بازداشت خانگی رهبران جنبش سبز، پنجساله شد. میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد از ۱۸۲۵ روز پیش، بدون برگزاری هیچ دادگاهی ـ حتی نمایشی و فرمایشی ـ محبوساند؛ محصور از پس انتشار آخرین بیانیه و اظهارنظر رسمی خود.
فردای آخرین بروز و ظهور گسترده و معنادار خیابانی سبزها (۲۵ بهمن ۱۳۸۹ و در مقام همدلی با اعتراض دموکراسیخواهان مصر و تونس)، موسوی و کروبی در پیامهای جداگانهای بار دیگر مطالبات جنبش سبز را مورد تأکید قرار دادند.
موسوی در پیام خود بار دیگر تصریح کرد که «جنبش سبز تلاش کرده است که از راههای مسالمتآمیز، اهداف خود را با تاکید براصل بنیادین کرامت ذاتی انسان و بهرسمیت شناختن حق ملت برای حاکمیت بر سرنوشت خود و اجرای بدون تنازل قانون اساسی دنبال کند.»
مهدی کروبی نیز حاکمان را خطاب قرار داد و گفت: «تا دیر نشده است پنبهها را از گوشهایتان خارج کنید و صدای مردم را بشنوید. از سرنوشت دوری حکومتها از مردم عبرت بگیرید. به عهد و میثاقی که با نام قانون اساسی با مردم بستهاید وفادار باشید.»
واکنش کانون مرکزی قدرت به فراخوان موسوی و کروبی، و تظاهرات و اعتراض گستردهٔ سبزها (۲۵ بهمن ۱۳۸۹)، محصور ساختن رهبران جنبش سبز بود؛ پیوندهای اجتماعی آنان قطع شد.
پنج دلیل ادامه حصر
چرا حبس خانگی رهبران جنبش سبز، با وجود روی کار آمدن دولت اعتدالگرای روحانی، ادامه یافته است؟
چنانکه مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری و از مقامهای ارشد و اسبق امنیتی جمهوری اسلامی اعلام کرده، «بحثهای مربوط به حصر یک موضوع سیاسی و امنیتی محسوب میشود.» پورمحمدی بهصراحت گفته که «این بحث نه در دولت قابل طرح و رسیدگی است و نه در قوه قضاییه»؛ و تصمیم به حصر و ادامهٔ آن، «فراتر از تصمیم قواست.»
همانگونه که وزیر دادگستری، و برخی دیگر از مقامهای ارشد نظامی و انتظامی و قضایی جمهوری اسلامی تصریح کردهاند، تصمیم به بازداشت خانگی رهبران جنبش سبز، از سوی شخص اول نظام اتخاذ و تعقیب شده است.
با این مفروض مهم، حصر موسوی و کروبی و رهنورد کش یافته است، چراکه بهنظر میرسد:
۱. مطالبهی رفع حصر در برابر سرکوب مسلط، فاقد توان لازم بوده است.
اگر لایههای اجتماعی معترض به بازداشت خانگی موسوی و کروبی و رهنورد از توان لازم برای بروز و ظهور خواست خود برخوردار بودند، و به بیان دیگر، اگر نیروی اجتماعی خواهان رفع حصر بهقدر لازم متعین و متبلور و توانمند بود، حبس رهبران جنبش سبز برای ۶۰ ماه بهطول نمیانجامید.
حتی روی کار آمدن دولت روحانی، و فضای سیاسی جدید پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، و امکان لابی رییس جمهور اعتدالگرا نیز نتوانسته رهبر جمهوری اسلامی را به آزادی محبوسان، قانع و وادار کند.
با وجود طرح پیوسته و محسوس ضرورت آزادی رهبران جنبش سبز در سپهر عمومی، هنوز مجموعهٔ فشار منتج از افکار عمومی داخل کشور چنان پتانسیل و بروندادی نداشته که موجب مصالحهٔ شخص اول نظام با جنبش اعتراضی، و تغییر روند غیرمدبرانه و اقتدارگرایانهٔ مسلط شود.
۲. هسته اصلی قدرت، فاقد مشروعیت و اقتدار دموکراتیک است.
اگر آیتالله خامنهای و جریان امنیتی ـ نظامی گرداگرد و همسو، اقتدار خود را مستظهر به حمایت و همراهی لایههای اجتماعی میدانستند، و از پیامدهای اجتماعی ـ سیاسی آزادی رهبران جنبش سبز در هراس نبودند، ضرورتی برای ادامهٔ بازداشت خانگی آنان وجود نداشت.
بلوک مسلط سیاسی نتوانسته لایههای جامعه را به پذیرفتن ارزشهای سیاسی و ایدئولوزیک خود ترغیب، و آنان را با پروژهها و روندهای مطلوب خود همسو کند؛ اینچنین، کانون مرکزی قدرت، چاره را در اعمال استیلای توام با اجبار، و متکی بر سرکوب و ارعاب و سانسور جستجو میکند. تداوم حصر خانگی رهبران جنبش سبز از منظر یادشده، غیرمترقبه نیست.
غلامعلی حدادعادل، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و از بستگان رهبر جمهوری اسلامی، اذعان میکند که «شکستن حصر و از حصر بیرون آمدن آنها به ضرر کشور است.»
۳. موسوی و کروبی و رهنورد پای مطالبات جنبش سبز ایستادهاند.
اگر رهبران جنبش سبز ـ به هر علت و دلیل ـ فعالیت انتقادی و کنش سیاسی دموکراتیک خویش را پایانیافته اعلام میکردند، ایبسا که ضرورتی برای ادامهٔ حصر وجود نداشت. موسوی و کروبی و رهنورد اما به استناد گزارش مقامهای ارشد قضایی ـ امنیتی نظام، همچنان بر اساس دیدگاهها و مواضع انتقادی خود اصرار دارند.
محسنیاژهای، سخنگو و معاون قوه قضاییه به تاکید و تکرار، گفته است که تا رهبران جنبش سبز «نسبت به اقدامات مجرمانهٔ خود ابراز برائت نکنند» و «نخواهند توبه کنند» و «تا زمانیکه بر موضع خود باقی بمانند»، حصر ادامه خواهد داشت و «شرایط مثل سابق خواهد بود.» وی گزارش میدهد که موسوی و کروبی و رهنورد «میگویند: ما توبه نمیکنیم.»
احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان نیز با ناراحتی، اعلام کرده است که موسوی و کروبی و رهنورد «حاضر نیستند اظهار ندامت کنند.»
۴. رهبران جنبش سبز حاضر به سکوت پس از آزادی نیستند.
موسوی و کروبی و رهنورد نه تنها حاضر به عقبنشینی از مطالبات و دیدگاههای خود نیستند، بلکه در تمام چند سال گذشته حاضر نشدهاند حتی کمترین تضمینی دال بر خاموشی گزیدن پس از رفع حصر بدهند.
با اطمینان میتوان گفت، اگر رهبران جنبش سبز متعهد شوند پس از آزادی، سکوت پیشه کنند، حصر پایان خواهد یافت. آنان اما هیچ دلیلی برای ابراز همین (سکوت پس از رفع حصر) نیز ندیدهاند.
وضع چنان برای تمامیتخواهان حاکم نگرانکننده است که رئیس قوه قضاییه در توضیح دلیل عدممحاکمهٔ موسوی، کروبی و رهنورد، وجوهی از این نگرانی را بازتاب میدهد و میگوید: «دادگاه جای درددل کردن و سخنپراکنی و تحریک عواطف مردم نخواهد بود.»
۵. ولایت مطلقه فقیه در پی کینه و انتقام شخصی از رهبران جنبش سبز است.
رأس هرم نظام سیاسی همانگونه که پس از سخنرانی انتقادی آیتالله منتظری در آبان ۱۳۷۶ برآشفت و فقیه منتقد را محصور ساخت، نتوانست «نه» ی موسوی و کروبی را به رأی و اقدام خویش، و ایستادن آنان را در برابر پروژهاش، هضم و تحمل کند.
رهبر کنونی جمهوری اسلامی فاقد کاریزما و محبوبیت آیتالله خمینی است؛ با وجود این، وی عنوان و جایگاه حقوقی «ولایت مطلقه فقیه» را حمل میکند. برای شخص اول نظام، تمکین نکردن رهبران جنبش سبز به داوری وی درباره انتخابات و رویدادهای پس از آن، نه فقط خوشآیند نبود که موجب ناخشنودی و خشم شدید شد.
بهدشواری میتوان از وجوه شخصی و روانشناختی دستور حصر و تداوم آن، صرفنظر کرد.
۶. جنبش اعتراضی زیر پوست جامعه جاری و زنده است.
اگر ابراز نارضایتی از وضع موجود و تغییرخواهی در لایههای اجتماعی گوناگون، گسترده و معنادار نبود، رفع حصر موجب هراس هسته اصلی قدرت نمیشد. اگر جنبش سبز زیر پوست جامعه جاری نبود، ایبسا که ادامهٔ بازداشت موسوی و کروبی و رهنورد نیز موضوعیتی نداشت.
کانون مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی اما نه تنها از عمق و شدت ناخشنودی
اکثریت جامعه از اوضاع سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مطلع است، بلکه در مورد نقش موثر رهبران جنبش سبز در «بزنگاه» نیز اطمینان دارد و احساس خطر میکند. بهویژه آنکه موسوی و کروبی از پس کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ و سرکوبهای مترتب بر آن، هم خود به شناخت دقیقتری از اقتدارگرایان حاکم و پروژهها و مطلوبهای ایشان نائل آمدهاند، و هم محبوبیت مضاعف و فزایندهای یافتهاند.
این، همانی است که ابوالفضل قدیانی از کنشگران شاخص جنبش سبز بر آن انگشت تاکید میگذارد: «از آزادی و محبوبیت موسوی و کروبی و رهنورد وحشت دارند؛ از پایگاهی که اینها میان مردم دارند وحشت دارند؛ بهخاطر همین ترس است که این حصر را ادامه میدهند.»
-------------------------------------------------
نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.