جامعه نابهنجار «دور دور» می‌زند

یکی از خودروهای توقیف شده توسط پلیس

رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور می‌گوید: «نیروی انتظامی با بیش از ۳۱۵ هزار خودرو متخلف در ساعات پایانی شب در دور دورهای شبانه برخورد کرد که از این تعداد بیش از ۲۱ هزار خودرو راهی پارکینگ شدند.» (باشگاه خبرنگاران، ۱۶ شهریور ۱۳۹۴)

جانشین رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران در ۱۸ اردیبشهت ۹۴ می‌گوید: «بیش از ۱۰۰ تیم از پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ تا ساعت یک بامداد در سطح معابر پرتردد و بزرگراه‌ها حضور خواهند داشت.» (ایسنا) با توجه به افزایش نابرابری‌ها حکومت برای توجیه برخورد با این پدیده با استفاده از شعارهای عدالت خواهانه بخشی از اتومبیل‌های لوکس را نیز در این میان توقیف کرده است. »

اگر نیروی انتظامی ۳۱۵ هزار مورد برخورد داشته مشارکت کنندگان در این فعالیت جمعی باید میلیون‌ها مورد بوده باشد.

صد تیم پلیس آن هم برای ساعت‌ها تنها برای جمع کردن چند صد نفر نبوده است. چرا باید در مقیاس میلیونی اتومبیل‌ها شب‌ها بدون اینکه کاری داشته باشند در خیابان‌ها پرسه بزنند و در برخی از موقعیت‌ها برای رفت و آمد مردم مشکل ایجاد کنند؟ مردم ایران چه کمبودی دارند که با پرسه زدن‌های شبانه حل می‌شود؟ در این پرسه زدن‌ها چه اتفاقی می‌افتد؟ چرا علی رغم ریسک جریمه و توقیف اتومبیل باز هم افرادی به این عمل دست می‌زنند؟

هدف از «دور دور»

شاهدان عینی این رخداد‌ها می‌گویند سه هدف افراد (عمدتا جوان) را به این برنامه‌های شبانه می‌کشاند:

۱) نمایش اتومبیل‌های خود و به رخ دیگران کشیدن ثروت و داشته‌ها و تماشای اتومبیل دیگران،
۲) دور هم جمع شدن دوستان در یک اتومبیل و بچه محل‌ها در چند اتومبیل و خوشگذرانی، و
۳) برقراری ارتباط با دیگر جوانانی با علاقه‌ی مشترک یا رد و بدل شدن شماره تلفن میان دختران و پسران.

در همه جای دنیا این گونه فعالیت‌ها در مراکز عمومی اجتماعات مثل بار‌ها، کافه‌ها، باشگاه‌ها، اماکن ورزشی، دیسکو‌ها و کافی شاپ‌ها انجام می‌شوند. اما وقتی محل‌های تجمع عمومی توسط حکومت تعطیل شده یا بسیار محدود می‌شوند و افراد حتی در پارک‌ها کنترل می‌شوند طبعا افراد برای اجتماعی شدن و دور هم جمع شدن و خوشگذرانی به روش‌های غیر معمول، کمتر قابل کنترل و عملیتر رو می‌کنند.

چرا «دور دور»؟

چرا جوانان ایرانی برای وقت گذرانی با اتومبیل‌های خود شب‌ها به عرصهٔ خیابان می‌آیند؟ چون نیروی انتظامی حکومت اسلامی امکان جمع شدن آن‌ها در مکان‌های دیگر را از آن‌ها گرفته است و در روز امکان اذیت و آزار آن‌ها توسط دستگاه‌های انتظامی و شبه نظامی بیشتر وجود دارد. نیروی انتظامی در پانزده سالی که از عمر اینترنت در ایران می‌گذرد هزاران کافی نت را تعطیل و پلمب کرده است. (آخرین آن‌ها پلمب ۲۷۲ کافی نت در سال ۱۳۹۴، عصر ایران ۱۵ شهریور ۱۳۹۴)؛ نمونهٔ دیگر تعطیلی صد‌ها باشگاه‌ها بیلیارد است. (آخرین آن‌ها تعطیلی ۹ باشگاه بیلیارد در اردبیل، مهر ۲۴ فروردین ۱۳۹۴)

در همه جای دنیا این گونه فعالیت‌ها در مراکز عمومی اجتماعات مثل بار‌ها، کافه‌ها، باشگاه‌ها، اماکن ورزشی، دیسکو‌ها و کافی شاپ‌ها انجام می‌شوند. اما وقتی محل‌های تجمع عمومی توسط حکومت تعطیل شده یا بسیار محدود می‌شوند و افراد حتی در پارک‌ها کنترل می‌شوند طبعا افراد برای اجتماعی شدن و دور هم جمع شدن و خوشگذرانی به روش‌های غیر معمول، کمتر قابل کنترل و عملیتر رو می‌کنند.
مجید محمدی

هزاران کافی شاپ در دورهٔ جمهوری اسلامی توسط نهادهای حکومتی بسته شده است. (یک نمونه بستن ۵۳ کافی شاپ در تهران، انتخاب ۲۰ تیر ۱۳۹۱) بخش قابل توجهی از نهادهای مدنی که در دوران خاتمی شکل گرفتند (بیش از ۲۰ هزار) در دوران احمدی‌نژاد تحت فشار حکومت تعطیل شدند. تعداد حملات نیروی انظامی و بسیج به مهمانی‌های خصوصی از شماره برون است. جوانان ایرانی جایی برای رقص و نوشیدن مشروبات الکلی در بیرون از خانه ندارند. حکومت حتی کوه رفتن و به کویر زدن آن‌ها را تحت کنترل قرار می‌دهد.

گروه‌های موسیقی اکثرا نمی‌توانند کنسرت داشته باشند و آن‌ها که با دردسر بسیار مجوز می‌گیرند نیز نمی‌توانند در امنیت و بدون مزاحمت ائمه جمعه و بسیجیان و لباس شخصی‌ها کنسرت خود را برگزار کنند. افراد نیز نمی‌توانند به کنسرت رفته و به موسیقی زنده گوش بسپارند.

ممکن است گفته شود جوانان امروز توانایی هزینه برای تفریحات فوق را ندارند. در پاسخ می‌توان گفت که جوانانی که مکنت کافی برای مصرف بنزین لیتری ۱۰۰۰ تومان برای پرسهٔ خیابانی با اتومبیل را دارند طبعا می‌توانند هزینهٔ رفتن به دیسکو یا بار یا باشگاه و کافی شاپ را بپردازند.

مبارزهٔ بی‌حاصل با خود

حکومت جمهوری اسلامی ۳۷ سال است با برساخته‌های خود مبارزه می‌کند. دور دور زدن به عنوان تفریح و عرصه‌ای برای اجتماعی شدن محصول سیاست سرکوب جوانان و نهادهای مرتبط با آن‌ها در جمهوری اسلامی است. «نظام» نخست ابزارهای اجتماعی شدن جوانان را تخریب می‌کند و بعد با نتایج این تخریب با بسیج نیرو به مقابله می‌پردازد. جمهوری اسلامی معمولا با معلول که ساختهٔ خود آن است به جای علت مبارزه می‌کند. جمهوری اسلامی خود علت پدیده‌هایی مثل «دور دور» است و به همین دلیل نمی‌تواند با آن مبارزه کند.

جمهوری اسلامی فقط در حال تضعیف و تخریب خود نیست؛ جامعه نیز در این فرایند آسیب می‌بیند. حکومت سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی را به انحصار خود در آورده است و اکثر شهروندان از این نهاد‌ها دوری می‌گزینند. به همین دلیل سرمایهٔ اجتماعی کاهش یافته است. حکومت برای بقای خود مدام از سرمایهٔ اجتماعی می‌کاهد بدون توجه به اینکه بدون سرمایهٔ اجتماعی نمی‌توان از ناهنجاری‌ها جلوگیری کرد. سیاست بقای جمهوری اسلامی که عمدتا در تحکیم ارزش‌های اسلامگرایانه متجلی شده در جامعه به سیاست تخریب ارزش‌ها و هنجارهای عرفی تبدیل شده است.

حکومت غیر عرفی، جامعهٔ نابهنجار

جامعهٔ ایران از هر جهت و وجهی که بدان نگاه کنیم یک جامعهٔ نابهنجار است. سالانه حدود ۱۶ میلیون پروندهٔ تشکیل شده در دادگاه‌ها و حدود شش میلیون چک برگشتی، بیش از ۲۲ میلیون فرد با اختلال روانی، ۲۳ برابر شدن تعداد زندانیان با ۲. ۳ برابر شدن جمعیت، رواج دروغ و تقلب و ریاکاری، صد‌ها هزار مزاحمت تلفنی برای سازمان‌های خدمات اضطراری، سست شدن نهاد خانواده و افزایش بی‌سابقهٔ طلاق، صد‌ها هزار کودک کار، تورم فارغ التحصیلان دانشگاهی که حدود نیمی از آن‌ها بیکار می‌مانند و پایین آمدن سن فحشا و اعتیاد بخشی از این ناهنجاری‌هاست. پدیدهٔ دور دور زدن یکی دیگر از این ناهنجاری‌هاست.

بزرگی این پدیده‌ها در ایران عمدتا ناشی از سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی است. با توجه به قدرت دولت مرکزی و انحصار بخش قابل توجهی از منابع کشور در دست حکومت و دولت، جامعهٔ نابهنجار ایران نتیجهٔ حکومت و دولت فاصله گرفته از جامعه و با جهت گیری خلاف عرف است.

----------------------------------------------------------------------

نظر نویسنده الزاما دیدگاه رادیو فردا را منعکس نمی‌کند.