توفان بزرگ در نظام نفتی بین‌المللی 

آنچه طی دو سال گذشته در بازار جهانی نفت گذشت، بدون تردید یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای اقتصادی است که طی چهار دهه اخیر در جهان اتفاق افتاده است.

این رویداد، علاوه بر اهمیت اقتصادی آن، پیآمد های عظیم ژئوپولیتیک نیز دارد و می‌تواند بر تعادل‌های موجود در شماری از کشورها و مناطق جهان تأثیر بگذارد.

دگرگونی‌های یکسال گذشته در عرصه نفت ابعادی چنان نامنتظره و پیچیده دارند که پیش بینی فرجام آنها، حتی اگر غیر ممکن نباشد، دستکم بسیار دشوار است.

به رغم همه ابهام‌ها و تردیدها، با اطمینان می‌توان گفت که نظام قدیمی نفتی بین المللی، زیر ضربه‌های توفانی بزرگ، عملاً فرو ریخته و نظامی تازه به جای آن نشسته است. در توضیح دلایل و پیآمد های این جا به جایی، می‌توان از تحولات زیر نام برد :

یک) از نیمه سال ۲۰۱۴ میلادی تا امروز، طی یک دوره بیست ماهه، میانگین بهای هر بشکه نفت از حدود ۱۱۵ دلار به محدوده ۳۰ دلار کاهش یافته و، در واقع، یک سقوط تقریباً هفتاد و سه در صدی را از سر گذرانده است. اگر دلار ثابت را (با احتساب نرخ تورم و قدرت خرید اسکناس سبز آمریکا) ملاک قرار دهیم، می‌توان گفت که بهای واقعی هر بشکه نفت به نیمه دهه ۱۹۷۰ میلادی بازگشته و عملاً یک عقب نشینی چهل ساله را تجربه کرده است.

از نیمه سال ۲۰۱۴ میلادی تا امروز، طی یک دوره بیست ماهه، میانگین بهای هر بشکه نفت از حدود ۱۱۵ دلار به محدوده ۳۰ دلار کاهش یافته و، در واقع، یک سقوط تقریباً هفتاد و سه در صدی را از سر گذرانده است.



دو) عامل اصلی فروریزی قیمت نفت، فراوانی این کالا در بازار است، بدون آنکه سازمان «اوپک» بتواند مانند گذشته، در نقش یک کارتل، با کم کردن عرضه «طلای سیاه»، بر این فرایند تأثیر بگذارد. در واقع «اوپک» قدرت تأثیر گذاری خود را از دست داده و نوسانات بازار جهانی نفت را به دست عرضه و تقاضا سپرده است. به بیان دیگر نظام نفتی متکی بر اقتدار تولید کنندگان و به ویژه کشورهای عضو سازمان «اوپک» بر هم خورده، و نظام نفتی تازه‌ای به وجود آمده که به گونه‌ای آشکار بر عرضه و تقاضا تکیه دارد.

سه) در زمینه عرضه، جهان با فراوانی نفت روبرو است. در حال حاضر تولید کنندگان بزرگی چون روسیه و عربستان سعودی با حداکثر ظرفیت خود نفت روانه بازار می‌کنند و آنچه برایشان بیش از همه اهمیت دارد، حفظ سهمشان در بازار است، ولو آنکه ارزان فروشی کنند. عراق نیز به رغم اوضاع آشفته‌اش از افزایش تولید نفت بازنمانده و به مرز ۴٫۵ میلیون بشکه در روز رسیده است. ایران هم، با آغاز فرایند رفع تحریم، در صدد بالا بردن تولید و صادرات خویش است و مهم‌ترین هدفش در حال حاضر، باز پس گرفتن بازارهایی است که طی دوران تحریم به چنگ عراقی‌ها، روس‌ها و سعودی‌ها افتاده است.

ولی آنچه بیش از همه عرضه را بالا برده، تولید نفت «غیر متعارف» یا «شیل» در آمریکا است. طی پنج سال گذشته، آمریکایی‌ها تولید نفتی خود را، به برکت نفت «شیل»، چهار میلیون و پانصد هزار بشکه در روز (به اندازه کل تولید کنونی عراق و دو برابر تولید نفتی نروژ) بالا برده و آنرا به بیش از ده میلیون بشکه در روز رسانده‌اند. به علاوه آمریکا بعد از حدود چهل سال، راه را بر صدور نفت خود به بازارهای بین المللی گشوده است.

ولی آنچه بیش از همه عرضه را بالا برده، تولید نفت «غیر متعارف» یا «شیل» در آمریکا است. طی پنج سال گذشته، آمریکایی‌ها تولید نفتی خود را، به برکت نفت «شیل»، چهار میلیون و پانصد هزار بشکه در روز (به اندازه کل تولید کنونی عراق و دو برابر تولید نفتی نروژ) بالا برده و آنرا به بیش از ده میلیون بشکه در روز رسانده‌اند.



چهار) از لحاظ تقاضا، اقتصاد جهانی به دلیل از نفس افتادن شمار مهمی از موتورهای محرکه رشد و نیز پیشرفت‌های فراوان در زمینه صرفه جویی انرژی، در حال حاضر به نفت فراوان نیاز ندارد. در دنیای صنعتی، چرخ اقتصاد در منطقه یورو و ژاپن همچنان به کندی می‌چرخد و تازه در آمریکا و انگلستان هم، نرخ رشد در محدوده دو تا دو و نیم در صد نوسان می‌کند که چندان درخشان نیست.

در مجموع، بر پایه پیش بینی معتبرترین نهادهای بین المللی، نرخ رشد اقتصادی جهان در سال جاری میلادی و حتی سال آینده از محدوده سه در صد بیشتر نخواهد بود. این طبعاً خبر خوبی برای بازار جهانی نفت نیست.



از آن مهم‌تر کند شدن آهنگ رشد در شماری از قدرت‌های نوظهور به ویژه چین است که طی سال‌های گذشته با اوجگیری خود بازار مواد خام به ویژه نفت را به گونه‌ای چشمگیر به سود تولید کنندگان دگرگون کرد. البته هند با نرخ رشد هفت و نیم در صدی در سال ۲۰۱۵ در میان قدرت‌های نو ظهور از لحاظ این شاخص از چین پیشی گرفته، ولی توانایی‌های آن به ویژه در عرصه صنایع مصرف کننده انرژی و دیگر مواد اولیه هنوز آن قدر نیست که بتواند جای چین را بگیرد.

در مجموع، بر پایه پیش بینی معتبرترین نهادهای بین المللی، نرخ رشد اقتصادی جهان در سال جاری میلادی و حتی سال آینده از محدوده سه در صد بیشتر نخواهد بود. این طبعاً خبر خوبی برای بازار جهانی نفت نیست و این فکر را تقویت می‌کند که بهای این کالا، دستکم طی یک سال آینده، نخواهد توانست حرکت بالا رونده خود را از سر بگیرد.

عامل دیگری که اجازه نمی‌دهد تقاضای نفت و دیگر سوخت های فسیل (زغال و گاز) بالا برود، تلاش گسترده‌ای است که هم در دنیای صنعتی و هم در قدرت‌های نوظهور در زمینه صرفه جویی در مصرف انرژی انجام می‌گیرد. گرمایش زمین به یک خطر بزرگ و بسیج کننده افکار عمومی بدل شده است. از سوی دیگر چین نیز که شماری از شهرهای بزرگش با آلودگی شدید هوا روبرو شده‌اند، تلاش گسترده‌ای را در راه کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی آغاز کرده است.

پنج) یکی از مهم‌ترین پیآمد های زمین لرزه بزرگ نفتی بیست ماه گذشته، انتقال ثروتی عظیم از کشورهای تولید کننده نفت به کشورهای مصرف کننده این کالا است. بر پایه محاسبات موسسه اروپایی oddo securities، طی این مدت دو هزار و سیصد میلیارد دلار، معادل سه در صد تولید ناخالص جهان، از کیسه تولید کنندگان به مصرف کنندگان نفت منتقل شده است. در آمریکا، اروپای غربی، ژاپن و دیگر مناطق صنعتی، کاهش سریع قیمت نفت هزینه شمار زیادی از بنگاه‌های اقتصادی را کاهش داده و قدرت خرید مصرف کنندگان را بالا برده است. در میان قدرت‌های نوظهور و کشورهای در حال توسعه نیز، کم نیستند آنهایی که از فرو ریزی بهای نفت سود فراوان برده‌اند. هند یکی از آنها است و کاهش بهای انبوه واردات نفتی‌اش یکی از عواملی است که بر نرخ رشدش تأثیر مثبت گذاشته است.

شش) به رغم منافعی که نصیب مصرف کنندگان انرژی می‌شود، به نظر نمی‌رسد که تکانه نفتی کنونی، آنهم با ابعادی چنین عظیم، برای توسعه و ثبات جهان مفید باشد. کافی است که به واکنش‌های عصبی بازارهای سهام، که نقش گرماسنج اقتصاد جهانی را ایفا می‌کنند، نگاهی بیندازیم. می‌بینیم که تداوم سقوط بهای نفت موج بزرگی از نگرانی را در میان سهامداران به وجود آورده است. این رویداد، از دید بازارهای مالی، نشانه در گل فرو رفتن اقتصاد جهانی ارزیابی شده و منافع آن برای مصرف کنندگان نفت، ظاهری و کوتاه مدت به شمار آمده است.

هفت) یکی از مهم‌ترین نگرانی‌ها، خطر فرو ریزی شماری از کشورها است که به فروش نفت در محدوده هر بشکه صد دلار به شدت معتاد شده‌اند. عربستان سعودی و کشورهای عرب خلیج فارس، به دلیل ذخایر عظیم مالی‌شان، می‌توانند در برابر فرو ریزی بهای نفت دوام بیآورند، البته به شرط آنکه این رویداد طولانی نباشد. ایران طبعاً یکی از قربانیان زمین لرزه نفتی است، ولی به دلیل فرآیند لغو تحریم، آزاد شدن دارایی‌های ارزی‌اش و نیز چشم انداز افزایش صادراتش، فعلاً از توان مقاومت در برابر این ضربه برخوردار است. در عوض شماری دیگر از صادر کنندگان نفت از جمله ونزوئلا، روسیه، الجزایر و نیجریه وارد یک دوره خطرناک شده‌اند.

هشت) در این میان سازمان «اوپک»، که یکسوم تولید نفت خام جهان را در اختیار دارد، به دلیل شکاف‌های بسیار شدید درونی‌اش، قدرت تأثیر گذاری بر بازار جهانی نفت را از دست داده است. عربستان سعودی بیش از هر زمان دیگری ساز خود را میزند و با تلاش برای حفظ سهم خود را در این بازار، حتی به قیمت شکستن باز هم بیشتر قیمت نفت، دیگر اعضای «اوپک» را به وحشت انداخته است. علاوه بر اختلاف نظرهای عمیق درون «اوپک» بر سر چگونگی مدیریت بحران بازار نفت، تنش‌های بسیار شدید میان ایران و عربستان سعودی به زمینگیر شدن این سازمان کمک کرده است.

یکی از مهم‌ترین پیآمد های زمین لرزه در بازار جهانی نفت، سقوط چشگیر سرمایه گذاری در طرح‌های نفت و گاز است.



نه) یکی از مهم‌ترین پیآمد های زمین لرزه در بازار جهانی نفت، سقوط چشگیر سرمایه گذاری در طرح‌های نفت و گاز است. در واقع به دلیل فرو ریزی کم سابقه بهای نفت، چند صد میلیارد دلار از سرمایه گذاری‌هایی که قرار بود در این طرح‌ها انجام بگیرد، یا ملغی شده و یا به بعد موکول شده‌اند. این امکان وجود دارد که تا سال ۲۰۲۰، حجم بسیار بیشتری از سرمایه گذاری در صنعت نفت، متوقف بشود.

با ریزش سرمایه گذاری در میدان‌های نفتی جهان، آنهم در این سطح، آیا زمینه یک شوک تازه نفتی، این بار در راستای کاهش عرضه «طلای سیاه» و انفجار دوباره قیمت این کالا در سال‌های آتی، فراهم نخواهد شد؟

می‌بینیم که ماجرای نفت، با فراز و نشیب‌های غافلگیر کننده‌اش، همچنان ادامه دارد.