنان این است: آن چه غربی است، بیگانه و باطل است. باید به اندیشههای خودی چسبید.
فرض کنیم این ملاک را بپذیریم. کدام آئین از این ملاک و میزان زیان خواهد دید؟ اسلام هم ساخته دست "بیگانگان" بوده و دینی "عربی" است. اگر "غربی" بودن ملاک باطل بودن است، "عربی" بودن هم باید ملاک باطل بودن به شمار رود. چون ما ایرانی هستیم، نه عرب. اما بهائیت به عنوان برساخته ایرانیان، آئینی ایرانی و خودی به شمار میرود.
سخن حق این است که جغرافیای یک آئین به هیچ وجه معیاری برای داوری صدق و کذب آن آئین به شمار نمیرود و نباید برود. آیا چون سرزمینهایی که اینک عربستان سعودی نامیده میشود محل بر ساخته شدن اسلام بوده، و امروز عربستان سعودی در دشمنی با ایران از اسرائیل نتانیاهو هم پیشی گرفته است، میتوان اسلام را رد و انکار کرد؟ از این بدتر، ادعا کنیم که اسلام ساخته رژیم آل سعود است وماهیتی سعودی دارد؟
اسلام و تشیع هم که وارد ایران شدند، کاملاً رنگ و لعاب ایرانی به خود گرفتند و اسلام و تشیع ایرانی ساخته شد. غربیان هم که یهودیت و مسیحیت را پذیرفتند و یهودی و مسیحی شدند، هرگز یهودیت و مسیحیت را به دلیل محل تولد خاورمیانهای شان رد نکردند.
------------------------------------------------------------------------------
نظر نویسنده بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.