دنيای وارونه‌ اسلامگرايان

مجید محمدی

امروز جوامع با اکثريت مسلمان از عربستان سعودی و يمن تا ايران، از پاکستان و افغانستان تا سوريه و عراق، و از ليبی و تونس تا سودان و مصر با چالش‌های جدی که بنيان‌های آنها را هدف قرار داده‌اند مواجه هستند.

بخشی از اين چالش‌ها عقيدتی و فکری، بخشی اجتماعی و حقوقی، و بخشی اقتصادی و سياسی هستند. اين چالش ها بر خلاف تصويری که توطئه باوران ارائه می دهند درونزاست و همه اجزای جامعه را درگير کرده‌اند.

مهم ترين چالش‌های فکری و عقيدتی به مفروضاتی راجع‌اند که امروز مبنای تصميم گيری و سياستگزاری‌های فرهنگی و اجتماعی قرار می گيرند و دارند مثل خوره ساخت‌ها و بنيان‌های اين جوامع را می خورند. اسلامگرايان شيعه و سنی تصور می کنند با اين سياست‌ها و تصميمات دارند جوامع خود را در برابر هويت غربی (کفر آلود و فاسد از نظر اخلاقی) محفوظ می دارند يا قدرت خويش را تحکيم می کنند اما متوجه نيستند که برای حفظ جامعه يا قدرت خود دارند آن را نابود می کنند.

در اين نوشته به چهار فرض از اين نوع که ناشی از وارونه ديدن جامعه است می پردازم.

همه مهاجم جنسی‌اند

اعمال حجاب اجباری، فرستادن زنان به اندرونی، تفکيک جنسيتی و همه‌ی اعمال محدود کننده‌ی زنان بر اين مبناست که همه‌ی مردان مهاجم جنسی هستند و برای محافظت زنان از اين مهاجمان بايد آنها را پوشاند و در جايی زندانی کرد. اگر شما نرخ سرقت و حمله در يک محله را حدود ۹۰ درصد ارزيابی کنيد بعيد است بگذاريد همسر و فرزندان و خويشاوندانتان به آن محله پا بگذارند. چه دليلی بجز مهاجم جنسی فرض کردن همه ی آدميان يا اکثريت آنها برای فرستادن زنان به اندرونی يا تفکيک جنسيتی يا حجاب اجباری و ممنوعيت آرايش بجز مهاجم جنسی فرض کردن اکثريت قريب به اتفاق مردان وجود دارد؟

همه بت پرستند

سياست بی تاريخ کردن جوامع مسلمان با تخريب بناهای تاريخی توسط وهابيون در عربستان و داعش در سوريه و عراق بر اين مبنا گذاشته شده که انسان‌ها همه بت پرستند (مگر آن که خلافش ثابت شود) و برای ريشه کنی بت پرستی بايد هر گونه شی يا بنايی را که احتمال می رود مورد پرستش و تقديس قرار گيرد بايد نابود کرد. با همين ديدگاه بوده که تعداد بيشماری از بناهای تاريخی مکه مثل خانه‌ی بلال حبشی، و خانه‌های قديمی دوران عثمانی (با درهای کنده کاری شده و مشربيه يا پنجره‌های چوبی شبکه بندی شده) تخريب شده‌اند. برای ساختن برج ساعت سلطنتی مکه چهارصد بنای فرهنگی و تاريخی از جمله قلعه‌ی اجیَد تخريب شده‌اند. پس از تخريب خانه‌ی خديجه به جای آن توالت عمومی ساخته‌اند. خانه‌ی ابوبکر به هتل هيلتون تبديل شده است.

اگر چنين تصوری در باب انسان مذهبی درست باشد همه‌ی طبيعت و انسان‌ها را نيز بايد نابود ساخت چون انسان ها می توانند سنگ و آتش و آب و درخت و حيوان را نيز مقدس ساخته و پرستش کنند.

هدف ديگر از تخريب ميراث تاريخی بی تاريخ کردن و از اين طريق جاودانی سازی و آسمانی سازی يک دين و مولفه‌های آن است. اگر مسلمان ها بدانند که حجاب چه سير تحولی در جوامع مسلمان داشته ممکن است به ابدی بودن اين حکم و صور امروزی آن ترديد کنند. اگر مسلمان‌ها بدانند سير شکل گيری مراسم عاشورا در ايران چه بوده ممکن است به هويت مذهبی آنها شک کنند. به همين دليل شعائر و مراسم دينی به صورت ابدی و بی زمان به جامعه عرضه می شوند گویی از ابتدای زمان به همين شکل بوده‌اند. اگر بنا بر همسان سازی انسان‌ها در چارچوب يک مکتب باشد، ديگر نيازی به تاريخ هم نيست چون در تاريخ می توان هم تنوعات مسلمانان وهم تنوعات دينی و سير تغيير مراسم و شعائر دينی را مشاهده کرد.

همه صغيرند

ولايت فقيه اصولا بر اين فرض بنا شده که همه‌ نمی توانند مصالح خويش را تشخيص دهند و بايد اختيار خود را به دست امام معصوم يا نائب آن بسپارند. جامعه‌ای که شهروندانش بالغ و عاقل باشند اختيار همه‌ی امور خود را به يک نفر و چند ده نفر از دستيارانش بدون انتظار پاسخگويی، عمل بر طبق قانون، برابری در برابر قانون، دوره‌ای بودن حکومت، و نظارت پذيری نمی دهد. قدرت نامحدود و مطلقه‌ ولی فقيه با هيچ منطق و چارچوب عقلانی همخوانی ندارد. آن بخش از روحانيت شيعه در ايران که به ولايت فقيه باور دارد خود را پيشوا و مردم را مقلد تصور می کند. از دل اين حکومت غير از فساد و تقلب و دروغگويی و دين فروشی بيرون نيامده است.

همه گناهکارند

جمع آوری مشروبات الکلی از مغازه‌ها و ممنوع سازی فروش آن حتی به افراد بالغ، بستن مراکز تن فروشی، خرد کردن و سوزاندن کاست و سی دی‌های موسيقی و ويديو کاست و دی وی دی‌های فيلم، تعطيل کردن پرستشگاه‌های ديگر اديان (بهاييان يا مسيحيان تبشيری)، سانسور و فيلترينگ و پارازيت، گشتن داشبورد اتومبيل‌ها برای يافتن سی دی و کاست، بستن در قمارخانه‌ها و مانند آنها همه بر اين مبنا هستند که همه‌ی انسان‌ها به دنبال گناه و ارتداد هستند و بايد همه‌ راه‌ها را بر گناهکاری و ارتداد افراد بست. نتيجه آن است که افراد همان کارها را بدون نظارت عمومی و پرداخت ماليات و آموزش عمومی در اين محدوده‌ها انجام داده و خواهند داد.

چگونه با يکدست سازی، نامدارا، توده وار خواهی و تماميت خواهی، جوامع بيمار بسازيم؟
امروز بعد از ۳۶ سال جمهوری اسلامی و اجرای احکام شريعت و قراردادن همه‌ دانش آموزان و دانشجويان تحت آموزش مذهبی و اخلاقی می توان به خوبی نتايج اين مفروضات و سياست‌ها و تصميمات مبتنی بر انها را در جامعه‌ ايران مشاهده کرد. تصميم گيری و سياستگزاری بر مبنای چهار فرض نادرست فوق به شکل دهی جوامعی بيمار منجر شده است.

القای صغير بودن به افراد بالغ، آن هم با اتکا به زور، در حالی که راه فراری ندارند و القای گناهکاری (که در ادبيات اسلامگرايان مجرميت هم معنا می دهد) به افراد، در حالی که خطايی مرتکب نشده‌اند، آنها را به سوی اختلال روانی و بزهکاری سوق می دهد. بنا به گفته‌ رئيس انجمن روانپزشکی ايران "۳۴ درصد تهرانی‌ها دارای افسردگی هستند" و " دست کم ۳۰ درصد مراجعان به پزشکان عمومی، به دليل انواع مختلفی از بيماری های روانی مراجعه کرده‌اند". (خبر آنلاين، ۲۹ خرداد ۱۳۹۳) بنا به گفته‌ی فرمانده نيروی انتظامی "تهران پناهگاه خوبی برای سارقان و مجرمان شده است." (فارس، ۶ مهر ۱۳۹۳) در برابر اين شرايط دشوار افراد به گريز روانی روی می کنند. ميزان معتادان به مواد مخدر و الکل در ايران به همين جهت همواره رو به افزايش بوده است.

القای مهاجم جنسی بودن به مردان حداقل بخشی از آنها را به گرگ‌های جنسی مبدل می کند. يکی از اعضای انجمن حقوق کودکان می گويد: "۳۲ درصد دختران راهنمايی و دبيرستان تجربه کودک‌ آزاری جنسی داشته‌اند و به طور کل نيمی از جمعيت دختران تجربه آزار جنسی داشته‌اند." (ايسنا، ۱۳ مرداد ۱۳۹۳) اين اقدامات در حالی انجام شده که حکومت با شدت و حدت مشغول جداسازی و اعمال حجاب اجباری بوده است. به اينها اضافه کنيد فساد همه گير و نهادينه‌ حکومتی را که ريشه در حکومت ولايت فقيه دارد.

اين وضعيت جامعه‌ای است که رهبران سياسی و مذهبی آن مدعای ام القرايی يا جامعه‌ی نمونه‌ الهی و خلافت و ولايت اسلامی را دارند و ديگر جوامع را وحشی و فاسد و جهنمی می نامند. وقتی حکومت دينی با سخن يا عمل و سياستگزاری خود به مردم بگويد همه‌ شما گناهکاريد، همه‌ شما مهاجم جنسی‌ هستید، همه‌ شما صغيريد و همه‌ شما بت پرست هستيد حداقل بخش قابل توجهی از آنها به تدريج چنين می شوند.

در مقابل اگر کار حکومت بازپروری اقليتی باشد که به آزار جنسی ديگران می پردازند و خود را کوچک و صغير می پندارند، به گناه مردم کاری نداشته باشد، ميراث فرهنگی مردم را حفاظت کند، و در دين و دينداری مردم هم دخالتی نکند به تدريج افراد عادت می کنند که زنان همان طور که می خواهند در خيابان ظاهر شوند و آنها به زنان احترام بگذارند، رهبران را مورد انتقاد قرار دهند و آنها را برکنار کنند، به ميراث فرهنگی به چشم برساخته‌های انسانی و نه مقدس نگاه کنند و گناه و خدا را به افراد و پرستشگاه‌های آنها وابگذارند.

-----------------------------------------------------

نظر نویسنده بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.