بیست سال پیش، جوانهایی پرشور در دانشگاههای ایران به میدان آمدند و به دنبال پلی بودند برای رسیدن به آزادی.
اواخر ریاست جمهوری اکبر هاشمیرفسنجانی و در میانههای دهه ۷۰ خورشیدی بود که میل به نوسازی در جامعه ایران به اوج رسید. پس از آن، جمع پر شور و پر شمار جوانان در دانشگاهها از اصلاحات حرف زدند و در فضای جدید جامعه ایران و دانشگاهها، دیگر گفتمان ایدئولوزیک نظام اسلامی کمرنگ شده بود و این میل به «آزادی» بود که جوانان و دانشجویان را به تکاپو وا می داشت.
Your browser doesn’t support HTML5
در آن سال های پر حادثه و پرشتاب، سه تشکل سیاسی دانشجویی بودند که نقش پررنگی در تغییر فضای اجتماعی و سیاسی به خصوص در دانشگاهها داشتند.
دفتر تحکیم وحدت به عنوان تشکلی فراگیر که وابسته به جناح چپ و تجدید نظر طلب نظام جمهوری اسلامی بود و از کانال انجمنهای اسلامی دانشگاهای سراسر ایران، دیدگاهها و نظرات خود را به بدنه جنبش دانشجویی منتقل می کرد.
اما اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان دیگر تشکل دانشجویی بود که از سال ۱۳۷۳ با شعار عدالتخواهی، مشی و رویکرد انتقادی خود را با کمک هفته نامه «پیام دانشجو» به گوش جامعه میرساند.
و سرانجام اتحادیه ملی دانشجویان، که گروه نوپای دانشجویی بود و مشیی کاملا سکولار داشت و بیشتر با جریانهای لیبرال و ملی خارج از حاکمیت همسو بود. این تشکل دانشجویی و نوپای ملی گرا اندکی بعد از آغاز ریاست جمهوری محمد خاتمی به همراه اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان، «جبهه متحد دانشجویی» را شکل دادند.
حشمت الله طبرزدی سخنگوی کارزار دموکراسی و حقوق بشر در ایران که در آن سالها دبیرکل اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان ایران بود، درباره ماهها و روزهای منتهی به دوم خرداد ۱۳۷۶ به ما میگوید که در آن دوران تشکلهای دانشجویی نقش بسیار پررنگی در مسائل سیاسی و اجتماعی داشتند و حکومت هم در مواجهه با این تشکلهای دانشجویی غافلگیر شده بود و نمیتوانست جدی سرکوب کند، این تشکلهای دانشجویی فضا سازی کردند تا به دوم خرداد رسیدیم...
علی افشاری، کنشگر سیاسی و عضو پیشین شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت نیز که سالهاست مقیم آمریکاست می گوید که هدف اولیه، ظهور نگاهی تجدید نظر طلب در پیکره جمهوری اسلامی بود که به روی کار آمدن دولت محمد خاتمی انجامید. به گفته او نسل جدیدی از کنشگران دانشجویی به وجود آمده بودند اما استقبال عمومی از ریاست جمهوری محمد خاتمی قابل پیش بینی نبود...
اما منوچهر محمدی فعال دانشجویی دیگر که او نیز سالهاست در آمریکا زندگی می کند، آن سالها همراه برادرش اکبر محمدی، بنیانگذار اتحادیه ملی دانشجویان بودند. منوچهر محمدی می گوید که خاتمی در نگاه دانشجویان و جوانان پلی بود برای گذار به مطالبات معوق جوانان و دانشجویان از جمله آزادی و دموکراسی. به گفته او شعارهای جذاب خاتمی همراهی دانشجویان و جوانان را به همراه داشت...
اما حمایت جنبش دانشجویی از دولت اصلاحات و محمد خاتمی دو- سه سال بعد از استقرار دولت اصلاحات و واقعه ۱۸تیر، مشی انتقادی به خود گرفت و دیگر دانشجویان حامی بی چون و چرای او نبودند و به نقد اصلاح طلبان نزدیک رئیس جمهوری روی آوردند.
حشمت الله طبرزدی درباره این تغییر رویکرد و نگاه می گوید بعد از رویداد ۱۸تیر ضعف و ناتوانی دولت خاتمی در مقابل اقتدارگرایان آشکار شد...
علی افشاری هم نظری مشابه نظر آقای طبرزدی دارد و می گوید که هرچه از عمر دولت محمد خاتمی گذشت، سطح مطالبات بالاتر می رفت اما دولت محمد خاتمی از ظرفیت لازم برای پاسخگویی برخوردار نبود...
اما جنبش دانشجویی تا پیش از پایان عمر دولت محمد خاتمی هر روز بیشتر از روز قبل از همراهی و امید به دولت اصلاحات فاصله می گرفت. منوچهر محمدی که آن سال ها و بعد از واقعه ۱۸تیر به همراه تعدادی دیگر از فعالان جنبش دانشجویی در زندان بود، می گوید که اصلاح طلبان نتوانستند و نخواستند از پتاسیل اجتماعی جوانان و جنبش دانشجویی استفاده کنند. چرا که اصلاح طلبان ما را خودی نمیدانستند...
علی افشاری نیز می گوید که در نهایت کارشکنی نهاد قدرتمند ولایت فقیه و عقب نشینی محمد خاتمی، مسیر جنبش دانشجویی را در عصر اصلاحات تغییر داد. به گفته علی افشاری بن بست در گشایش امور مشهود شده بود اما تلاش چندانی از سوی دولت برای غلبه بر این وضعیت دیده نمیشد...
حالا ۲۰سال از دوم خرداد ۱۳۷۶ می گذرد و در این بیست سال، جنبش دانشجویی رویدادهای مختلفی را از سر گذرانده است، رویداد ها و اتفاق هایی که هر کدام نیازمند نگاهی دوباره به تاریخ پر فراز و فرود جنبش دانشجویی ایران است.