فریدون خاوند، استاد اقتصاد در پاریس، در گفتگویی با رضا ولی زاده از رادیو فردا وضعیت بیکاری در ایران را بررسی کرده است.
مرکز آمار ايران از کاهش نرخ بيکاری ايران در فاصله زمستان ۹۳ تا بهار امسال خبر ميدهد. چه رويداد مثبتی، در اقتصاد ايران، باعث شده که نرخ بيکاری ايران پايين بيآيد؟
در تازه ترين گزارش مرکز آمار در باره بازار کار ايران می توان نيمه پر ليوان را ديد يا نيمه خالی آنرا.
نيمه پر، يا نگاه خوشبينانه، تاکيد دارد بر اين که نرخ بيکاری ايران از ۱۱.۵ در صد در زمستان سال گذشته به ۱۰.۸ در صد در بهار امسال کاهش پيدا کرده، آنهم در شرايطی که نرخ مشارکت (نسبت جمعيت فعال، اعم از شاغل و بيکار، به جمعيت در سن کار ضرب در صد) در کشور کمی بيشتر شده.
در عوض اگر بخواهيم نيمه خالی ليوان را ببينيم، انگشت ميگذاريم بر اين که نرخ بيکاری نقطه به نقطه، از بهار ۹۳ تا بهار ۹۴، ۰.۱ در صد بيشتر شده.
واقعيت اين است که در اين ارقام تنها بيکاران مطلق به حساب آمده اند، يا کسانی که بر پايه نورم های سازمان بين المللی کار در هفته پيش از آمار گيری حتی يک ساعت هم کار نکرده اند.
مرکز آمار شمار بيکاران کشور را دو ميليون و ششصد و چهل و هفت هزار نفر اعلام ميکند. اگر بخواهيم در محاسبات خود کسانی را هم به حساب بيآوريم که دارای اشتغال ناقص هستند و يا اصولا از جستجوی کار منصرف شده اند، شمار بيکاران به بالای چهار ميليون نفر و نرخ بيکاری به بالای هفده در صد خواهد رسيد.
ايا در دوران رياست جمهوری حسن روحانی تغييراتی در بازار کار ايران به وجود آمده؟
در ناهنجاری های بازار کار ايران، که به بازار کار بسياری ديگر از کشور های خاور ميانه و آفريقای شمالی شباهت دارد، تغييری به وجود نيآمده.
نرخ مشارکت يا فعاليت در ايران تنها ۳۸ در صد است، در حالی که ميانگين جهانی اين شاخص به ۶۵ در صد ميرسد، به خصوص به دليل سهم بسيار نازل زنان در بازار کار ايران و نيز شمار کسانی که از سر نا اميدی بازار کار را ترک کرده اند و يا برای تامين معاش به فعاليت هايی چون دستفروشی رو آورده اند. رسانه های تهران از انفجار دستفروشی در شهر های بزرگ کشور صحبت ميکنند.
ناهنجاری بسيار بزرگ ديگر، توسعه بی بند و بار مراکز آموزش عالی است که شماری از آنها هيچ پيوندی با نياز های اقتصادی کشور ندارند و فارغ التحصيلان آنها، به دليل عدم دستيابی به اشتغال، بمب ساعت شماری هستند برای بازار کار ايران.
راه چاره چيست؟ چه می توان کرد برای مبارزه با بيکاری؟
برای مبارزه با بيکاری تنها يک راه وجود دارد و آن رشد اقتصادی است. اگر چين يازده ميليون شغل خالص در سال ايجاد ميکند و يا آمريکا ۲۲۰ هزار شغل خالص در ماه، تنها دليلش رشد است.
ايران به نرخ رشد هفت يا هشت در صد در سال نياز دارد و اين امکان پذير نيست مگر با افزايش سرمايه گذاری از منابع داخلی و خارجی.
از طرف ديگر تنها با ازاد کردن انرژی ها در بخش خصوصی است که می توان به جنگ بيکاری رفت. يک اقتصاد گرفتار دولت و انحصار های شبه دولتی نمی تواند فرصت شغلی به وجود بيآورد.