محمد حسینی، وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی، معیار تازه ای را بر معیارهای متعدد، کلی، گوناگون، مبهم و تعمیم پذیر سیاسی، مذهبی، اخلاقی و سلیقه ای سانسور کتاب افزود و نقد کارمندان اداره سانسور بر زبان و ارزش های ساختاری کتاب های شعر و داستان را نیز به ابزاری برای سانسور و دستاویزی برای جلوگیری از نشر کتاب های شعر و داستان بدل کرد.
وزیر ارشاد در نشستی مطبوعاتی که هفته اخیر در «حمایت از کتاب و مولفان و هنرمندان» برگزار شد، با اشاره به آن که «در ميان» کتاب هایی که پس از اصلاح، حذف و تغییر دلخواه سانسور منتشر می شوند «بخشی مربوط به شعر و ادبيات است كه ممكن است برخی از آن ها ضعيف باشند»، «برخی كتابها محتوا ندارند يا آميخته به خرافات و عرفانهای دروغين هستند» و «برخی کتاب ها از محتوای غنی» برخوردار نیستند، کارکرد نقد ادبی و ساختاری را نیز از منتقدان حرفه ای سلب و به بررسان و کارمندان اداره سانسور وزارتخانه خود واگذار کرد.
آن چه وزیر ارشاد اسلامی به «اثر ضعف» در عرصه «شعر و داستان» تعبیر می کند، می تواند به معنای آثاری باشد که از منظر نقد ادبی، و نه از نگاه وزیر ارشاد و کارمندان اداره سانسور، از ارزش های ساختاری و زبانی درخور اثر ادبی و هنری برخوردار نیستند.
اما داوری ارزشی در باره کیفیت آثار هنری و ادبی، اگر روا باشد، روندی پیچیده و تخصصی است، از نسخه و دستورالعمل واحدی تبعیت نکرده و بالاتر از این همه با سانسور هیچ نسبتی نداشته و در صلاحیت کارمندان اداره سانسور کتاب نیز نیست.
مراد وزیر ارشاد از «برخی كتابها که محتوا ندارند» نیز روشن نیست. هر اثری، حتی آثار بازاری و از منظر ادبی و هنری کم ارزش، با هر بار خوانده شدن از نو خلق شده و خواننده نیز با دریافت، برداشت و تاویل و تفسیر خود، در خلق اثر مشارکت می کند.
محتوا، فرم و ساختار اثری را می توان پسندید یا نپسندید اما برخلاف گفته وزیر فرهنگ جمهوری اسلامی، هیچ جمله یا کلامی «بدون محتوا» نیست و تمایزگذاری در باره «غنای محتوایی» یا محتواهائی که خوانندگان متفاوت برداشت کرده و می پسندند یا رد می کند نیز نه با کارمندان وزارت ارشاد که با خواننده ای است که سانسور کتاب در ایران حق اندیشیدن و آگاه شدن و حق داوری و انتخاب آزاد را از او سلب کرده است.
وزیر ارشاد از کتاب هایی که «آميخته به خرافات و عرفانهای دروغين هستند» انتقاد کرده و حذف این گونه آثار را نیز به تیغ سانسور سپرده است.
اما تعریفی واحد از «خرافه» وجود ندارد و اگر «خرافه» را باور به موهومات، اثبات ناشدنی ها، مفاهیم ضد علمی و... تعریف کنیم، و با هر تعریف دیگری از «خرافه»، این صفت بیش از هر چه به قامت آراء بیان شده دولتمردان جمهوری اسلامی در سی سال گذشته و به ویژه در پنج سال اخیر، برازنده تر است.
تفکیک «عرفانهای دروغين» از «عرفان های راستین» نیز با سنجه واحدی ممکن نیست جز آن که چون حکومت جمهوری اسلامی یکی از برداشت های اسلام، برداشت باورمندان به ولایت فقیه، را معیار تفکیک «دروغین» از «راستین» پنداشته و هر دیدگاه، فکریه و قرائت و برداشت متفاوت با قرائت رسمی حکومتی را «دروغین» تلقی کرده و با تیغ سانسور حق تفکیک آزادانه بین «دروغین و راستین» را از مردم سلب و به کارمندان اداره سانسور در وزارت ارشاد اسلامی یا به بازجویان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه واگذار کنیم.
وزیر ارشاد اسلامی با تاکید بر«اسلامی بودن فرهنگ ایرانی» همچنین گفت «بايد فرهنگ ناب ايرانی ترويج پيدا كند چراكه دنيا تشنه اين فرهنگ است».
در باره تعریف و مولفه های «فرهنگ ایرانی» برداشتی واحد وجود ندارد و آقای حسینی برای حکم کلی «دنيا تشنه فرهنگ ایرانی است» هیچ دلیل و نشانه ای به دست نمی دهد اما نشانه های رونق فرهنگ غیرایرانی را، از عرصه های نظری تا عرصه های ادبیات و هنر، می توان در هر بعدی از زندگی ایرانیان در صد و اندی سال گذشته دید.
وزیر ارشاد اسلامی «ادبيات» را«عنصر اساسی فرهنگ» و «فرهنگ را عامل صعود جامعه» می داند. جامعه «صعود» نمی کند، ادبیات نیز «یکی از» مولفه های فرهنگ است اما اگر سایه سانسور و قیمومیت خودخوانده سانسورچیان گوناگون از ادبیات ایران برداشته شود، ادبیات در تعالی و ارتقاء فرهنگی جامعه نقشی مهم ایفاء خواهد کرد.
وزیر ارشاد اسلامی از «خبرنگاران بخش کتاب» در رسانه ها نیز خواست تا کارکرد اصلی خود -اطلاع رسانی و انتقال آراء گوناگون- را رها کرده، به کارمندان اداره سانسور بدل شده و «ديدهبان حوزه چاپ و نشر باشند و چالشها و آسيبهای اين حوزه را با دقت رصد كنند»
سخنان وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی دولت احمدی نژاد با جمله هایی متفاوت از سخنان اسلاف او بیان می شوند اما از منطق مشترک همه وزیران ارشاد اسلامی در سی سال گذشته تبعیت می کنند که نظارت بر کتاب، «ارشاد» و هدایت نویسندگان و مولفان و قیمویت خوانده و کنترل فرهنگ و شعور خوانندگان را، با شدت و ضعف مختلف، حق انحصاری خود می دانند.
گفته های آقای حسینی در توجیه سانسور کتاب تازه نیست اما سخنان وزیر ارشاد دولت احمدی نژاد در باره «ضعف کتاب های شعر و داستان» و «بی محتوایی برخی کتاب ها» و... می تواند دامنه سانسور را افزایش داده و کیفیت ساختاری و نقد ادبی و هنری از منظر غیرتخصصی کارمندان اداره سانسور را نیز به میعارهایی تازه برای سانسور و دستاویزی نو برای جلوگیری از نشر کتاب بدل کند.
-------------------------------------------------------
یادداشتها بیانگر نظرات نویسندگان آنهاست و نه رادیو فردا.
وزیر ارشاد در نشستی مطبوعاتی که هفته اخیر در «حمایت از کتاب و مولفان و هنرمندان» برگزار شد، با اشاره به آن که «در ميان» کتاب هایی که پس از اصلاح، حذف و تغییر دلخواه سانسور منتشر می شوند «بخشی مربوط به شعر و ادبيات است كه ممكن است برخی از آن ها ضعيف باشند»، «برخی كتابها محتوا ندارند يا آميخته به خرافات و عرفانهای دروغين هستند» و «برخی کتاب ها از محتوای غنی» برخوردار نیستند، کارکرد نقد ادبی و ساختاری را نیز از منتقدان حرفه ای سلب و به بررسان و کارمندان اداره سانسور وزارتخانه خود واگذار کرد.
آن چه وزیر ارشاد اسلامی به «اثر ضعف» در عرصه «شعر و داستان» تعبیر می کند، می تواند به معنای آثاری باشد که از منظر نقد ادبی، و نه از نگاه وزیر ارشاد و کارمندان اداره سانسور، از ارزش های ساختاری و زبانی درخور اثر ادبی و هنری برخوردار نیستند.
اما داوری ارزشی در باره کیفیت آثار هنری و ادبی، اگر روا باشد، روندی پیچیده و تخصصی است، از نسخه و دستورالعمل واحدی تبعیت نکرده و بالاتر از این همه با سانسور هیچ نسبتی نداشته و در صلاحیت کارمندان اداره سانسور کتاب نیز نیست.
مراد وزیر ارشاد از «برخی كتابها که محتوا ندارند» نیز روشن نیست. هر اثری، حتی آثار بازاری و از منظر ادبی و هنری کم ارزش، با هر بار خوانده شدن از نو خلق شده و خواننده نیز با دریافت، برداشت و تاویل و تفسیر خود، در خلق اثر مشارکت می کند.
محتوا، فرم و ساختار اثری را می توان پسندید یا نپسندید اما برخلاف گفته وزیر فرهنگ جمهوری اسلامی، هیچ جمله یا کلامی «بدون محتوا» نیست و تمایزگذاری در باره «غنای محتوایی» یا محتواهائی که خوانندگان متفاوت برداشت کرده و می پسندند یا رد می کند نیز نه با کارمندان وزارت ارشاد که با خواننده ای است که سانسور کتاب در ایران حق اندیشیدن و آگاه شدن و حق داوری و انتخاب آزاد را از او سلب کرده است.
وزیر ارشاد از کتاب هایی که «آميخته به خرافات و عرفانهای دروغين هستند» انتقاد کرده و حذف این گونه آثار را نیز به تیغ سانسور سپرده است.
اما تعریفی واحد از «خرافه» وجود ندارد و اگر «خرافه» را باور به موهومات، اثبات ناشدنی ها، مفاهیم ضد علمی و... تعریف کنیم، و با هر تعریف دیگری از «خرافه»، این صفت بیش از هر چه به قامت آراء بیان شده دولتمردان جمهوری اسلامی در سی سال گذشته و به ویژه در پنج سال اخیر، برازنده تر است.
تفکیک «عرفانهای دروغين» از «عرفان های راستین» نیز با سنجه واحدی ممکن نیست جز آن که چون حکومت جمهوری اسلامی یکی از برداشت های اسلام، برداشت باورمندان به ولایت فقیه، را معیار تفکیک «دروغین» از «راستین» پنداشته و هر دیدگاه، فکریه و قرائت و برداشت متفاوت با قرائت رسمی حکومتی را «دروغین» تلقی کرده و با تیغ سانسور حق تفکیک آزادانه بین «دروغین و راستین» را از مردم سلب و به کارمندان اداره سانسور در وزارت ارشاد اسلامی یا به بازجویان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه واگذار کنیم.
وزیر ارشاد اسلامی با تاکید بر«اسلامی بودن فرهنگ ایرانی» همچنین گفت «بايد فرهنگ ناب ايرانی ترويج پيدا كند چراكه دنيا تشنه اين فرهنگ است».
در باره تعریف و مولفه های «فرهنگ ایرانی» برداشتی واحد وجود ندارد و آقای حسینی برای حکم کلی «دنيا تشنه فرهنگ ایرانی است» هیچ دلیل و نشانه ای به دست نمی دهد اما نشانه های رونق فرهنگ غیرایرانی را، از عرصه های نظری تا عرصه های ادبیات و هنر، می توان در هر بعدی از زندگی ایرانیان در صد و اندی سال گذشته دید.
وزیر ارشاد اسلامی «ادبيات» را«عنصر اساسی فرهنگ» و «فرهنگ را عامل صعود جامعه» می داند. جامعه «صعود» نمی کند، ادبیات نیز «یکی از» مولفه های فرهنگ است اما اگر سایه سانسور و قیمومیت خودخوانده سانسورچیان گوناگون از ادبیات ایران برداشته شود، ادبیات در تعالی و ارتقاء فرهنگی جامعه نقشی مهم ایفاء خواهد کرد.
وزیر ارشاد اسلامی از «خبرنگاران بخش کتاب» در رسانه ها نیز خواست تا کارکرد اصلی خود -اطلاع رسانی و انتقال آراء گوناگون- را رها کرده، به کارمندان اداره سانسور بدل شده و «ديدهبان حوزه چاپ و نشر باشند و چالشها و آسيبهای اين حوزه را با دقت رصد كنند»
سخنان وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی دولت احمدی نژاد با جمله هایی متفاوت از سخنان اسلاف او بیان می شوند اما از منطق مشترک همه وزیران ارشاد اسلامی در سی سال گذشته تبعیت می کنند که نظارت بر کتاب، «ارشاد» و هدایت نویسندگان و مولفان و قیمویت خوانده و کنترل فرهنگ و شعور خوانندگان را، با شدت و ضعف مختلف، حق انحصاری خود می دانند.
گفته های آقای حسینی در توجیه سانسور کتاب تازه نیست اما سخنان وزیر ارشاد دولت احمدی نژاد در باره «ضعف کتاب های شعر و داستان» و «بی محتوایی برخی کتاب ها» و... می تواند دامنه سانسور را افزایش داده و کیفیت ساختاری و نقد ادبی و هنری از منظر غیرتخصصی کارمندان اداره سانسور را نیز به میعارهایی تازه برای سانسور و دستاویزی نو برای جلوگیری از نشر کتاب بدل کند.
-------------------------------------------------------
یادداشتها بیانگر نظرات نویسندگان آنهاست و نه رادیو فردا.