با برگزاری نشست اوپک (سازمان صادرکنندگان نفت) در تاریخ دوم ژوئن سال جاری، انتخاب دبیرکل این سازمان مجددا به یک مناقشه و چالش جدید میان اعضای این سازمان تبدیل شده است.
ایران در دوره پس از انقلاب علیرغم کوششهای فراوان نتوانسته پست دبیرکلی این سازمان را در اختیار بگیرد و در نیل به این هدف ناکام مانده است. این در حالی است که ایران یکی از بنیانگذاران اوپک به شمار آمده و فوأد روحانی از ایران اولین دبیرکل اوپک بود.
همچنین سهم صنعت نفت ایران به عنوان جزءی از اوپک در عرصه تولید و صادرات قابل چشم پوشی نیست. دلایل گوناگونی این ناتوانی ایران برای در اختیار گرفتن دبیرکلی اوپک را توضیح میدهد که مهمترین آنها عبارتند از کاهش اعتبار سیاسی بین المللی و منطقهای ایران، عقب ماندن صنعت نفت ایران از تحولات بین المللی و کاهش ظرفیت تولید آن، سوء مدیریت در صنعت نفت ایران، نبود چهره ای پرنفوذ کارشناسی بین المللی در عرصه صنعت نفت ایران که مقبولیت بین المللی داشته باشند.
کاهش اعتبار سیاسی بین المللی و منطقهای ایران
مدیریت یک سازمان فراملیتی مانند اوپک در عرصه بین المللی نیازمند آن است کشوری نماینده آن این وظیفه را به عهده می گیرد دارای اعتبار و سرمایه اجتماعی بین المللی باشد.
چنین سرمایهای شرط لازم اجماع آفرینی در میان اعضای سازمان و همچنین مدیریت سازمان اوپک با سازمانهای بین المللی دیگر و کشورها جهان است. به اعتبار این این سرمایه است که اوپک میتواند مدیریتی قوی، راهبرد روشن و هماهنگی داخلی را سامان داده و کشمشکش میان اعضاء کاهش دهد.
لازمه چنین امری اجتناب از فرقه گرائی مذهبی، تنش منطقهای و بین المللی و حل مشکلات چالشهای میان کشورها در چارچوب هنجارهای پذیرفته شده است. رژیم ایران در دوره پس از انقلاب تحت عنوان «صدور انقلاب» و «گسترش تشیع» عملا به عنصری تنش زا در منطقه تبدیل شد. همین تنشها بود که به جنگ ایران و عراق منجر شد. با پایان جنگ دخالت رژیم ایران در بحرین، لبنان، کویت، سوریه و یمن و سوریه ادامه داد. در چارچوب چنین مناسباتی، کشمکشهای سیاسی به درون اوپک کشیده شد و این سازمان را هم از ایفای نقشش بازداشت. اعتبار سیاسی سیاسی و بین المللی پدیده ذهنی نیست و برپایه واقعیاتی نظیر توان تولید و پیشگامی در عرصه فن آوری بنا میشود.
عقب ماندن صنعت نفت ایران از تحولات بین المللی و کاهش ظرفیت تولید آن
ایران پیش از انقلاب غالبا رتبه دوم صادرات نفت پس از عربستان را در اختیار داشت اما این جایگاه را در دوره پس از انقلاب از دست داد. در پی انقلاب بنگاههای چند ملیتی که سالها در عرصه صنعت نفت ایران فعال بودند ایران را ترک کردند و این به ضعیف شدن توان تولیدی صنعت نفت ایران منجر شد.
پیش از انقلاب ایران با امضای دهها قرارداد برای اکتشاف و بهرهبرداری از منابع نفت و گاز با دهها بنگاه تخصصی چند ملیتی و بخصوص غول های صنعت بین المللی نفت همکاری داشت.
در دوره پس از انقلاب این همکاریها کاهش یافت و بخش باقی مانده همکاریها در چارچوب بیع متقابل ادامه یافت. مشارکت بنگاههای بین المللی غالبا محدود بود و به همین دلیل صنعت نفت ایران نتوانست با پیشرفت این صنعت در جهان هماهنگ شود. اما این تمام ماجرا نبود چه طی جنگ ایران و عراق بخش قابل توجهی از صنعت نفت ایران صدمه دید و بازسازی آن منجر به هزینههای انبوه شد.
تحریمها اما صدمه جدی دیگری بر صنعت نفت ایران بود. پس از شدت گرفتن تحریمها به رتبه هشتم صادرکننده اوپک سقوط کرد. در این میان سبد خریداران نفت ایران نیز در دوره تحریمها دچار دگرگونی شده است و بنا به آمار ۹۰ درصد خریداران نفت ایران آسیائی و تنها ده درصد از آنها اروپائی هستند و این به معنای ریسک بالای بازرگانی خارجی نفت ایران است. اینک هر چند با لغو تحریمها صادرات نفت ایران افزایش یافته و سبد خریداران نفت ایران نیز متنوع تر از دوره تحریمها خواهد شد، اما هنوز راهی طولانی برای رسیدن به یک بازاریابی رقابتی در صنعت نفت ایران باقی است.
سوء مدیریت در صنعت نفت ایران
مدیریت کارآمد صنعت نفت یکی از شاخصهای کلیدی برای کشوری است که نماینده آن قرار است سمت دبیرکلی اوپک را به عهده بگیرید مدیریت صنعت نفت ایران به شدت سیاسی و رانتی است و غالبا در خارج از آن تعیین میشود.
در دولت نهم و دهم سپاه پاسداران و سایر نهادهای امنیتی سهم خود در مدیریت این صنعت افزایش دادند. چنین فرایندی به معنای کاهش کارآمدی مدیریتی و همچون افزایش فساد در این صنعت بود. انتصاب چهره هایی همچون رستم قاسمی(وزیر) مسعود میر کاظمی (وزیر نفت) همچون علی آبادی (سرپرست وزارت نفت) ، محمود احمدی نژاد(سرپرست وزارت نفت) بر وزارت نفت و جابجائی دائمی و باندی در درون وزارت نفت شاهدی مناسب بر سوء مدیریت در صنعت نفت ایران است.
فقدان چهره های پرنفوذ کارشناسی بین المللی در عرصه صنعت نفت ایران
به جرئت میتوان گفت در میان همه که مسئولیتهای کلیدی در صنعت نفت ایران داشتندنگاه کنید به لیست وزیران و سرپرستان وزارت نفت در انتهای این نوشته- و بویژه وزیران این صنعت چهرهای در عرصه بین المللی شناخته شده باشد و به صفت توانائی حرفهای خود در میان مخاطبیناش دارای نفوذ باشد یافت نمی شود. نفوذ فردی دبیر کل اوپک در ترکیب با سایر مولفههای که از آنها یاد شد شرط مهمی برای در اختیار گرفتن دبیر کلی اوپک و رهبری این سازمان است. از شگفتیهای روزگار یکی این است که رژیم ایران طی دوره طولانی پس از انقلاب هنوز نتوانسته مدیرانی که در سطح بین المللی قابل طرح باشند را معرفی کند.
کشمکش بر سر پست دبیرکلی اوپک میتواند، تنش های درونی این سازمان را بیشتر کند. این البته در شرایط فعلی بر شکنندگی این سازمان خواهد افزود. چه بازار نفت در شرایط فعلی در تعادل نیست و یک مازاد بر تقاضای قابل توجه ، در بازار وجود دارد. کاهش قیمت نفت خام در بازار بین المللی در سال جاری نسبت به سال گذشته شاهد این مدعاست. همچنین بنا به پیش بینیها آژانس بین المللی انرژی، این مازاد در سال آینده هم ادامه خواهد یافت. با توجه به دگرگونی ساختاری بازار نفت و انرژی، رقابت در درون و برون اوپک در آینده نزدیک روند فزایندهای بخود خواهد گرفت. شرط اقتدار اوپک در بازار نفت و مدیریت آن در چارچوب اعضای این سازمان مدیریت قوی، رویکرد روشن و هماهنگی میان اعضاء میباشد.
در شرایط فعلی به دلیل کشمکشهای سیاسی میان ایران و برخی از کشورهای عضو اوپک این سازمان، از ایفای نقش خود بازمانده است. هر نوع تنش در میان اعضای اوپک، اگر به جنگ قیمت تبدیل شود به زیان تولید کنندگان تبدیل شده و درآمد نهائی همه آنها را کاهش خواهد داد.