نقش مبلغان مذهبی جمهوری اسلامی ایران در آمریکای جنوبی چیست؟ آیا دولت ایران به دنبال سرمایه گذاری مذهبی و فرهنگی طولانی مدت و ریشه دار در این بخش بسیار کاتولیک جهان است؟
امانوئل اوتلنگی، یکی از اعضای موسسه دفاع برای دمکراسی در مقاله تازه ای که در مجله نشنال اینترست منتشر شده است، با طرح این پرسشها به توضیح نقش پیچیده مبلغان شیعه در آمریکای جنوبی می پردازد. اوتلنگی در این مقاله که «حزبالله: ملتزم درگاه ایران در برزیل» نام دارد مینویسند:
«به نظر میرسد که در سراسر آمریکای لاتین، جمهوری اسلامی ایران چهره بی ضرری از خود به نمایش گذاشته است: ساخت مساجد، مراکز فرهنگی و مدارس، مراکز بازرسی گوشت حلال، کارهای اجتماعی و حتی گروههای پیش آوران برای پسر بچهها. اما در زیر این روکش تقوا و توسعه و گفتگوی ادیان، تهران روابط عمیقی با دولتها و جنبشهای مردمی ضد آمریکایی در این منطقه از جهان دارد.»
به نوشته اوتلنگی، یکی دیگر از اهداف ایران در آمریکای لاتین، «آموزش اسلام انقلابی به مسلمانهای منطقه است، اما به جای استفاده از ابزارها و شیوههای سنتی ایران اهدافش را با ساخت مدرسه و آموزش مبلغان مذهبی به پیش میبرد.»
در ادامه این مقاله، نویسنده به تاریخ حضور روحانیون شیعه ایرانی و لبنانی، که آنها را «ماموران غیر رسمی انقلاب ایرانیان» میخواند، در آمریکای جنوبی اشاره میکند. « اولین این روحانیون در آمریکای جنوبی محسن ربانی بود که در سال ۱۹۸۳ به بوئنس آیرس در آرژانتین رفت تا هم مسجد التوحید را رهبری کند و هم به عنوان مامور نظارت بر کشتارگاههای حلال این شهر فعالیت کند. « هر دو کار، بیخطر به نظر میرسیدند، اما ربانی به طور مستقیم در حادثه بمبگذاری مرکز فرهنگی یهودیان در این شهر که در سال ۱۹۹۴ اتفاق افتاد و منجر به کشته شدن ۸۵ نفر و مجروح شدن بیش از سیصد تن گردید دست داشت.»
به نوشته اوتلنگی، یکی دیگر از اهداف ایران در آمریکای لاتین، «آموزش اسلام انقلابی به مسلمانهای منطقه است، اما به جای استفاده از ابزارها و شیوههای سنتی ایران اهدافش را با ساخت مدرسه و آموزش مبلغان مذهبی به پیش میبرد.»
به گفته نویسنده این مقاله، محسن ربانی در این ماموریت تنها نبود و یک روحانی لبنانی به نام شیخ طالب حسین الخزرجی هم همزمان به کشور برزیل رفت. به ادعای نویسنده این مقاله، هر دوی این افراد کارمندان جمهوری اسلامی بودند. «آنها افراد سیاسی را جذب فعالیتهای تهران میکردند...یکی از حیاتیترین کارهای آنها افزایش نفوذ ایران و همینطور تعداد طرفداران این کشور در میان شیعیان مهاجر در آمریکای لاتین بود.»
اوتلنگی فعالیتهای این افراد را موفقیت آمیز میخواند. «با آنکه ربانی بعد از حادثه مرکز یهودیها در آرژانتین، این کشور را ترک گفت، اما به برنامههای جذب افراد از مرکز یادگیری مسائل دینی در قم ادامه داد. الخزرجی در شهر سن پائولو برزیل باقی ماند و با زبان پرتغالی به تهیه ادبیات تبلیغی (برای اسلام)پرداخت.»
به نوشته این مقاله، فعالیتهای دوگانه روحانیون شیعه به عنوان مبلغان مذهبی و سفرای سیاسی انقلاب اسلامی در سال ۲۰۱۰ دوباره به صدر اخبار آمد. زمانی که وزارت دارایی آمریکا نام یک نماینده دیگر حزبالله در آمریکای لاتین را فاش ساخت. بنا به گزارش وزات دارایی، بلال محسن وهبی، رابط بین حزب الله لبنان و عوامل حزبالله در آمریکای جنوبی بود و بر فعالیتهای جاسوسی این گروه در کشورهای برزیل، آرژانتین و پروگوئه نظارت میکرد. با وجود این گزارش، وهبی همچنان به فعالیت در آمریکای لاتین مشغول است.
به گفته این مقاله این افراد تنها نیستند. «در کنار آنها دهها روحانی شیعه ایرانی و لبنانی که متعلق به نسل تازه مبلغان مذهبی هستند فعالیت میکنند. افراد تازه مسلمان شده به طور مردم به شهر قم مسافرت میکنند. تمام هزینههای این افراد پرداخت میشود و آنها یاد میگیرند که چطور مراسم مذهبی را به زبانهای پرتغالی و اسپانیای آموزش دهند. آنها سپس به کشورهای خود باز میگردند و به عنوان ماموران سری مشغول به فعالیت می شوند.»
با آنکه نویسنده مقاله ذکر میکند که طبق آمار وزارت امور خارجه آمریکا، از زمان روی کار آمدن حسن روحانی در ایران، میزان بازدید مقامات ایرانی از کشورهای آمریکای لاتین بسیار کمتر شده است، اما عقیده دارد که میزان نفوذ ایرانیها در این قاره را نباید با تعداد ملاقاتهای روسای جمهور سنجید. «این کارهای روزمره مبلغان مذهبی است که باعث نفوذ و گسترش پیامهای ضد آمریکایی و نفرت از اسرائیل میشود.»
این مقاله در ادامه توضیح میدهد که در پشت پرده گفتمان مذهبی و پیام دوستانه رهبران شیعه در آمریکای جنوبی که اغلب ساکنان آن مسیحیان کاتولیک هستند، رفتار نظامی و شبه نظامی وجود دارد. مثال این مقاله، گروههای پیش آهنگ پسر هستند که نه تنها علامت های حزبالله را با خود حمل میکنند، بلکه آموزشهای نظامی هم جزیی از برنامههای درسی آنهاست که زیر نظر مساجد انجام میشود.
این گروههای یش آهنگ در روزهای مذهبی مثل عاشورا برنامههای مخصوصی دارند. از طرفی در این مساجد برای افراد حزب الله که در جنگهای منطقه خاورمیانه کشته میشوند مراسم مخصوصی برگزار میکند. نویسنده این مقاله از این مراسم به عنوان تقدیس فرهنگ شهادت یاد می کند.
در نهایت امانوئل اوتلنگی، نویسنده این مقاله در پاسخ به اینکه دولت آمریکا در برابر این فعالیتها چه کاری میتواند انجام دهد میگوید: «در نهایت این به عهده دولتهای منطقه است که رفتار پرخطر یک دولت خارجی را که در حال رادیکال کردن جمیعت محلیشان هست را قبول کنند. اما آمریکا هم میتواند و باید مسئله تبلیغات مذهبی ایران که به مسموم کردن ذهن هزاران نفر از ساکنان آمریکایی لاتین میپردازد را بپذیرد. در نهایت مخاطبان لاتین دکترین ضد آمریکایی ایران ممکن است یک روز تحت تاثیر آموزههایشان به این نتیجه برسند که ضربه زدن به شیطان بزرگ، ممکن است خواست خداوند باشد.»