وقتی ونزوئلا از آمریکا نفت وارد می‌کند

ونزوئلا یکی از فاجعه آمیزترین آزمایشگاه‌های «پوپولیسم» را هم در عرصه اقتصاد و هم در عرصه سیاست به نمایش گذاشته و بار دیگر نشان داد که وقتی در کشوری عوامفریبی بر کرسی قدرت بنشیند، می‌تواند نتایجی دردناک‌تر از طاعون و سیل را برای مردمان آن کشور در پی داشته باشد.

خبر کوتاهی که چند روز پیش از سوی خبرگزاری رویترز منتشر شد، بسیار پر معنا است: ونزوئلا ۵۵۰ هزار بشکه نفت از آمریکا وارد کرده است.

به بیان دیگر کشوری که با برخورداری از سیصد میلیارد بشکه نفت در زیر زمین‌هایش غنی‌ترین منابع نفتی جهان را، در سطحی بالاتر از عربستان سعودی و معادل دو برابر ایران در اختیار دارد، برای تأمین بخشی از نیاز پالایشگاه‌های خود به ایالات متحده آمریکا متوسل شده که، از دیدگاه رهبران کاراکاس، دشمن شماره یک ونزوئلا است و شب و روز علیه نظام برجای مانده از «هوگو چاوز» توطئه چینی می‌کند.

پرچمدار «پوپولیسم» ونزوئلایی هوگو چاوز بود که در سال ۱۹۹۹ میلادی با وعده استقرار «سوسیالیسم قرن بیست و یکم» به قدرت رسید و حدود سه سال پیش، بعد از مرگ، نظام ساخته و پرداخته خود را، با رمانتیسم ویرانگر آن، به صورت باری بسیار سنگین، برای مرید وفادارش نیکلا مادورو به ارث گذاشت.

برای ایرانی‌ها هوگو چاوز چهره‌ای بسیار آشنا بود، زیرا به عنوان دوست نزدیک محمود احمدی نژاد بارها به ایران آمد و یا میهماندار رییس دولت‌های نهم و دهم شد. وابستگی و وفاداری رییس جمهوری پیشین ایران به همتای ونزوئلایی‌اش حد و مرزی نداشت، از جمله با این سخنان که: «چاوز پیش از فوتش به همه انسان‌های انقلابی در کشورش گفت اگر من رفتم نگران نباشید، امام مهدی (عج) خواهد آمد» (شرق، ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۳)

در طول سال‌های ۲۰۰۰ میلادی، نهار در مدارس کشور مجانی شد، شمار برخورداران از حقوق بازنشستگی به سه برابر رسید، ساخت خانه با قیمت و اجاره بسیار پایین رو به گسترش گذاشت، و ونزوئلا ارزان‌ترین بنزین جهان را به مردمانش عرضه کرد. با این همه سخاوت، چگونه می‌توان محبوب نشد؟



تنها محمود احمدی نژاد نبود که رییس «انقلاب بولیواری» ونزوئلا را این چنین بر کرسی تقدس می نشاند. بخش بزرگی از جنبش‌های چپ انقلابی در جهان از جمله در اروپا نیز هوگو چاوز را ادامه دهنده راه چه گوآرا و فیدل کاسترو تشخیص داد و دلبسته نظامی شد که او بنیاد نهاده بود. سهمی از همین دلبستگی امروز به نیکلا مادورو، جانشین هوگو چاوز، منتقل شده است، هر چند که ونزوئلای صاحب غنی‌ترین منابع نفتی جهان، با ورشکستگی فاصله چندانی ندارد و ایستادن در صف‌های طولانی کار هر روزه مردمان آن است.

هیچ کشوری در جهان از آفت «پوپولیسم»، که مهم‌ترین ویژگی آن ارائه پاسخ‌های بسیار ساده و عوامفریبانه برای پرسش‌های پیچیده است، در امان نیست. برای مبارزه با این آفت نیز راه دیگری نیست جز افشای آن و کمک به ارتقای عقلگرایی در میان شهروندان.

آنچه هوگو چاوز را در کشورش و در نیز در میان بخش بزرگی از چپ انقلابی، هم در غرب و هم در دنیای در حال توسعه، به مهم‌ترین چهره مدافع زحمتکشان و فقیران بدل کرد، دست و دلبازی بی حد و مرز او در هزینه کردن دلارهای نفتی بود.

در طول سال‌های ۲۰۰۰ میلادی، نهار در مدارس کشور مجانی شد، شمار برخورداران از حقوق بازنشستگی به سه برابر رسید، ساخت خانه با قیمت و اجاره بسیار پایین رو به گسترش گذاشت، و ونزوئلا ارزان‌ترین بنزین جهان را به مردمانش عرضه کرد. با این همه سخاوت، چگونه می‌توان محبوب نشد؟

این احتمال وجود دارد که بعضی از ابتکارهای دولت محمود احمدی نژاد، از جمله توزیع یارانه‌های نقدی و یا طرح «مسکن مهر»، از سیاست‌های دوست ونزوئلایی‌اش الهام گرفته باشد، همچون گفتمان دو رهبر سیاسی در صحنه بین المللی که چندان از هم دور نبود.

مساله در آنجا است که «در اقتصاد نهار مجانی وجود ندارد». از نیمه دهه ۲۰۰۰ کسری بودجه رو به افزایش گذاشت و از سال ۲۰۱۰ به بعد، این کسری از ده در صد گذشت. با این حال چندان جای نگرانی نبود، زیرا ونزوئلا نیز، همانند دیگر کشورهای صادر کننده نفت، در فاصله سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ به برکت «طلای سیاه» به حجم عظیمی از دلارهای نفتی دست یافت.

این احتمال وجود دارد که بعضی از ابتکارهای دولت محمود احمدی نژاد، از جمله توزیع یارانه‌های نقدی و یا طرح «مسکن مهر»، از سیاست‌های دوست ونزوئلایی‌اش الهام گرفته باشد، همچون گفتمان دو رهبر سیاسی در صحنه بین المللی که چندان از هم دور نبود.

وقتی نفت در خدمت «پوپولیسم» قرار می‌گیرد، عوامفریبی و کسب وجهه ملی و گفتمان پرخاشجویانه در صحنه بین المللی مشکل زیادی را، البته در کوتاه مدت، به وجود نمی‌آورد. در ونزوئلا نیز همانند ایران، میلیاردها دلار نفتی در شریان‌های اقتصادی کشور تزریق شد و وقتی نرخ تورم بالا رفت، دولت «انقلاب بولیواری» با شعار دفاع از محرومان تصمیم به کنترل قیمت‌ها گرفت و یا، به عبارت دیگر، به قیمت‌ها فرمان داد بالا نروند. اما چون قیمت‌ها به حکم سیاسیون «پوپولیست» گردن نمی‌سپارند، بازار سیاه کالاها به سرعت رو به گسترش رفت و صف‌ها در برابر مغازه‌ها، طولانی و طولانی‌تر شدند.

به رغم همه این دشواری، بالا ماندن قیمت نفت تا نیمه سال ۲۰۱۴ به ونزوئلا امکان می‌داد سرش را از آب بیرون نگهدارد. فراموش نکنیم که این کشور هشتاد در صد کالاهای مورد نیازش را وارد می‌کند و رهبرانش، تا وقتی می‌توانستند بر بالش نرم دلارهای به دست آمده از صادرات «طلای سیاه» تکیه بزنند، همچنان راه فرار داشتند.

مصیبت زمانی به اوج رسید که بهای نفت در سراشیب افتاد و نیکلا مادورو، جانشین هوگو چاوز، طی مدتی کم و بیش کوتاه با سقوط هفتاد و سه در صدی در آمد های صادراتی خود روبرو شد. نخستین واکنش آقای مادورو، شدت بخشیدن به انتقادهایی بود که او، همانند سلفش، بر آمریکا وارد می‌آورد. ونزوئلا ایالات متحده را متهم می‌کند که با سازمان دادن سقوط قیمت نفت می‌خواهد نه تنها کاراکاس، بلکه مسکو و تهران را زیر فشار بگذارد. صف‌های طولانی در برابر مراکز خرید نیز، از دیدگاه رهبران ونزوئلا، حاصل توطئه‌ای است که واشینگتن علیه ملت انقلابی این کشور سازمان داده تا نیکلا مادورو به سرنوشت سالوادور آلنده، رییس جمهوری شیلی در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی دچار شود.

با این حال گفتمان ضد امپریالیستی جانشین هوگو چاوز از مهار واقعیت‌های تلخ اقتصادی ناتوان است. صندوق بین المللی پول نرخ تورم ونزوئلا را در سال ۲۰۱۶ هفتصد و بیست در صد (۷۲۰ در صد) پیش بینی می‌کند. در بانک‌های رسمی، هر دلار با شش بلیوار (پول ملی ونزوئلا) معاوضه می‌شود. در بازار ازاد ارز کاراکاس، قیمت هر دلار هزار بلیوار است.

مشکل بزرگ آن است که شرکت ملی نفت ونزوئلا به شدت بدهکار است و تنها در سال جاری میلادی باید ده میلیارد دلار برای باز پرداخت اصل و فرع بدهی خارجی خود هزینه کند. این پرسش، که مردم ایران به خوبی با آن آشنا هستند، این روزها در کاراکاس بیش از بیش شنیده می‌شود: پس کجا رفت آنهمه دلار که در فاصله سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ از محل صادرات «طلای سیاه» به خزانه شرکت ملی نفت این کشور ریخته شد؟

بخشی از آنهمه دلارهای نفتی به جیب صاحب امتیازان ونزوئلا ریخته شد، کشوری که در فهرست سازمان «شفافیت بین المللی» از لحاظ درجه فساد در رده صد و پنجاه و هشتم جای دارد (بیست و هشت پله فاسدتر از ایران). ولی بخش بیشتر آن در راه برنامه‌های «پوپولیستی» از جمله توزیع بنزین تقریباً مجانی، استخدام کارمند و پخش کمک‌های جنسی و نقدی عوافریبانه به هرز رفت، حال آنکه از سرمایه گذاری‌های لازم از جمله در صنایع نفت کشور خبری نبود.

حاصل آنکه امروز نظامی که خود را پرچمدار «سوسیالیسم قرن بیست و یکم» می‌داند و دنیا را به انقلاب فرا می‌خواند، برای تأمین نفت سبک مورد نیازش، به مهم‌ترین دشمن خود آمریکا، که به تازگی به چرگه صادر کنندگان نفت پیوسته، متوسل شده است.