در شبهای اخیر مناظرههای تلویزیونی علی مطهری – نماینده اصولگرای مجلس- مصطفی کواکبیان، نماینده جناح اقلیت و جواد اطاعت، نماینده دور ششم مجلس شورای اسلامی با چهرههای اصولگرا به صورت زنده پخش شد و به این افراد اجازه داده شد تا با رعایت خطوط قرمز، نظراتشان را به صراحت بیان کنند.
صراحت لهجه و بیان نکات خاصی مربوط به ناآرامیهای اخیر از تلویزیون جمهوری اسلامی، از دید برخی از کارشناسان رسانهها کمسابقه است.
جواد اطاعت در مناظره تلویزیونی با محمد زاکانی ، از حامیان محمود احمدی نژاد، گفت که کاملا مخالف وضعیت موجود است و موضعش با بقیه کسانی که در این برنامه در مورد مشکلات بعد از انتخابات در ایران صحبت کردهاند، کاملا متفاوت است.
جواد اطاعت در این مناظره گفته است: «واقعا وقتی ما همه مقدسات را مصادره میکنیم ملت چه کار باید بکند؟ انتقاداتش را چه جور ابراز کند؟ مخالفتش را چه جور ابراز کند؟ برخی دوستان حاضر نیستند که بیایند در صدا و سیما. من هم با اکراه آمدم.»
جواد اطاعت گفت که مسئولان با متهم کردن چهرههای اصلاح طلب به قصد انجام انقلاب مخملین، ناخواسته میپذیرند که کارد به استخوان مردم رسیده و میخواهند حکومت استبدادی را با انقلاب براندازند.
میر حسین موسوی و مهدی کروبی بارها خواستار حضور در برنامههای تلویزیونی برای پاسخگویی به اتهامات و بیان نظراتشان شدهاند اما بعد از انتخابات اخیر ریاست جمهوری هنوز هیچ کدام از این چهرههای معترض به تلویزیون ایران دعوت نشدهاند.
برخی معتقدند که ظاهرا صدا و سیما در مقابل انتقادها قصد دارد ثابت کند در پخش نظرات، بی طرف است. در حالی که به گفته برخی از طرفداران جنبش سبز، پیش از این جهت گیری صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مورد نامزدهای معترض ریاست جمهوری واضح بوده است.
اما آیا این نوع مصاحبههای بی سابقه و انعکاس نظرات مخالف و اجازه دادن به برخی اعضا شناخته شده ی گروه مخالف برای بیان انتقادات معترضان به انتخابات، نشانهای از تغییر سیاست حکومت و گامی برای حل اختلافات و نا آرامیهای اخیر است؟
ایرج گرگین، روزنامهنگار باسابقه ایرانی، از مدیران پیشین تلویزیون ایران معتقد است که مناظره اخیر آقایان اطاعت و زاکانی بدون هماهنگی پشت صحنه، در مقابل دوربین شکل نگرفته است.
آقای گرگین میگوید: «من پخش این برنامه را گامی میدانم در جهت نزدیک کردن آن بخش از جنبش سبز و حرکت مخالفان دولت به نظام. در حقیقت در کنار زندانی کردن تعدادی از هواداران موسوی و کروبی شاید بخواهند اشتباهی را که در مورد نشنیدن صدای مخالفان در هنگام انتخابات و بلافاصله پس از آن ، مرتکب شدند به نحوی جبران کنند.
البته به نظر من این به شرطی است که گروه افراطی فعال در دستگاه حکومت مثل روزنامه کیهان، همین قدر را هم زیاد نشمرد.
به اعتقاد من بخش مهمی از نظام، ادامه اختلاف دو جناح را برای نظام جمهوری اسلامی به طور کلی خطرناک یافته است و تلاششان جدا کردن مخالفان به اصطلاح سکولار و اساسا مخالفان دینی از صفحه کسانی است که انقلاب دینی و قانون اساسی را قبول دارند و با سیاستهای کنونی دولت و رهبری مخالفند.»
بخشی از طرح راهکار خروج از بحران پیش از این از طرف کسانی که آنها را سران جنبش سبز مینامند، ایجاد فضایی بازتر برای انتقاد بوده است.
علی افشاری، فعال سیاسی معتقد است برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس هشتم که احتمالا منتقد به وضعیت فعلی هم هستند، خطرات پیش رو برای نظام سیاسی را پر رنگ دیدهاند.
علی افشاری به رادیو فردا میگوید: «آنها میدانند اگر همین جریانات تندرو بتوانند با استفاده از قوه قهریه و زور و سرکوب، این حرکت را متوقف کنند و به شکل کامل حکومت را در دست بگیرند آن وقت نیروهای بعدی خواهند بود که زیر تیغ قرار خواهند گرفت. میخواهند فضا را به سمتی ببرند که در همین کشاکش طرفین، اینها به عنوان نیروی سوم، خودشان را تثبیت کنند.»
اما علی کشتگر، فعال سیاسی مقیم پاریس، معتقد است این نوع مناظرهها نتیجه «شکست روش سرکوب و خشونت بی رویه» علیه مخالفان است؛ «هفت ماه خونریزی در خیابانها، زندان و شکنجه و بی رحمانه ترین سرکوب ملتی که میپرسد 'رای من کجاست؟' با شکست روبهرو شده است. پس از این شکست طبیعتا سران جمهوری اسلامی وبه خصوص خود آقای خامنه ای به این نتیجه رسیده که در ادامه این خشونتها و خونریزیها، این خود اوست که سقوط میکند و نظام است که همراه او فرو میپاشد.»
آقای گرگین معتقد است یکی از دلایل پخش چنین برنامههایی میتواند مقابله با شنیده شدن بیشتر صدای مخالفان با دولت باشد.
او میگوید «به این نتیجه رسیدهاند که نگفتن و بستن مطبوعات و غیره و ندادن آزادی بیان، نتیجه ای نخواهد داشت جز اینکه صدای «دیگر» شنیده شود.
من این تغییر سیاست را اساسی نمیبینم. ولی به نظرم اگر این چنین بحثها و تغییر نظرهای مختلفی به آزادی از تلویزیون ادامه پیدا کند، میشود انتظار داشت از یک سو سطح توقعات مردم و مخالفان به تدریج بالاتر برود ولی از سوی دیگر نظام بتواند با این اقدام در مقابل خودش سپری قرار بدهد که از آسیب حملات مخالفان در امان بماند.
احتمال دیگر این است که دولت از یک سو طناب را شل کند و از سوی دیگر دستگاه قضایی و امنیتی هم کار خودش را بکند و در این میان چند نفری را هم اعدام کنند و در زندانها همچنان بسته باقی بماند.»
برخی دیگر معتقدند که هدف از باز کردن عرصه تلویزیون به روی مخالفان و منتقدان دولت نمیتواند بی ارتباط با آرام کردن فضا برای گذشتن از روز ۲۲ بهمن ماه – سالروز پیروزی انقلاب ۵۷ – باشد که گروهی از معترضان از همینک تلاش دارند در آن راهپیمایی موازی با راهپیمایی دولتی تدارک ببینند.
صراحت لهجه و بیان نکات خاصی مربوط به ناآرامیهای اخیر از تلویزیون جمهوری اسلامی، از دید برخی از کارشناسان رسانهها کمسابقه است.
جواد اطاعت در مناظره تلویزیونی با محمد زاکانی ، از حامیان محمود احمدی نژاد، گفت که کاملا مخالف وضعیت موجود است و موضعش با بقیه کسانی که در این برنامه در مورد مشکلات بعد از انتخابات در ایران صحبت کردهاند، کاملا متفاوت است.
جواد اطاعت در این مناظره گفته است: «واقعا وقتی ما همه مقدسات را مصادره میکنیم ملت چه کار باید بکند؟ انتقاداتش را چه جور ابراز کند؟ مخالفتش را چه جور ابراز کند؟ برخی دوستان حاضر نیستند که بیایند در صدا و سیما. من هم با اکراه آمدم.»
جواد اطاعت گفت که مسئولان با متهم کردن چهرههای اصلاح طلب به قصد انجام انقلاب مخملین، ناخواسته میپذیرند که کارد به استخوان مردم رسیده و میخواهند حکومت استبدادی را با انقلاب براندازند.
هفت ماه خونریزی در خیابانها، زندان و شکنجه و بی رحمانه ترین سرکوب ملتی که میپرسد 'رای من کجاست؟' با شکست روبهرو شده است. پس از این شکست طبیعتا سران جمهوری اسلامی وبه خصوص خود آقای خامنه ای به این نتیجه رسیده که در ادامه این خشونتها و خونریزیها، این خود اوست که سقوط میکند و نظام است که همراه او فرو میپاشد.
علی کشتگر
برخی معتقدند که ظاهرا صدا و سیما در مقابل انتقادها قصد دارد ثابت کند در پخش نظرات، بی طرف است. در حالی که به گفته برخی از طرفداران جنبش سبز، پیش از این جهت گیری صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مورد نامزدهای معترض ریاست جمهوری واضح بوده است.
اما آیا این نوع مصاحبههای بی سابقه و انعکاس نظرات مخالف و اجازه دادن به برخی اعضا شناخته شده ی گروه مخالف برای بیان انتقادات معترضان به انتخابات، نشانهای از تغییر سیاست حکومت و گامی برای حل اختلافات و نا آرامیهای اخیر است؟
ایرج گرگین، روزنامهنگار باسابقه ایرانی، از مدیران پیشین تلویزیون ایران معتقد است که مناظره اخیر آقایان اطاعت و زاکانی بدون هماهنگی پشت صحنه، در مقابل دوربین شکل نگرفته است.
آقای گرگین میگوید: «من پخش این برنامه را گامی میدانم در جهت نزدیک کردن آن بخش از جنبش سبز و حرکت مخالفان دولت به نظام. در حقیقت در کنار زندانی کردن تعدادی از هواداران موسوی و کروبی شاید بخواهند اشتباهی را که در مورد نشنیدن صدای مخالفان در هنگام انتخابات و بلافاصله پس از آن ، مرتکب شدند به نحوی جبران کنند.
البته به نظر من این به شرطی است که گروه افراطی فعال در دستگاه حکومت مثل روزنامه کیهان، همین قدر را هم زیاد نشمرد.
به اعتقاد من بخش مهمی از نظام، ادامه اختلاف دو جناح را برای نظام جمهوری اسلامی به طور کلی خطرناک یافته است و تلاششان جدا کردن مخالفان به اصطلاح سکولار و اساسا مخالفان دینی از صفحه کسانی است که انقلاب دینی و قانون اساسی را قبول دارند و با سیاستهای کنونی دولت و رهبری مخالفند.»
بخش مهمی از نظام، ادامه اختلاف دو جناح را برای نظام جمهوری اسلامی به طور کلی خطرناک یافته است و تلاششان جدا کردن مخالفان به اصطلاح سکولار و اساسا مخالفان دینی از صفحه کسانی است که انقلاب دینی و قانون اساسی را قبول دارند و با سیاستهای کنونی دولت و رهبری مخالفند.
ایرج گرگین
علی افشاری، فعال سیاسی معتقد است برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس هشتم که احتمالا منتقد به وضعیت فعلی هم هستند، خطرات پیش رو برای نظام سیاسی را پر رنگ دیدهاند.
علی افشاری به رادیو فردا میگوید: «آنها میدانند اگر همین جریانات تندرو بتوانند با استفاده از قوه قهریه و زور و سرکوب، این حرکت را متوقف کنند و به شکل کامل حکومت را در دست بگیرند آن وقت نیروهای بعدی خواهند بود که زیر تیغ قرار خواهند گرفت. میخواهند فضا را به سمتی ببرند که در همین کشاکش طرفین، اینها به عنوان نیروی سوم، خودشان را تثبیت کنند.»
اما علی کشتگر، فعال سیاسی مقیم پاریس، معتقد است این نوع مناظرهها نتیجه «شکست روش سرکوب و خشونت بی رویه» علیه مخالفان است؛ «هفت ماه خونریزی در خیابانها، زندان و شکنجه و بی رحمانه ترین سرکوب ملتی که میپرسد 'رای من کجاست؟' با شکست روبهرو شده است. پس از این شکست طبیعتا سران جمهوری اسلامی وبه خصوص خود آقای خامنه ای به این نتیجه رسیده که در ادامه این خشونتها و خونریزیها، این خود اوست که سقوط میکند و نظام است که همراه او فرو میپاشد.»
آقای گرگین معتقد است یکی از دلایل پخش چنین برنامههایی میتواند مقابله با شنیده شدن بیشتر صدای مخالفان با دولت باشد.
او میگوید «به این نتیجه رسیدهاند که نگفتن و بستن مطبوعات و غیره و ندادن آزادی بیان، نتیجه ای نخواهد داشت جز اینکه صدای «دیگر» شنیده شود.
من این تغییر سیاست را اساسی نمیبینم. ولی به نظرم اگر این چنین بحثها و تغییر نظرهای مختلفی به آزادی از تلویزیون ادامه پیدا کند، میشود انتظار داشت از یک سو سطح توقعات مردم و مخالفان به تدریج بالاتر برود ولی از سوی دیگر نظام بتواند با این اقدام در مقابل خودش سپری قرار بدهد که از آسیب حملات مخالفان در امان بماند.
احتمال دیگر این است که دولت از یک سو طناب را شل کند و از سوی دیگر دستگاه قضایی و امنیتی هم کار خودش را بکند و در این میان چند نفری را هم اعدام کنند و در زندانها همچنان بسته باقی بماند.»
برخی دیگر معتقدند که هدف از باز کردن عرصه تلویزیون به روی مخالفان و منتقدان دولت نمیتواند بی ارتباط با آرام کردن فضا برای گذشتن از روز ۲۲ بهمن ماه – سالروز پیروزی انقلاب ۵۷ – باشد که گروهی از معترضان از همینک تلاش دارند در آن راهپیمایی موازی با راهپیمایی دولتی تدارک ببینند.