تیرگی در روابط ایران و اعراب؛ گذشته، حال و انتظار برای آینده

منوچهر متکی، وزیر خارجه ایران و سعود الفیصل، همتای سعودیش در ریاض

منوچهر متکی در يک سفر از پيش اعلام نشده روز يکشنبه وارد رياض پايتخت عربستان شد.

اين سفر پس از انتقادهایی انجام شد که از جانب مقام‌های سعودی در مخالفت با سياست‌های ايران در روزهای گذشته ابراز می‌شد.

عربستان سعودی روز یک‌شنبه ۲۵ اسفند ماه به جمهوری اسلامی ایران «توصیه» کرد برای حمایت از آرمان‌های ملل عرب از کانال‌های دیپلماتیک اقدام کند و خود را به گفته سعود الفیصل، با اهداف و مواضع دولت های عرب هماهنگ کند.»

سعودالفیصل،‌ وزیر خارجه عربستان سعودی، پس از دیداری کوتاه با منوچهر متکی، همتای ایرانی خود، در نشستی خبری گفت: «ما در عین حال که قدردان حمایت‌های ایران از آرمان‌های عربی هستیم بر این عقیده‌ایم که ایران باید از طریق نهادهای عربی قانونی دست به عمل بزند.»

رابطه نزدیک ایران با دو گروه حزب‌الله لبنان و حماس فلسطین غالبا باعث تنش میان تهران و دولت‌های عربی بوده است که از متحدان ایالات متحده در منطقه به شمار می‌روند.

در گفت‌وگویی با حسن هاشمیان، کارشناس مسائل خاورمیانه در تهران، از او درباره هدف سفر آقای متکی به عربستان سعودی و تحولات و تنش‌های اخیر در روابط ایران و اعراب پرسیده‌ایم.

حسن هاشمیان:
اجلاس آينده سران عرب در دوحه برگزار می‌شود.

برطبق يک تقسيم‌بندی که کشورهای عرب "معتدل" را در يک دسته قرار می‌دهد و قطر، سوريه، ايران و برخی ديگر از کشورها را در دسته ديگر قرار می دهد، قطر به نوعی متحد ايران در منطقه محسوب می‌شود.

سفر منوچهر متکی به عربستان سعودی به اين منظور صورت می‌گيرد که به قطر کمک شود تا از يک سری موضع‌گيری‌های شديد بر ضد ايران جلوگيری کند، زيرا صحبت سعود الفيصل نشان دهنده ايجاد يک جبهه جديد بر ضد ايران است.

همچنين به خاطر مسئله بحرين و کشور مغرب، انتظار می‌رود در اجلاس آينده دوحه که در ۳۰ مارس برگزار می‌شود، موضع گيری بسيار شديدی عيله ايران انجام گيرد. اين سفر به منظور نرم کردن اين موضع‌گيری صورت می‌گيرد که به دولت قطر کمک کند تا بگويد دولت ايران در حال همکاری و کمک است و نبايستی عليه آن موضعی تند اتخاذ شود.

آقای هاشميان! دليل اين موضع‌گيری‌های تند عليه ايران در ميان مقام‌های جهان عرب چيست؟


به خاطر چند حادثه‌ای که طی ماه‌های گذشته اتفاق افتاد؛ مسئله اول جنگ غزه بود، مورد ديگر صحبت‌های آقای ناطق نوری در مورد بحرين بود و ديديم که چگونه جهان عرب در مورد اين مسئله موضع گرفت و مسئله بعدی هم کشور مغرب است. البته چند مورد ديگر نيز اضافه می‌شود که کشورهای عرب به شکل سنتی در قبال آن موضع‌گيری می کنند؛ از جمله جزاير سه گانه ايرانی.

اظهارات مقام‌های کشورهای عرب در مورد ايران، نشان دهنده تيرگی روابط ميان جهان عرب و ايران است. آيا اين تيرگی روابط تنها به دليل بعضی اظهارات مقام‌های جمهوری اسلامی است يا مسئله ای ريشه‌دارتر وجود دارد؟

« در دولت آقای خاتمی، روابط ما با عربستان در سطح بالايی بود. علاوه بر موافقت نامه‌های اقتصادی و سياسی، ما موافقت‌نامه‌های امنيتی نيز با عربستان داشتيم که همه اين‌ها در زمان آقای احمدی نژاد به حد پايين خود رسيد و اصلا دنبال نشد. »

حسن هاشمیان
من فکر می کنم استراتژی آقای احمدی نژاد و دولت او در تيرگی اين روابط بسيار موثر بود و آن را تشديد کرد.

در دولت آقای خاتمی، روابط ما با عربستان در سطح بالايی بود. علاوه بر موافقت نامه‌های اقتصادی و سياسی، ما موافقت‌نامه‌های امنيتی نيز با عربستان داشتيم که همه اين‌ها در زمان آقای احمدی نژاد به حد پايين خود رسيد و اصلا دنبال نشد. عربستان با اين که سعی می‌کرد رابطه خوبی با ايران داشته باشد، ولی لابی ضد ايرانی در داخل عربستان -به خصوص آقای بندر بن سلطان که در گذشته سفير عربستان در آمريکا بود و اکنون شورای عالی امنيت عربستان را اداره می‌کند- به شدت از تنش‌های به وجود آمده و شعارهای داده شده و مانورهای نظامی که در منطقه صورت می‌گرفت، بر ضد ايران استفاده می‌کرد.

سياست‌های آقای احمدی نژاد در مورد کشورهای عرب نتوانست مانند سابق عمل کند و تيرگی روابط را تشديد کرد. حالا منتظر هستند در ايران تغييری صورت گيرد و رئيس جمهور ديگری روی کار آيد، بلکه بتواند اين تيرگی را بهبود بخشد.

من معتقد هستم سفر آقای متکی که اخيرا و با عجله صورت گرفت، هيچ تاثيری در بهبود روابط نخواهد داشت و فقط ممکن است بر اجلاس آينده سران عرب در دوحه، به نوعی تاثير مثبت بگذارد.

تا چه حد می‌توان ديدگاه کشورهای جهان عرب را -که از جمله متحدان آمريکا محسوب می‌شوند- به برنامه هسته ای ايران، با دیدگاه آمريکا همسو دانست؟

من معتقد هستم ايران بايستی از غنی‌سازی دست بردارد و فرآيند عملياتی برنامه اتمی خود را شفاف کند.

ولی از آن طرف هم عرب‌ها نگرانی‌های خاص خود را دارند. آنها نمی‌خواهند ايران دارای يک برنامه تسليحاتی اتمی شود چون معتقد هستند توازن منطقه بر هم می خورد. ضمن اين که ايران در حال حاضر بر طبق چيزی که اين‌ها می‌گويند در لبنان، فلسطين، عراق و منطقه خليج فارس نفوذ دارد، بنابراين اگر ايران به اين سلاح دست يابد کل توازن منطقه به هم می‌ريزد.

نگرانی دوم مسئله ايمنی و سلامت برنامه اتمی ايران است که آن‌ها زياد به اين مسئله اطمينان ندارند و اگر انفجاری در اين زمينه رخ دهد آنها جزو اولين قربانی‌ها خواهند بود.

نگرانی سوم اين که برنامه‌هايی که به اين شکل مطرح می‌شود، کل منطقه را دچار رقابت بر سر اين موضوع خواهد کرد و کشورهای عربی نمی‌خواهند به اين شکل رقابت کنند.

درحقيقت قبل از اين که کشورهای عرب وارد مسايل ديگر شوند، نگرانی‌های اساسی برای آنها وجود دارد. چون اين نگرانی‌ها و فشارهای غرب هم زمان شده است، ما می‌گوييم اين‌ها همسو با غرب اين کار را می‌کنند.