در سلسله مخالف خوانیهای آیت الله خامنهای که یک بار به مخالفت با علوم انسانی پرداخت و دیگر بار به مخالفت با اردوهای دانشجویی در کیش، یک بار به مخالفت با برپایی کنسرتهای موسیقی در دانشگاهها پرداخت اخیراً و در اظهار نظری شگفت، او به مخالفت با گسترش زبان انگلیسی در ایران پرداخت.
او خواستار تعطیل زبان انگلیسی نشده ولی ترویج و گستردگی آن را به دلایل «خود تراشیده» به شرح زیر به باد انتقاد گرفت. مواردی که او برشمرد عبارتند از:
یکم: غیرعقلانی و ناسالم بودن ترویج زبان انگلیسی. او میگوید: اصرار بر ترویج زبان انگلیسى در کشور ما یک کار ناسالم است... ما بیاییم زبان آنها را خودمان با پول خودمان، با خرج خودمان، با مشکلات خودمان ترویج کنیم. این عقلائى است؟ من نمیفهمم!
دوم: زبان علم منحصر به انگلیسی نیست. او به درستی میگویدکه: زبان علم که فقط انگلیسى نیست ولی نتیجه میگیرد که: چرا زبانهاى دیگر را در مدارس بهعنوان درس زبان معیّن نمیکنند؟ چه اصرارى [بر انگلیسی] است؟. چرا زبان فرانسه یا زبان آلمانى تعلیم داده نمیشود؟..
سوم: انگلیسی میراث طاغوت. این [تدریس انگلیسی] میراث دوران طاغوت است، این میراث دوران پهلوى است.
چهارم: زبانهای شرقی زبان علم است. او بدون اینکه بتواند مثالی بیاورد مدعی میشود که: زبانهاى کشورهاى پیشرفتهى شرقى هم زبان بیگانه است، اینها هم زبان علم است.
پنجم: اعتراض به آموزش زبان انگلیسی از مقاطع پایین. او میگوید: مدام داریم [تدریس انگلیسی را] مىآوریمش [در مقاطع] پایین؛ در دبستانها و در مهدکودکها! چرا؟
ششم: حکم کلی در ممنوعیت زبان بیگانه در دیگر کشورها. او میگوید که: در کشورهاى دیگر به این مسئله توجّه میکنند و جلوى نفوذ و دخالت و توسعهى زبان بیگانه را میگیرند. ما... آمدهایم میدان را باز کردهایم.
هفتم: تلافی کردن به بهانه مشکل تراشی برای زبان فارسی. او میگوید: ما که میخواهیم زبان فارسى را ترویج کنیم، باید یک عالَم خرج کنیم و زحمت بکشیم. [وقتى] کرسى زبان را در یکجا تعطیل میکنند، باید تماسهاى دیپلماتیک بگیریم که چرا کرسى زبان را تعطیل کردید. نمیگذارند.
هفت گزاره و دلیل نادرست
یکم: چرا ترویج زیان انگلیسی باید اقدامی «ناسالم» تلقی گردد؟ مگر فراگیری زبان به سلامت انسان آسیب وارد میسازد؟
دوم: چرا ترویج زبان انگلیسی غیرعقلانی است؟ دست کم او خود در این سخنان اعتراف دارد که انگلیسی یکی از زبانهای علمی دنیاست. با این حساب چرا ترویج یک زبان علمی غیرعقلانی است؟
سوم: خامنهای مدعی است که ترویج و گسترش زبان انگلیسی میراث پهلوی (طاغوت) است و نتیجه میگیرد که باید با آن مخالفت کرد. اگر این سخن درست باشد پس باید با کلیه میراث ماندگار پهلوی مثلا دادگستری، مدارس نوین، دانشگاهها، صنعت ذوب آهن، هواپیما، قطار و.. مخالفت کرد.
ثانیا این گزاره تنها از کسی میتواند صادر شود که از مناسب بین المللی پس از توانایی بشر در دریانوردی بیخبر است.
از صده ۱۵ به بعد و در اثر توانایی دولتها اروپایی برای درنوردیدن دریاها و اقیانوسها، چهار زبان عمده پرتغالی، اسپانیایی، فرانسه و انگلیسی به فراتر از مرزهایشان رفت. در نتیجه شاهدیم زبان کشور برزیل، پرتغالی و زبان بسیاری از کشورهای امریکای مرکزی و جنوبی اسپانیایی است. همچنان که انگلیسی زبان کشور امریکا و زبانهای فرانسه و انگلیسی، زبانهای رسمی کاناداست.
گسترش زبان انگلیسی نه متاثر از اراده پهلوی بلکه متاثر از مناسبات عصر استعمار به ویژه پس از جنگ جهانی اول است که نخست نفوذ بریتانیا و سپس نفوذ امریکا در ایران فزونی یافت. گواه بر این ادعا همین بس که تا پیش از آن، زبان خارجی رایج در ایران زبان فرانسه بود که تدریجا جای خود را به انگلیسی داد.
وانگهی اگر ترویج زبان انگلیسی میراث پهلوی باشد، گواه فِراست و تیزبینی پهلوی است که با گسترش این زبان، ایران را از عصر سنت به عصر مدرنیه پرتاب کرد.
چهارم: خامنهای مدعی است که زبانهای شرقی نیز زبان علم است. این سخن خود گواه آن است که گوینده آن اصلا معنای «زبان علمی» را نمیداند. گو اینکه مثلا علم و تکنولوژی اینک در ژاپن فّوران میکند اما آیا کسی میتواند مدعی باشد که زبان ژاپنی با آن رسم الخط دشوارش، زبان علمی است؟
خامنهای حتی یک مثال نتوانسته بیاورد تا گواهی باشد بر اینکه ما یک زبان علمی شرقی داریم. به رغم سعی بلیغ ایرانیان در طول تاریخ دانش بشریت، امروزه گرچه میتوان زبان فارسی را در شمار زبانهای شعر و ادبیات و هنر شمرد، اما، نمیتوان آن را زبان علمی جهان دانست. زبان علمی، به زبانی کاربردی اطلاق میشود که عموما دانشمندان بتوانند با آن مراوده کنند. با این توصیف کدام زبان علمی شرقی را اینک میتوان یافت؟
پنجم: خامنهای معترض است که چرا زبان انگلیسی را اینک از مقاطع پایین مثلا از مهد کودکها آغاز میکنند.
این سخن عین بیخبری از یافتهای علمی است که عموم کودکان در سنین ۳ تا ۵ سال به راحتی میتوانند ۵ زبان را فرا بگیرند.
اگر خامنهای گفته بود که در مقاطع پایین در کنار انگلیسی توجه به دیگر زبانها نیز شود، عین درایت و باریک بینی او بود ولی اعتراض به اینکه زبان انگلیسی را از مقاطع پایین نباید آغاز کرد، عین این سخن است که زبان مادری را نباید از مقاطع پایین آغاز کرد.
چرا خامنهای خود گاهی سخنرانی به عربی میکند؟ چرا او این حساسیت را نسبت به عربی ندارد؟ مگر عربی زبان بیگانه نیست؟حسین علیزاده
ششم: خامنهای در سخنی کلی و بدون مثال آوردن مدعی شده که: «در کشورهاى دیگر.. جلوى نفوذ و دخالت و توسعهى زبان بیگانه را میگیرند».
الف) همان طور که ملاحظه میشود این سخن او کلی است یعنی اینکه در همه کشورهای دنیا جلوی توسعه زبان بیگانه را میگیرند. آیا این مدعا صادق است؟ اگر مثال خامنهای، کره شمالی باشد، آری این سخن درست است وگرنه در اغلب کشورهای جهان توجه به یک زبان بین المللی به ویژه انگلیسی در سیستمهای آموزشی آنان گنجانده شده تا آنجا که در کشوری مانند فنلاند دانش آموز هم زبان با اخذ دیپلم به چهار یا پنج زبان آشنا یا مسلط است.
آیا در کشورهای مثل فرانسه و اسپانیا (که خود زبانهای بین المللی تلقی میشوند) هیچ دیده شده که مانع تدریس مثلا زبان انگلیسی شده باشند؟ اگرنه، خامنهای چنان سخن سستی را از کجا آورده است؟
ب) اگر مدعا سخن خامنهای این است که باید زبان خودی را از آلودگی به زبان واژههای وارداتی پالایش کرد، این سخن درستی است که کسی با آن مخالف نیست ولی اگر مدعای او این است (که هست) که باید به طور کلی جلوی نفوذ و توسعه زبان بیگانه را در ایران گرفت، پس این سخن عینا در مورد زبان عربی نیز صادق است. پس چرا آموزش زبان عربی در برخی مقاطع اجباری است؟ چرا خامنهای خود گاهی سخنرانی به عربی میکند؟ چرا او این حساسیت را نسبت به عربی ندارد؟ مگر عربی زبان بیگانه نیست؟
حال اگر گفته شود که عربی را باید آموخت چون ضرورتی در آن است (مثلا زبان فارسی آمیخته به عربی است یا زبان آئین اسلام و دین اکثریت ایرانیان است)، عینا دلیل فراگیری انگلیسی ضرورتی است که در این زبان علمی-کاربردی نهفته است.
آیا بهتر نبود که خامنهای خود را در مقام رهبری فرهیخته مینشاند تا به جای تاختن به زبان انگلیسی، توصیه میکرد که در مهد کودکها، فرزندان ایرانی را چند زبانه بار بیاوریم؟
آخر این چه ادعایی است که به ذهن مخاطب چنین القا شود عموم کشورهای جهان مانع تدریس زبان فارسی میشوند؟ آری شاید مواردی یافت شود که برخی کشورهای عربی (نه اروپایی) به دلایل سیاسی این ممانعت را ایجاد کرده باشند ولی تعمیم آن به اکثر کشورهای جهان خلاف واقع است.حسین علیزاده
ج) تاختن خامنهای به ترویج زبان انگلیسی از کودکی، عین آب در هاونگ کوفتن و عین ناآگاهی او از پیشرفتهای فنآوری دنیاست. به یُمن تکنولوژیهای فراگیری که اینک در دسترس همگان قرار دارد، حتی لازم نیست که کودک شما یک زبان را در مهد کودک فراگیرد. یک کامپیوتر کوچک یا حتی موبایل هوشمند، به کودک شما آموزش زبان انگلیسی میدهد.
هفتم: این مدعا که در دیگر کشورها ممانعت از تدریس زبان فارسی میشود، سخنی در منتهای گزافه گویی است.
الف) در مصر پس از نزدیک به ۴ دهه قطع رابطه سیاسی اینک حدود هزارزبان آموز فارسی وجود دارد. در امریکا (شیطان بزرگ!) و انگلیس (خبیث!) فراگیری زیان فارسی تا آنجاست که هر دو این کشورها سخنگوی فارسی زبان دارند.
زبان فارسی در شبه قاره هند و جهان عرب مورد توجه عموم کشورهاست. آخر این چه ادعایی است که به ذهن مخاطب چنین القا شود عموم کشورهای جهان مانع تدریس زبان فارسی میشوند؟ آری شاید مواردی یافت شود که برخی کشورهای عربی (نه اروپایی) به دلایل سیاسی این ممانعت را ایجاد کرده باشند ولی تعمیم آن به اکثر کشورهای جهان خلاف واقع است.
ب) وانگهی گیریم که دیگر کشورها مانع تدریس زبان فارسی شدند آیا این حجتی است بر اینکه ما فراگیری انگلیسی را که علمیترین، کاربردیترین و گستردهترین و بین المللی
ترین زبان است، از مهد کودک منع کنیم؟ آیا این برفراشتن دیوار نادانی نیست؟
موضع صریح روحانی در مساله زبان انگلیسی
از این دست، مخالف خوانیهای آیت الله خامنهای کم نیست ولی مورد اخیر مخالفت او با تمرکز و ترویج زبان انگلیسی تا آنجا ناپخته و ناشیانه بود که بلافاصله حسن روحانی را به واکنش وا داشت. او با منطقی محکم، شبه قاره هند را مثال میآورد و میگوید: «امروز شبهقاره هند با بیش از دو میلیارد جمعیت به دلیل تسلط به زبان انگلیسی در زمینه آی تی (IT) بسیار موفق ظاهر شده است... باید زبانی را بیاموزیم که شغل بیشتری را برای نسل جوان آینده به وجود آورد و ارتباطات اقتصادی ما را تحکیم ببخشد.»
این سخنان روحانی به سه دلیل از اهمیت زیادی برخوردار است:
یکم: سخنان روحانی مشخصا پاسخی صریح و سریع به اظهارات خامنهای است و مخاطب دیگری ندارد.
دوم: مثال آوردن او از شبه قاره حاوی نکته مهمی است. او میتوانست فلیپین و مالزی و اندونزی را مثال بزند ولی تعمدا مثال از جایی آورد که حکایت غمبار و خونبار مظالم بریتاتیا با مردمان آن دیار بر کسی پوشیده نیست. با آن همه مظالمی که به دست انگلیسیها بر هند رفت چرا هند در تنفر از انگلیس زبان انگلیسی را ممنوع نکرد؟
سوم: ارتباط وثیق هند با زبان انگلیسی در کنار دیگر عوامل، اینک به قول روحانی به جایی انجامیده که هند یکی از کشورهای پیشتاز در صنعت آی تی به شمار میرود. آیا اگر هند به توصیه خامنهای گوش داده بود و زبان آلمانی یا اسپانیایی را جایگزین انگلیسی میکرد، میتوانست به این موفقیت چشمگیر دست یابد؟ آیا خصومت ورزیدن با دولت انگلیس را باید با خصومت ورزیدن با زبان علمی-کاربردی انگلیسی پاسخ داد؟
به قول روحانی «باید زبانی را بیاموزیم که شغل بیشتری را برای نسل جوان آینده به وجود آورد و ارتباطات اقتصادی ما را تحکیم ببخشد.»
این همان رازی است که اینک آلمان و فرانسه و اسپانیا و تمام جهانیان به استثنای آیت الله خامنهای درک کردهاند و به نبرد با زبان انگلیسی نرفتهاند هرچند اگر از انگلیس و امریکا متنفر باشند.
......................................................................................................
نظر نویسنده بیانگر موضع رادیو فردا نیست.