یادداشت: برجام منطقه ای،آری؟نه؟ هزینه های سازش و مقاومت

خاورمیانه مدت هاست که گرفتار گسترش نفوذ دولت های بین المللی و منطقه ای تا به حد به جنگ داخلی و خارجی کشاندن کشور هاست. زمانی مهمترین شکاف منطقه، شکاف اشغالگری و ضد اشغالگری بود. اینک چندین شکاف دیگر فعال شده و می روند تا به شکاف های اصلی منطقه تبدیل شوند.

الف- شکاف های ناسیونالیستی: ناسیونالیسم ترکی (نئو عثمانی گری) ، ناسیونالیسم عربی، ناسیونالیسم ایرانی، ناسیونالیسم کردی و ناسیونالیسم یهودی.

ب- شکاف های مذهبی: یهودیان و مسیحیان و بهائیان را کنار گذارده و فقط به شکاف های روایت های مختلف از اسلام بنگریم: اسلام اخوانی ( اخوان المسلمین مصر، قطر، ترکیه ،سوریه، تونس، حماس، جهاد اسلامی، و...)،اسلام وهابی (عربستان سعودی، القاعده، داعش، طالبان، و...)، اسلام شیعی ( ایران، حزب الله لبنان، یمن، عراق، و...).

انقلاب اسلامی به رهبری آیت الله خمینی به دنبال این بود که شکاف ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی را به شکاف اصلی منطقه تبدیل سازد و محور مقاومت حول آن تشکیل دهد. اما به دلیل تلاقی شکاف های متعدد، منافع دولت ها و اتحادهای دولت ها با یکدیگر؛ شکاف های دیگر منطقه فعال و به شکاف های اصلی تبدیل شدند.

ضعف نیروهای آزادیخواه منطقه از یک سو، و آماده نبودن بسترهای اجتماعی از سوی دیگر، موجب شد تا مسأله اصلی نزاع دیکتاتوری و دموکراسی خواهی، به شکاف اصلی خاورمیانه تبدیل نشود. دموکراسی خواهان در کل منطقه عقب رانده شده است. ترکیه اردوغان هم با تجمیع قدرت او، عقب گرد را تجربه کرده و می کند.

بدون امنیت جمعی و صلح، توسعه اقتصادی و سیاسی به آرزوهای تجملی دست نیافتنی تبدیل خواهند شد. همه آزادی خواهان و مدافعان حقوق بشر اینک باید بکوشند تا در گام اول، شکاف جنگ طلبی و صلح طلبی را به شکاف اصلی منطقه تبدیل سازند. اگر با "توافق جمعی" مورد تأیید و تضمین شورای امنیت سازمان ملل، صلحی شکل گیرد و امنیت همه تضمین شود و منطقه به کلی عاری از سلاح های هسته ای و کشتار جمعی گردد، در آن صورت می توان به گشوده شدن راه آزادی و دموکراسی و حقوق بشر امیدوار شد.

تعارض دو سیاست خارجی ایران

آیت الله خامنه ای و حسن روحانی دو برنامه متفاوت برای سیاست خارجی دارند. حسن روحانی تعامل گرا، اهل گفت و گو و خواهان همزیستی مسالمت آمیز با کشورهای منطقه، دولت های غربی و دولت آمریکا است. اما تعارض و رویارویی، پیامد منطقی دیدگاه های آیت الله خامنه ای است. هر یک از این دو نگرش، پیامدهای بسیاری برای ایران و ایرانیان دارد. رأی اکثریت مردم ایران در سال های ۹۲ و ۹۶ به حسن روحانی، به یک معنای مهم، رأی به صلح ، نفی تخاصم و گریز از جنگ بود.

برای ایرانیان در درجه اول، حفظ ایران از این مهلکه خطرناک (عراقی، لیبیایی، سوریه ای شدن) بر هر امر دیگری ترجیح دارد. باید سیاست منطقه ای و بین المللی ایران، برای حفظ ایران و توسعه اقتصادی ایران تغییر کند. آینده ایران و ایرانیان مهمتر از آن است که تصمیم گیری درباره سرنوشتشان به دست یک فرد سپرده شود.

آیت الله خامنه ای از زبان هتاکانه ای علیه دولت های منطقه- خصوصاً عربستان سعودی- استفاده کرده و می کند. با این زبان، او آگاهانه راه تعامل حسن روحانی را مسدود می سازد. حسن روحانی هم در ۲۵ خرداد ۹۶ به خامنه ای پاسخ داد و گفت :

"چرا برخی از ما لحن مان را اصلاح نمی کنیم و چرا نمی دانیم با چه لحنی می خواهیم با دولت، با منطقه و با دنیا صحبت کنیم؟ با لحن تند به جایی نمی رسیم. والله جز اعتدال راه دیگری وجود ندارد... امیرالمومنین وقتی مشاهده کرد تعدادی از لشکریانش در صفین، حین جنگ به دشمن دشنام می دهند، واکنش نشان داد و گفت من اصحابی را نمی خواهم که به دشمنانشان فحش دهند. حالا برخی از ما، ما که خود را شیعه علی می دانیم، چرا دشنام دادن را افتخار می دانیم و ناسزا گویی را انقلابی گری می دانیم؟ ...حتی در هنگام جنگ به دشمن دشنام ندهید".

حسن روحانی در ۲۰ خرداد ۹۶ هم به صراحت و شفافیت تمام از صلح با دشمنان دفاع کرد و گفت:

"صبر و حلم برای صلح، سخت‌ تر ‏از صبر و استقامت در میدان جنگ است...شهامت بسیار زیادی می ‌خواهد که انسان برای مصالح جامعه اسلامی در برابر ‏دشمنان دست صلح دراز کند. امام حسن برای دین خدا و امت اسلام این کار را کرد و با صلح ‏خود شمشیر و نیزه‌ای را تحمل کرد که بسیار دردناک‌ تر از شمشیر و نیزه در میدان جنگ بود.‏..از جان گذشتن و شجاعت در میدان نبرد، کار دشواری ‏است، اما با این حال تحمل صلح بسیار دشوارتر از جنگیدن است و این در حالی است که امام برای ‏دوران انقلاب و جنگ هرگز نگفت که جام زهر نوشیدم، اما در زمان صلح این مطلب را بیان کرد".‏

آیت الله خامنه ای چند ماهی است که به شدت در حال نقد رویکرد صلح طلبانه منطقه ای و بین المللی اصلاح طلبان و اعتدالیون است. در این مقاله با استناد به سخنرانی های خرداد ۱۳۹۶ او، دیدگاه هایش را توضیح داده و نقد خواهم کرد.

بی اعتمادی مطلق خامنه ایبه امریکا

آیت الله خامنه ای در ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ در مراسم سالگرد آیت الله خمینی در مرقد او به نقد دیدگاه های حسن روحانی درباره تعامل با کشورهای غربی و آمریکا پرداخت. او گفت که دولت آمریکا حقیقتاً در همه موضوعات غیر قابل اعتماد است. این بی اعتمادی چنان فراگیر است که حتی جوانان عربستان سعودی هم از وابستگی کشورشان به آمریکا نفرت دارند.

خامنه ای گفت که اوج وقاحت و پرده دری و بی ملاحظگی این است که دونالد ترامپ با "رئیس نظام قبیله‌ایِ عقب‌مانده‌یِ منحطِّ محض"- پادشاه عربستان که قاتل مردم یمن و بحرین است- رقص شمشیر می کند و به نام حقوق بشر انتخابات ۴۲ میلیونی ایران را رد می کند. خامنه ای در ۲۰ خرداد ۱۳۹۶با گروهی از شعرا با اشاره به همین موضوع ؛ از آنان خواست که آمریکا و عربستان را هجو کنند:

"هجو کنید؛ خب رقص شمشیر می کند! این جاهلیّت مدرن با جاهلیّت قبیله‌ای کنار هم قرار گرفته‌اند! از این بهتر، منظره از این زیباتر! این را در شعر هجو کنید. هزار شعر درباره‌ی این می شود گفت...هجو جایش خالی است؛ باید هجو بشوند این ها که یک کارهایی گاهی می کنند. این که بیایند مثلاً فرض کنید کشوری مثل عربستان سعودی را بکنند [فلان‌کاره‌] کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل! دیگر از این جالب ‌تر چیزی نیست! واقعاً جای هجو دارد، حیف است که هجو نشود؛ واقعاً [اگر] یک چنین چیزی هجو نشود حیف است، از دست می رود".

چرا به نظز خامنه ای​ باید به آمریکا بی اعتماد بود؟

آیت الله خامنه ای در سخنرانی ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ در جمع زمامداران نظام دوباره به نقد حسن روحانی پرداخت و کوشید تا دلایل بی اعتمادی به آمریکا را توضیح دهد. او گفت :

"مسئله‌ اعتماد نکردن به دشمن و به وعده‌های دشمن است؛ این حرف، جدّی است؛ این مسئله، جدّی است؛ ما یک جاهایی اعتماد کردیم به دشمن، ضربه خوردیم؛ با این که می توانستیم اعتماد نکنیم، با این که گمان نمی کردیم اعتماد کنیم، امّا کردیم...آن ‌وقتی که بحث کارِ با بیگانگان است، باید با دقّت تمام روی جزئیّات تکیه کرد و ملاحظه کرد و وسواس به خرج داد و احتیاط به خرج داد. نباید به اینها اعتماد کرد؛ نه در عمل اعتماد کنیم، نه در کیفیّت بیان...گاهی در مقاطعی اتّفاق افتاده است، ما مثلاً در یک مسئله‌ای[برجام] کوتاه آمده‌ایم به‌ عنوان این که در فلان قضیّه "بهانه از دست آمریکایی‌ها یا از دست دشمن گرفته شود"، گرفته هم نشده، ما هم یک چیزی را از دست داده‌ایم! نباید اعتماد کرد؛[همین‌طور] در مسائل گوناگون".

خامنه ای به حسن روحانی و همفکرانش گفت که به همین دلایل :

"با آمریکا نمی شود کنار آمد؛ حرفهای مبهم و دوپهلو که در این زمینه‌ها مایه‌ سوء استفاده‌ کسانی بشود، نباید زد؛ صریح و روشن باید مطالب را بگوییم. خود آمریکایی‌ها هم بدانند، جمهوری اسلامی از مواضع اصلی خود کوتاه نمی‌ آید. ما از ظلم‌ ستیزی دست برنمی داریم، از دفاع از فلسطین کوتاه نمی ‌آییم، از مبارزه‌ برای اِحقاق حقوق خودمان کوتاه نمی ‌آییم".

"منافع ملی" باید تابع "هویت ملی" باشد

آیت الله خامنه ای در سخنرانی ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ در جمع زمامداران نظام گفت که قصد دارد درباره مسائلی که در مورد آن ها اختلاف نظر وجود دارد و مورد غفلت قرار گرفته است صحبت کند. بسیاری از مسئولین و دولت های گذشته و حال ایران راه هایی را انتخاب کرده اند که بیراهه بوده و در ملاک های تصمیم گیریشان لغزش هایی داشته اند. او گفت، درست است که ملاک تصمیم گیری باید "منافع ملی" باشد، اما منافع ملی نباید به گونه ای تعریف شود که با "هویت انقلابی مردم ایران" تعارض داشته باشد. منافع ملی باید تابع هویت ملی باشد. انقلاب اسلامی هویت جدیدی برای ملت ایران تعریف کرد. هویت ملی ایران دارای سه رکن مسلمانی (اسلامی)، ریشه داری در تاریخ و انقلابی گری است. بدین ترتیب :

"هر آن چیزی که با این هویّت در تعارض باشد، منافع ملّی نیست، ولو ما تصوّر کنیم که این یک سودی است برای ملّت یا منفعتی است برای ملّت؛ نه، هرچه با اسلام ما، با انقلاب ما، با گذشته و سابقه‌ تاریخی دیرینه‌ ما، معارضه داشته باشد، جزو منافع ملّی به‌ حساب نمی ‌آید...این حرف معنایش این است که منافع ملّی ما ذیل تلقین سیاستهای خارجی نباید قرار بگیرد".

خامنه ای گوشزد کرد که دولت آمریکا منافع خود را به عنوان هنجارهای بین المللی تعریف کرده و هر کشوری را که براساس منافع ملی اش با هنجارهای آمریکایی تعارض داشته باشد، به ناهنجاری متهم می کند. به همین دلیل دولتمردان آمریکایی ایران را به "بی ثبات سازی منطقه" متهم می سازند. اما اولاً: خاورمیانه چه ربطی به آمریکا دارد؟ ثانیاً: آمریکا و عمالش آفریقا و خاورمیانه (عراق، سوریه، لیبی، یمن، و...) را بی ثبات کرده اند. ثالثاً: داعش را ساختند و اینک فقط با داعش کنترل نشده مخالف هستند. رابعاً: آمریکا ریشه تروریسم است و ترامپ ایران را به حمایت از تروریسم متهم می سازد. خامنه ای بازهم به سفر ترامپ به عربستان پرداخت و گفت که ترامپ و اعضای کابینه اش :

"می روند آنجا می ‌نشینند با رؤسایِ نظامِ قرونِ وسطاییِ قبیله‌ایِ عربستان سعودی - دیگر واقعاً این رسوایی‌ای است که به نظر من این لکّه‌ ننگ، از دامن آمریکایی‌ها هیچ ‌وقت پاک نخواهد شد؛ مثل یک داغی در پیشانی اینها همیشه خواهد بود- و راجع به حقوق بشر حرف بزنند، آن‌هم علیه کشوری مثل جمهوری اسلامی! در کشوری که بویی از دموکراسی و انتخابات و مانند این ها نشنیده، بروند بنشینند و به کشوری مثل ایران که مرکز مردم ‌سالاری و مظهر مردم‌ سالاری است، طعنه بزنند و حرف بزنند و تهمت بزنند".

در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، مردم به سیاست خارجی مقبول خامنه ای "نه" گفتند و از سیاست تعامل گرایانه و صلح طلبانه حسن روحانی دفاع کردند. بدون تغییر سیاست خارجی بین المللی و منطقه ای و اجماع کامل همه جناح های حکومت بر سر این موضوع، نظام قادر به حل و رفع مسائل و مشکلات اقتصادی نخواهد بود. بدین ترتیب، برجام منطقه ای نه تنها زندگی صلح آمیز مسلمانان با یکدیگر را ممکن می سازد، بلکه راه گشای توسعه اقتصادی ایران هم هست.

پس به گفته خامنه ای، آمریکا مخالف هویت ملی ایران و جمهوری اسلامی است. غیر قابل اعتماد و اهل خدعه و فریب است. به دنبال سلطه بر جهان و منطقه است. سیاست های خودش را ارزش و هنجارهای جهانی قلمداد کرده و مخالفان این سیاست ها را به تروریسم و بی ثبات سازی متهم می کند. عربستان سعودی هم که یک نظام قبیلگی منحط عقب مانده است که ارتباط با آن موجب سرافکندگی است. اما خامنه ای این جا متوقف نمی شود و پیش می تازد.

شکست دادن آمریکا و عربستان سعودی

به نظر آیت الله خامنه ای، راه حل، نه در مذاکره و سازش، که در ایستادگی و مقاومت و شکست دادن دشمن است. وی در ۲۰ خرداد ۱۳۹۶به گروهی از شعرا گفت که آمریکایی ها طرح ها و نقشه هایی برای منطقه و عراق داشتند، اما ما طرح و نقشه آنان را خنثی کردیم و سرشان را به سنگ زدیم. او گفت :

"قضایای عراق خیلی قضایای مهمّی است؛ البتّه آن را شاید یک مقداری آدم بتواند حق بدهد به مردم، [چون] اغلب مردم ما از حقیقت قضیّه‌ عراق و آنچه در عراق پیش آمد - کاری که آمریکایی‌ها می خواستند در عراق بکنند و چطوری سرشان به سنگ خورد و چه عواملی این حالت را به وجود آورد- قاعدتاً خبر ندارند، امّا خب واقعاً یک قضیّه‌ عجیبی است قضیّه کشور عراق؛ کشور عراقِ صدّام حسین، تبدیل بشود به کشور عراق شهید حکیم! اصلاً شما ببینید این فاصله چقدر است؟ اصلاً قابل تصوّر نیست این فاصله ؛ این، اتّفاق افتاده".

دو رویکرد "رویارویی با آمریکا و متحدانش" و "تعامل و توافق و دوستی با آنان" به نتایج متفاوتی منتهی می شود. تعامل گرایان و صلح طلبان دائماً هزینه و فایده هر دو رویکرد را به رخ می کشند. آنان دائماً گوشزد می کنند که سیاست تقابل و تعارض برای ایران و ایرانیان هزینه بسیار سنگینی دارد و طرف های مقابل را به اتحاد عملی علیه ایران و حداقل محاصره ایران می کشاند. آیت الله خامنه ای برای این هم پاسخی آماده کرده است.

هزینه سازش و هزینه مقاومت

یکی از عصبانیت های چند سال اخیر آیت الله خامنه ای این است که چرا اصلاح طلبان و اعتدالیون و حسن روحانی، جوانان مومن حزب اللهی انقلابی را "تندرو" و "افراطی" به شمار می آورند و انقلابیگری را هم معارض عقلانیت معرفی می کنند؟ او گفت که انقلابیگری تعارضی با عقلانیت ندارد.

غرض خامنه ای از عقلانیت در این جا، عقلانیت عملی- عقلانیتی که می گوید روش ها و وسائل باید با اهداف تناسب داشته باشد و هزینه و فایده اقدامات را محاسبه کرده و در نظر می گیرد- است. او سپس به نقد دیدگاه حسن روحانی و اصلاح طلبان درباره تعامل با جهان غرب و آمریکا پرداخت و گفت:"بعضی عقلانیّت را در این می دانند و می گویند که "چالش با قدرتها هزینه دارد"- [البتّه] اشتباه می کنند- بله، چالش هزینه دارد، امّا سازش هم هزینه دارد. شما ملاحظه کنید دولت سعودی برای این که با رئیس ‌جمهور جدید آمریکا بتواند سازش بکند، مجبور می شود بیش از نیمی از ذخایرِ موجودی مالی خودش را در خدمت هدفها و طبق میل آمریکا هزینه کند. این ها هزینه نیست؟ سازش هم هزینه دارد. چالش اگر عقلائی باشد، چالش اگر منطبق با منطق باشد، اگر با اعتماد به ‌نفس باشد، هزینه‌اش بمراتب کمتر از هزینه‌ سازش است. من عرض کردم این ‌جور نیست که قدرتهای توطئه‌ گر و قدرتهای متجاوز به یک حدّی قانع باشند؛ ما این را در تعاملات این چند سال اخیر مشاهده کرده‌ایم. یک حدّی را مشخّص می کنند، وقتی شما در آن حد عقب ‌نشینی کردید، تازه یک حرف جدید مطرح می کنند، یک ادّعای جدید و یک مطالبه‌ جدید مطرح می کنند، شما را باز با همان فشارها مجبور می کنند این مطالبه‌ جدید را هم بهشان بدهید؛ و این سلسله همین ‌طور ادامه پیدا خواهد کرد؛ این متوقّف نمی شود".

در مورد مدعیات خامنه ای درباره هزینه سازش و چالش چند نکته قابل ذکر است:

الف: ذخایر ارزی عربستان سعودی در چند سال گذشته- به دلیل افت شدید قیمت نفت، هزینه های بالای آن کشور و جنگ یمن و دیگر جنگ های منطقه ای- از حدود ۸۰۰ میلیارد دلار به حدود ۵۰۰ میلیارد دلار کاهش پیدا کرده است. قرارداد تسلیحاتی عربستان سعودی و آمریکا ۱۱۰ میلیارد دلاری است که تا ۳۵۰ میلیارد دلار قابل افزایش است. یعنی کل توافق ۳۵۰ میلیارد دلار برای ۱۰ سال است. که ۱۱۰ میلیارد دلار آن برای فروش اسلحه است، و مابقی برای امور فنی، کمک به نگهداری اسلحه ها، تعلیمات لازم، و غیره است. اما بروس رایدل- مأمور سابق ارشد سازمان سیا در خاورمیانه که اینک در انستیتوی بروکینگز کار می‌ کند- در مورد این توافق نوشته است: "توافقی برای فروش اسلحه بین آمریکا و عربستان سعودی امضا نشد. آن چه که امضا شد نامه‌هایی‌ بود که در آن طرفین بدین موضوع ابراز علاقه نمودند".

بدین ترتیب، ادعای خامنه ای درباره پرداخت بیش از نیمی از ذخایر ارزی عربستان به دونالد ترامپ نادرست است. عربستان هم تابع مطلق آمریکا نبوده و نیست و در منطقه ساز خودش را می زند.

ب: هزینه های گفت و گو، توافق و رابطه دوستانه چیست؟ آیا نمی توان همان رابطه ای را که با دولت های قدرتمندی چون چین و روسیه داریم، با آمریکا داشته باشیم؟ آیا رابطه با آمریکا، هزینه هایش بیش از رابطه با چین و روسیه است؟ خامنه ای باید وارد بحث تفصیلی در این خصوص با مخالفان شود.

پ: بر چه مبنایی خامنه ای ادعا می کند که هزینه چالش با آمریکا و متحدانش می تواند کمتر از هزینه سازش- یعنی توافق و رابطه دوستانه- باشد؟ کافی است به تجربه ۳۸ سال گذشته و هزینه هایش بنگریم که مبطل مدعیات آیت الله خامنه ای است. رشد اقتصادی منفی ۶.۸ درصدی، تورم ۳۵ درصدی، صادرات نفتی در آستانه تعطیلی کامل؛ برخی از پیامدهای تحریم های فلج کننده- در دوره ای که۸۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی صادرات نفتی و غیر نفتی بود- است.

ت: در شرایط توافق و دوستی، کلیه تحریم ها رفع شده و راه سرمایه گذاری خارجی و انتقال تکنولوژی باز می شود. ایران برای حل مسائل مهمی چون بیکاری، تورم، رکود، رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی و رفع تبعیض؛ به یک هزار میلیارد دلار سرمایه گذاری در طی ۱۰ سال نیازمند است. سیاست چالش، راه سرمایه گذاری خارجی ، انتقال تکنولوژی، ارتقای صنعت توریسم به سطح صنعت توریسم ترکیه، و دیگر راه ها را به روی ایران می بندد.

به گزارش مرکز پژوهش های مجلس، با نرخ رشد ۵ درصدی سالیانه، در سال ۱۴۰۰ ، حداقل نرخ بیکاری به ۱۵.۹ درصد ( ۴.۱۷ میلیون نفر) و حداکثر به ۲۳.۵ درصد(۶.۷۸ میلیون نفر) افزایش خواهد یافت. حتی برای حفظ نرخ موجود بیکاری، باید نرخ رشد اقتصادی سالیانه ۸ درصد باشد. اسحاق جهانگیری چندی پیش در جلسه ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی با اشاره به مسئولیت سنگین دولت برای اشتغال زایی در برنامه ششم گفت: "برای ایجاد ۹۵۰ هزار فرصت شغلی در سال نیازمند ۷۷۰ هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری هستیم که این منابع باید از طریق سرمایه گذاری خارجی، بودجه‌ دولت، منابع صندوق توسعه‌ ملی، منابع بانکی و منابع و سرمایه گذاری بخش خصوصی تامین شود". این سرمایه گذاری عظیم، بدون سرمایه گذاری خارجی ناممکن است. خامنه ای می گوید مسئولان گفته اند که ایجاد هر شغل نیازمند یک صد میلیون تومان سرمایه گذاری است ، اما می توان در مناطق روستایی و شهرهای کوچک با هزینه ای بسیار کمتر ده ها شغل ایجاد کرد.

ث- تحریم های گسترده و اقتصاد دولتی رانتیر، به شدت فساد را افزایش می دهند. اما خامنه ای فساد ساختاری موجود را با مثال ناموجهی رد می کند. او در ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ مدعای "نظام گرفتار فساد سیستماتیک است" را نفی کرد و گفت فسادهای سیستمی از آن حکومت شاه بود که "سیستم به طور طبیعی فسادآور و فسادپرور بود، یعنی باید آدم می گشت تا آدم سالم در آن پیدا می کرد". اما اینک فسادهای موردی بدی وجود دارد که به دلیل موردی بودن، علاج پذیر است.

چ- ناکارآمدی نظام، دارای علل متعددی است. حزب اللهی گری و انقلابیگری- به جای تخصص گرایی و شایسته سالاری- یکی از دلایل آن است. اما موقعیت چالشی دائمی، شرایطی فراهم می آورد که به قول خامنه ای، در شرایط خطرناک فقط و فقط بچه های حزب اللهی مومن انقلابی می ایستند. بدین ترتیب، ناکارآمدی نظام طبیعی خواهد بود. اما خامنه ای در ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ مدعای "نظام ناکارآمد است" را نفی کرد و گفت "بزرگترین نشانه کارآمدی نظام"، ایستادگی آن در برابر دشمنان است. "اگر نظام ناکارآمد بود، تا حالا ده بار بلعیده شده و از بین رفته بود. بزرگ ‌ترین دلیل کارایی این نظام، خود وجود این نظام و ماندن این نظام است".

اگر نظام ناکارآمد نبود و نیست، چرا در دوران رقابت های انتخاباتی کل اصول گرایان کشور را بر لبه پرتگاه و در حال تبدیل شدن به سودان دوم قلمداد می کردند (رجوع شود به مقاله "کشوری بر «لبه پرتگاه» و عدم پاسخگویی خامنه‌ای"). چرا خامنه ای و کل اصول گرایان- با پیروی از تفسیری سطحی از مارکسیسم- می گفتند و می گویند که مسائل و مشکلات اقتصادی علت العلل همه مسائل اجتماعی و فرهنگی و دین گریزی است و بدون حل بحران های عظیم اقتصادی، این مسائل حل نخواهد شد(رجوع شود به مقاله ""سردار گازانبری" و "آیت الله قتل عام" برای فریب توده ها به مارکسیسم توسل جسته اند").

ح- آری حق با خامنه ای است. هر موضوعی که حل شود، موضوع دیگری مطرح می شود. برای این که سیاست، محل نزاع بر سر منابع کمیاب قدرت، ثروت، معرفت و منزلت اجتماعی است. در سطح روابط بین الملل نیز همه دولت ها منافع خود و ارزش هایشان را تعقیب می کنند. دولت آمریکا هم فقط با ایران بر سر انرژی هسته ای اختلاف نظر نداشت و ندارد، همیشه روشن بوده که آنان بر سر چندین موضوع اساسی با ایران اختلاف نظر دارند. آمریکایی ها همیشه به روشنی تمام گفته اند که به دنبال بسط "ارزش های آمریکایی" از جمله دمکراسی در سراسر جهان هستند. مگر جمهوری اسلامی خواهان بسط "ارزش هایش" نیست؟ مطابق راهکار خامنه ای باید ایستاد. اما رویکرد اصلاح طلبان و اعتدالیون معتقد به مذاکره و توافق است.

چ- حتی سیاست تعارض با عربستان سعودی و متحدان منطقه ای اش برای ایران هزینه بسیار سنگینی دارد. عربستان سعودی دومین خریدار تسلیحات در سطح جهانی و اولین خریدار سلاح های آمریکا است. ایران مطلقا دارای منابعی نیست که بتواند وارد مسابقه تسلیحاتی شود و منابع اقتصادی اندکش را صرف هزینه های نظامی سنگین کند.

خ- نزاع "اسلام شیعی" و "اسلام وهابی" چه سودی برای اسلام، کشورهای مسلمان و ایران داشته است؟ تمامیش هزینه محض بوده است. کمترین هزینه آن کشته شدن ده ها هزار مسلمان به دست یکدیگر بوده است. این چالش و ایستادگی، نابخردی محض است و هیچ دستاوردی جز جنگ اسلام شیعی و اسلام سنی نخواهد داشت. این نزاع اینک به مرحله حادی رسیده است که عربستان سعودی طرح جنگ داخلی ایران از طریق تروریسم را فعال و عملی ساخته است(رجوع شود به مقاله های "عربستان با اقدامات تروریستی ترامپ را به جنگ با ایران سوق می دهد" و "نقشه سعودی ها برای به جنگ داخلی کشاندن ایران از راه تروریسم").

با همه این ها، آیت الله خامنه ای به شدت از مواضع تعامل گرایانه حسن روحانی خشمگین است. از این که او این مواضع را دائماً در سخنرانی ها و مصاحبه ها بیان کرده و عملاً هم آن ها را پیگیری می کند. لذا خامنه ای فرمان می دهد:

"این را همه‌ مسئولان محترم کشور توجّه کنند؛ در مسائل مهمّ بین‌المللی، یک صدای واحد قوی باید از داخل کشور شنیده بشود؛ صداهای گوناگون از مسئولین شنیده نشود. مسئولان کشور باید حرف واحدی بزنند، صدای واحدی داشته باشند".

برجام منطقه ای؟

در عین حال ، خامنه ای به طور مطلق مذاکره و توافق در مورد مسائل منطقه ای را رد نمی کند. به تعبیر دیگر، در حالی که عکس العمل شدیدی به مواضع و عملکرد عربستان سعودی و بحرین و آمریکا در مورد نزاع های خاورمیانه بروز می دهد ، چندین بار تکرار می کند که راه حل مسائل منطقه گفت و گو است. می گوید:

"دولت سعودی بداند اگر ده سال دیگر یا بیست سال دیگر هم این روش را در مقابل مردم یمن پیش بگیرد، بر مردم یمن پیروز نخواهد شد. این یک جنایتی است که در حقّ مردم بی ‌پناه و بی ‌گناه یک کشوری دارد انجام می گیرد و قطعاً به نتیجه هم نخواهد رسید؛ وزر و وبال خودشان را در دنیا پیش مردم و پیش خدای متعال و پیش کرام‌الکاتبین سنگین می کنند و انتقام الهی را نسبت به خودشان سخت تر خواهند کرد. در بحرین هم همین ‌جور؛ در بحرین هم حضور دولت سعودی یک حضور غیر منطقی است.

مسائل بحرین مربوط به مردم بحرین است؛ مردم بحرین بنشینند خودشان با حکومتشان صحبت کنند، به یک نتیجه‌ای برسند. چرا بایستی یک دولت بیگانه، نیروی نظامی به آنجا وارد کند و در کار آنجا دخالت کند و سیاست ‌گذاری کند؟ این کارهای غیر منطقی و غیر عقلائی است که کشورها و ملّتها را دچار مشکل می کند. این که بخواهند اراده‌ خود را بر یک ملّتی تحمیل بکنند منطقاً غلط است، عملاً ناکارآمد است و نتیجتاً موجب روسیاهی است و به جایی نخواهد رسید؛ حتّی درصورتی ‌که با این رشوه‌ چند صد میلیاردی آمریکا را هم با خودشان همراه بکنند، باز هم به نتیجه‌ای نمی رسند. مسائل سوریه هم همین‌جور؛ حضور کشورهای بیگانه در سوریه که برخلاف اراده‌ دولت سوریه و ملّت سوریه است، کار خلافی است. [ما] معتقدیم مسائل سوریه هم باید با گفتگو حل بشود؛ معتقدیم که هم در سوریه، هم در بحرین، هم در یمن، هم در همه ‌جای دنیای اسلام، دشمنان جنگهای نیابتی به راه می‌اندازند، مردم را با یکدیگر درگیر می کنند. راه حل این است که بنشینند با هم صحبت کنند، گفتگو کنند، مذاکره کنند، دیگران دخالت نکنند، سلاح از بیرون - به این شکل که ملاحظه می کنید - به کشورها تزریق نشود".

در این سخنان تناقض های بسیاری وجود دارد.

یکم: اگر عربستان سعودی مجاز نیست به دعوت دولت بحرین نظامیان خود را به این کشور اعزام کند، جمهوری اسلامی هم مجاز نیست به دعوت دولت های عراق و سوریه نیروهای نظامیش را به عراق و سوریه اعزام کند.

دوم: منظور از گفت و گو چیست؟ خامنه ای گاهی از گفت و گوی حکومت ها با مردم کشورشان- بدون دخالت دیگر دولت ها- دفاع می کند. اما واقع این است که همه دولت های بین المللی و منطقه ای در جنگ منطقه حضور فعال دارند. با دعوت یا بدون دعوت. دولت های سوریه و عراق بارها گفته اند که ترکیه باید ارتش خود را از کشورشان خارج کند، اما ترکیه هیچ اهمیتی به خواست آنان نمی دهد. چون می داند که آنان قدرتی ندارند که کاری انجام دهند. اسرائیل هم ده ها بار سوریه را بمباران کرده است، چون می داند دولت سوریه قادر به مقابله نیست.اسرائیل تنها دولتی است که از چند دهه قبل از تشکیل دولت مستقل کردستان دفاع و حمایت کرده است. این رویکرد معنایی جز تجزیه چهار کشور منطقه ندارد. سیاست مداخله نظامی خارجی همه دولت های بین المللی و منطقه ای در امور داخلی کشورها، راهی برای گفت و گو باقی نمی گذارد. طرفین درگیر جنگ داخلی، با کمک حامیان خارجیشان به جنگی بی پایان ادامه خواهند داد تا شاید یک طرف بر طرف مقابل پیروز شود.

سوم: اگر منظور خامنه ای از گفت و گو، گفت و گوی همه دولت های درگیر در جنگ های منطقه برای رسیدن به توافق، صلح و رفع جنگ است، که هدفی معقول و موجه است، این اقدام، معنایی جز "برجام منطقه ای" ندارد که محافظه کاران افراطی ایران- که خامنه ای آن ها را نیروهای انقلابی می نامد- به شدت آن را نفی و طرد می کنند. بنابراین مخالفت با برجام های دو و سه و چهار فاقد معناست و کوبیدن دائمی حسن روحانی و ظریف به این دلیل، ناموجه است. اگر خامنه ای واقعاً معتقد به حل مسائل منطقه از طریق گفت و گوست، راهی جز "برجام منطقه ای" نداشته و باید همچون توافق هسته ای راه آن را بگشاید.

حقیقت این است که سیاست های تهاجمی و تخاصمی آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای به سود منافع ملی ایران نبوده است. خاورمیانه گرفتار جنگ بی پایانی شده و چندین کشور به کلی نابود شده اند. دست همه دولت های بین المللی و منطقه در این ماجرا- کمابیش- به شدت کثیف و آلوده است. برای ایرانیان در درجه اول، حفظ ایران از این مهلکه خطرناک (عراقی، لیبیایی، سوریه ای شدن) بر هر امر دیگری ترجیح دارد. باید سیاست منطقه ای و بین المللی ایران، برای حفظ ایران و توسعه اقتصادی ایران تغییر کند. آینده ایران و ایرانیان مهمتر از آن است که تصمیم گیری درباره سرنوشتشان به دست یک فرد- آن هم فردی سالخورده و گرفتار بیماری سرطان و نزدیک به مرگ- سپرده شود. در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، مردم به سیاست خارجی مقبول خامنه ای "نه" گفتند و از سیاست تعامل گرایانه و صلح طلبانه حسن روحانی دفاع کردند.

بدون تغییر سیاست خارجی بین المللی و منطقه ای و اجماع کامل همه جناح های حکومت بر سر این موضوع، نظام قادر به حل و رفع مسائل و مشکلات اقتصادی نخواهد بود(رجوع شود به مقاله "روحانی بدون توافق قادر به حل مسائل اقتصادی نخواهد بود"). بدین ترتیب، برجام منطقه ای نه تنها زندگی صلح آمیز مسلمانان با یکدیگر را ممکن می سازد، بلکه راه گشای توسعه اقتصادی ایران هم هست.

گذشته از ارزش فی نفسه صلحو همزیستی مسالمت آمیز، توسعه اقتصادی با سیاست خارجی رابطه وثیقی دارد و با سیاست خارجی تهاجمی و تقابلی نمی توان مسائل و مشکلات اقتصادی را حل و رفع کرد، چه رسد به این که انتظار داشته باشیم به یک کشور پیشرفته اقتصادی تبدیل شویم. به همین دلیل حسن روحانی در مهمترین تجمع رقابت های انتخاباتی، در استادیوم آزادی تهران، گفت: "زنده باد ایران. ما مخالف تحریمیم، ما مخالف حصر ایرانیم، ما راه مان را انتخاب کرده ایم، راه ما آزادی است".

-----------------------------------------------------------------------------------

یادداشت‌ها، آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان می‌کنند و بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.