ميل به کسب علم در ايران همواره با شوق به کسب مدرک و منزلت اجتماعی ناشی از آن آميخته بوده است. در اين ميان قدرتمندان و ثروتمندان در پی آن بودهاند که راه ميان بری برای کسب مدرک با اتکا به قدرت و ثروت خود و نه طی مراحل و فرايندهای لازم پيدا کنند. آيا اکنون با اتکا به ثروت و قدرت می توان هر گونه مدرکی را در ايران کسب کرد؟
از مصادرهی قدرت و ثروت تا مصادرهی منزلت
پس از مصادرهی قدرت و ثروت کشور توسط اسلامگرايان و نزديکان آنها، نوبت به منزلتها رسيد. مقامات جمهوری اسلامی نمی توانستند با قدرت و ثروتی که در اختيار آنها بود نظاره گر کسب عناوين و مدارک مختلف مثل دکتر و مهندس و بازيگر و نويسنده و کارگردان و سردبير و خبرنگار و کارشناس، سرتيپ و سرلشگر و مربی و قهرمان المپيک و مانند آنها توسط افرادی باشند که نه به علت وفاداری به نظام بلکه به علت شايستگی واجد آنها شده باشند. از همين جهت در طی مراحلی زمينه برای مصادرهی اين عناوين فراهم شد:
۱) اخراج غير خودیهای صاحب اين عناوين از مراکز دولتی؛ با توجه به اين که بخش عمدهای از مراکز دانشگاهی و فرهنگی و رسانهای و ورزشی در اختيار دولت است طبعا اين کار برای دولت بسيار آسان بود؛ توجيه اخراج نيز تقدم تعهد بر تخصص يا عدم رعايت شرع با برچسبهايی مثل فاسد و غرب زده بوده است؛
۲) اختصاص بورسيهها و سهميههای ويژه برای کسانی که در حلقات خويشاوندی و صنفی و محفلی خودی هستند؛ همچنين امکانات دولتی برای تاسيس مراکز آموزشی و پژوهشی، توليد فرهنگی و هنری، راه اندازی رسانه، باشگاههای ورزشی و ديگر امکانات دولت عمدتا در اختيار کسانی است که خودی محسوب می شوند؛
۳) به حداقل رساندن امکان کار غير خودیها با عدم اعطای مجوز و اعمال سانسور و تعقيب قضايی و امنيتی؛ در پی همين فشارها بسياری از مولدان فرهنگی و افراد صاحب عنوان و منزلت اجتماعی به خارج از کشور مهاجرت کردند؛
۴) اخراج کسانی که از ايدئولوژی و سبک زندگی مورد نظام فاصله می گيرند با کوچک ترين تخلف در حالی که خواص نظام با هر گونه جرم در پستهای خود باقی می مانند؛ به جای اخراجیها نيز خواص و وفاداران به کار گرفته می شوند؛
عناوين آموزشی يکی از قربانيان اين سيستم غير شايسته سالار بودهاند. به واسطهی همين اقدامات امروز کسب مدارک آموزشی در هر سطحی برای صاحبان ثروت و قدرت که در حدی قابل توجه با هم همپوشانی دارند بدون شايستگی کاملا امکان پذير است. ذيلا اين فرايند را از سطح اخذ يک ديپلم ساده تا دکترا توضيح می دهم.
خريد ديپلم
بنا به گفتهی موسسات آموزشی ارائه کنندهی ديپلم به کسانی که موفق به کسب آن نشدهاند افراد می توانند با پرداخت ۳ ميليون تومان اين مدرک را کسب کنند. ثبت نام کنندگان دو ترم درسی دارند و در پايان هر ترم سوالات را دريافت می کنند. هر فرد در پايه سوم ۴۲ واحد را در دو رشته کامپيوتر و مديريت خانواده - به دلخواه داوطلب- می گذراند که حتی اگر در کلاس های برگزار شده هم حضور نداشته باشد، مدرک ديپلم را در پايان دريافت خواهد کرد. (ايسکانيوز ۱۷ آبان ۱۳۹۳)
اعطای کارشناسی
اعطای مدرک کارشناسی مجانی با مزايای دولتی به خودیها با سه راهبرد انجام شد:
۱) کاهش کيفيت دانشگاههای دولتی به طوری که افرادی با مدل ۱۰ تا ۱۲ ديپلم هم بتوانند پس از ورود به تدريج فارغ التحصيل شوند؛
۲) محروم کردن صدها هزار جوان از ورود به دانشگاهها با سد گزينش و دادن جای آنها به سهميههای بسيج و خانوادهی شهدا؛
۳) ستاره دار کردن دانشجويان معترض و بهايی و اخراج و تعليق آنها و در نهايت وادار کردن آنان به مهاجرت؛ صندلی آنها را طبعا "خودیها" پر می کردهاند.
در اين ميان صدها دانشگاه خصوصی توسط مقامات سابق و لاحق برای کسب اعتبار و نيز کسب منابع خانوادههای طبقهی متوسط که به آموزش ارج می گذارند راه اندازی شد؛ بخشی از فرزندان و نزديکان مقامات در همين دانشگاهها ثبت نام کرده و مدرک گرفتهاند که البته نه نيازی به شرکت در کنکور داشته و نه هزينهیای از جيب والدين آنها برای کسب مدرک پرداخت شده است.
دکترای غير پزشکی
قدرتمندان کشور از پنچ طريق تلاش کردهاند به مدارک عالی دست يابند:
۱) اختصاص بورسيهی دانشگاههای داخل کشور به مديران که از اين طريق بسياری از آنها در حين کار اداری و اکثرا بدون حضور در کلاس درجهی دکترا گرفتند. رشته ی تخصصی اکثر اين مديران نيز مديريت يا رشتههای ديگر علوم انسانی و اجتماعی بوده است؛
۲) اختصاص بورسيه دانشگاههای خارج کشور بدون شرکت در مسابقه يا آزمون. کسانی مثل احمد توکلی، حسن روحانی و صدها تن ديگر از مقاماتی که مدرک عالی نداشتند اما تشنهی آن بودند از همين طريق دکترای خود را دريافت کردهاند. مديران اين چنينی از کشوری دکترای خود را دريافت کردهاند که دورهی دکترا بدون نياز به حضور در کلاس طی می شده و نوشتن يک رساله برای اخذ مدرک کافی بوده است. نوشتن رساله نيز در ايران قابل سفارش است و افرادی نيز به طور حرفهای آنها را از فارسی به انگليسی ترجمه می کنند؛
۳) اختصاص بورسيههای داخلی و خارجی به نورچشمی های نظام (که از آنها با عنوان عناصر مومن و ارزشی ياد می شود)؛ اين کار به طور انبوه در دورهی احمدی نژاد انجام شد و طی آن حدود ۳۷۰۰ نفر از مقامات و نزديکان مقامات و نيروهای نظامی و امنيتی توانستند به دورههای دکترای داخل و خارج راه يابند؛ برخی از نورچشمیها با مدرک کارشناسی ارشد نخست در دانشگاهها استخدام می شوند و بعد به عنوان هيئت علمی بورس دکترای داخل و خارج می گيرند؛
۴) دورههای دکترای پولی که به طور شبانه برگزار می شود عمدتا کسانی را جذب می کند که می توانند ميان ۸۰ تا صد ميليون تومان (خبرنامه دانشجويان ايران، ۱۶ شهريور ۱۳۹۰) را برای اخذ مدرک دکترا بپردازند. اکثر کسانی که توان پرداخت اين مبالغ را دارند و عنوان دکترا به کار آنها می آيد (برای کسب اعتبار اجتماعی) مقامات و مديران جمهوری اسلامی و نزديکان آنها و رانت خواران حکومتی هستند؛ و
۵) اقدام ديگر تاسيس دانشگاه و دادن مدرک توسط دانشگاه خصوصی و اختصاصی به مقامات و نزديکان مقامات بوده است. فرزند مهدوی کنی دکترای خود از دانشگاهی گرفته که پدرش رئيس آن بوده و در تاسيسش سهم داشته است (نوهی دختری مهدوی کنی، ضحی انصاريان نيز در دانشگاه امام صادق تحصيل کرده است). فرزند مصباح يزدی مدرک ليسانس خود را از بنياد فرهنگی باقر العلوم (موسسهی تحت نظر پدرش) دريافت کرد و بعد با بورسيههای اختصاصی وزارت علوم دورهی خاتمی به همراه دهها تن ديگر از طلبههای مصباح يزدی برای دريافت مدرک دکترا به دانشگاه مک گيل و ديگر دانشگاههای امريکای شمالی فرستاده شد.
دانشگاه آزاد با دريافت امکانانی مثل زمين و ديگر خدمات راه را برای کسب مدارک عالی مديران و مقامات حتی بدون داشتن مدرک کارشناسی در آغاز کار خود باز کرد. علاوه بر همهی اين ميان برها و امکان خريد مدارک با هزينهی وفاداری به ولايت مطلقهی فقيه باز هم دستهای از مقامات برای خود مدرک دکترا جعل کرده يا خود را به دروغ دکتر معرفی می کردهاند.
دکترای تخصصی پزشکی
در اين قلمرو امکان اعطای بورس يا وارد کردن افراد بدون مدرک لازم يا دادن مدرک معادل (مثل تدريس در رشتههای علوم انسانی و اجتماعی دانشگاهی با تحصيلات حوزوی) وجود نداشته و از همين جهت در آزمونها تقلب می شده است. در ۳۶ سال اخير بارها سوالات اين امتحانات به افرادی داده يا فروخته شده است و در برخی سالها از بس آلودگی آزمون رسانهای و عمومی شده که مقامات مجبور به لغو آن پس از انجام شدهاند. آن دسته از مقامات و قدرتمندان کشور که می خواستهاند فرزندان و نزديکان خود را در لباس پزشک متخصص ببينند در نهايت به هدف خود دست يافتهاند.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات منعکس شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.