نتیجه انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ اعلام شد. اما آنچه اعلام شد خلاف انتظار مخالفان دولت بود. به ویژه آنکه ترکیب آرا و عدد و رقم اعلام شده، شائبه غیرعادى بودن نتایج را تقویت مى کرد. این که در بیش از یک صد صندوق راى صد در صد آرا از آن محمود احمدى نژاد بود، و حتى ناظرین منصوب رقباى وى هم در این صندوق ها به نامزد خود راى ندادند و یا آنکه در بیش در ۶۰ شهرستان، آراى شمارش شده بیش از تعداد واجدین شرایط بود، شاید تنها نمونه هایى از غیرعادى بودن این نتایج محسوب شود.
بخشى از آنچه در روزهاى بعد در حوزه عمومى روى داد، ناشى از انتظاراتى بود که پیش از آن در ذهن افراد شکل گرفته بود. برخى با یادآورى خاطراتى که از دوم خرداد ۷۶ داشتند، انتظار آن را مى کشیدند که صرف مشارکت بیشتر راى دهندگان مى تواند نوعى تغییر را در روند امور ایجاد کند.
Your browser doesn’t support HTML5
هنجار سیاسى تا پیش از این سعى بر نمایاندن تصویرى از خود داشت که راى راى دهندگان به واقع مى تواند نوعى تغییر را در حاکمیت ایجاد کند.
به نظر مهرداد مشایخى، استاد دانشگاه جرج تاون در لایه زیرین این سطح از رویدادهاى سیاسى تقابلى بین دو دیدگاه در مورد انتخابات وجود داشت. بر اساس دیدگاه جامعه شناختى این صاحبنظر، اعتراض ها به نتایج انتخابات مرحله اى از یک روند هویت یابى است؛ «فرآیند تاریخى تکامل و رشدى از جامعه شهروندى ایران است که به دنبال یک نوع هویت مى گردد. یعنى آمادگى ابراز هویت و شکل دادن به یک هویت دارد. در این فرآیند، هویت یابى است که با موانع سیاسى و فرهنگى حاکم رو در رو مى شود و بیشتر از آن بخش هایى از جامعه شهروندى هستند، به خصوص طبقه متوسط و به خصوص روشنفکران، بخش دانشجو، زنان متجدد، بخش هاى متجدد و بیشتر انتگره شده در روابط و مناسبات جهانى که به این نقطه رسیده اند که مى خواهند به عنوان یک شهروند در روابط اجتماعى شرکت کنند. از آنجا که موانع حاکم بر جمهورى اسلامى از آنها بیعت مى خواهد و از آنها دعوت مى کند که صرفاً دنباله رو حکومت و فرمانبر باشند تا صاحب حق، به همین دلیل در بنیاد یک نوع تضادى وجود دارد بین جنبش براى حق و از سوى دیگر روابط و مناسباتى که بیعت و تکلیف را وظیفه مردم قرار مى دهد.»
از منظرى دیگر محتواى روابط و تنش هاى اجتماعى واجد شکل و صورتى بود که برخى از جمله رسول نفیسى، استاد جامعه شناس دانشگاه استرایر در ایالات متحده آن را بسیار بدیهى دانسته و معتقد است که تناقض موجود در آن براى همه قابل مشاهده بوده و نیاز به کنکاش چندانى ندارد.
رسول نفیسی میگوید: اگر فقط به عکس ها نگاه کنید و ریشه هاى این موضوع شناخته مى شود. نگاه کنید به عکس هایى از رهبران ایران و نگاه کنید به آنهایى که در خیابان ها هستند و ببینید که چقدر از این آقایانى که معمولاً روى زمین نشسته اند دور تا دور یک اتاقى و آقاى خامنه اى هم روى یک صندلى نشسته، واقعاً به این افرادى که در خیابان هستند، شباهت دارند؟
ماحصل این تضادها و تقابل ها همراه با تجربه چهارساله محمود احمدى نژاد فضا را به سمت اعتراض پیش برد. به گفته على هنرى، فعال سیاسى و پژوهشگر در زمینه جنبش هاى اجتماعى که خود در جریان مبارزات انتخاباتى فعال بود، نوعى خواست عمومى در بین راى دهندگان در اعتراض به وضع موجود وجود داشت.
وی می گوید: مشخصا ما تغییر مى خواستیم و روشى را براى اعتراض مان پیدا کرده بودیم و فکر مى کردیم با این راى دادن مى توانیم به شرایط موجود اعتراض کنیم.
ساعت ۲۲ روز جمعه ۲۲ خرداد راى گیرى به پایان رسید. ۱۳ تا ۱۴ ساعت پس از بسته شدن حوزه هاى راى گیرى بیانیه آیت الله على خامنه اى نشان داد که انتظار شکل گرفته براى تغییر از طریق راى گیرى امکان محقق شدن نخواهد داشت. رهبر جمهورى اسلامى در این پیام پیش از آنکه نتایج انتخابات بر اساس رویه رسمى سالها پیش از آن ابتدا توسط وزارت کشور اعلام شده و سپس پس از رسیدگى به شکایات توسط شوراى نگهبان رسماً اعلام شود، صراحتاً راى محمود احمدى نژاد را بیست و چهار میلیون اعلام کرد و گفت که رئیس جمهورى منتخب و محترم رئیس جمهور همه ملت ایران است و همه از جمله رقیبان دیروز باید یکپارچه از او حمایت و به او کمک کنند. وى در عین حال این حمایت و کمک به محمود احمدى نژاد را امتحانى الهى خواند که مى تواند رحمت خداوند را به همراه داشته باشد.
اما همه آنچه که گفته شد براى تبدیل شدن به اعتراض هاى علنى بعدى شاید نیاز به یک عامل تکمیلى دیگر هم داشت؛ یک روز پس از پیام رهبر جمهورى اسلامى محمود احمدى نژاد در میدان ولیعصر تهران جشن پیروزى گرفت و گفت: «در ایران، در انتخابات، چهل میلیون نفر خودشان بازیگر اصلى و تعیین کننده اصلى بودند. حالا چهار تا خس و خاشاک این گوشه ها یک کارى مى کنند. بدانید این رودخانه زلال ملت جایى براى خودنمایى آنها نخواهد گذاشت.»
به کار بردن چنین عباراتى که تحقیر آمیز تفسیر شد در کنار برآورده نشدن انتظارات اجتماعى که از نظام سیاسى وجود داشت و روحیه اعتراضى به وضع موجود، موجى را برانگیخت که شاید اصلى ترین شعارش این بود:
راى من کجاست؟
به گفته بنیامین صدر، روزنامه نگار این شعار بر اساس یک مشى مسالمت جویانه و در نتیجه ایستادگى نامزد اصلاح طلبان و اعتماد طرفدارانش به او انتخاب شد؛ «به عقیده من، مردم با درک ایستادگى مهندس موسوى و صداقت ایشان در گفتار و عمل حاضر شدند که بیایند و اعتراض خودشان را با این شعار کاملاً مسالمت آمیز و قانونى و در چارچوب هنجارهاى پذیرفته شده اصلاح طلبان انجام دهند.»
من فکر مى کنم که هنوز هم (رای من کجاست؟) موضوعیت دارد و به عنوان کلیدى ترین شعارى که آن روزها مطرح شد، همچنان نگرانى و اعتراضات مردم با توجه به آن شعار پابرجاست.
بنیامین صدر
تجلى اصلى موج معترضان به نتایج انتخابات و مخالفان دولت راه پیمایى ۲۵ خرداد بود. معترضان و مخالفان در شمارى که پیش از آن اگر نه بیسابقه که کم سابقه بود، به خیابان آمدند و آنچه را نتیجه واقعى راى خود مى خواندند، طلب کردند.
رسول نفیسى می گوید: جنبش مدنى ایران به طور مسالمت آمیز خواستار شرکت مدنى در همان انتخابات بسیار محدود ومهندسى شده اى بود که دولت ارائه کرده بود و حاضر بود با همان بسازد. خواست مظلومانه این که شخصى را که اینها از میان سه چهار نفر که دست چین ِ دست چین بودند، انتخاب کنند، خواست زیادى نبود. ولى دیدیم که چطور شد و خود دولت با خام دستى تمام این شعار را تبدیل کرد به شعار ضد رژیم.
راه هاى اعتراضى به وضع موجود در نظر على هنرى شکل هاى مختلفى به خود گرفت.
على هنرى در مورد این اشکال مختلف می گوید: راه هاى اعتراضى بر اساس آن هنجارى که وجود دارد، انتخاب مى شود. که آن زمان با توجه به انگیزه مشارکت اجتماعى بالا، جامعه به دنبال راه هاى اعتراضى متفاوت بود. که اولى انتخابات بود و بلافاصله وقتى توانستند راه پیمایى سکوت را شکل بدهند راه پیمایى سکوت شد. بعد از آن آن سرکوب به وجود آمد و بیشتر الله اکبرها شکل گرفت، شعار نویسى شکل گرفت، پول نویسى و همینطور اشکال مختلف.
به این ترتیب شعار «راى من کجاست؟» به زبان ها و از راه هاى گوناگون مطرح شد. اما پاسخى مناسب و درخور دریافت نکرد. حال شاید وقت طرح این پرسش باشد که آیا این شعار همچنان موضوعیت دارد یا نه؟
ما الان دیگر نمى دانیم که تمام این جوانانى که به طور یک صدا خواستار پیدا کردن راى خودشان بودند، الان چه مى خواهند. ولى آنچه مشخص است دیگر از این مرحله فراتر رفته اند. با همه احوال اگر جمهورى اسلامى در هر زمانى به نحوى به اینها گوش مى داد، مسئله به این وخامت امروز نمى رسید.
رسول نفیسی
بنیامین صدر معتقد است که این شعار همچنان مى تواند مطرح باشد و خواست مخالفان دولت را بیان کند؛ «من فکر مى کنم که هنوز هم موضوعیت دارد و به عنوان کلیدى ترین شعارى که آن روزها مطرح شد، همچنان نگرانى و اعتراضات مردم با توجه به آن شعار پابرجاست. هرچند اتفاقات بسیار تلخى افتاد که به گمان من شاید این شعار را کمرنگ تر کرد و در سایه برد. اما هنوز هم آن شعار کلیدى ترین شعار ممکن است و تا زمانى که دولت فعلى مستقر است و به کار خود ادامه مى دهد، این شعار مى تواند شعار کلیدى و سازنده باشد.»
از سوى دیگر با توجه به رویکرد حاکمیت نسبت به این شعار و رفتارهاى موافقان و مخالفان دولت در یک سال گذشته، نظرى دیگر مى گوید که این شعار دیگر نمى تواند بیانگر خواست مخالفان باشد و از این رو اکنون در مسیر تغییر این شعار قرار داریم. همچنانکه مهرداد مشایخى مى گوید: مردم دیگر در شعارهایشان مسئله راى من کجاست را مطرح نمى کنند. به خاطر اینکه ارتباط بین راى من کجاست، کاملاً بسیارى از مسائل ساختارى و مناسبات بنیادین این حکومت را بهتر متوجه شدند. یعنى اولاً رابطه بین راى من کجاست و قوانین اساسى، رابطه بین راى من کجاست و نقش ولایت فقیه، رابطه راى من کجاست و نقش سپاه پاسداران، رابطه راى من کجاست و دست روحانیتى که در بسیارى از نهادها فرادستى دارد... بنابراین شعارها به طرف ساختارها و به طرف قانون اساسى و به طرف اصولاً طرح انتخابات آزاد به معنى دقیق کلمه یعنى با نظارت بین المللى و شرکت تمامى نیروها حرکت کرد. نمى توانم بگویم که الان به شعار همگانى بدل شده است، ولى قطعاً مى توانم بگویم که مسیر حرکت و شعارها به این سمت و سو هست.
در این بین هستند صاحبنظرانى که هر چند مسیر پیش رو را چندان مشخص و روشن نمى بینند، اما از خواستى روشن سخن مى گویند. از جمله رسول نفیسى که معتقد است عدم پاسخگویى درخور به خواست معترضان به نتایج انتخابات باعث شده تا آنها از خواست نخستین خود عبور کرده و خواست هاى جدیدى را در نظر داشته باشند؛ «ما الان دیگر نمى دانیم که تمام این جوانانى که به طور یک صدا خواستار پیدا کردن راى خودشان بودند، الان چه مى خواهند. ولى آنچه مشخص است دیگر از این مرحله فراتر رفته اند. با همه احوال اگر جمهورى اسلامى در هر زمانى به نحوى به اینها گوش مى داد، مسئله به این وخامت امروز نمى رسید. کسانى که اینها را راهنمایى مى کنند و همچنین کسانى که خودشان را جزوى از اینها، جزو مردمى که در خیابان ها هستند، نمى دانند، بلکه خودشان را متعلق به یک گذشته اى که هیچوقت در واقع وجود هم نداشته است، مى دانند. خودشان را متحد مى دانند با کسانى که در پائین جامعه شهر و روستا زندگى مى کنند؛ اینها را با یک نوع مجیزگویى و یک نوع کمک هاى مالى در کنار خودشان نگه مى دارند، فکر مى کنند که این کافیست.»
به نظر مى رسد که با انتخابات ۲۲ خرداد و رویدادهاى پس از آن صورت بندى مناسبات حاکمیت با شهروندان به شکلى اساسى تغییر یافت. تغییرى که بازگشت به دوران پیش از خود را نامحتمل ساخته است. شاید همین تغییر در مناسبات معنا و شان راى را نیز در فرهنگ سیاسى ایران تغییر دهد. در هرصورت شعار «راى من کجاست؟» نقطه عطفى در سیر این تغییر محسوب خواهد شد.