یادداشت--دولت/حکومت قلمرو انجمنهای خیره نیست. مادر ترزاها خارج از قلمرو سیاسی- در جامعه مدنی- خیر خواهانه زندگی خود را وقف فقرا و کاهش درد و رنج مردم درمانده کرده و می کنند.
قدرت موضوع علم سیاست است. علم سیاست و جامعه شناسی سیاسی؛ تولید، کنترل و توزیع قدرت را تبیین می کنند. به تعبیر دیگر، رقابت، نزاع و جنگ بر سر قدرت را تحلیل می کنند. در تمامی جوامع دموکراتیک و غیر دموکراتیک ، رقابت و نزاع بر سر منابع کمیاب قدرت، ثروت، معرفت(اطلاعات) و منزلت اجتماعی قلمرو دولت/ حکومت را شکل می بخشد. منافع این منابع کمیاب آن قدر زیاد است که برای تصاحب آن دست به هر اقدامی می زنند. سیاستمداران در بازار حکومت، دین و اخلاق را هم به فروش می رسانند تا با درآمدهای آن، بر قدرت خود بیفزایند.
وقتی رویکرد ایدئولوژیک مانع رویت واقعیت شود، جنگ قدرت در جمهوری اسلامی خیمه شب بازی قلمداد می شود. در حالی که چهار واقعیت زیر عکس آن را نشان می دهند: الف- در نظامهای سیاسی دموکراتیک پیشرفته و جا افتاده سیاستمداران برای تصاحب قدرت یکدیگر را می درند. ب- در نظامهای غیر دموکراتیک جنگ قدرت به روشهای دموکراتیک دنبال نمی شود. پ- تاکنون هیچ کس شواهد و قرائنی ارائه نکرده که زمامداران جمهوری اسلامی از نظر اخلاقی و ارزشهای انسانی برتر از سیاستمداران جوامع دموکراتیک هستند. ت- جنگ قدرت در جمهوری اسلامی نه تنها واقعی است، که بسیار بیرحمانه تر از جوامع دموکراتیک دنبال می شود.
خامنهای رهبری محافظه کاری ضد روحانی
آیت الله خامنهای رهبری جریان محافظه کاران ضد حسن روحانی را بر عهده دارد.او در ۴ سال گذشته به هر سخن حسن روحانی علنی پاسخ گفته است. اگر حسن روحانی درباره مذاکره امام حسین سخن گفت، خامنهای علنی پاسخ داد که این تحریف تاریخ و شخصیت امام حسین است. اگر روحانی درباره صلح امام حسن سخن گفت، خامنهای به سرعت به آن پاسخ داد. اگر روحانی درباره آیت الله خامنهای سخن گفت، خامنهای یک سخنرانی مفصل درباره "تحریف امام" کرد و به سکولارسازی و لیبرال سازی امام به شدت تاخت.
آیت الله خامنهای در مورد مسائل فرهنگی، اجتماعی، رسانهای (کنترل و بستن شبکههای اجتماعی)، اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی (آمریکا،اروپا، اسرائیل و خاورمیانه)، و...با حسن روحانی اختلاف نظرهای اساسی دارد.
حسن روحانی به دنبال مذاکره با آمریکا و برجام منطقهای است. آیت الله خامنهای آمریکا را به طور مطلق عهدشکن، غیر قابل اعتماد و رأس استبکار جهانی به شمار می آورد که نباید هیچ گونهای مذاکرهای با آن صورت گیرد. با برجام منطقهای هم مخالف است و ایستادگی و چالش را به سود منافع و هویت ملی ایران به شمار می آورد(رجوع شود به مقاله "برجام منطقه ای،آری؟ نه؟ هزینههای سازش و مقاومت").
حسن روحانی مدافع مذاکره پیرامون موضوع حقوق بشر با دولتهای غربی و نهادهای حقوق بشری است، اما آیت الله خامنهای می گوید که در مسأله حقوق بشر ما مدعی و از غربیان ناقض حقوق بشر طلبکار هستیم. تنها اقدام جمهوری اسلامی این است که فرد فرصت طلب فاسد زمین خواری چون جواد لاریجانی را مسئول حقوق بشر قوه قضائیه کرده اند و او هم در برخی اجلاسهای سازمان ملل شرکت کرده و سخنانی بیان می کند که دقیقاً شبیه سخنان سعید جلیلی در مذاکرات هستهای با دولتهای غربی بود.
در مسائل فرهگی آیت الله خامنهای به شدت مخالف اقدامات فرهنگی دولت روحانی است. گفته است که شبها به خاطر مسائل فرهنگی خوابم نمی برد. "نمایشگاه بین المللی کتاب تهران" را در دوران روحانی کودکانه تحریم کرده و در آن شرکت نمی کند، چون مخالف بسیاری از کتاب هایی است که منتشر می شوند. ائمه جمعه درباری منصوب او هم جنبش حکومتی ضد کنسرت به راه انداخته اند.
در مسائل اقتصادی، در طول ۲۸ سال رهبری دائماً از عدالت دفاع کرده و با فساد، بیکاری، قاچاق، تورم، رکود، اقتصاد نفتی، و...مخالفت کرده است. سیاستها و عملکرد اقتصادی دولتهای هاشمی، خاتمی و روحانی را بیشتر نقد و رد کرده تا سیاست ها و عملکرد دولت احمدی نژاد. علم اقتصاد را غربی و دارای پیش فرضهای غیر الهی قلمداد کرده، اقتصاد سوسیالیستی و لیبرالی را رد کرده و اقتصاد اسلامی نا روشناش به "اقتصاد مقاومتی" منتهی شده است.
این نزاع علنی، در پشت صحنه با شدت بیشتری دنبال می شود. برای این که در آن جا حسن روحانی خواهان رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی و رفع ممنوع التصویری سید محمد خاتمی است. در مذاکرات خصوصی بر سر وزرأ هم باید توافق کنند.
سپاه و بسیج تمامیت طلب
سپاه حضوری بسیار فعال در قلمروهای سیاسی، فرهنگی، رسانه ای، اقتصادی و اجتماعی داشته و دارد. اما به داشتهها قناعت نکرده و خواهان افزایش سهم هرچه بیشتری از منابع کمیاب است. حسن روحانی بارها مخالفت خود را با حضور سپاه و بسیج در این قلمروها بیان کرده و در آخرین مورد گفت که مردم از قوه مجریه که "دولت بیتفنگ" است می ترسند، چه رسد به سپاه و بسیج که "دولت با تفنگ" هستند.
سپاه به نهادهای انتصابی نظام قانع نبوده و در انتخابات حضوری فعال دارد. اما با همه دخالتهای ناموجه و استفاده از امکانات نظامی به زیان رقبا، در صورت وجود رقیب، همیشه بازنده بوده است.
افزایش نزاعها میان حسن روحانی و سپاه و بسیج در هفتههای اخیر ناظر بر این است که سپاه خواهان سهم هرچه بیشتری از پروژههای اقتصادی دولت برای یک دهه آینده است. سپاه فشار می آورد تا کابینه را هم مطابق دلخواه خود شکل دهد.
محافظه کاران شکست خورده تمامیت خواه
ابراهیم رئیسی نه تنها نامزد آیت الله خامنه ای، نظامیان و نهادهای انتصابی بود، بلکه او نامزد رسمی همه گروههای محافظه کار سنتی و افراطی بود. آنان با همه تقلبی که در نتیچه آرأ کردند، شکست سختی خوردند.
درست است که حسن روحانی هیچ گاه جزو گروههای اصلاح طلب نبوده است، اما اصلاح طلبان مهمترین حامیان و پایگاه اجتماعی حسن روحانی بودند. کافی است به لیست شورای شهر تهران و کلان شهرها بنگرید. در تهران، با همه اما و اگرهایی که پیرامون لیست شورای شهر اصلاح طلبان وجود داشت و دارد، وقتی سید محمد خاتمی رسماً از آن لیست حمایت کرد، در عین تک روی برخی افراد و گروههای اصلاح طلب، تمامی اعضای لیست مورد تأیید خاتمی رأی آوردند.
اگر حمایت اصلاح طلبان، و از همه مهمتر، سید محمد خاتمی، مهندس میر حسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی، و..نبود، معلوم نبود که حسن روحانی مجدداً رئیس جمهور شود. ریاست جمهوری او معلول سخنان تابوشکنانه خودش و حمایتهای اینان بود.
اما اینک محافظه کاران سه مطالبه را مطرح می سازند:
الف- به هیچ وجه فتنه گران ( حامیان جنبش سبز) نباید در قوه مجریه حضور داشته باشند. این مطالبهای محقق است. برای این که آیت الله خامنهای و اصول گرایان مجلس زیر بار آن نخواهند رفت.
ب- اصلاح طلبان نباید از حسن روحانی سهم خواهی کنند. اصلاح طلبان هم برخلاف اصول دموکراتیک که طرف پیروز قدرت را در دست می گیرد، گفته اند که به هیچ وجه از روحانی سهم خواهی نکرده و نمی کنند. مسأله آنان تشکیل دولتی کارآمد، جوان، غیر فاسد و هماهنگ با روحانی است.
پ- حسن روحانی می داند که انتخابات را ۱۶ میلیون در برابر ۲۴ میلیون برده است. باید ترکیب کابینه، ترکیب ٤٠ به ٦٠ از اقلیت و اکثریت باشد تا هیچ جریانی اعتراض نکند. ضمن آن که دولت میلیونها تن را از رأی دادن محروم کرد، که اگر رأی می دادند، اینک ابراهیم رئیسی رئیس جمهور بود. محمد رضا باهنر هم که در جمنا فعال بود، باید به جای اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور شود.
محافظه کاران سنتی و افراطی همه نهادهای انتصابی را در چنگال داشته و دارند. به عنوان مثال در ۳۸ سال گذشته حتی یکی از فقهای اصلاح طلب به عضویت شورای نگهبان منصوب نشده است. در ۲۸ سال گذشته حتی یک اصلاح طلب به ریاست قوه قضائیه یا دادستانی و معاون اولی قوه قضائیه منصوب نشده است. محمد یزدی، هاشمی شاهرودی و صادق لاریجانی از سوی آیت الله خامنهای به ریاست قوه قضائیه منصوب شده اند تا به همراه سرکوبگرانی چون ابراهیم رئیسی، محسنی اژه ای، سعید مرتضوی، علی رازینی، محمدی ری شهری، و...مخالفان، منتقدان و رقبا را سرکوب کنند.
آنان نهادهای انتخاباتی را هم با رد صلاحیت گسترده مخالفان، منتقدان و رقبا به چنگ می آورند. در مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان همه مجتهدان اصلاح طلب و منتقد را رد صلاحیت کرده و می کند تا این مجلس در دست محافظه کاران افراطی باقی بماند.
همه به یاد دارند که در دوران ۸ ساله احمدی نژاد، نه تنها از یک اصلاح طلب استفاده نشد، بلکه همه آنان را از کشتی نظام پیاده و سرکوب و زندانی کردند.اگر حتی تقلب گسترده انتخابات ۸۴ و ۸۸ را نادیده بگیریم، اما آنان اصلا نگفتند که در سال ۱۳۸۴ مجموع آرای اصلاح طلبان بسیار بیش از آرای اصول گرایان در دور اول بود و در دور دوم هم اگر آرای متقلبانه اعلام شده را مبنا قرار دهیم، می بایست مطابق همان نسبت، اصلاح طلبان در دولت احمدی نژاد حضور داشته باشند.
اقدامات اخیر آیت الله خامنه ای
آیت الله خامنهای برای زدن حسن روحانی دور جدیدی از حملات کارشکنانه را آغاز کرد.
یکم- پیروزی حسن روحانی را به او تبریک نگفت و به جای آن اعلام کرد که این رأی، رأی به نظام بوده است.
دوم- سند ۲۰۳۰ یونسکو را به عنوان سند ناقض استقلال کشور قلمداد کرد و با حکم حکومتی آن را ملغی ساخت. با این حکم حکومتی، و فضایی که ائمه جمعه و محافظه کاران در مورد استعماری و همجنس گرایی و...مطرح کردند، حسن روحانی مجبور شد در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب آیت الله خامنه ای، کنار گذاشتن آن را بپذیرد.
سوم- مقایسه دو قطبی سازیهای حسن روحانی با دو قطبی سازیهای بنی صدر و تأکید بر این که نظام رئیس جمهور دو قطبی ساز را عزل خواهد کرد.
چهارم- فرمان "آتش به اختیار"ی به نیروهای سپاهی، بسیجی، حزب اللهی، مداحان و روضه خوانان علیه حسن روحانی. "آتش به اختیار"های آیت الله خامنهای در اولین اقدام در راهپیمایی روز قدس به حسن روحانی حمله بردند و در دومین اقدام در نماز عید فطر به شعر خوانی هتاکانه علیه او در حضورش پرداختند و سپس مورد تمجید فراوان قرار گرفتند که این بخشی از آزادی بیان است. آزادی بیان و اقدام "آتش به اختیار"ها فقط شامل نهادهای انتخاباتی زاویه دار با رهبری می شود، نه نهادهای انتصابی (رجوع شود به مقاله "چگونه قوه قضائیه به جبهه پایداری تبدیل شد؟ ").
پنجم- بازسازی اقتصادی ایران، بدون سرمایه گذاری انبوه خارجی و ورود تکنولوژی مدرن، مسائل و مشکلات اقتصادی ایران حل و رفع نخواهند شد. قرارداد با توتال، اولین گام و راهگشای گامهای بعدی است. آیت اله خامنهای و سپاه مخالف این امرند.
سردار عبادالله عبدالهی- فرمانده قرارگاه خاتم الانبیأ- ضمن مخالفت با این قرارداد گفت این قرارداد بدون مناقصه انجام شده و سپاه کاملاً قادر به انجام آن است. آیت الله علم الهدی آن را "قرارداد استعماری و استثماری غرب" قلمداد کرد و از قوه قضائیه خواست تا امضا کنندگان آن را تحت تعقیب قرار دهد. حسینعلی حاجی دلیگانی- نماینده مردم شاهینشهر، عضو جمنا و حامی ابراهیم رئیسی- خبر داد که طرحی سه فوریتی برای "توقف موقت قرارداد توتال" تهیه کرده اند.
در چنین بستری حسن روحانی باید اول موافقت آیت الله خامنهای برای وزرای اطلاعات، فرهنگ و آموزش عالی، فرهنگ و ارشاد اسلامی، کشور،امور خارجه و آموزش و پرورش را کسب کند. در گام بعد نوبت مجلس شورای اسلامی است. حملات گسترده نظامیان، ائمه جمعه درباری و محافظه کاران افراطی، دردهای زایمان دولت دوازدهم است. اما با تشکیل دولت دوازدهم، جنگ قدرت پایان نیافته و تشدید هم خواهد شد.
—————————————————————
یادداشتها، آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان میکنند و بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.