سال ۲۰۰۹ میلادی به پایان رسید. هر چند تا پایان سال خورشیدی ایرانی هنوز دو، سه ماهی باقی است، اما در همین پایان سال میلادی هم فرصت را محترم شمردیم تا در باره مهمترین رویداد سال ۲۰۰۹ با برخی از مشهورترین چهرههای سیاسی، فعالان مدنی، هنرمندان و ... گپی بزنیم.
بیشتر...
دعوتتان میکنیم تا خودتان بخوانید و بنویسید آیا شما هم با این انتخابها موافقید؟
انتخاب شما چیست؟
رضا علامه زاده، نويسنده و کارگردان و فيلمساز:
مهمترين رويداد، آغاز جنبش آزادی طلبانه و دموکراسی خواهانه ايران به نام جنبش سبز و تداوم آن است. اهميت اين جنبش از زوايای مختلف قابل بررسی است، ولی من به عنوان يک فيلمساز از زاويه دوربين و تصوير میگويم که اين جنبش با نقشی که جوانان کشور بازی کردند نه تنها در تاريخ ايران بلکه در تاريخ جهان جاودانه شد. اين جوانان نه فقط به عنوان معترض بلکه به عنوان گزارشگر در صحنه حضور پيدا کردند، آن هم گزارشگر تصويری که انکار ناپذير است، يعنی سنديتی که جهان وقتی به چشم میبيند آن را میپذيرد.
جنبش سبز ايران در واقع جنبشی است که خود را به عنوان اولين جنبش اجتماعی که گزارشگر خود است به جهان معرفی کرده و من فکر میکنم در جنبشهای ديگر در سراسر جهان از اين پس از همين شيوه خلاقانه بهره برداری شود.
شيرين عبادی، حقوقدان و فعال حقوق بشر:
به نظر من مهمترين حادثه سال گذشته، جنبش مردمی برای احقاق حقوق و تحقق دموکراسی در ايران بود. سالها بود که مردم خواستهای خود را برای اين که صدايشان شنيده شود و به حساب بيايند مطرح میکردند، اما يکپارچه نبودند و اين بار به صورت خودجوش و يکپارچه به ميدان آمدند و حرفشان اين بود که «ايران متعلق به ايرانی است» و ما بايستی در اداره کشور سهيم باشيم، حکومت نمیتواند هر طور بخواهد با ما بازی کند و ما خواهان دموکراسی هستيم. مردم بر اين خواست برحق و مشورع خود آن چنان پايداری کردند که دنيا به جوانان ايرانی آفرين گفت.
مردم ايران بلوغ سياسی خود را در اين جنبش به خوبی نشان دادند، يعنی بدون اين که يک قدم از خواستههای خود عقب نشينی کنند به مسالمت آميزترين شيوه ممکن خواستههای خود را بيان کردند.
يکی از اين شيوه های مسالمت آميز تشکيل کميته مادران عزادار است؛ مادرانی که فرزندانشان به وسيله حکومت در همين جنبش مردمی کشته شده و يا به وسيله همين حکومت پشت ميلههای زندان هستند. آنها هر شنبه با لباس سياه درحالی که عکس عزيزان خود را حمل میکنند در پارک لاله گرد هم میآيند و سکوت میکنند، اما سکوت آنها گوياتر از صدها کتاب تاريخ است.
به همين دليل حکومت اين اندازه را هم تحمل نمیکند و بارها به مادران عزادار حمله کرده و آنها را کتک زده و حتی چند نفر از آنها در زندان هستند، يعنی مادرانی که فرزندان خود را برای دموکراسی از دست داده اند تازه به دولت بدهکار هم شده اند.
هادی خرسندی، نويسنده و شاعر و طنزپرداز:
بستگی دارد از چه زاويه ای به حوادث سال نگاه کنيم. در نگاه شخصی و خصوصی من همين که شما از راديو فردا تلفن کرديد تا نظر مرا در اين باره بپرسيد رويداد مهمی است که در آخرين ساعات سال ۲۰۰۹ اتفاق میافتد. اما با نگاه جهانی وضعيت طور ديگری است و اگر از نظر يک ايرانی به رويدادها نگاه کنيم، مهمترين رويداد سال گذشته همبستگی و پيوندی است که بعد از ۳۰ سال ملت ايران به دست آوردند و دستهای خود را به هم دادند.
گرچه اين حوادث در روزهای آخر سال اتفاق افتاده اما اين که در ذهن من رسوب کرده و ماندگار خواهد بود، نه به خاطر تازگی آن است بلکه هيچ رويدادی از آغاز تا پايان سال در دنيا زيباتر و مهمتر از همبستگی ملت ايران با تمام گوناگونی اقشار نيست و من آن را به فال نيک میگيرم و اميدورام در سال پيش رو اين همبستگی به سوی رستگاری ملت پيش برود. خوشا هر کدام از ما که با آن کليت بزرگ و زيبای ملت ايران گره خورده باشيم.
دکتر ابوالحسن بنی صدر، نخستين رئيس جمهور اسلامی ايران:
در دوران شاه و همين طور بعد از کودتای خرداد ۶۰، روش پيشنهادی که من ارائه کردم جنبش همگانی بوده و اکنون مردم دراين جنبش هستند.
وقتی يک اقليت سازمان يافته قدرت را هدف قرار میدهد، بديهی است که مبارزه مسلحانه و يا غير مسلحانه برای آن است که اين اقليت سازمان يافته دولت را تصرف و بر جامعه حکومت کند. اما وقتی يک ملت به جنبش درمیآيد، غير ممکن است که بتواند قدرت را به عنوان هدف انتخاب کند چون قدرت بايد در يک اقليت جمع شود و بر ضد اکثريت به کار برود. وقتی ملتی به جنبش درمیآيد برای آزادی، استقلال، حقوق ملی و حقوق انسانی است.
هدف عالی اين جنبش همگانی که آزادی، استقلال و احقاق حقوق است و هم اهميت اين جنبش از نظر فرهنگ آزادی و فرهنگ مردم سالاری، مهمترين واقعه در سال ۲۰۱۰ ميلادی در ايران است و اميد من اين است که جنبش تا پيروزی ادامه يابد.
شکوه ميرزادگی، نويسنده و فعال حقوق بشر و کوشنده فرهنگی:
مهمترين واقعه نه فقط در ايران بلکه در کل دنيا، برخاستن ناگهانی و پرشور و غيرقايل انتظار يک ملت برای به دست آوردن آزادی است که در ايران تحت عنوان جنبش سبز اتفاق افتاده است.
به نظر من خواست آزادی با اين عظمت و زيبايی که همه چيز را تحت الشعاع قرار داده و جهان را نيز متأثر کرده، از اين لحاظ مهم است که میبينيم در طول تاريخ سرزمينهايی بوده و هستند که سالها و حتی قرنها زير سلطه استبداد و ديکتاتوری قرار گرفته اند، اما کمتر اين شانس را داشته اند که به اين لحظه ناب برسند.
دکتر مهرداد خوانساری، تحليلگر مسلايل سياسی:
سال ۲۰۰۹ شامل تحولات بسيار زيادی برای مردم دنيا بود به خصوص با روی کار آمدن دولت جديد آمريکا. ولی به نظر من مهمترين رويداد سال نه فقط برای ما ايرانیها بلکه برای مردم جهان و به ويژه مردم منطقه خاورميانه، انتخابات رياست جمهوری خردادماه در ايران بود.
خطر بسيار بزرگی از بيخ گوش مردم ايران گذشت، زيرا حکومت جمهوری اسلامی حتی تحمل نتايج انتخابات فرمايشی خودش را نداشت که خيلیها نا آگاهانه به آن تن داده بودند. با توجه به اين که بيش از ۸۰ درصد جمعيت رأی دهنده ايران در اين انتخابت شرکت کرده بودند، اگر نتيجه انتخابات چيز ديگری بود جمهوری اسلامی میتوانست جان تازه ای بگيرد و سياستهای قرون وسطايی خود را برای مدتی بسيار طولانیتر و بدون هيچ تغيير جدی درايران ادامه دهد.
ولی تقلب صورت گرفته و اقدامات بعدی که از سوی حکومت اعمال شد، شرايطی را فراهم آورد تا مردم ايران به هوش بيايند و بدانند با تحريم يا بدون تحريم در چارچوب سيستمی که حق و حقوق مردم را به رسميت نمیشناسد، آينده ای ندارند و بايد آينده خود را به دست بگيرند.
اين رويداد بسيار مهمی در تاريخ معاصر ايران بوده که بعد از ۳۰ سال مردم دست به اقدامات جدی برای بازپس گرفتن حقوق خود زده اند و اين مسئله زمينه را بدون ترديد برای رسيدن به هدف نهايی که تحقق يک سيستم سکولار و دموکراتيک در ايران است هموار میکند.
عليرضا نوری زاده، نويسنده و تحليلگر مسايل سياسی:
به نظر من مهمترين رويداد سال گذشته سخنرانی آيت الله خامنه ای بعد از انتخابات خردادماه ايران بود که در آن انتخابات را تمام شده تلقی کرد. اين حادثه از اين لحاظ مهم است که معمولاً در بزنگاههای تاريخ يک سخن نابجا يا يک حرف بجا باعث میشود تاريخ مسير ديگری پيدا کند.
اگر آقای خامنه ای در آن نطق خود با مردم مهربانتر برخورد کرده بود، نتيجه انتخابات را اعلام نکرده بلکه تأکيد میکرد که به اين انتخابات با دقت نظر رسيدگی خواهند کرد و تلويحاً اعلام میکرد احتمال دور دوم انتخابات وجود دارد، حتی اگر آقای خامنه ای مطمئن شده بود که احمدی نژاد برنده شده و بايد دور دوم رياست جمهوری او به صورت مشروع آغاز شود، به عنوان يک دولتمرد بعد از ۳۰ سال تجربه و با توجه به وضعيت جامعه و شوق ايجاد شده برای دگرگونی، بايد موج سبز را حرمت میگذاشت. هر رهبر ديگری جای او بود از اين موقعيت تاريخی استفاده میکرد.
اگر فرض کنيم آقای خامنه ای میپذيرفت که آقای موسوی به رياست جمهوری انتخاب شود، امروز جايگاه آقای خامنه ای جايگاه ديگری بود، تصاوير او را آتش نمیزدند و پاره نمیکردند، ايران در جامعه بين المللی موقعيت ديگری داشت، مشکلات روابط ايران و آمريکا تا حد زيادی حل میشد، در پرونده اتمی به يک نتيجه مرضی الطرفين میرسيديم و از آن فراتر آثار اين موج سبز و اميدواری به خارج منتقل شده بود و بدون شک امروز هزاران ايرانی به کشور بازمیگشتند که به معنای غنی شدن فضای فرهنگی، اقتصادی و سياسی کشور بود.
اما آقای خامنه ای همه اين مسايل را فدای خودخواهی و تعابير شخصی خود کرد و تصور میکرد میتواند از مردم استفاده ابزاری کرده و به جهان نشان بدهد که ميليونها نفر در انتخابات شرکت کرده اند، بنابراين او مشروعيت دارد و بعد میتواند سناريوی خود را اجرا کند.
عبدالکريم لاهيجی، نايب رئيس فدراسيون بين المللی جوامع حقوق بشر و حقوقدان:
در جريان انتخابات رياست جمهوری برای اولين بار اميدی بين مردم پيدا شد. هر چند شورای نگهبان تصميم گرفته بود و مردم محدود بودند تا در چهارچوب مشخصی در انتخابات شرکت کنند و به يکی از کانديداهای مورد قبول شورای نگهبان رأی بدهند، ولی مردم به ميدان آمدند و با يک اکثريت بی سابقه در انتخابات شرکت کردند. اما متاسفانه در انتخابات تقلب صورت گرفت و بعد هم فجايعی مرتکب شدند و آخرين آن روز عاشورا بود که به قيمت جان حداقل ۱۰۰ نفر و بازداشت و شکنجه افراد بسيار زيادی تمام شد. اين واقعه مهمترين و غم انگيزترين رويداد سال گذشته در ايران بود.
اسماعيل نوری علا، نويسنده و تحليلگر سياسی- اجتماعی:
مهمترين واقعه ای که در سال گذشته در کشور ما رخ داد و جنبه تاريخی پيدا کرد، اشتباه محاسبه آقای خامنه ای و نظاميانی بود که او را وسيله ای برای رسيدن به قدرت قرار داده اند.
آنها بی توجه به ويژگیها و موقعيت روحی نسل جوان ملت ايران و تصور اين که هر بلايی سر آنها بياوريم مانند ۳۰ سال گذشته واکنشی از خود نشان نخواهند داد، با بالا بردن توهم و توقع مردم، دوران خوش قبل از انتخابات خرداد را به وجود آوردند و اکثريت صاحبان حق رأی را به پای صندوقها کشيدند، اما نتيجه را بر اساس تصميم قبلی خود اعلام کردند.
میگويند تنها قطره آخر است که موجب سرريز شدن ليوان پر میشود و به نظر من آنهايی که از علوم انسانی چيزی نمیفهمند، اين قاعده را نمیدانند و پر شدن ليوان را نمیبينند، دست به چنين محاسبه مهلکی میزنند و گور خود را با اين کار میکنند.
بیشتر...
دعوتتان میکنیم تا خودتان بخوانید و بنویسید آیا شما هم با این انتخابها موافقید؟
انتخاب شما چیست؟
رضا علامه زاده، نويسنده و کارگردان و فيلمساز:
مهمترين رويداد، آغاز جنبش آزادی طلبانه و دموکراسی خواهانه ايران به نام جنبش سبز و تداوم آن است. اهميت اين جنبش از زوايای مختلف قابل بررسی است، ولی من به عنوان يک فيلمساز از زاويه دوربين و تصوير میگويم که اين جنبش با نقشی که جوانان کشور بازی کردند نه تنها در تاريخ ايران بلکه در تاريخ جهان جاودانه شد. اين جوانان نه فقط به عنوان معترض بلکه به عنوان گزارشگر در صحنه حضور پيدا کردند، آن هم گزارشگر تصويری که انکار ناپذير است، يعنی سنديتی که جهان وقتی به چشم میبيند آن را میپذيرد.
جنبش سبز ايران در واقع جنبشی است که خود را به عنوان اولين جنبش اجتماعی که گزارشگر خود است به جهان معرفی کرده و من فکر میکنم در جنبشهای ديگر در سراسر جهان از اين پس از همين شيوه خلاقانه بهره برداری شود.
شيرين عبادی، حقوقدان و فعال حقوق بشر:
به نظر من مهمترين حادثه سال گذشته، جنبش مردمی برای احقاق حقوق و تحقق دموکراسی در ايران بود. سالها بود که مردم خواستهای خود را برای اين که صدايشان شنيده شود و به حساب بيايند مطرح میکردند، اما يکپارچه نبودند و اين بار به صورت خودجوش و يکپارچه به ميدان آمدند و حرفشان اين بود که «ايران متعلق به ايرانی است» و ما بايستی در اداره کشور سهيم باشيم، حکومت نمیتواند هر طور بخواهد با ما بازی کند و ما خواهان دموکراسی هستيم. مردم بر اين خواست برحق و مشورع خود آن چنان پايداری کردند که دنيا به جوانان ايرانی آفرين گفت.
مردم ايران بلوغ سياسی خود را در اين جنبش به خوبی نشان دادند، يعنی بدون اين که يک قدم از خواستههای خود عقب نشينی کنند به مسالمت آميزترين شيوه ممکن خواستههای خود را بيان کردند.
يکی از اين شيوه های مسالمت آميز تشکيل کميته مادران عزادار است؛ مادرانی که فرزندانشان به وسيله حکومت در همين جنبش مردمی کشته شده و يا به وسيله همين حکومت پشت ميلههای زندان هستند. آنها هر شنبه با لباس سياه درحالی که عکس عزيزان خود را حمل میکنند در پارک لاله گرد هم میآيند و سکوت میکنند، اما سکوت آنها گوياتر از صدها کتاب تاريخ است.
به همين دليل حکومت اين اندازه را هم تحمل نمیکند و بارها به مادران عزادار حمله کرده و آنها را کتک زده و حتی چند نفر از آنها در زندان هستند، يعنی مادرانی که فرزندان خود را برای دموکراسی از دست داده اند تازه به دولت بدهکار هم شده اند.
هادی خرسندی، نويسنده و شاعر و طنزپرداز:
بستگی دارد از چه زاويه ای به حوادث سال نگاه کنيم. در نگاه شخصی و خصوصی من همين که شما از راديو فردا تلفن کرديد تا نظر مرا در اين باره بپرسيد رويداد مهمی است که در آخرين ساعات سال ۲۰۰۹ اتفاق میافتد. اما با نگاه جهانی وضعيت طور ديگری است و اگر از نظر يک ايرانی به رويدادها نگاه کنيم، مهمترين رويداد سال گذشته همبستگی و پيوندی است که بعد از ۳۰ سال ملت ايران به دست آوردند و دستهای خود را به هم دادند.
گرچه اين حوادث در روزهای آخر سال اتفاق افتاده اما اين که در ذهن من رسوب کرده و ماندگار خواهد بود، نه به خاطر تازگی آن است بلکه هيچ رويدادی از آغاز تا پايان سال در دنيا زيباتر و مهمتر از همبستگی ملت ايران با تمام گوناگونی اقشار نيست و من آن را به فال نيک میگيرم و اميدورام در سال پيش رو اين همبستگی به سوی رستگاری ملت پيش برود. خوشا هر کدام از ما که با آن کليت بزرگ و زيبای ملت ايران گره خورده باشيم.
دکتر ابوالحسن بنی صدر، نخستين رئيس جمهور اسلامی ايران:
در دوران شاه و همين طور بعد از کودتای خرداد ۶۰، روش پيشنهادی که من ارائه کردم جنبش همگانی بوده و اکنون مردم دراين جنبش هستند.
وقتی يک اقليت سازمان يافته قدرت را هدف قرار میدهد، بديهی است که مبارزه مسلحانه و يا غير مسلحانه برای آن است که اين اقليت سازمان يافته دولت را تصرف و بر جامعه حکومت کند. اما وقتی يک ملت به جنبش درمیآيد، غير ممکن است که بتواند قدرت را به عنوان هدف انتخاب کند چون قدرت بايد در يک اقليت جمع شود و بر ضد اکثريت به کار برود. وقتی ملتی به جنبش درمیآيد برای آزادی، استقلال، حقوق ملی و حقوق انسانی است.
هدف عالی اين جنبش همگانی که آزادی، استقلال و احقاق حقوق است و هم اهميت اين جنبش از نظر فرهنگ آزادی و فرهنگ مردم سالاری، مهمترين واقعه در سال ۲۰۱۰ ميلادی در ايران است و اميد من اين است که جنبش تا پيروزی ادامه يابد.
شکوه ميرزادگی، نويسنده و فعال حقوق بشر و کوشنده فرهنگی:
مهمترين واقعه نه فقط در ايران بلکه در کل دنيا، برخاستن ناگهانی و پرشور و غيرقايل انتظار يک ملت برای به دست آوردن آزادی است که در ايران تحت عنوان جنبش سبز اتفاق افتاده است.
به نظر من خواست آزادی با اين عظمت و زيبايی که همه چيز را تحت الشعاع قرار داده و جهان را نيز متأثر کرده، از اين لحاظ مهم است که میبينيم در طول تاريخ سرزمينهايی بوده و هستند که سالها و حتی قرنها زير سلطه استبداد و ديکتاتوری قرار گرفته اند، اما کمتر اين شانس را داشته اند که به اين لحظه ناب برسند.
دکتر مهرداد خوانساری، تحليلگر مسلايل سياسی:
سال ۲۰۰۹ شامل تحولات بسيار زيادی برای مردم دنيا بود به خصوص با روی کار آمدن دولت جديد آمريکا. ولی به نظر من مهمترين رويداد سال نه فقط برای ما ايرانیها بلکه برای مردم جهان و به ويژه مردم منطقه خاورميانه، انتخابات رياست جمهوری خردادماه در ايران بود.
خطر بسيار بزرگی از بيخ گوش مردم ايران گذشت، زيرا حکومت جمهوری اسلامی حتی تحمل نتايج انتخابات فرمايشی خودش را نداشت که خيلیها نا آگاهانه به آن تن داده بودند. با توجه به اين که بيش از ۸۰ درصد جمعيت رأی دهنده ايران در اين انتخابت شرکت کرده بودند، اگر نتيجه انتخابات چيز ديگری بود جمهوری اسلامی میتوانست جان تازه ای بگيرد و سياستهای قرون وسطايی خود را برای مدتی بسيار طولانیتر و بدون هيچ تغيير جدی درايران ادامه دهد.
ولی تقلب صورت گرفته و اقدامات بعدی که از سوی حکومت اعمال شد، شرايطی را فراهم آورد تا مردم ايران به هوش بيايند و بدانند با تحريم يا بدون تحريم در چارچوب سيستمی که حق و حقوق مردم را به رسميت نمیشناسد، آينده ای ندارند و بايد آينده خود را به دست بگيرند.
اين رويداد بسيار مهمی در تاريخ معاصر ايران بوده که بعد از ۳۰ سال مردم دست به اقدامات جدی برای بازپس گرفتن حقوق خود زده اند و اين مسئله زمينه را بدون ترديد برای رسيدن به هدف نهايی که تحقق يک سيستم سکولار و دموکراتيک در ايران است هموار میکند.
عليرضا نوری زاده، نويسنده و تحليلگر مسايل سياسی:
به نظر من مهمترين رويداد سال گذشته سخنرانی آيت الله خامنه ای بعد از انتخابات خردادماه ايران بود که در آن انتخابات را تمام شده تلقی کرد. اين حادثه از اين لحاظ مهم است که معمولاً در بزنگاههای تاريخ يک سخن نابجا يا يک حرف بجا باعث میشود تاريخ مسير ديگری پيدا کند.
اگر آقای خامنه ای در آن نطق خود با مردم مهربانتر برخورد کرده بود، نتيجه انتخابات را اعلام نکرده بلکه تأکيد میکرد که به اين انتخابات با دقت نظر رسيدگی خواهند کرد و تلويحاً اعلام میکرد احتمال دور دوم انتخابات وجود دارد، حتی اگر آقای خامنه ای مطمئن شده بود که احمدی نژاد برنده شده و بايد دور دوم رياست جمهوری او به صورت مشروع آغاز شود، به عنوان يک دولتمرد بعد از ۳۰ سال تجربه و با توجه به وضعيت جامعه و شوق ايجاد شده برای دگرگونی، بايد موج سبز را حرمت میگذاشت. هر رهبر ديگری جای او بود از اين موقعيت تاريخی استفاده میکرد.
اگر فرض کنيم آقای خامنه ای میپذيرفت که آقای موسوی به رياست جمهوری انتخاب شود، امروز جايگاه آقای خامنه ای جايگاه ديگری بود، تصاوير او را آتش نمیزدند و پاره نمیکردند، ايران در جامعه بين المللی موقعيت ديگری داشت، مشکلات روابط ايران و آمريکا تا حد زيادی حل میشد، در پرونده اتمی به يک نتيجه مرضی الطرفين میرسيديم و از آن فراتر آثار اين موج سبز و اميدواری به خارج منتقل شده بود و بدون شک امروز هزاران ايرانی به کشور بازمیگشتند که به معنای غنی شدن فضای فرهنگی، اقتصادی و سياسی کشور بود.
اما آقای خامنه ای همه اين مسايل را فدای خودخواهی و تعابير شخصی خود کرد و تصور میکرد میتواند از مردم استفاده ابزاری کرده و به جهان نشان بدهد که ميليونها نفر در انتخابات شرکت کرده اند، بنابراين او مشروعيت دارد و بعد میتواند سناريوی خود را اجرا کند.
عبدالکريم لاهيجی، نايب رئيس فدراسيون بين المللی جوامع حقوق بشر و حقوقدان:
در جريان انتخابات رياست جمهوری برای اولين بار اميدی بين مردم پيدا شد. هر چند شورای نگهبان تصميم گرفته بود و مردم محدود بودند تا در چهارچوب مشخصی در انتخابات شرکت کنند و به يکی از کانديداهای مورد قبول شورای نگهبان رأی بدهند، ولی مردم به ميدان آمدند و با يک اکثريت بی سابقه در انتخابات شرکت کردند. اما متاسفانه در انتخابات تقلب صورت گرفت و بعد هم فجايعی مرتکب شدند و آخرين آن روز عاشورا بود که به قيمت جان حداقل ۱۰۰ نفر و بازداشت و شکنجه افراد بسيار زيادی تمام شد. اين واقعه مهمترين و غم انگيزترين رويداد سال گذشته در ايران بود.
اسماعيل نوری علا، نويسنده و تحليلگر سياسی- اجتماعی:
مهمترين واقعه ای که در سال گذشته در کشور ما رخ داد و جنبه تاريخی پيدا کرد، اشتباه محاسبه آقای خامنه ای و نظاميانی بود که او را وسيله ای برای رسيدن به قدرت قرار داده اند.
آنها بی توجه به ويژگیها و موقعيت روحی نسل جوان ملت ايران و تصور اين که هر بلايی سر آنها بياوريم مانند ۳۰ سال گذشته واکنشی از خود نشان نخواهند داد، با بالا بردن توهم و توقع مردم، دوران خوش قبل از انتخابات خرداد را به وجود آوردند و اکثريت صاحبان حق رأی را به پای صندوقها کشيدند، اما نتيجه را بر اساس تصميم قبلی خود اعلام کردند.
میگويند تنها قطره آخر است که موجب سرريز شدن ليوان پر میشود و به نظر من آنهايی که از علوم انسانی چيزی نمیفهمند، اين قاعده را نمیدانند و پر شدن ليوان را نمیبينند، دست به چنين محاسبه مهلکی میزنند و گور خود را با اين کار میکنند.