نشست عالی امنیت غذایی، که به ابتکار سازمان خواربار و کشاورزی جهانی از شانزدهم تا هجدهم نوامبر در رم برگزار میشود، تلاشی است برای مقابله با غول گرسنگی که بیش از یک میلیارد نفر از جمعیت زمین را در چنگال خود دارد.
امنیت غذایی
در تعریف مفهوم امنیت غذایی، که در قلب پیکار برای رویارویی با گرسنگی جای دارد، میتوان بر چهار ملاک عمده تکیه کرد:
هدف سازمان خواربار و کشاورزی جهانی از برگزاری نشست عالی رم درباره امنیت غذایی، بسیج افکار عمومی برای مقابله با آفت گرسنگی است که، بر اساس ارزیابی همان نهاد، شمار گرفتاران آن در سال جاری میلادی مرز یک میلیارد نفر را پشت سر میگذارد. بیش از سی کشور جهان، در حال حاضر، با بحران غذایی دست به گریباناند.
از دیدگاه سازمان خواربار و کشاورزی جهانی، که یکی از مهم ترین نهادهای تخصصی ملل متحد به شمار میرود، کمبود سرمایه گذاری در عرصه کشاورزی طی بیست سال گذشته عامل عمده نا امنی موجود در عرصه غذایی است. راه حل اصلی، به گفته همان سازمان، بسیج سرمایههای دولتی و خصوصی در خدمت پیشبرد تولید کشاورزی، ایجاد زیر بناهای کافی در روستاها و بالا بردن قابلیت تولید روستاییان به ویژه در کشورهای بسیار فقیر جهان است.
از سوی دیگر، به گفته سازمان خواربار و کشاورزی جهانی، نظام حکمرانی امنیت غذایی در سطوح ملی و بینالمللی باید از انسجام و کار آمدی بیشتری برخوردار باشد. همچنین قدرتهای پیشرفته به ویژه آمریکا و اروپا باید از اعطای کمک و یارانه به کشاورزان خود دست بردارند تا کشورهای در حال توسعه بتوانند در یک بازار جهانی سالم کشاورزی خود را توسعه داده و در شرایطی عادلانه، با کشاورزان مناطق ثروتمند رقابت کنند.
دلایلی که سازمان خواربار و کشاورزی جهانی در مورد ابعاد عظیم پدیده گرسنگی بر میشمارد، و راهحلهایی که برای مقابله با این آفت پیشنهاد میکند، البته قابل توجهاند. با این همه این سازمان، همچون بسیاری دیگر از نهادهای بین المللی عضو خانواده ملل متحد، یک سلسله مسایل بنیادی را به دلایل دیپلماتیک به سکوت برگزار میکند تا حساسیت شماری از کشورها بر انگیخته نشود.
محافظهکاری
در واقع سازمان خوار بار و کشاورزی جهانی، به سبک و سیاق نهادهای ملل متحد، از خود محافظه کاری نشان میدهد و برخی مسایل را «تابو» تلقی میکند، از جمله نقش عوامل سیاسی در بقا و توسعه گرسنگی و نیز تاثیر مخرب انفجار جمعیت به ویژه در آفریقا.
شماری زیادی از قحطیهای بزرگ قرن بیستم، که میلیونها قربانی بر جای گذاشتند، از تصمیم گیریهای سیاسی منشا گرفتند، از قطحی بزرگ اوکراین در سالهای ۱۹۳۰ میلادی گرفته تا قحطیهای چین دوران مائوتسه تونگ در سالهای «جهش بزرگ» و «انقلاب فرهنگی» و قحطیهای مخوف اتیوپی در دهههای پایانی قرن بیستم میلادی.
امروزه نیز فساد و عدم صلاحیت رهبران در شماری از کشورهای فقیر جهان و مخالفت آنها با هرگونه اصلاحات عمیق اقتصادی، همراه با کشمکشهای بومیو سیاسی در همان کشورها، یکی از ریشههای اصلی گرسنگی در جهان است. زیمبابوه، که زمانی انبار غله آفریقا بود، به دلیل ابتکارهای مرگبار باند موگابه رئیس جمهوری این کشور به دیار گرسنگان بدل شده است.
این گونه مسایل معمولا در بررسیها و نشستهای سازمان خواربار و کشاورزی جهانی، مطرح نمیشوند و یا در طرح آنها نهایت احتیاط به کار برده میشود تا دیکتاتورهای جهان سوم، عاملان اصلی گرسنگی در جهان، رنجیده خاطر نشوند.
یکی دیگر از عواملی که از سوی سازمان خواربار و کشاورزی جهانی به اندازه کافی مورد توجه قرار نمیگیرد، افزایش عنان گسیخته جمعیت در بعضی از فقیرترین مناطق جهان است که طبعا در دامن زدن به گرسنگی نقش اساسی دارد.
البته رشد جمعیت در بسیاری از مناطق جهان کم و بیش مهار شده و این یک پیروزی بزرگ برای جامعه انسانی است. آمریکای لاتین، بخش بزرگی از آسیا و به ویژه چین، و نیز شماری از کشورهای خاور میانه، قفقاز، آسیای میانه، از لحاظ رشد جمعیت، به تحولی که مناطق پیشرفته جهان در عرصه جمعیتی از سر گذراندند، نزدیک میشوند. در عوض شماری از فقیر ترین کشورهای جهان، به ویژه در آفریقا، همچنان با انفجار جمعیت دست به گریباناند.
در آستانه گشایش نشست عالی امنیت غذایی در پایتخت ایتالیا، یک سازمان مستقل مستقر در واشینگتن به نام «دفتر مطالعات مرجع جمعیتی» در گزارشی نوشت که جمعیت قاره آفریقا در سال جاری میلادی مرز یک میلیارد نفر را پشت سر میگذارد و با آهنگ کنونی، در سال ۲۰۵۰ میلادی به دو میلیارد نفر خواهد رسید. این خبر در شماره یکشنبه ۱۵ نوامبر با عنوان درشت در صفحه نخست روزنامه فرانسوی «لوموند» انتشار یافت.
تحول جمعیتی قاره سیاه را، آنگونه که در گزارش سازمان مستقل آمریکایی ارزیابی شده، میتوان چنین خلاصه کرد: در سال ۱۹۵۰ میلادی، از هر ده نفر جمعیت کره زمین، یک نفر در آفریقا میزیست. امروز از از هر شش نفر یک نفر آفریقایی است و در سال ۲۰۵۰ میلادی، که جمعیت آفریقا به دو میلیارد نفر خواهد رسید، از هر پنج نفر یک نفر به قاره سیاه تعلق خواهد داشت.
البته بعضی از مناطق قاره آفریقا نیز از کاهش رشد جمعیت در امان نماندهاند، به ویژه در شمال آن و یا در کشورهایی چون کنیا و سنگال. ولی در مجموع رشد جمعیتی این قاره همچنان سریع است و متوسط زاد و ولد در آن به ۴ و ۶ دهم فرزند برای هر زن میرسد، حال آنکه میانگین زاد و ولد برای هر زن در سطح جهانی دو و نیم فرزند است.
تنها در کشور آفریقایی نیجریه، شمار زاد و ولد در سال از کل زاد و ولد در بیست و هفت کشور عضو اتحادیه اروپا بیشتر است. سیر کردن این موج عظیم انسانی، حتی با سرمایهگذاری بیشتر در بخش کشاورزی، به دشواری امکان پذیر است.
ساده اندیشی خواهد بود اگر ابعاد فاجعه آمیز گرسنگی در جهان را تنها به پدیده افزایش جمعیت در جهان نسبت دهیم. اما تاثیر این پدیده را، در کنار عوامل سیاسی، نباید نادیده گرفت.
امنیت غذایی
در تعریف مفهوم امنیت غذایی، که در قلب پیکار برای رویارویی با گرسنگی جای دارد، میتوان بر چهار ملاک عمده تکیه کرد:
- موجود بودن مواد غذایی (از راه تولید داخلی، توان وارداتی و ظرفیت ذخیره این مواد)؛
- توان دستیابی مردم به مواد غذایی، به این معنا که از قدرت خرید لازم برخوردار باشند و بتوانند با استفاده از ساختارهای زیر بنایی، به ویژه راهها و امکانات جابهجایی، به این مواد دسترسی داشته باشند؛
- شرایط سیاسی و نیز طبیعی، برای دستیابی به مواد غذایی فراهم باشد؛
- مواد غذایی در شرایط مساعد بهداشتی در اختیار نیازمندان قرار گیرد.
هدف سازمان خواربار و کشاورزی جهانی از برگزاری نشست عالی رم درباره امنیت غذایی، بسیج افکار عمومی برای مقابله با آفت گرسنگی است که، بر اساس ارزیابی همان نهاد، شمار گرفتاران آن در سال جاری میلادی مرز یک میلیارد نفر را پشت سر میگذارد. بیش از سی کشور جهان، در حال حاضر، با بحران غذایی دست به گریباناند.
از دیدگاه سازمان خواربار و کشاورزی جهانی، که یکی از مهم ترین نهادهای تخصصی ملل متحد به شمار میرود، کمبود سرمایه گذاری در عرصه کشاورزی طی بیست سال گذشته عامل عمده نا امنی موجود در عرصه غذایی است. راه حل اصلی، به گفته همان سازمان، بسیج سرمایههای دولتی و خصوصی در خدمت پیشبرد تولید کشاورزی، ایجاد زیر بناهای کافی در روستاها و بالا بردن قابلیت تولید روستاییان به ویژه در کشورهای بسیار فقیر جهان است.
از سوی دیگر، به گفته سازمان خواربار و کشاورزی جهانی، نظام حکمرانی امنیت غذایی در سطوح ملی و بینالمللی باید از انسجام و کار آمدی بیشتری برخوردار باشد. همچنین قدرتهای پیشرفته به ویژه آمریکا و اروپا باید از اعطای کمک و یارانه به کشاورزان خود دست بردارند تا کشورهای در حال توسعه بتوانند در یک بازار جهانی سالم کشاورزی خود را توسعه داده و در شرایطی عادلانه، با کشاورزان مناطق ثروتمند رقابت کنند.
دلایلی که سازمان خواربار و کشاورزی جهانی در مورد ابعاد عظیم پدیده گرسنگی بر میشمارد، و راهحلهایی که برای مقابله با این آفت پیشنهاد میکند، البته قابل توجهاند. با این همه این سازمان، همچون بسیاری دیگر از نهادهای بین المللی عضو خانواده ملل متحد، یک سلسله مسایل بنیادی را به دلایل دیپلماتیک به سکوت برگزار میکند تا حساسیت شماری از کشورها بر انگیخته نشود.
محافظهکاری
در واقع سازمان خوار بار و کشاورزی جهانی، به سبک و سیاق نهادهای ملل متحد، از خود محافظه کاری نشان میدهد و برخی مسایل را «تابو» تلقی میکند، از جمله نقش عوامل سیاسی در بقا و توسعه گرسنگی و نیز تاثیر مخرب انفجار جمعیت به ویژه در آفریقا.
شماری زیادی از قحطیهای بزرگ قرن بیستم، که میلیونها قربانی بر جای گذاشتند، از تصمیم گیریهای سیاسی منشا گرفتند، از قطحی بزرگ اوکراین در سالهای ۱۹۳۰ میلادی گرفته تا قحطیهای چین دوران مائوتسه تونگ در سالهای «جهش بزرگ» و «انقلاب فرهنگی» و قحطیهای مخوف اتیوپی در دهههای پایانی قرن بیستم میلادی.
شماری زیادی از قحطیهای بزرگ قرن بیستم، که میلیونها قربانی بر جای گذاشتند، از تصمیم گیریهای سیاسی منشا گرفتند، از قطحی بزرگ اوکراین در سالهای ۱۹۳۰ میلادی گرفته تا قحطیهای چین دوران مائوتسه تونگ در سالهای «جهش بزرگ» و «انقلاب فرهنگی» و قحطیهای مخوف اتیوپی در دهههای پایانی قرن بیستم میلادی.
این گونه مسایل معمولا در بررسیها و نشستهای سازمان خواربار و کشاورزی جهانی، مطرح نمیشوند و یا در طرح آنها نهایت احتیاط به کار برده میشود تا دیکتاتورهای جهان سوم، عاملان اصلی گرسنگی در جهان، رنجیده خاطر نشوند.
یکی دیگر از عواملی که از سوی سازمان خواربار و کشاورزی جهانی به اندازه کافی مورد توجه قرار نمیگیرد، افزایش عنان گسیخته جمعیت در بعضی از فقیرترین مناطق جهان است که طبعا در دامن زدن به گرسنگی نقش اساسی دارد.
البته رشد جمعیت در بسیاری از مناطق جهان کم و بیش مهار شده و این یک پیروزی بزرگ برای جامعه انسانی است. آمریکای لاتین، بخش بزرگی از آسیا و به ویژه چین، و نیز شماری از کشورهای خاور میانه، قفقاز، آسیای میانه، از لحاظ رشد جمعیت، به تحولی که مناطق پیشرفته جهان در عرصه جمعیتی از سر گذراندند، نزدیک میشوند. در عوض شماری از فقیر ترین کشورهای جهان، به ویژه در آفریقا، همچنان با انفجار جمعیت دست به گریباناند.
در آستانه گشایش نشست عالی امنیت غذایی در پایتخت ایتالیا، یک سازمان مستقل مستقر در واشینگتن به نام «دفتر مطالعات مرجع جمعیتی» در گزارشی نوشت که جمعیت قاره آفریقا در سال جاری میلادی مرز یک میلیارد نفر را پشت سر میگذارد و با آهنگ کنونی، در سال ۲۰۵۰ میلادی به دو میلیارد نفر خواهد رسید. این خبر در شماره یکشنبه ۱۵ نوامبر با عنوان درشت در صفحه نخست روزنامه فرانسوی «لوموند» انتشار یافت.
فساد و عدم صلاحیت رهبران در شماری از کشورهای فقیر جهان و مخالفت آنها با هرگونه اصلاحات عمیق اقتصادی، همراه با کشمکشهای بومی و سیاسی در همان کشورها، یکی از ریشههای اصلی گرسنگی در جهان است. زیمبابوه، که زمانی انبار غله آفریقا بود، به دلیل ابتکارهای مرگبار باند موگابه رئیس جمهوری این کشور به دیار گرسنگان بدل شده است.
البته بعضی از مناطق قاره آفریقا نیز از کاهش رشد جمعیت در امان نماندهاند، به ویژه در شمال آن و یا در کشورهایی چون کنیا و سنگال. ولی در مجموع رشد جمعیتی این قاره همچنان سریع است و متوسط زاد و ولد در آن به ۴ و ۶ دهم فرزند برای هر زن میرسد، حال آنکه میانگین زاد و ولد برای هر زن در سطح جهانی دو و نیم فرزند است.
تنها در کشور آفریقایی نیجریه، شمار زاد و ولد در سال از کل زاد و ولد در بیست و هفت کشور عضو اتحادیه اروپا بیشتر است. سیر کردن این موج عظیم انسانی، حتی با سرمایهگذاری بیشتر در بخش کشاورزی، به دشواری امکان پذیر است.
ساده اندیشی خواهد بود اگر ابعاد فاجعه آمیز گرسنگی در جهان را تنها به پدیده افزایش جمعیت در جهان نسبت دهیم. اما تاثیر این پدیده را، در کنار عوامل سیاسی، نباید نادیده گرفت.