همان طور که گمان می رفت انتظار از اجلاس آستانه چندان زیاد نبود. برونداد اجلاس آستانه چیزی جز بیانیهای نیست که سه کشور ایران، روسیه و ترکیه مشترکا صادر کرده ولی هیچ یک از طرفهای درگیر یعنی دولت سوریه و مخالفان مسلحاش که در آستانه حضور داشتند، حاضر به امضای همین اندک بیانیه نیز نشدند.
شالوده بیانیه یاد شده عبارت بود از توافق سه کشور برای ایجاد مکانیزمی سه جانبه جهت نظارت بر آتش بس سوریه و کمک رسانی به غیرنظامیان. اما، از آنجایی که مساله انتقال قدرت، موضوع اصلی اختلاف دولت و مخالفان است، ترجیح این دو این شد که امضای خود را پای بیانیه نگذارند.
به بیان دیگر در حالی که سه کشور ایران، روسیه و ترکیه بنا به مصرح بیانیه معتقدند که بحران سوریه راه حل سیاسی دارد و نه راه حل نظامی، همین اندک توافق هنوز به تأیید دولت و مخالفان نرسیده است. این بدان معناست که سه کشور ایران، روسیه و ترکیه ( سه کشوری که ثقل نظامی خود را در جنگ داخلی سوریه به کار گرفته اند) به مرحلهای رسیده اند که راه حل سوریه را دیگر نظامی ندانند. از این رو، همین مقدار تغییر رویکرد این سه کشور هر چند در حد یک بیانیه بیپشتوانه گام مثبتی تلقی می شود گرچه هنوز تا یک دستآورد ملموس راه درازی در راه است.
اما، آنچه این بیانیه را بیانیهای بیپشتوانه می کند عبارت است از:
یکم؛ عدم حضور بازیگران مهم منطقهای و بین المللی: اجلاس آستانه در حالی برگذار شد که وزیر خارجه پیشنهادی ترامپ مشغول کسب رای اعتماد بود. در شرایطی که سیاست خارجی ترامپ هنوز شکل نگرفته، امید داشتن به بیانیهای که نه امضای دولت امریکا و نه اتحادیه اروپا را پایین خود ندارد کمی خوشبینانه است.
افزون بر اینکه دیگر بازیگران منطقهای و به طور مشخص کشورهای عربی و در صدر آنها عربستان نیز غایب اجلاس آستانه بودند. از همین رو، تا اینجای کار حتی شاهد کمترین واکنشهای مثبت شورای همکاری خلیج قفارس و همچنین اتحادیه عرب در حمایت از بیانیه نبودیم.
فقدان حمایت امریکا، اتحادیه اروپا، شورای همکاری و اتحادیه عرب از بیانیه آستانه عملا از قدرت بیانیه آستانه می کاهد. از اینرو باید منتظر ماند آیا سیاست خاورمیانهای ترامپ تا اجلاس ۸ فوریه در ژنو به مرحلهای از آمادگی خواهد رسید که نقش موثری در خاتمه جنگ داخلی سوریه ایفا کند؟ آیا اتحادیه اروپا، شورای همکاری و اتحادیه عرب به جمع حامیان بیانیه آستانه خواهند پیوست؟
دوم؛ سطح نازل اجلاس آستانه: اجلاس آستانه در حالی برگزار شد که مقامات سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در این اجلاس مقاماتی در حد وزیر خارجه نیز نبودند . برای مثال از ایران جابری انصاری معاون وزیر خارجه در این اجلاس حضور یافته بود. دولت سوریه نیز در حد سفیر خود در سازمان ملل در این اجلاس شرکت نمود.سطح نازل اجلاس آستانه خود از قوت بیانیه اجلاس می کاهد.
سوم؛ دعوای ایران و امریکا: یکی از موضوعات حاشیهای که اجلاس آستانه را تحت تاثیر خود قرار داد مخالفت هیات ایرانی با حضور نماینده امریکا در اجلاس آستانه بود. اصرار ایران در نادیده گرفتن امریکا حتی برای روسیه ناخوشآیند بود تا جایی که دیمیتری پسکوف سخنگوی پوتین گفت «مسکو به نقش امریکا خوشآمد می گوید و موضع تهران [مبنی بر مخالفت با حضور امریکا در مذاکرات] فقط کار را دشوارتر می کند.»
گو اینکه در نهایت امریکا در سطح سفیر خود در قزاقستان در اجلاس حضور یافت ولی اگر قرار باشد اختلاف دیرینه ایران و امریکا بر دور بعدی مذاکرات در ژنو سایه افکند توجه ترامپ بیش از اینکه متوجه حل بحران سوریه شود متوجه دشمنی با ایران خواهد شد. در چنین فرضی چه جای تردید که ترامپ بخواهد سوریه را در وضعیتی که هست نگهدارد تا به «جنگی فرسایشی» برای بشار اسد و جمهوری اسلامی تبدیل گردد.
چهارم؛ تردید بازیگران منطقهای به یکدیگر: بیانیه آستانه در حالی صادر شده است که بازیگران منطقهای که در سوریه حضور دارند، تردیدهای جدی به یکدیگر دارند. روابط ایران با بیشتر کشورهای عربی پر تنش است. این کشورهای ایران را متهم به توسعه طلبی سیاسی می کنند. پس از صدور بیانیه آستانه وزیر خارجه عربستان مداخله ایران در سوریه را مصداق «جنایت جنگی» توصیف کرد.
از سوی دیگر نگاه دمشق به بیانیهای که امضای ترکیه را در پای خود دارد نگاهی آغشته به تردید است چرا که اردوغان اخیرا صحبت از بازپسگیری سرزمین هایی کرده که اینک در قلمرو سوریه قرار دارد. اردوغان همچنین خواستار کناره گیری اسد شده است. از اینرو، دمشق چندان به تعهد آنکارا باور ندارد که به طور جد خواستار برقراری آتش بس پایدار در سوریه باشد. سوریه (و همچنین ایران) ترکیه را بازیگر غیرمعتمد می پندارند و جز بر نفوذ مسکو بر آنکارا بر هیچ وعده ترکیه باور ندارند.
در چنین شرایطی بیانیه آستانه هرچند گامی مثبت به جلو تلقی می شود، اما، مشحون از سوء ظن کشورها به یکدیگر است.
گامی به جلو
گو اینکه به دلایل برشمرده شده نمی توان برای بیانیه آستانه ثقل چندانی قائل شد ولی از یاد نباید برد که در طول نزدیک به شش سال جنگ داخلی سوریه این برای اولین بار بود که دولت سوریه و مخالفانش چشم در چشم هم در زیر یک سقف جمع شدند تا نشانی باشد بر اینکه هر یک دیگری را به رسمیت می شناسد. گو اینکه این حضور نزدیک، منجر به گفتگوی دوجانبه سوری – سوری نشد ولی گویا هر دو به این واقعیت پی برده اند که جنگ و ویرانی کشور دیگر بس است.
نقس قبول دعوت آستانه برای مذاکره جهت برقراری آتش بسی پایدار گواهی است که هم دولت و هم مخالفان مسلح که در آستانه حاضر بودند، به این باور رسیده اند که نمی توان طرف مقابل را حذف کرد. ادامه این وضعیت نیز یعنی جنگ فرسایشی و ویرانی بیشتر سوریه که اگر امروز با مذاکره به جایی نرسد باید چند سال دیگر از همین نقطه آغاز کنند.
همین مقدار درک مشترک که در اجلاس آستانه از دولت و مخالفانش مشاهده شد نقطه آغاز امیدبخشی است که عقلانیت سیاسی تدریجا جای خود را در بین طرفهای درگیر باز می کند.
از اینرو، از هم اکنون چشمها یه اجلاس ژنو در هشت فوریه دوخته شده که آیا راه حلی برای گره کور بحران سوریه یافت خواهد شد؟ آیا دولت ترامپ در مدت کوتاه باقی مانده به استراتژی مشخصی برای خاورمیانه دست خواهد یافت؟ آیا عربستان و آنکارا همچنان بر موضع پیشین خود یعنی تشکیل دولت انتقالی بدون اسد اصرار خواهند ورزید؟ آیا جمهوری اسلامی استراتژی خروج از بحران سوریه دارد؟ آیا خصومت ایران و امریکا بحران سوره را تشدید خواهد کرد؟
اینها و پرسش هایی بیش از این، گواهی هستند بر «معادله چند ده مجهولی سوریه» که نباید انتظار چندانی از ژنو برای حل همه مجهولها داشت گرچه تا همین حد برقراری آتش بس شکننده، خود روزنه امیدی را گشوده است.
----------------------------------------------------------
یادداشتها و مقالات، آرای نویسندگان خود را بازتاب میدهند و بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.