«با تغییر یک نفر مسیر دولت تغییر نخواهد کرد و این دولت همان مسیری را ادامه خواهد داد که آرای مردم برای آن مشخص کرده». این بخشی از گفتههای روز شنبه اول شهریور حسن روحانی رییس جمهوری ایران است در آغاز هفته دولت در آرامگاه آیتالله خمینی، در واکنش به برکناری رضا فرجی دانا وزیر علوم.
روز چهارشنبه هفته گذشته رضا فرجی دانا با رای عدم اعتماد ۱۴۰ نماینده مجلس در برابر ۱۱۰ رای موافق و ۱۵ رای ممتنع از مقامش برکنار شد. رای عدم اعتماد مجلس به یکی از وزیران پیشاپیش هفته دولت هم به نقطه اوج رویارویی قوه مقننه با قوه مجریه در آغاز دومین سال فعالیت دولت یازدهم تعبیر شده و هم به قدرتنمایی جناح حامی تشکل جبهه پایداری در منتهیالیه گرایش راست به رهبری آیتالله محمدتقی مصباح یزدی در برابر دولت حسن روحانی.
نمایندگان مخالف رضا فرجی دانا در مجلس در موضعگیریهای علنی به ویژه از اقدامات او در بازگرداندن استادان معترض به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۴ خرداد ۱۳۸۸ و دانشجویان محروم از تحصیل به دانشگاهها اعتراض داشتند. همزمان، به گفته حامیان دولت افشای بورسهای غیرقانونی که در دوران دولت محمود احمدینژاد به وابستگان او و برخی نمایندگان مجلس داده شده بود، از دلایل به گفته آنان، پشت پرده استیضاح رضا فرجی دانا بود.
نقطه قوت وضعف دولت در جلسه استیضاح رضا فرجی دانا چه بود؟ پیامد رای مجلس به برکناری وزیر علوم برای انتخابات آینده مجلس چه خواهد بود؟ این پرسشهای اصلی برنامه این هفته دیدگاهها است از سه میهمان این برنامه. محمدصادق جوادی حصار، مشاور مهدی کروبی رهبر حزب اعتماد ملی در مشهد، عیسی سحرخیز، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی در تهران و پویان فخرایی، روزنامه نگار و فعال سیاسی در کوالالامپور.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای جوادی حصار، با گفته روز شنبه حسن روحانی رییس جمهور در آغاز هفته دولت در آرامگاه آیتالله خمینی آغاز کنیم. حسن روحانی در واکنش به استیضاح و رای عدم اعتماد مجلس به رضا فرجی دانا وزیر علوم گفت با تغییر یک نفر دولت مسیرش را عوض نخواهد کرد و همان مسیری را ادامه خواهد داد که رای مردم برای دولت مشخص کرده. خیلی خلاصه، تعبیر شما از این گفته؟
محمد صادق جوادی حصار: به نظر من هم آقای روحانی و هم نمایندگان استیضاح کننده همانطور که بارها اعلام کردند نسبت به سیاستهای هم بیشتر انتقاد دارند تا مجری سیاستها. یا تریبونی که آن سیاستها از آنجا اعلام و اعمال میشود. بعد از این ماجرا کیهان اعلام کرد بلافاصله که رفتن وزیر شرط نیست، رفتن سیاستهایی که وزیر دنبال میکرده شرط است و مورد نظر استیضاح کنندگان. پس مشخص است که آنها دنبال اعمال سلیقه بودند.
آقای مطهری هم اعلام کرد که نمایندگان تند مجلس دوست دارند که سیاستگذاری اصلی در وزارت علوم دست آنها باشد. استیضاح هم به همین خاطر صورت گرفته. وقتی آقای روحانی میداند که آنها دنبال چه هستند طبیعی است که باید این پاسخ را بدهد که با رفتن آقای فرجی دانا سیاست ما در آن حوزه عوض نخواهد شد. چون اگر بپذیرد که سیاستش را باید عوض کند مطمئناً در جاهای دیگر هم این سیاست را آنها دنبال خواهند کرد. چون آنها دو سه حوزه حساس همیشه مد نظرشان بوده که اعمال نظر کنند و حالا در وزارت کشور کمتر چون آنجا تقریباً منظورشان برآورده است. ولی در وزارت ارشاد و وزارت علوم به شدت دنبال تغییرات هستند.
من تصور میکنم این صحبت آقای روحانی دقیقاً جواب آن مطالباتی است که در پی استیضاح دارند دنبال میکنند و میخواهد به آنها بگوید که تغییری در سیاستهای وزارت علوم ایجاد نخواهد شد.
آقای سحرخیز، تعریف قدرت در جامعهشناسی توانایی پیشبرد اهداف یک شخص یا گروه است به رغم مقاومت اشخاص و گروههای دیگر مخالف. به این معنا آیا باید رای عدم اعتماد مجلس به رضا فرجی دانا را اولین شکست بزرگ دولت حسن روحانی دانست یا نه؟
عیسی سحرخیز: خب شکست من شاید بدانم. ولی شکست بزرگ ارزیابی نمیکنم این وضعیت را. طبیعی است که جریان مقابل برنامههایی را در دست دارد و در این مبارزه که در پیش هست و در چالش پیش رو ما شاهد از دست دادن مهرههایی در صحنه سیاسی کشور از هر دو سو خواهیم بود. آقای روحانی در این شرایط به هر حال یک مهره اساسی خودش را از دست داده و این احتمال وجود دارد که وزرای دیگر هم با حادثهای که پیش آمده، در معرض برخورد قرار بگیرند و در سیبل قرار گیرند. و طبیعی است که افرادی مانند آقای جنتی وزیر ارشاد، وزیر آموزش پرورش و این نوع مباحث فرهنگی که الان در اولویت کار قرار دارد، آقای روحانی را در وضعیتی قرار خواهد داد که مجبور هست واکنش نشان دهد. هر چه در صحبتی که انجام میدهد میخواهد بگوید که برای ما حادثه مهمی نبوده و ما روال خودمان را دنبال خواهیم کرد و احکامی هم که بعد از این حادثه صادر کرده برای آقای نجفی به عنوان سرپرست و برای آقای وزیر قبلی به عنوان مشاور نشان میدهد که در ظاهر هیچ اتفاقی نمیافتد.
ولی مسلماً آقای روحانی در پی این مسئله خواهد بود که نشان بدهد این ضربهای که خورده و این شکستی که بهش آمده با حرکات بعدی جبران خواهد شد. ولی این امر مستلزم این است که آقای روحانی حرکتش را به سمت نیروهایی که ازش حمایت کردند، بهش رای دادند، سرعت ببخشد و خواستهها و مطالبات آنها را جدیتر پیگیری کند. در این حرکتها باید توجه داشته باشد که فعالان سیاسی اصلاحطلب و تحولخواه، کنشگران اجتماعی و روزنامه نگاران و از همه مهمتر به صورت عام جامعه مدنی ایران را باید ایشان به سمتش حرکت بیشتری کند. از بدنه جوان جامعه باید استفاده کند. دانشجویان را به هرحال جریان مقابل میدانست در زمان تعطیلی دانشگاه این حرکت را انجام داد، در یک ماهی که دانشگاه باز میشود ایشان هم باید بتواند ثابت کند آن بدنهای که بهش رای داده و در به قدرت رساندن او نقش داشته، آنها مهره اصلی هستند و روال گذشته را که بعضی وقتها شامل مذاکرات پشت پرده بود و امید بستند به اینها، آن را چندان دیگر جدی نمیگیرد.
آقای فخرایی، تا چه حد رای عدم اعتماد مجلس به رضا فرجی دانا را میتوان واکنش به ادبیات حسن روحانی همزمان با سالگرد آغاز به کار دولت یازدهم در حواله دادن مخالفان سیاست خارجی کنونی در مذاکرات هستهای با ۵+۱ «به جهنم و جای گرم» دانست؟ آیا بدون این حمله تلویحی لفظی به جبهه پایداری ممکن بود مجلس کمر به حذف رضا فرجی دانا ببندد یا نه؟
پویان فخرایی: من فکر میکنم این جمله موثر بود اما فقط در زمان تقابل بین دولت و مجلس موثر بوده. این است که اگر این جمله هم گفته نمیشد از سوی رییس جمهور، نهایتاً یک اتفاق یک ماه بعد حداکثر میافتاد. نمیشود این جمله را اینقدر نقش بزرگی بهش داد و آوردش در مرکز توجه.
این اتفاق دیر یا زود میافتاد. این اولین تقابل دولت و مجلس بود. اولین تقابل جدی دولت و مجلس بود. و نمیشود انتظار داشت که این جور تقابلها کم شود بین دولت ومجلس و از این به بعد هم باید شاهد بیشتر شدنش باشیم.
آقای جوادی حصار، چرا دولت روحانی نتوانست غلامعلی حداد عادل نماینده تهران و محمدرضا باهنر نایب رییس مجلس را هم مثل علی لاریجانی رییس مجلس جذب خودش کند تا وقت مخالفان برای حذف رضا فرجی دانا کم شود؟
به نظر من حتی خیلی نمیشود مطمئن بود که آقای لاریجانی در این ماجرا طرف دولت بوده. چون بالاخره رای فراکسیون تندروی مجلس، پایداریها، ۱۴۰ نفر نیست. آنها رایشان خیلی کمتر از این است. ولی یک عدهای از اعضایی که منتسب به فراکسیونهای دیگر از جمله نزدیکان آقای لاریجانی هم هستند احتمالاً در این ماجرا رای دادند.
حالا آقای لاریجانی بر اساس سیاستهای موازنه بین دو جریان اصولگرا در نظر میگیرد سعی میکند یک حالت مدیریتی و میانه را اتخاذ کند در روش مدیریت که خیلی نشان دهند کدام سمت تمایل دارد. ولی قطعاً بیمیل هم نبود یک جوری این مجلس ضرب شصتی به دولت نشان دهد آن هم از جنسی که به پای لاریجانی گذاشته نشود. یعنی لاریجانی وسط ماجرا بوده باشد و به حساب او هم گذاشته نشود.
اما آقای باهنر و دکتر حداد عادل به نظر من خیلی «شارپ تر» و تندتر مواضع جهت دار دارند. آقای باهنر که اصلاً دبیر آن مجموعه پیروان رهبری است و دبیر فراکسیونشان هست و آقای حداد عادل هم توی جریان اصولگرایی جزو سردمداران به تعبیر خودشان از میدان به درکردن اهل فتنه هستند. یعنی ایشان خودشان را شاغول حق و دیگران را به خلاف آن میبیند. و مسئله فتنه را ایشان بیشتر از دیگران بهش دامن میزند که آقا هرکسی که متهم به این ماجرا است باید از گردونه مدیریتی حذف شود.
به نظر من نمیشود تفکیک خیلی جدی قائل شد بین این دو جریان ولی اگر آقای روحانی یک مقدار مسئله را جدی تر میگرفت. یعنی شاید اطلاعاتشان، استنباط و برداشتشان از مواجهه با مجلس توی این مقطع خیلی صحیح نبود. یعنی تحلیلشان تحلیل درستی نبود. یک عده فکر میکنند که اگر آقای روحانی به مجلس میآمد فرقی نمیکرد. چون مجلس تصمیمش را گرفته بود که یک وزیر را بیاندازد، برای همین، آمدن و نیامدنشان خیلی اهمیت نداشت برای آقای روحانی. سعی کرد خودش را سبک نکند و مجلس هم نیاید.
اما یک تحلیل دیگر این است که نه اگر آقای روحانی میآمد این ده پانزده نفر را... از جمله آقای مطهری هم چنین نظری داشت... که آن ده پانزده نفر را میشد جدی تر باهاشان صحبت کرد. و صحبت آقای روحانی که میآمد مجلس و یک شأنی جایگاهی برای استیضاح کنندگان قائل میشد که خب ما به حرف شما هم توجه کردیم و به شما هم احترام میگذاریم حالا و در آینده هم این روند را در گفتگو ادامه خواهیم داد. بعضیها نظرشان این است که اگر این میآمد استیضاح رای نمیآورد.
ولی من خودم تصورم این است که آقای روحانی به این جمعبندی رسیده بود که اگر بخواهند مماشات کنند و همچنان دست پایین بگیرند آنها روز به روز سطح توقعهایشان را بالاتر خواهند برد و بیشتر علیه دولت سنگ اندازی خواهند کرد. لذا بهترین دفاع را در این دید که هیچ چیز بهتر از این نبود که خود استیضاح کنندگان بیایند توی مجلس و فریاد بکشند که شما آمدی از کسانی در دولت داری استفاده میکنی که اینها مخالف جریان ما هستند و متهم اند به طرفداری از موسوی و کروبی یا اینکه شما ستارهدارها را برگرداندی به دانشگاهها.
یعنی بدنه اجتماعی و مدنی کشور بهتر از این نمیتوانست ماهیت این افراد را شناسایی کند که اینها چه آدمهایی اند، چه سطحی از مطالبات را دنبال میکنند و چه رویکردی نسبت به مطالبات مدنی دارند. یعنی دگم اندیشی و تمامیت خواهی و افزون طلبی که اینها در محاورات مجلس مطرح میکردند و نوع گفتمانی که با دوستان خودشان یعنی در حقیقت آقای فرجی دانا را اینها همه شان رزمنده میدانند، بسیجی میدانند، نماز شب خوان میدانند و وقتی پای منافعشان پیش میآید با یک رزمنده بسیجی نماز شب خوان استاد ممتاز دانشگاه سر منافعشان کوتاه نمیآیند و حذفش میکنند. بهترین فایده را اینجا برای روشن شدن ماهیت این تفکر توی مجلس داشت که بعد از این هم هر اتفاقی بخواهد بیافتد همین ماجرا تکرار خواهد شد. یعنی توی استیضاح بعدی دیگر حنای این جور حرفها رنگی نخواهد داشت. اگر بخواهد دوباره اتفاق بیافتد استیضاح کنندگان از این جنس حرفها نخواهند زد. البته اگر بخواهیم تصور کنیم که راههایی بود که میشد که آقای فرجی دانا را نگاه داشت میتوانیم بگوییم که بله آقای روحانی خودش میرفت مجلس و نمایندگان شاخص تری به دفاع از فرجی دانا برمیخاستند شاید احتمال رایآوری استیضاح کمتر میشد.
آقای جوادی حصار در این شکست یک پیروزی هم میبینند. آقای سحرخیز، عملکرد رسانهای دولت در دفاع از کارنامه رضا فرجی دانا چه نقاط قوت وضعفی داشت؟ آیا دولت توانست حداکثر اطلاع رسانی را در این زمینه در روزهای قبل و در خود آن روز انجام دهد؟
من قبل ازاین که به سئوالتان پاسخ بدهم در تکمیل نگاهی که آقای جوادی حصار مطرح کردند فکر میکنم باید یک زاویه دیگری را هم دید. و آن این است که آقای روحانی چه حضور پیدا میکرد و چه حضور پیدا نمیکرد قرار بر این بود که آقای فرجی دانا استیضاح شود. چند ساعت قبل از اینکه جلسه تشکیل شود یادداشتی نوشتم به عنوان آزمون فیصله بخش و در آنجا مطرح کردم که نقش رهبری در این ماجرا مهم است و مسلم بدانید که اگر وزیر را رد صلاحیت کردند، از طریق آیتالله خامنهای یا بیت رهبری نشانههایی را دیدند که به این مسیر میرود. آقای لاریجانی هم خب نقش پیچیدهای را بازی میکند و سعی نمیکند که رابطه مجلس با دولت کامل قطع شود. میخواهد یک مویی یک آب باریکهای وجود داشته باشد که برای خودش این ایفای نقش را بداند. وگرنه اگر آقای روحانی از رهبری در امور داخلی ناامید شود، از مجلس هم ناامید شود نوع رفتارش متفاوت خواهد بود.
من فکر میکنم که باید به این نکته توجه کنیم که بدون اذن لازم چنین رای استیضاحی دیده نمیشد. همانگونه که اصلاً مجلس میتوانست وارد این بحث نشود و با یک حکم حکومتی موضوع را به تعویق بیاندازد. ما در زمان آقای احمدینژاد کم از این مسائل نداشتیم. حتی آقای لاریجانی میتوانست این نقش را ایفا کند. ولی چون دستور از جای دیگر رسیده بود طبیعتاً این آرا به گونهای تغییر نمیکرد که استیضاح صورت نگیرد.
در مورد پرسش شما من فکر میکنم که بخش رسانهای دولت بسیار ضعیف است. همیشه هم به عنوان یک ضعف اساسی در دولت مطرح شده و به ویژه بخش پارلمانیاش نتوانسته کار لازم را انجام دهد و خود آقای روحانی هم متاسفانه به دلیل اینکه این تیم را ندارد بعضی از اوقات مجبور است خودش یک تنه وارد ماجرا شود.
در این رابطه بیش از این که دولت و بخش رسانهای دولت نقش داشته من فکر میکنم که در رسانهها روزنامه نگاران ما، فعالان جامعه مدنی ما و بدنه دانشجویی بوده که این نقش را بازی کرده و آن امتیاز را نباید به تیم رسانهای دولت بدهیم که بسیار ضعیف است و ارتباط هایش ناقص.
آقای فخرایی، آیا نمایندگان هوادار دولت در مجلس از فرصتی که در روزهای قبل و خود روز استیضاح داشتند توانستند حداکثر بهره را ببرند برای سخت شدن کار حذف رضا فرجی دانا یا نه؟
من اول اجازه میخواهم یک تقریری بزنم به دوگفته دو بزرگوار، اولاً که من معتقدم عدم حضور آقای روحانی تلاشی بود برای رای آوردن توی استیضاح. نوع چینشی که در ترکیب مخالفان استیضاح و نمایندگان حامی آقای فرجی دانا بود و عدم اجازه که به آقای مطهری اجازه داده نشد برای این که بیاید و نطق کند و توی آن ترکیب قرار بگیرد به نظرم نشان میدهد که دولت میخواست که این استیضاح رای نیاورد و تلاشش این بود. این تفکر را نداشت که استیضاح از قبل رای میآورد. نوع حرف زدن آقای فرجی دانا هم شاهد دیگری بر این مدعا است.
نکته دیگر اینکه رهبری قسمتی از بازی نیست. دو طرف میخواهند که رهبری را پشت خودشان نگاه دارند و به این معنا رهبری موضوع بازی نیست. در مورد بحث رسانهها دولت یک بازی خوبی کرد در زمینه رسانهها در یک قسمت و یک بازی نه چندان جالبی در قسمت دیگر. دولت توانست... تیم رسانهای دولت با افشای مسئله بورسها توانست آن بحث بورسیه را بیاورد در مرکز توجه افکار عمومی و افکار عمومی را بسیج کند. ولی دولت نتوانست از رسانهها استفاده کند که در زمینه قدرت هم تاثیر بگذارد. تنها اتفاقی که در این زمینه افتاد یک مصاحبه ای بود که آقای وزیرکشور انجام داد و گفت که از نظر امنیتی وضع دانشگاهها خوب بوده و مشکل امنیتی نداشتیم. ولی از این نوع مصاحبههای بسیاری میشد انجام داد و دست استیضاح کنندگان را بست.
نکته آخر اینکه تیم پارلمانی دولت و نمایندگان حامی دولت به نظرم نتوانستند آن جور که باید نقش شان را بازی کنند. البته اصل ماجرا هم این بود که یارکشی که بین دولت و استیضاح کنندگان شده بود، آقای لاریجانی سمت دولت و باهنر سمت استیضاح کنندگان و روشی که گذاشتند که آقای باهنر رفت کف مجلس و لابی خیلی قوی دارد توی مجلس و توانست از نمایندگان رای مشخصی بگیرد و آقای لاریجانی که خواست تاثیرگذاری گسترده کند با یک سخنرانی در دقیقه ۹۰ رای را برگرداند، این نهایت کاری بود که دولت انجام داد و نتوانست در نهایت این بازی را با موفقیت پشت سر بگذارد که این نشان از ضعف دولت داشت در این زمینه.
یک سئوال پایانی برای جمعبندی از هر سه میهمان. در انتخابات آینده مجلس در چه صورت برنده نامزدهای همسو با ۱۴۰ نماینده مخالف رضا فرجی دانا خواهند بود و در چه صورت نامزدهای همسو با ۱۱۰ نماینده موافق او؟ آقای جوادی حصار؟
به نظر من چند تا عامل هست. اولش اینکه اگر دولت بتواند تا انتخابات آینده توفیقات چشمگیری داشته باشد و تمایل مردم به سمت دوام این دولت افزودن شود، خب نمایندگانی که همسویی با دولت اعلام کردند از شانس بالاتری در میان مردم برخوردار خواهند شد. به شرط اینکه این همسویی هی بیشتر ادامه پیدا کند و پررنگ تر شود. آنجا میتوانند شانس بالاتری برای حضور در مجلس و پیوستن به اردوگاه حامیان دولت یا برنامههای دولت پیدا کنند. اگر خلاف این محقق شود شانس کسانی که امروز جلوی دولت ایستادند و برنامههای دولت را به نقد میکشند و اردوگاه پایداری و کیهان و جریان افراطی امروز مجلس شانس بیشتری خواهند داشت در ناکام گذاشتن دولت.
ولی به نظر من در مجموع، نیروهای پایداری و افراطیون شانس خیلی بالایی برای پیروزی در انتخابات آینده نخواهند داشت. مگر تمام اهرمهای هدایت کننده از جمله نظارت استصوابی و اعمال فشارهای غیرقانونی به کمک بیایند و نگذارند کاندیداهای شایسته و مستقل و اصلاحطلب عرصه را بر نیروهای اصولگرای افراطی و اردوگاه پایداری تنگ کنند. اگر این گارانتی در اختیار آنها قرار نگیرد به نظر من اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان و تحولخواهان شانس خیلی بالاتری از این جماعت استیضاح کننده خواهند داشت.
آقای سحرخیز، پاسخ شما به همین سئوال؟
من فکر میکنم این پرسش میتواند یک برنامه کامل را پر کند و وقت هم کم بیاید. ولی اگر بخواهیم کلید این بحث را بزنیم و مقدماتش را فراهم کنیم باید چند نکته را به عنوان یک پیش شرط توجه کنیم. یکی این که جریان مقابل نه تنها برای انتخابات مجلس بلکه برای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری که آقای روحانی احتمالاً نامزد خواهد بود دنبال این است که از هر طریقی که شده از روش مهندسی گذشته، از نظارت استصوابی... اجازه ندهد که انتخابات به گونهای برگزار شود که جایگاه خودش و فضای تمامیت خواهی را از دست بدهد. نکته دوم این است که تلاش خواهد کرد که ناامیدی را در جامعه دامن بزند و دولت را ناموفق معرفی کند. خب طبیعی است که فعالیت دولت و موفقیتش در بخش اقتصادی از یک سو به عنوان اینکه میتواند بدنه توده عادی جامعه را به صحنه بیاورد، مهم است و از یک سو هم جریانهای سیاسی و فرهنگی را و بخش دانشجویی و فضای مدرن کشور. اینها بسیار مهم اند.
اما نکته کلیدی که به پرسش شما برمیگردد به نظر من این است که دولت باید به گونهای عمل کند که بر ناامیدی غلبه کند و این فضا در جامعه ایجاد نشود که از طریق انتخابات، از طریق مجاری قانونی تغییر وضعیت حاکمیت نمیشود به جایی رسید و اگر دولت در این مسئله ناکام باشد خب طبیعی است میزان شرکت کنندگان در انتخابات آینده کاهش پیدا میکند و افراد سرخورده زیاد میشوند و طبیعتاً آن بدنه اصلی که میتوانند رای دهند و تغییر و تحول ایجاد کنند کم میشود.
دولت در این فضا باید نشان دهد که مجلس هم اگر با این ساختاری که دارد بماند وضعیت جامعه خوب نخواهد بود و مردم باید درک کنند که فرق احمدینژاد با روحانی چقدر وقتی زیاد است همین وضعیت میتواند بین مجلس کنونی و مجلس آینده باشد. چیزی که در انتخابات مجلس پنجم اتفاق افتاد و ما شاهد مجلس ششم بودیم. در آن فضا مردم این امید را داشتند که با آرای خودشان جریانهای واپسگرا، جریانهای رادیکال و جریانهایی که فقط منافع شخصی خودشان را میبینند و دنبال رانتهای سیاسی و اقتصادی هستند کنار بگذارند. به این دلیل در مجلس پنجم اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان جریان اقتدارگرا و تمامیتخواه حذف شدند. من فکر میکنم که دولت به همراه اصلاحطلبان و تحولخواهان و بدنه جنبش سبز باید بتوانند فشاری را بیاورند و چهرههایی مانند آقای رسایی و بالاتر از آنها را معرفی کنند و مردم بدانند که باید حضور پیدا کنند و رای خودشان را بگیرند، حتی اگر نظارت استصوابی هم وجود داشته باشد در لایههای زیرین افرادی وجود دارند که بتوانند حضور پیدا کنند.
آقای فخرایی، پاسخ شما به همین سئوال؟
من اصلیترین عاملی که موثر است در انتخابات آینده مجلس این میدانم که آیا دولت میتواند حامیانی که بهش در انتخابات قبلی رای دادند، در انتخابات ریاست جمهوری... دوباره به صحنه بیاورد یا نه. این بستگی به این دارد که دولت بتواند همانطور که آقای جوادی حصار هم گفتند توفیقاتی داشته باشد. اصلی ترین بحثی که دولت رویش سرمایهگذاری کرده بحث حل کردن ماجرای هستهای است. اگر بتواند ماجرای هستهای را حل کند میتواند وضعیت اقتصادی را بهبود ببخشد و دست پر در زمین سیاست داشته باشد و این طوری هر سه گونه افرادی که او را حمایت کردند، جریانهایی که او را حمایت کردند، طبقه متوسط، گروههای سیاسی معتدل و حامیانش در شهرهای کوچک را دوباره متحد کند و دوباره راضی کند که وارد انتخابات مجلس شوند.
ـ باید توجه کنیم که انتخابات مجلس آینده اصلیترین بحث و درگیری مراکز قدرت در ایران است. دولت از یک طرف و دو قوه دیگر، برادران لاریجانی از سوی دیگر، و افراطیهای عضو پایداری هم از جریان سوم... هر سه اینها درگیری شان سر انتخابات مجلس است. برادران لاریجانی هر کدام یک قسمت را گرفتهاند و چنان رفتار میکنند که در نهایت بتوانند آن حامیان دولت را منصرف کنند از حضورشان و بهشان القاء کنند که هیچ چیز تغییر نکرده و شما هم اگر در انتخابات شرکت کنید بازهم هیچ چیز تغییر نمیکند و در نهایت افراطیها هم که معادلات خودشان را دارند و باید این بحث را در زمان بیشتری باز کرد.