هفته گذشته ترجمه علی اصغر حداد از رمان آمریکا، اثر کافکا، مجوز انتشار گرفت. با انتشار این کتاب برگردان هر سه رمان کافکا از زبان اصلی و با ترجمه ای زیبا و نزدیک به اصل در بازار کتاب ایران حضور می یابند.
علی اصغر حداد از موفق ترین مترجمان ایران است و پیش از این برخی آثار کافکا از جمله داستان بلند مسخ، دو رمان محاکمه و قصر و داستان های کوتاه کافکا را، با تلاش برای حفظ سبک و روال و نثر نویسنده، از زبان اصلی ترجمه کرده است.
رمان آمریکا، برخلاف دو رمان قصر و محاکمه، پایانی تراژیک ندارد و فضای داستانی آن را آن را روشن ترین فضای داستانی کافکا می دانند.
«کارل روسمان»، شخصیت اول رمان آمریکا برای از مشکلاتی که در میهن بر او آوار شده است فرار و به آمریکا مهاجرت می کند. کارل نیز چون «یوزف کا» و «کا»، دو شخصیت اول رمان های قصر و محاکمه، در تلاش برای وصول به مقصد انسانی تنها و رها شده است.
اما قهرمانان قصر و محاکمه در ورود به قصر و رها شدن از دادگاه ناکام می مانند اما کارل روسمان در رمان آمریکا، جائی در «اوکلاهما»، یا در ذهن خود، به «تئاتر بزرگ طبیعت» می رسد و با احساس واقعی یا کاذب کامیابی به میهن بر می گردد هر چند جهان مطلوب خود را نه در بافت جامعه و روابط انسانی که در سیرکی می یابد که او را در آخرین سطر های رمان از خواننده دور می کند. .
فصل اول رمان آمریکا با عنوان «آتش انداز»، که منتقدان آن را درخشان ترین فصل کتاب می دانند، به دوران حیات کافکا در سال ۱۹۱۳ منتشر شد. کارل روسمان در این فصل به انگیزه عدالت طلبی در کنار آتش انداز مظلوم کشتی می ایستد و در فصل های دیگر کتاب در سرزمینی نو تنها و درگیر با موانع رها می شود.
دشواری برگرداندن نثر کافکا به فارسی
در چند دهه گذشته اغلب آثار کافکا از زبانی جز زبان اصلی به فارسی ترجمه شده اند. این روال، که در ایران معمول و رایج است، در جهان و به ویژه در عرصه آثار ادبی غریب و نابهنجار تلقی می شود.
در سال های اخیر ترجمه مجدد آثار بزرگ در ایران معمول شد. هر چند بخش مهمی از این موج بر معیارهای اقتصاد بازار شکل گرفته است اما مولفه هائی از این موج، از جمله تاکید بر ترجمه از زبان اصلی، در شناخت بیش تر فارسی زبان از فرهنگ جهانی نقشی کارساز دارد.
فرانتس کافکا از نخستین نویسندگان بزرگ آلمان و جهان بود که به فارسی زبان معرفی شد. صادق هدایت با ترجمه «جلوى قانون»در سال ۱۳۲۲، «گراگوس شکارچى» در سال ۱۳۲۵ و ترجمه «مسخ» با همکاری حسن قائمیان در سال ۱۳۲۹ در این عرصه پیشقدم بود.
این آثار و دیگر آثار کافکا در چند دهه اخیر بارها و با ترجمه های متفاوت و اغلب از زبانی جز زبان اصلی ترجمه و منتشر شدند.
کافکا در اغلب آثار خود زبانی رئالیستی، ساده و زبیا را برای روایت رخدادها، جهان داستانی و فضاهای غیررئالیستی داستان های خود به خدمت می گیرد اما برخی شاخصه های نثر و برخی مفاهیم و مولفه های نوشته های او ترجمه آثار او را بر مترجم فارسی زبان دشوار می کند.
زبان آلمانی با راه دادن به ورور مکرر جمله های فرعی در جمله اصلی، به در هم تنيدگى دايره هاى به هم پيوسته رنگارنگ بر محور دايره اصلى می رسد و از این منظر به ساختار سمفونی های کلاسیک در این فرهنگ شباهت می برد.
کافکا برای انتقال عدم قطعیت، که از مولفه های اصلی ساختاری آثار او است، این امکان را به کار می گیرد اما طولانی شدن جمله ها و چالش جمله هاى فرعى با يک ديگر و با جمله اصلی، بر دشواری ترجمه آثار او به فارسی می افزاید.
بسیاری از مفاهیم و مباحثی که چون چالش های اصلی در آثار کافکا مطرح می شوند، هنوز در فرهنگ ایرانی، جز در قالب دریافت هائی ساده و بی تناسب با متن اصلی، مطرح نشده اند و انتقال این مفاهیم به خواننده فارسی زبان آسان نیست .
تفاوت های ساختاری زبان آلمانی با زبان فارسی، وفور جمله های فرعی در جمله اصلی، جمله های طولانی، چند بعدی، تفسیرپذیر و پرمعنای کافکا، پیچیدگی جهان داستانی و غنای اندیشه و تخییل و طنز درخشان او نیز ترجمه کافکا را به زبان فارسی به چالشی دشوار بدل می کنند.
على اصغر حداد، مترجم آمریکا، علاوه بر آثار کافکا رمان ماندنی و با ارزش «زوال خانواده بودنبروک ها»، اثر توماس مان، کاسپار، اهانت به تماشاگر، غيب گويى اثر پيتر هانتکه، «اشتيلر» نوشته ماکس فريش را نیز ترجمه کرده است.
فرانتش کافکا در ۱۸۸۳ در خانواده اى آلمانى زبان و يهودى در پراگ متولد شد و در سال ۱۹۲۳ به بیماری سل درگذشت. کافکا فقط ۴۱ سال زیست اما آثار او را از قله های بزرگ ادبیات ماندگار جهان می دانند.
علی اصغر حداد از موفق ترین مترجمان ایران است و پیش از این برخی آثار کافکا از جمله داستان بلند مسخ، دو رمان محاکمه و قصر و داستان های کوتاه کافکا را، با تلاش برای حفظ سبک و روال و نثر نویسنده، از زبان اصلی ترجمه کرده است.
رمان آمریکا، برخلاف دو رمان قصر و محاکمه، پایانی تراژیک ندارد و فضای داستانی آن را آن را روشن ترین فضای داستانی کافکا می دانند.
«کارل روسمان»، شخصیت اول رمان آمریکا برای از مشکلاتی که در میهن بر او آوار شده است فرار و به آمریکا مهاجرت می کند. کارل نیز چون «یوزف کا» و «کا»، دو شخصیت اول رمان های قصر و محاکمه، در تلاش برای وصول به مقصد انسانی تنها و رها شده است.
اما قهرمانان قصر و محاکمه در ورود به قصر و رها شدن از دادگاه ناکام می مانند اما کارل روسمان در رمان آمریکا، جائی در «اوکلاهما»، یا در ذهن خود، به «تئاتر بزرگ طبیعت» می رسد و با احساس واقعی یا کاذب کامیابی به میهن بر می گردد هر چند جهان مطلوب خود را نه در بافت جامعه و روابط انسانی که در سیرکی می یابد که او را در آخرین سطر های رمان از خواننده دور می کند. .
فصل اول رمان آمریکا با عنوان «آتش انداز»، که منتقدان آن را درخشان ترین فصل کتاب می دانند، به دوران حیات کافکا در سال ۱۹۱۳ منتشر شد. کارل روسمان در این فصل به انگیزه عدالت طلبی در کنار آتش انداز مظلوم کشتی می ایستد و در فصل های دیگر کتاب در سرزمینی نو تنها و درگیر با موانع رها می شود.
دشواری برگرداندن نثر کافکا به فارسی
در چند دهه گذشته اغلب آثار کافکا از زبانی جز زبان اصلی به فارسی ترجمه شده اند. این روال، که در ایران معمول و رایج است، در جهان و به ویژه در عرصه آثار ادبی غریب و نابهنجار تلقی می شود.
در سال های اخیر ترجمه مجدد آثار بزرگ در ایران معمول شد. هر چند بخش مهمی از این موج بر معیارهای اقتصاد بازار شکل گرفته است اما مولفه هائی از این موج، از جمله تاکید بر ترجمه از زبان اصلی، در شناخت بیش تر فارسی زبان از فرهنگ جهانی نقشی کارساز دارد.
فرانتس کافکا از نخستین نویسندگان بزرگ آلمان و جهان بود که به فارسی زبان معرفی شد. صادق هدایت با ترجمه «جلوى قانون»در سال ۱۳۲۲، «گراگوس شکارچى» در سال ۱۳۲۵ و ترجمه «مسخ» با همکاری حسن قائمیان در سال ۱۳۲۹ در این عرصه پیشقدم بود.
این آثار و دیگر آثار کافکا در چند دهه اخیر بارها و با ترجمه های متفاوت و اغلب از زبانی جز زبان اصلی ترجمه و منتشر شدند.
کافکا در اغلب آثار خود زبانی رئالیستی، ساده و زبیا را برای روایت رخدادها، جهان داستانی و فضاهای غیررئالیستی داستان های خود به خدمت می گیرد اما برخی شاخصه های نثر و برخی مفاهیم و مولفه های نوشته های او ترجمه آثار او را بر مترجم فارسی زبان دشوار می کند.
زبان آلمانی با راه دادن به ورور مکرر جمله های فرعی در جمله اصلی، به در هم تنيدگى دايره هاى به هم پيوسته رنگارنگ بر محور دايره اصلى می رسد و از این منظر به ساختار سمفونی های کلاسیک در این فرهنگ شباهت می برد.
کافکا برای انتقال عدم قطعیت، که از مولفه های اصلی ساختاری آثار او است، این امکان را به کار می گیرد اما طولانی شدن جمله ها و چالش جمله هاى فرعى با يک ديگر و با جمله اصلی، بر دشواری ترجمه آثار او به فارسی می افزاید.
بسیاری از مفاهیم و مباحثی که چون چالش های اصلی در آثار کافکا مطرح می شوند، هنوز در فرهنگ ایرانی، جز در قالب دریافت هائی ساده و بی تناسب با متن اصلی، مطرح نشده اند و انتقال این مفاهیم به خواننده فارسی زبان آسان نیست .
تفاوت های ساختاری زبان آلمانی با زبان فارسی، وفور جمله های فرعی در جمله اصلی، جمله های طولانی، چند بعدی، تفسیرپذیر و پرمعنای کافکا، پیچیدگی جهان داستانی و غنای اندیشه و تخییل و طنز درخشان او نیز ترجمه کافکا را به زبان فارسی به چالشی دشوار بدل می کنند.
على اصغر حداد، مترجم آمریکا، علاوه بر آثار کافکا رمان ماندنی و با ارزش «زوال خانواده بودنبروک ها»، اثر توماس مان، کاسپار، اهانت به تماشاگر، غيب گويى اثر پيتر هانتکه، «اشتيلر» نوشته ماکس فريش را نیز ترجمه کرده است.
فرانتش کافکا در ۱۸۸۳ در خانواده اى آلمانى زبان و يهودى در پراگ متولد شد و در سال ۱۹۲۳ به بیماری سل درگذشت. کافکا فقط ۴۱ سال زیست اما آثار او را از قله های بزرگ ادبیات ماندگار جهان می دانند.