در ماههای ژوییه و اوت ۲۰۱۵ کشورهای اروپایی با نوعی سونامی مهاجران از آسیا (افغانستان، سوریه و عراق) و آفریقا (سومالی، لیبی، اریتره) مواجه شدند.
این موج جابجایی انسانی که از ناامنی و بیثباتی سیاسی و جنگ داخلی در کشورهای خاورمیانه و شمال و شرق آفریقا ناشی میشود به فشار بر روی دولتهای اروپایی در تامین نیازهای اولیهٔ مهاجران، اعتراض برخی گروهها به ورود این حجم از مهاجر تا حد حمله به اقامتگاهها، و درگیری میان مهاجران و پلیس در مرزها (مثل مرز فرانسه و بریتانیا و مرز یونان و مقدونیه) انجامیده است. چهرههای سوگناک این موج تلف شدن جان هزاران مهاجر در قسمت بار کشتیها و کامیونها و غرق آنها در دریاست. شبکههای قاچاق انسان در این زمینه بسیار فعال بوده و میلیاردها دلار به جیب میزنند.
برای بررسی وضعیت این مهاجران در زمان حال و آینده و چگونگی برخورد جامعهٔ میزبان با آنها به پنج شاخص میتوان رجوع کرد: اندازهٔ مهاجران، معضلات امنیتی، بازار کار و شرایط اقتصادی، رشد جمعیت در جامعه مهاجر پذیر، و فرایند جذب و ادغام و ایجاد حس تعلق در جامعهٔ میزبان. در این میان، برخی از شاخصها علیه موج تازهٔ مهاجران و برخی دیگر به نفع آنها کار میکنند.
موج بیسابقه
آنچه بیش از همه در میان پنج شاخص فوق علیه مهاجران موج جدید کار میکند تعداد آنهاست. موج جدید مهاجران عرب و مسلمان به اروپا بیسابقه است. تنها در ماه ژوییهٔ ۲۰۱۵ حدود ۵۰ هزار نفر با کشتی وارد یونان شدهاند.
تعداد مهاجران دریایی به یونان از آغاز سال جدید حدود ۱۵۸ هزار (عمدتا از سوریه، عراق و افغانستان) و به ایتالیا حدود ۹۰ هزار بوده است (با حدود ۲۰۰۰ کشته در قایقها و غرق شده در دریا). این مهاجران تلاش میکنند به کشورهای شمال اروپا که وضع اقتصادی بهتری دارند (آلمان، سوئد و بریتانیا) بروند. در ماه گذشته ۳۹ هزار نفر از یونان وارد مقدونیه شدهاند تا از آن طریق به کشورهای مورد نظر مسافرت کنند. پیش بینی میشود که آلمان در سال اخیر ۸۰۰ هزار مهاجر خواهد پذیرفت. این میزان مهاجر طبعا از خدمات موجود کشورهای اروپایی برای مهاجران و بودجهٔ سرانهٔ آنها خواهد کاست.
در عکس العمل به این میزان مهاجر کشورهای اروپایی رفتارهای متفاوتی در پیش گرفتهاند. برخی کشورها به بستن مرزهای خود با سیم خاردار اقدام کردهاند (مجارستان). ممانعت از ورود به برخی کشورها به برخورد مهاجران در مرز با پلیس منجر شده است (مقدونیه و بریتانیا).
اما بستن مرزها مشکلی را حل نکرده است. این موج بیسابقه جوامع و دول اروپایی را شوکه و وضعیت مهاجران را نیز پیچیدهتر کرده است.
به عنوان مثال بریتانیا سیاست برخورد شدیدتر را با این موج برگزیده و از ورود آنها به شدت جلوگیری میکند. در حالی که تعداد مهاجران از غیر از کشورهای اتحادیهٔ اروپا در دورهٔ مارس ۲۰۱۴ تا مارس ۲۰۱۵ حدود ۱۹۶ هزار بوده (۹۰ هزار از چین، بقیه عمدتا از سوریه و افغانستان) تعداد مهاجرانی که در موج تازه وارد بریتانیا شدهاند در حدود ۸۰۰۰ نفر بوده است. اما دولت آلمان سیاست مهمان نوازی پیشه کرده و تمهیدات لازم را برای رفاه آنها فراهم کرده است.
رشد اندک جمعیت، به نفع مهاجرت
آنچه در این میان به نفع مهاجران کار میکند رشد بسیار اندک و حتی منفی جمعیت در کشورهای اروپایی است. رشد جمعیت آلمان در سالهای اخیر حدود دو دهم درصد بوده است که نزدیک به صفر است. آلمان برای رشد اقتصادی به جمعیت جوان و نیروی کار نیازمند است که مهاجران این نیرو را تامین خواهند کرد. رشد جمعیت در یونان منهای شش دهم درصد است که در صورت خروج یونان از وضعیت دشوار اقتصادی امروز این کشور را نیازمند پذیرش مهاجران خواهد کرد. نرخ رشد جمعیت در فرانسه و بریتانیا نیز حدود پنج و شش دهم درصد است که آنها را نیز نیازمند پذیرش نیروی کار میکند.
شاخصهایی دیگر علیه مهاجران
اما سه شاخص دیگر وجود دارد که در این میان علیه مهاجران بالاخص مهاجران مسلمان کار میکند:
۱. مشکلات امنیتی. برآمدن داعش و جذب هزاران نیروی مسلمان از اروپا به این گروه در کنار عملیات تروریستی مکرر تروریستهای اسلامگرا (آخرین آنها در قطار هلند به فرانسه) به دول اروپایی نشان داده است که جمعیت مسلمان این کشورها میتواند بستر رشد تروریسم درونزا باشد. نیروهای مسلمان اروپایی که در سوریه و عراق میجنگند و گذرنامهٔ اروپایی دارند در صورت بازگشت میتوانند یک خطر جدی برای امنیت اروپا باشند. از این جهت برخی دول اروپایی و بالاخص گروههای راست در این کشورها در مقابل مهاجرت مسلمانان گارد گرفتهاند.
۲. بحران اقتصادی و رکود در اروپا. اتحادیهٔ اروپا به عنوان مقصد مهاجرت بر خلاف ایالات متحده که با رشد اقتصادی ۳. ۷ درصد و نرخ بیکاری ۵. ۵ درصد در سه ماه دوم سال ۲۰۱۵ از رکود خارج شده هنوز دارد با اثرات رکود دست و پنجه نرم میکند. کشورهایی مثل یونان تا آستانهٔ ورشکستگی پیش رفتند. اسپانیا و پرتغال و یونان و ایتالیا و فرانسه با نرخ بیکاریهای دو رقمی مواجه هستند (به ترتیب ۲۲. ۷، ۱۳، ۲۵. ۶، ۱۲. ۴، و ۱۰. ۵ درصد). تحریم روسیه پس از اشغال کریمه کشاورزان اروپایی را از یکی از منابع جدی صادرات محروم کرده است. تحریم ایران نیز چند سالی مایه از دست رفتن یکی از مشتریان جدی این قاره شد. در این شرایط در غیر از آلمان امکان اشتغال مهاجران دور از دسترس به نظر میآید. از همین جهت دول اروپایی نتوانستند مهاجران را با یک فرمول خاص میان خود تقسیم کنند و بار اصلی را آلمان بر عهده گرفته است.
۳. و مانع سوم باز کردن آغوش برای مهاجران که به مهاجران مسلمان مربوط میشود، عدم تجربهٔ موفق اروپا در هضم و جذب مهاجران مسلمان است. جوامع اروپایی به دلیل آمیخته بودن مهاجران اقتصادی و پناهندگان و پایبندی آنها به تعهدات بین المللی نمیتوانند این مهاجران را بازگردانند یا از دادن خدمات به آنها سرباز زنند اما بر خلاف مهاجران ثروتمند و متخصص و کارآفرین از پذیرش آنها ابراز شادمانی هم نمیکنند.
بر خلاف ایالات متحده و کانادا که مهاجران مسلمان در این کشورها جذب جامعه شده و حتی برخی از آنها در طبقات متوسط و بالای متوسط جای میگیرند و خود را اکثرا امریکایی و کانادایی میدانند اکثر مهاجران مسلمان در اروپا از شرایط اقتصادی و اجتماعی خوبی برخوردار نیستند و حس تعلق اکثریت آنها به اروپا و ارزشهای اروپایی پایین است. خانم مرکل در سال ۲۰۱۰ اعلام کرد که آلمان در ایجاد یک جامعهٔ چند فرهنگی شکست خورده است. تظاهرات خشونت آمیز جوانان مسلمان در فرانسه و بریتانیا در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۱ شواهد خوبی برای این معضل در کشورهای اروپایی هستند.
در نتیجه هم دولت، نهادهای مدنی و جامعهٔ میزبان و هم مهاجران مسلمان و عرب راه درازی در پیدا کردن فرمولهایی برای انداموار ساختن و تسهیل همزیستی و در نهایت اروپایی شدن مهاجران در پیش دارند. تفاوتهای مذهبی و فرهنگی از موانع جدی هستند و نظامهای آموزشی کشورهای اروپایی نشان دادهاند که نمیتوانند نسل دوم مهاجران را در قالب شهروندان اروپایی بار بیاورند. این موج تازهٔ مهاجرت که بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا بیسابقه است چالشهای پیش بینی ناپذیری را در برای قارهٔ کهنه که فعلا از امکانات اقتصادی و اجتماعی لازم برای تخصیص به فرایند هضم و جذب برخوردار نیست قرار داده است.
------------------------------------------------------------------------
نظر نویسنده الزاما دیدگاه رادیو فردا را منعکس نمیکند.