پاسخ این سوال برای طیف وسیعی از طرفداران نظام جمهوری اسلامی روشن است: جمهوری اسلامی مردمسالاری دینی است. پاسخ به این سوال اما برای جمع کثیری از مردم ایران و تحلیلگران مسائل ایران که اعتقادی به گزاره بالا ندارند به این روشنی و سادگی نیست.
یک پاسخ سرراست و کمابیش پذیرفته شده درباره چرایی وجود انتخابات در ایران با تاکید بر سرشت تودهای و مردمی انقلاب ۱۳۵۷ به درستی اشاره میکند که خواست «انتخابات» در بهمن ۵۷ خواستی غالب و چیره بود. بنابراین تحلیل حتی اگر بخش مسلط روحانیت مایل به برقرار نوعی حکومت اسلامی بدون وجود انتخابات هم بود، تحقق این خواسته در بهمن ۵۷ امکان پذیر نبود. به عبارت دیگر انتخابات بر روحانیون حاکم تحمیل شد.
مطابق این رای، روحانیون اگر میتوانستند، بساط انتخابات را سالها پیش جمع کرده بودند. اگر برگزاری انتخابات همه از سر اجبار بود و جز ضرر برای روحانیت حاکم چیز دیگری نمیداشت، بساط انتخابات به هر طریق که بود جمع میشد. روحانیتی که میتواند حتی توحید را به سود حفظ نظام تعطیل کند، در این باره نمیبایست مشکل چندانی داشته باشد. واقعیت این است که رای گیری در جمهوری اسلامی کارکردهایی دارد که باقی نگاه داشته شده است. این یادداشت میکوشد روشن سازد که کارکرد انتخابات در «نظام مقدس» ولایی حاکم بر ایران چیست.
اول اینکه انتخابات در چشم جهانیان قبای مشروعیت و مردمی بودن را بر دوش نظام میاندازد.
این «مردمی» بودن چنانکه آیت الله خامنهای میگوید برای نظام مقدس مهم است و اتهام دیکتاتوری را از ناصیه جمهوری اسلامی میشوید. به عبارت دیگر، نظام مقدس به این ویترین مردمی احتیاج دارد. از سویی ما در جهانی زندگی میکنیم که «دموکراتیک» بودن ارزش حاکم است، این نقاب دموکراتیک در جامعه جهانی «حاشیه امنی» برای نظام پدید میآورد که «برخورد» با آن را دشوار میکند. از طرف دیگر نظام مقدس برای به چالش کشیدن نظم مستقر بر روی حمایت تودههای مسلمان حساب میکند. در منطقهای که «سیاست مردمی» در نایابی است، سیاستهای رادیکالی که در زرورق مردمی بودن ارائه میشوند جمهوری اسلامی را جذابتر میکنند و بر قدرت نرم جمهوری اسلامی میافزایند.
دوم اینکه در عرصه داخلی، نظام مخالفینی بیشمار دارد و موافقینی استوار. صف طویل رای دهندگان به مخالفین این پیغام را میرساند که شما تنهایید و به موافقین دلگرمی میدهد که مصممترین دشمنان شما در اقلیت هستند. ناامید کردن مخالفین و دلگرم ساختن موافقین ابزاری مهم در جنگ روانی جمهوری اسلامی برای بقاست.
در عرصه داخلی، نظام مخالفینی بیشمار دارد و موافقینی استوار. صف طویل رای دهندگان به مخالفین این پیغام را میرساند که شما تنهایید و به موافقین دلگرمی میدهد که مصممترین دشمنان شما در اقلیت هستند. ناامید کردن مخالفین و دلگرم ساختن موافقین ابزاری مهم در جنگ روانی جمهوری اسلامی برای بقاست.
سوم اینکه نظام ولایی از طریق انتخابات امیدها به اصلاح گام به گام و تدریجیش را زنده نگاه میدارد. زنده نگاه داشتن چنان امیدی به معنای تفرقه در جبهه مخالفین و منتقدین داخلی و خارجی و ایرانی و غیرایرانی نظام است. آن کورسوی امید مانع از این میشود که مخالفین و منتقدین افواجا کبیرا علم براندازی در دست بگیرند و برای برانداختن نایب امام زمان بر روی زمین مشغول توطئه شوند، در عوض آنها میکوشند رفتار نایب امام زمان را به مرور زمان تعدیل کنند. نظام مقدس که طبیعتا مایل است تا انقلاب مهدی از این نهضت حسینی مراقبت شود به این «امید» نیازمند است.
چهارم اینکه اگر چه آیت االله خامنهای عمود خیمه نظام است و منابع قدرت و ثروت بر اساس دوری و نزدیکی به او توزیع میشود؛ اما اگر مکانیزم توزیع به تمامی متکی به رای ولایی او باشد در هر تصمیمی که خواهد گرفت کسانی را دلگیر خواهد کرد. این دخالت بیش از حد لاجرم دشمنانی پرشمار با دشمنی بیش از حد برای او به ارمغان خواهد آورد. تمرکز همه تصمیمها در دستان رهبری به معنی تمرکز همه تنشها و دشمنیها بر عمود خیمه نظام است، این حجم از تنش و فشار در نهایت سیستم حاکم را منهدم خواهد کرد.
رای گیری مکانیزمی است که بخشی از این تنشها و فشارها را از دوش رهبری بر میدارد و به او فرصت میدهد که سکه اقتدارش را آنجایی خرج کند که براستی لازم است. طبیعتا سیستم باید به گونهای تنظیم شود و مکانیزم رای گیری به شکلی باشد که انتخابات منجر به خارج شدن بازی از دستان ولی فقیه نشود. نهادهای موازی و کنترل کننده و خارج کردن اختیارات اجرایی و قانون گذاری از دست نهادهای انتخابی به همین منظور تعبیه شدهاند.
---------------------------------------------------
سعید قاسمی نژاد مدرس فایننس در دانشگاه شهر نیویورک و پژوهشگر بنیاد دفاع از دموکراسی ها در واشنگتن است.
نظر نویسنده الزاما دیدگاه رادیو فردا را منعکس نمیکند.