عزت الله ضرغامی در حالی رياست سازمان صدا و سيمای جمهوری اسلامی را به محمد سرافراز واگذار می کند که سه بحران عمده، راديو و تلويزيون دولتی ايران را فراگرفته است: بحران مالی، بحران بی اعتمادی و بحران ريزش مخاطب.
وسيع ترين و ثروتمند ترين دستگاه فرهنگی جمهوری اسلامی که مستقيما زير نظر رهبر اداره می شود و با بيش از ۱۰۰۰ميليارد تومان دريافتی، در صدر جدول بودجه فرهنگی دولت قرار دارد، دچار بحران مالی است. اين سازمان همچنين درگير بحران از دست دادن مخاطبين خود در داخل و خارج از کشور است. و مهم تر از اين دو، آقای ضرغامی در سال های آخر دوره ده ساله مديريتش، اعتماد ناظران فرهنگی کشوربه طور کلی و به طور خاص اعتماد برنامه ريزان فرهنگی تندرو و چهره های نزديک به رهبر جمهوری اسلامی را از دست داد.
آخرين اقدام آقای ضرغامی در توسعه شبکه های صدا و سيما راه اندازی آزمايشی شبکه افق در مرداد ماه امسال بوده است که رسما گفته شده است شبکه ای برای پرداختن به انقلاب اسلامی و ارزش های انقلابی است. اما در عمل اين شبکه در اختيار چهره های تبليغاتی نزديک به بسيج و جناح های تندرو قرار گرفته است به گونه ای که منتقدان نزديک به دولت از آن به نام شبکه ای ياد می کنند که در اختيار جبهه پايداری است. سازمان صدا و سيما اين ادعا را رد کرده است. اين شبکه به طور صريح تری به نمايش آثار تبليغاتی می پردازد که پيش از اين در سايت های نزديک به سپاه و بسيج قابل دسترسی بوده است. سايت هايی مانند پايگاه عمار که برای مقابله با جنگ نرم راه اندازی شده است. اما به نطر می رسد اين اقدام آقای ضرغامی برای به دست آوردن دل بالا دستی ها قدری ديرهنگام باشد.
بالادستی های ناراضی
نصر الله پژمانفر عضو کميسيون فرهنگی مجلس عملکرد صدا و سيما را ضعيف توصيف کرده و گفته است « در رابطه با توزيع توليدات در اين دوره مشکلاتی وجود داشته است ، صدا و سيما آن طور که بايد نتوانسته خواسته های نظام را در برخی حوزه ها برآورده کند. در برخی حوزه ها نمره قبولی و در برخی ديگر نمره قبولی نمی گيرد.» همچنين اين عضو کميسيون فرهنگی مجلس گفته است « گستردگی دامنه ، محدوديت اعتبارات و نبود ديد جامع و کامل باعث ايجاد چنين شرايطی شده و باعث شده صدا و سيما گاهی عملکرد ضعيف داشته باشد.»
انتقاد های محافل نزديک به رهبر جمهوری اسلامی بيشتر متوجه امری است که آنان شکست در مقابله با دشمن در عرصه جنگ نرم می نامند. آقای ضرغامی ارديبهشت ماه امسال در دفاعی تلويحی از عملکرد خود گفت « حداقل ده محور از تهديدات و پيچيدگیهای جدی رسانه و جنگ نرم را به محضر رهبری ارائه کرديم و ايشان هم با دقت نظری که داشتند، دستوراتی را صادر کردند و پس از آن هم پيگيری لازم را داشتند و اين امر نشان میدهد حوزه جنگ نرم و نقش رسانهها مغفول نمانده است.»
آقای ضرغامی همچنين در دفاع از عملکرد خود به توسعه فنی سازمان اشاره کرده است. اقدامی که به گفته آقای ضرغامی بستر فنی لازم برای مقابله با جنگ نرم دشمن را فراهم آورده است. حتی منتقدان آقای ضرغامی در مجلس اين بخش از فعاليت های سازمان صدا و سيما را تحسين کرده اند. صدا و سيما می گويد که با راه اندازی سيستم های ديجيتال توليد و ارسال و پخش و گسترش استفاده از اينترنت و فيبر نوری و افزايش ايستگاه های فرستنده در سطح کشور، انقلابی در بهره گيری و دسترسی به شبکه های راديويی و تلويزيونی داخلی به راه انداخته است.
دورنمای توسعه فنی
علی عسکری معاون فنی سازمان صدا ، سيما در آخرين گزارش خود گفته است « در ده سال گذشته، ۲۷۱۶ايستگاه جديد راديويی و تلويزيونی احداث شده، همچنين ۲۱ هزار فرستنده (رله) تلويزيونی نصب شده و ۱۸ شبکه جديد تلويزيونی در سطح استانی، ملی و فراملی راهاندازی شده است.» اما از ديد ناظران مستقل، آنچه توسعه فنی سازمان تلقی شده و از قضا با روحيه آقای ضرغامی به عنوان يک مهندس عمران سازگار تر است، مانند چشم اسفنديار سازمان عمل کرده است.
در گزارشی که کارشناسان مرکز پژوهش های مجلس در سال ۱۳۸۵ يعنی دو سال بعد از بر سر کار آمدن آقای ضرغامی داده اند، در شرح دلايل افزايش چشمگير و ناگهانی بودجه سازمان به عنوان عامل عمده، از افزايش نيروی انسانی در بخش های غير توليدی و افزايش هزينه عمرانی ياد شده است.
اين گزارش در حالی تهيه شده که بودجه سازمان در سال ۱۳۸۵ در حدود ۱۰۰ ميليارد تومان بوده است. رقمی که در سال ۹۰ به حدود ۹۰۰ ميليارد تومان رسيده است. اين در حالی است که با احتساب ميزانی که دولت برای خريد اقلام سرمايه ای در همين سال در اختيار سازمان قرار داده ميزان دريافتی سازمان اذ بودجه به حدود ۱۴۰۰ ميليارد تومان می رسد. با وجود اين ادامه بحران مالی در سازمان سبب شده است تا به گفته حسام الدين آشنا مشاور حسن روحانی و نماينده دولت در شورای نظارت بر صدا و سيما، آقای ضرغامی در اسفند سال ۹۲ در نامه ای به رييس جمهوری، خواهان مبلغی اضافی ای تقريبا برابر با بودجه مصوب اين سازمان، برای تمام کردن طرح های در دست اجرای سازمان شده است.
بحران نقدينگی در توسعه
به اين ترتيب برنامه های توسعه فنی، بخش عمده بودجه سازمان را درست در زمانی بلعيد که که روند کاهش بودجه توليد به جايی رسيد که از سال ۹۰ به بعد عملا فرايند توليد فيلم و سريال به حداقل رسيد و بسياری از برنامه سازان و بازيگران صدا و سيما را ترک کردند.
اين تحول از ديد مخاطبين و ناظران فرهنگی در قالب انتقاد های گسترده از جذاب نبودن و تکراری بودن برنامه های تلويزيون در چند سال اخير بازتاب يافته است. اگرچه صدا و سيما کوشيد با افزايش برنامه های زنده و غير زنده ورزشی ( نسبتا ارزان تر) و راه اندازی شبکه ورزش در سال ۹۱ با اين شرايط مقابله کند اما به رغم توفيق اوليه، بالا گرفتن درخواست های نهاد های ورزشی داخلی و خارجی، تکيه سازمان را بر استفاده از جاذبه ورزش با مخاطره روبرو ساخت.
در تازه ترين تحول در اين زمينه اختلاف ميان سازمان ليگ فوتبال ايران و صدا و سيما بر سر هزينه پخش بازی ها از آنتن سازمان ادامه دارد. فدراسيون بين المللی واليبال نيز خواهان رقمی در حدود ۳۵۰ هزار دلار از صدا و سيما شده است. اين روند به سرعت بينندگان سيمای جمهوری اسلامی را ( به جز در بخش خبر که همچنان به دليل انحصار های رسانه ای در ايران از اهميت برخوردار است ) کاهش داد. کاهش بيننده نيز مستقيما بر درآمد سازمان از آگهی تاثير گذاشت و آن را تقليل داد. در چنين شرايطی، رکود اقتصادی ناشی از اثرات تحريم ها و کاهش درآمد های شرکت های عمده آگهی دهنده آخرين آخرين ضربه را بر درآمد های سازمان وارد کرد.
شکست در برابر ماهواره ها
حمايت گسترده مالی از صدا و سيما ناشی از دو ضرورت بالادستی است که در جايی بالاتر از سازمان در باره آن تصميم گيری می شود. نخست خواست رهبر جمهوری اسلامی برای مقابله صدا و سيما با نفوذ ماهواره های خارجی در ميان خانواده ها و دوم گزيدن سياست توسعه سيستم ارسال زمينی به جای سيستم ارسال ماهواره ای که از ضريب امنيت استراتژيک کمتری برخوردار است و عملا استفاده از بشقاب های گيرنده امواج ماهواره را قانونی می کند.
افزون بر گران تر بودن توسعه شبکه رله زمينی در همه جای دنيا، در ايران در حال تحريم، به دليل نياز به واردات تجهيزات ايستگاه های ارسال مخابراتی، هزينه توسعه شبکه به مراتب بيشتر از متوسط آن در جهان است.
با وجود اين مقام های دولتی ايران در ده سال اخير تامين بودجه سازمان را در اولويت قرار دادند تا بتوانند با شبکه های ماهواره ای خارج از کشور مقابله کنند اما در عمل سياست توسعه سازمان به نتيجه ای مغاير با اين خواست حکومت منجر شد و ميزان تمايل مردم به استفاده از ماهواره افزايش يافت. کاظم جلالی سخنگوی کميسيون امنيت ملی مجلس در سال ۱۳۹۰ در انتقاد از ناتوانی دستگاه های فرهنگی و صدا و سيما برای مقابله با ماهواره ها گفت در ۸۴ درصد موارد کسانی که ماهواره هايشان جمع آوری شده است دوباره اقدام به نصب آن می کرده اند.
ميزان رقابت ماهواره ها با صدا و سيما در خانه های مردم در ايران به اندازه ای است که برنامه های خبری و توليدی صدا و سيما عملا به طور مستقيم و غير مستقيم و از نظر شکل و محتوا تحت تاثير شبکه های ماهواره ای خارجی قرار گرفته است.
شبکه هايی بی بيننده
در ميان ۱۸ شبکه سراسری تلويزيونی در داخل کشور، تکيه اصلی سازمان همچنان بر ۷ شبکه ای است که در دوره روسای قبلی سازمان راه اندازی شده بود. از شبکه های چهار، آموزش، قرآن و معارف، مستند، شما، بازار، و سلامت در اغلب نظر سنجی ها به عنوان کم بيننده ترين شبکه ها نام برده می شود به طوری که بسياری از مردم نمی دانند چنين شبکه هايی و جود دارد. در ميان ۱۱ شبکه ای که در دوران آقای ضرغامی راه اندازی شده است شبکه های ورزش، پويا( برای پخش انيميشن) نسيم ( برای طنز و سرگرمی و با استفاده از چهره های محبوب تلويزيونی) تماشا و نمايش ( برای پخش فيلم و سريال ايرانی و خارجی) و شبکه بين المللی آی فيلم از موفقيت بيشتری برخوردار بوده اند.
اين شبکه ها از سوی مخاطبين و منتقدين صدا و سيما به دليل پخش تکراری سريال ها و فيلم های سينمايی و در مواردی ( مانند آنچه در شبکه های تماشا و نمايش و آی فيلم صورت می گيرد) به دليل پخش بدون کپی رايت آثار خارجی مورد انتقاد قرار گرفته است.
همه شبکه های راه اندازی شده در دوره آقای ضرغامی بر اساس سيستم ديجيتال سازمان داده شده است که از اواخر سال ۱۳۸۸ مورد بهره برداری قرار گرفته است.
اما به علت ناقص بودن شبکه ارسال و پخش عملا اين شبکه ها در کل کشور ديده نمی شوند. به اين ترتيب کاستی های توسعه فنی سازمان عملا به نوعی شکاف دسترسی در ميان بينندگان در سطح کشور منجر شده است. بسياری از مناطق کشور فقط به چند شبکه اصلی دسترسی دارند و نمايندگان مجلس مکررا در نطق های پيش از دستور خود گلايه های موکلين خود را منتقل می کنند که از عدم امکان استفاده از صدا يا تصوير در منطقه خود سخن می گويند.
در مرداد ماه امسال آقای ضرغامی گفته است که استان قم نخستين استان کشور است که به همه شبکه های تلويزيونی دسترسی دارد. در واقع در بسياری از موارد از شبکه هايی که از آن به عنوان حاصل توسعه کمی در سازمان نام برده می شوند فقط نامی در سخنرانی ها و فضايی در درون سيتم های پخش و ارسال و ارقام در رديف های بودجه های عمرانی وجود دارد.
صدا و سيمای هياتی ها
مهم ترين تحول در برنامه های صدا و سيما در ده سال اخير افزايش شديد تظاهرات مذهبی و به روی آنتن بردن نشانه ها و رفتار های مذهبی است که پيش از اين در برنامه های تلويزيون جای کمتر و محدود تری داشت. حجم برنامه های مذهبی با گرايش های متعصبانه و نزديک به باورهای جناح های افراطی شيعه، روضه خوانی و مداحی های رايج در ميان اقشار اجتماعی حامی محمود احمدی نژاد و تندروهای نزديک به سپاه و بسيج و در مقابل دوربين قرار دادن وعاظ مشهور و استفاده مکرر از روحانيون در برنامه های اجتماعی و فرهنگی و حتی برنامه های کودکان از مشخصات تحول بصری و مضمونی در صدا و سيمای دوران ضرغامی است. تحولی که از ديد منتقدان صدا و سيما را از رسانه ای ملی به رسانه ای برای هياتی ها فروکاسته است.
ضرغامی و سياست
دوره های رياست سازمان صدا و سيما همواره نوعی تناظر با تحول صحنه کلی تر سياست و فرهنگ در جمهوری اسلامی داشته است. صرف نظر از ٥ سال اول پس از انقلاب، دوره های رياست سازمان تقريبا ده ساله بوده است.
عزت الله ضرغامی در دوره ای رياست سازمان صدا وسيما را بر عهده گرفت که جناح های اصولگرا و تندرو خود را برای رهايی از کابوس اصلاحات و ادامه أن اماده می کردند و مردم و حتی طبقه متوسط پشتيبان اصلاح طلبان دلزده از ناپايداری سياست های اصلاحگرايانه و تنش ناشی أزمنازعه دو جناح، خواهان نوعی ثبات حتی به قيمت بر سر کار أمدن اصولگرايان بودند.
به اين ترتيب آنچه در صدا و سيما گذشته است بيش از آن که ناشی از برنامه ريزی ها و تصميم های مديريتی سازمان باشد تحت تاثير سياست کلی حاکم بر کشور بوده است. و شکست های صدا و سيما را تا حدودی می توان بازتابی از شکست سياست های فرهنگی مورد نظر اقای خامنه ای دانست که در صدا و سيما دنبال شده است. شکست هايی که مقام های امنيتی حکومت را ناگزير از کاربرد بيشتر زور و اعمال محدوديت های فرهنگی و تکيه بر پروپاکاندی مستقيم در رسانه ها کرده است.
به اين ترتيب به نظر می رسد آمدن محمد سرافراز که بيش از آن که مديری فرهنگی يا اجرايی باشد، کارشناسی در امور تبليغات سياسی با گرايش به خارج از کشور و نزديک به دستگاه های امنيتی است با اين هدف صورت می گيرد که حکومت بتواند از شبکه ای که ده سال برای راه اندازی آن سرمايه گذاری کرده است به طور صريح تر برای رسيدن به اهداف مشخص سياسی و امنيتی بهره بگيرد. ضرغامی زمينه ساز تبديل کردن صدا و سيما از يکی از موفق ترين و پربيننده ترين راديو وتلويزيون های دولتی دنيا به دستگاهی بوده است که تحقق اجرای برنامه های امنيتی جدا از تعامل با مخاطبينی در سطح ملی را دنبال می کند.
--------------------------------------------------
نظر نویسنده الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.