اظهارات انتقادی ترزا می نخست وزیر محافظه کار بریتانیا علیه تحریکات منطقهای ایران در اجلاس سران اتحادیه همکاریهای خلیج فارس، که واکنش تند تهران را به همراه داشت، در فاصله چند هفته پیش از تشکیل دولت محافظه کار دونالد ترامپ، اقدامی است محاسبه شده بمنظور ترسیم نقشه راه دولت بعدی آمریکا در منطقه.
اندکی پس از شرکت خانم می در اجلاس سران کشورهای اتحادیه همکاریهای خلیج فارس که سومین حضور سران کشورهای غربی در این گونه جلسات بشمار میرود، بوریس جانسون وزیر خارجه تازه کار لندن، با سران سعودی و عادل الجبیر وزیر خارجه آن کشور دیدار و سیاستهای رسمی لندن در توسعه همکاریهای دفاعی و امنیتی با عربستان را مورد تاکید قرار داد.
سفر خانم می به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس همزمان با تغییر موازنه قدرت در منطقه و تقویت محور همکاریهای روسیه با تهران صورت گرفت؛ تحولی که کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس از آن با نگرانی استقبال کرده اند.
در جبهه سوریه، کنترل در شرف تکمیل نیروهای دولتی بر شهر حلب و شکست و عقب نشینی شورشیان مورد حمایت کشورهای عربی، میتواند به عنوان پیروزی غیر مستقیم تهران و تحکیم حضور جمهوری اسلامی در آن کشور تلقی شود.
در جنگ شمال عراق و افزایش حضور نیروهای نظامی شیعه، موسوم به حشد الشعبی را تهران پیروزی دیگری برای خود می خواند.
در یمن، عربستان سعودی پس از یکسال و اندی جنگ پرهزینه و مخرب در آن کشور از رسیدن به هدفهای اعلام شده، و تثبیت دولت عبد ربه منصور هادی رئیس جمهور مورد حمایت خود در صنعا بازمانده، و نیروهای حوثی مورد حمایت تهران همچنان به حملات علیه روستاهای سعودی ادامه میدهند.
کشورهای عربی خلیج فارس انتظار دارند از راه تقویت محور همکاریهای نظامیاقتصادی و سیاسی با لندن، علاوه بر افزایش ضریب توان دفاعی خود از این راه، با تاکید بر عواقب تغییر موازنه قدرت به نفع تهران، دولت بعدی آمریکا را به اتخاذ سیاستهای مشابه با بریتانیا در منطقه تشویق کنند.
حضور فعال لندن در خلیج فارس
امنیت منطقه خلیج فارس حتی پس از واگذاری جزایر سه گانه ایرانی به ایران در ماه نوامبر سال ۱۹۷۱ و کاهش تدریجی حضور نظامی بریتانیا در آبهای جنوبی ایران، همیشه از اهمیت خاص برخوردار بوده است.
طی ده سال گذشته و پیش از امضاء توافق اتمی با تهران که امکان بروز جنگ علیه ایران و تهدید مسدود شدن تنگه هرمز مطرح بود، ظرفیت شناورهای بریتانیایی حاضر در آبهای خلیج فارس، بعد از ناوگان پنجم آمریکا، دومین قدرت فرا منطقهای بشمار میرفت.
حجم مبادلات تجاری اقتصادی بریتانیا با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس سالانه بیش از ۴۵ میلیارد دلار و صادرات نظامی بریتانیا به کشورهای عضو پیمان همکاریهای خلیج فارس در هر سال، به تنهایی ده برابر کل مبادلات سالانه تجاری آن کشور با تهران است.
مبادلات تجاری تهران با لندن به نسبت قدرت اقتصادی بریتانیا، که پس از آلمان و جلوتر از فرانسه دومین اقتصاد بزرگ اتحادیه اروپا محسوب میشود رشد نکرده، در حالیکه مبادلات بریتانیا با کشورهای عرب منطقه از رشدی بیشتری نسبت به کشورهای اروپایی برخوردار است.
بریتانیا تنها برای یکسال آینده برنامهای برای سرمایه گذاری تا ۵ میلیارد دلار در منطقه پیشبینی کرده است، و متقابلاً سرمایههای عربی علاوه بر خرید مستغلات و باشگاههای فوتبال انگلیس، در بورس لندن سرمایه گذاریهای بزرگ صورت داده اند.
بریتانیا در سال جاری ساخت سه شناور فوق مدرن نظامی برای پاسداری از آبهای ساحلی را به یک واحد کشتی سازی در شهر گلاسگو سفارش داده که ماموریت آنها پس از عملیاتی شدن برون مرزی خواهد بود.
در وضعیت اعلام خروج از اتحادیه اروپا، بریتانیا نه تنها بدنبال تثبیت و توسعه بازارهای صادراتی و سرمایههای خود و دفاع از آنها است، که در شرایط انتقالی منطقه، و تعویض دولت در واشنگتن، به دنبال ایجاد محور همکاریهای نظامی و سیاسی مستقل از اروپا با دولت بعدی آمریکا است.
نگرانیهای تهران
نگاه بلند مدت تهران نه بر اظهارات اخیر خانم می در اجلاس سران اتحادیه همکاریهای خلیج فارس، که بر رفتارها و سیاستهای احتمالا متفاوت دولت ترامپ دوخته شده که از روز ۲۱ ژانویه قدرت را در واشنگتن بدست میگیرد.
کشورهای عربی، تغییر موازنه قدرت در سوریه را ناشی از سیاستهای دولت اوباما و حضور کم رنگ نظامی آمریکا در منطقه میبینند، و بر پایه این نتیجه گیری قصد دارند با قرار گرفتن در کنار بریتانیا، الگوی رفتاری دولت بعدی آمریکا در منطقه را تحت تاثیر قرار دهند.
از جمله شرایط تغییر مطلوب طبع کشورهای عربی، کنار نهادن جمهوری اسلامی و دولت اسد، در توافق سیاسی با روسیه، بعد از حذف اسلامگرایان افراطی در آن کشور، و در مرحله بعد، اعمال فشار واشنگتن به دولت بغداد برای دور ساختن آن از تهران است؛ وضعیت تازهای که بخش نخست آن مورد حمایت اسرائیل، و بخش دوم آن مورد حمایت عربستان سعودی خواهد بود.
در هر دو مورد بریتانیا قادر به ایفای نقش موثری است. ترامپ پیروزی انتخاباتی خود را ادامه «برکزیت» یا رای مردم بریتانیا به ساختار شکنی و خروج از اتحادیه اروپا معرفی میکند، و برخلاف اوباما که گفته بود برای مذاکره با آمریکا، بریتانیا بعد از خروج از اتحادیه اروپا باید در انتهای صف قرار بگیرد، ترامپ لندن را در صف مقدم متحدان آمریکا می خواهد و تقویت این محور موضوع نگرانی عمده تهران است.
برای نجات «برجام» تهران نیازمند همکاری دولت بعدی آمریکا است و افزایش تشنج در مناسبات با یک کشور بزرگ غربی، که از جمله امضاء کنند گان برجام است، پیش از بروی کار آمدن دولت تازه واشنگتن، تنها میتواند تامین این هدف را دشوار تر سازد.
ایران برای عملی ساختن توافق خرید هواپیماهای مسافری بوئینگ و ارباس از آمریکا و اروپا نیازمند تامین منابع مالی، جلب پشتیبانی کنگره، توافق قطعی دولت بعدی آمریکا، و همچنین آرامش در مناسبات با غرب است.
تهدید به کاهش سطح مناسبات با بریتانیا در حالی که روابط تهران - لندن، بعد از چند سال تعلیق، علیرغم مستقر شدن سفرای دو کشور در حوزهای ماموریت خود هنوز به حال عادی در نیامده، استقبال پیش هنگام از خطری است که میتواند علاوه بر مواضع منطقهای جمهوری اسلامی، موقعیت داخلی دولت روحانی را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
--------------------------------------------------------------------------
یادداشتها، آرا و دیدگاههای نویسندگان خود را بیان میکنند. آرا و دیدگاه نویسندگان، لزوما بازتاب نظری از سوی رادیو فردا نیست