تنش‌زایی و گروگانگیری؛ سیاست‌های نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران

اشغال سفارت آمریکا در تهران آغازی بر پایان روابط ایران و آمریکا بود. پس از آن روابط ایران به بسیاری دیگر از کشورهای غربی رو به سردی نهاد.

از امور دیگری که در ایران عنوان محرمانه گرفته و به مردم عرضه نمی‌شود سیاست‌های واقعی نظامی و امنیتی است. گروهی از فرماندهان سپاه که خود را بدون کسب شایستگی‌های لازم استراتژیست می‌دانند در این موضوعات کار کرده و آنها را برای عرضه به مقامات بالاتر تنظیم می‌نمایند اما ماحصل کار خود را حتی پس از گذشت زمان به گستره عمومی عرضه نمی‌کنند. آنچه آنها در رسانه‌ها عرضه می‌کنند اصول ایدئولوژیک مقابله با دشمن است و نه سیاست دفاعی و نظامی. سیاست‌های نظامی و امنیتی رژیم را همانند دیگر سیاست‌های آن تنها از رگه‌های متداومی که در رفتارها بروز یافته می‌توان کشف کرد.

شیطانی معرفی کردن رقبا

شیطانی معرفی کردن مخالفان و رقبای سیاسی در داخل و خارج کشور ریشه در خود-حق-پنداری هیئت حاکمه در تهران دارد. این سیاست سنگ بزرگی پیش پای حکومت برای مذاکرات لازم با دیگر کشورها می‌گذارد. مانع بزرگ بر گرفتن دیپلماسی به عنوان یکی از ابزارهای سیاست خارجی و درگیر شدن با پیمان‌های امنیتی همین شیطانی معرفی کردن رقیب است. شیطانی معرفی کردن طرف مقابل ممکن است در مقاطعی به بسیج توده ای یاری کند اما راه را برای تصمیم گیری‌های عقلانی و مصالحه و تنش زدایی می‌بندد. معرفی غرب به عنوان دشمن مردم ایران یک دیدگاه پیشینی است و مبنای تجربی ندارد. جهان امروز جهان رقابت و تعامل است و تنها توطئه باوران همه‌را علیه خود تلقی می‌کنند.

کسب و تولید سلاح‌های کشتار جمعی به جای تقویت زیر ساخت‌های دفاع ملی و غیر نظامی

در کشوری که هشت سال در زیر بمباران و موشک زندگی کرده است پس از پایان جنگ حتی یک پناهگاه ساخته نشده است. فرماندهان نظامی بالاخص پاسداران صرفا به تولید و کسب سلاح‌های میکربی، شیمیایی و اتمی، پر کردن زرادخانه‌های موشکی و جنگ الکترونیک می‌اندیشند. حتی در حوزه سلاح‌های دو منظوره مثل هواپیماهای جنگی که هم ظرفیت تهاجمی کشور را بالا می‌برند و هم ظرفیت بازدارندگی دارند کار چندانی انجام نشده است. نیروی هوایی ایران قدرت رقابت با نیروی هوایی کشورها همسایه را دارا نیست.

سلاح اتمی و موشک‌های میان برد و دوربرد همه ذهن این فرماندهان و فرماندهان بالاتر آنها در ستاد نیروهای مسلح و دستگاه رهبری را اشغال کرده است. این فرماندهان می‌پندارند که با دست یابی به سلاح اتمی و موشک‌های دوربرد دیگر کشورها و حتی ابر قدرت‌ها جرات حمله به انها را پیدا نخواهند کرد. توجه به پروژه اتمی تا آن حد برای حاکمیت اهمیت دارد که بودجه پیشنهادی سازمان انرژی اتمی برای سال ۸۹ حدود ۳۷۷ میلیارد تومان است که از بودجه ۲۷۲ میلیارد تومانی وزارت صنایع و معادن هم بیشتر است. (آفتاب، ۱۰ بهمن ۱۳۸۸)

از نگاه استراتژیست‌های نظامی دستگاه ولایت فقیه، بهترین دفاع، حمله است. از همین جهت هیچ گونه سرمایه گذاری روی دفاع غیر نظامی انجام نمی‌شود. عباراتی مثل «ارتقاء توانمندی‌های دفاعی و قدرت بازدارندگی به منظور دفاع از حاكمیت، تمامیت ارضی، منافع و امنیت ملی» و «اهتمام به حضور نیروهای مردمی در امنیت و دفاع از كشور» تنها برای نمایش مردمی بودن حکومت در مجموعه سیاست‌های کلی نظام ذکر شده‌اند.

سازمان بسیج که کارکرد اصلی آن باید آموزش نظامی و دفاع ملی به شهروندان باشد تنها در خدمت سرکوب شهروندان قرار گرفته است. اکثریت مردم ایران به عنوان نیروهای غیر خودی به پایگاه‌های بسیج راهی ندارند. امروز اگر جنگی علیه ایران آغاز شود یا ایران جنگی را آغاز کند مردم هیچ روشی غیر از آنچه غریزه به آنها دیکته کند، برای دفاع از خود و دوام آوردن در شرایط حمله نمی‌شناسند.

دخالت نظامیان در سیاست

دخالت سپاه در سیاست داخلی و خارجی کشور که با ماموریت آن در دفاع از انقلاب اسلامی توجیه می‌شود از آغاز در جمهوری اسلامی جریان داشته است. سازمان نهضت‌های آزادیبخش در دهه اول عمر جمهوری اسلامی تحت نظر سپاه فعالیت می‌کرد و نقش موثری در جهت دهی به سیاست خارجی بازی می‌کرد. سپاه قدس نیز که در زمان جنگ شکل گرفت یکی از نیروهای پنج گانه سپاه است دخالت مستقیم در تنظیم و اجرای سیاست خارجی ایران دارد. اعضای سپاه و بسیج در دهه‌های هفتاد و هشتاد به تدریج به ناظران و برگزار کنندگان انتخابات در کشور تبدیل شدند.

اما در دوران خمینی روحانیت و نیروهای سیاسی دست بالا را داشتند و سپاهیان خود را دنباله روی روحانیت معرفی می‌کردند اما در دوران خامنه ای این کفه به سمت فرماندهان سپاه سنگین تر شد. در این دوره خامنه‌ای به تدریج روحانیت سنتی و نیروهای عملگرا و چپ مذهبی را از صحنه سیاسی حذف کرد و خلا قدرت مرتبا با نیروهای نظامی و امنیتی پر شد.

سازمان بسیج که کارکرد اصلی آن باید آموزش نظامی و دفاع ملی به شهروندان باشد تنها در خدمت سرکوب شهروندان قرار گرفته است. اکثریت مردم ایران به عنوان نیروهای غیر خودی به پایگاه‌های بسیج راهی ندارند. امروز اگر جنگی علیه ایران آغاز شود یا ایران جنگی را آغاز کند مردم هیچ روشی غیر از آنچه غریزه به آنها دیکته کند، برای دفاع از خود و دوام آوردن در شرایط حمله نمی‌شناسند.
آیت‌الله خمینی رسما سپاهیان را از دخالت در رقابت‌های سیاسی باز می‌داشت اما آیت‌الله خامنه ای تلویحا آنها را به این میدان کشانده تا آنجا که سه دهه پس از تاسیس جمهوری اسلامی، ابتکار عمل در دست نیروهای نظامی و امنیتی است تا روحانیت و نیروهای سیاسی.

تنش زایی

در هر نقطه ای از منطقه خاورمیانه تنشی وجود دارد رد پای حکومت جمهوری اسلامی نیز دیده می‌شود: عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و اخیرا یمن. این حضور که با توجیه دفاع از مسلمانان (البته هم پیمان و البته خارج از مرزهای روسیه و چین و هند) انجام می‌گیرد صرفا در جهت مشغول کردن غربی‌ها و کاهش تهدیدات مفروض آنها برای بقای نظام است. این حضور هیچ گاه براساس هزینه‌ها و منافع ملی مورد ارزیابی واقع نشده و مصلحت ملی عنصر اصلی تصمیم گیری در آن مورد نبوده است.

عباراتی مثل «مقابله با افزون خواهی و اقدام متجاوزانه در روابط خارجی»، «حمایت از مسلمانان و ملتهای مظلوم و مستضعف» و «تلاش برای رهایی منطقه از حضور نظامی بیگانگان» در مجموعه سیاست‌های کلی برنامه پنجم توسعه (بخش سیاست‌های امنیتی و دفاعی) همواره دست مایه حضور ئر مناطق بحرانی و تنش زایی واقع شده‌اند.

تداوم دوگانگی ساختاری

وظایف و ماموریت‌های قانونی ارتش و سپاه در بسیاری از موارد با هم تداخل دارند. اما رژیم برای در دست داشتن ابزار قدرتمند سرکوب در داخل کشور و استفاده از نظامیان در رقابت‌های سیاسی همواره به تقویت سپاه در مقابل ارتش پرداخته و ارتش را صرفا به مرزهای کشور گسیل داشته است. دولت نظامی‌گرای احمدی نژاد مرتبا به افزایش بودجه سپاه اقدام کرده است. بر اساس بندهایی از بودجه ۱۳۸۹ که توسط دولت به مجلس تقدیم شده است بودجه پیشنهادی سپاه از ۴ هزار و ۸۵۰ میلیارد تومان در سال ۱۳۸۸ با ۲۰ درصد افزایش معادل ۹۷۵ میلیارد تومان به ۵ هزار و ۸۲۵ میلیارد تومان در سال ۸۹ افزایش یافته است. این در حالی است که بودجه ارتش از ۱۸۰۰ میلیارد تومان به ۲ هزار و ۲۱۳ میلیارد تومان افزایش یافته است. (آفتاب، ۱۰ بهمن ۱۳۸۸) بدین ترتیب بودجه رسمی سپاه (جدا از تملک بسیاری از بخش‌های اقتصادی کشور) تقریبا سه برابر ارتش است. بر اساس این بودجه، مجموع بودجه نهادهای نظامی از ۱۱ هزار و ۲۵۰ میلیارد تومان در سال ۱۳۸۸به ۱۴ هزار و ۷۵۳ میلیارد تومان در سال ۱۳۸۹ افزایش یافته است.

گروگانگیری

گروگانگیری به عنوان یک سیاست از اشغال سفارت آمریکا در تهران آغاز می‌شود اما پس از آن نیز در لبنان، عراق و داخل کشور دنبال شده است. نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی تنها روش معامله با غربیان را گروگانگیری شهروندان آنها می‌دانند. به عنوان مثال اگر نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بواسطه عملیات تروریستی یا قاچاق اسلحه و تسلیحات نظامی و اتمی در کشورهای غربی محاکمه و زندانی شده باشند، شهروندان آنها در ایران به اتهاماتی واهی مثل حضور در تظاهرات ضد دولتی ربوده شده و وجه المعامله قرار داده می‌شوند. نیروهای امنیتی ایران در دزدی‌ شهروندان غربی در کشورهای دیگر نقش کلیدی ایفا کرده‌اند تا هم پیمانان عرب آنها در منطقه از سوی کشورهای غربی آزاد شوند.