اشکان کوشا نژاد و دوست دخترش نگار شقاقی که در آخرین ساخته جنجالی بهمن قبادی «کسی از گربههای ایرانی خبر نداره» حضور داشتند به تازگی از دولت بریتانیا درخواست پناهندگی کردهاند.
اشکان به همراه تعدادی از دوستانش در سال ۱۳۸۵ خورشیدی گروه راک مینی مال فونت را پایه گذاشت و این گروه یکسال بعد اولین آلبوم خود را با نام «یک روز زیبا برای وقت کشی» منتشر کرد.
در گفت و گویی با اشکان کوشا نژاد بازیگر فیلم، -ونیز- خواننده و نوازنده گروه فونت از علت درخواست پناهندگی پرسیدهایم:
بعد از اکران اين فيلم (کسی از گربههای ایرانی خبر نداره) در جشنواره کن که اولين پخش آن روی پرده سينما بود، اين را بيش از قبل متوجه شديم که مخالفت زيادی از سوی دولت ايران با اين فيلم انجام میشود و در خبرگزاریهای ايران میگويند عوامل اين فيلم مسئله دارند و خود فيلم ممنوع و به صورت غير قانونی ساخته شده است.
ولی هنوز بازگشت به ايران برای کارمان الزامی بود، چون ما در ايران فعاليت میکنيم و میخواهيم صدای داخل ايران را به خارج برسانيم.
خبرهايی که بعد از انتخابات به ما رسيد اين بود که يکی از نوازندههايی که با او در ايران کار میکرديم به مشکل برخورده و او را دستگير کردهاند.
اين نوازنده در فيلم حضور داشت؟
خير او همراه ما بود و هيچ ارتباطی به فيلم نداشت. اين مسئله تا آنجا پيش رفت که خودمان ترجيح داديم طوری که حالت اعتراضی باشد به شرايط اخير ايران، از کشور انگلستان درخواست پناهندگی کنيم.
تا پيش از اين که بخواهيد درخواست پناهندگی کنيد با چه مجوزی در خارج از ايران مانده بوديد؟
ما برای برگزاری کنسرت و بازاريابی فيلم با ويزا برای انجام فعالیت هنری، در انگلستان بوديم. قبل از اين که مدت ويزای ما تمام شود سعی کرديم برای اين مسئله برنامه ريزی کنيم.
شايد برای مخاطب اين گمان پيش آيد که منظور از برنامه ريزی اين است که شما از قبل تصميم داشتيد در خارج از ايران بمانيد و کارتان را دنبال کنيد. همين طور است؟
نه، در فستيوال کن خيلیها از ما سؤال کردند آيا به ايران برمیگرديم؟ ما هم گفتيم دليلی ندارد که به ايران برنگرديم و شرايط ايران به ما کمک میکند دنيای اطراف خود را بشناسيم.
هيچ دليلی نداشت که بخواهيم به ايران برنگرديم، چون کارهای نيمه کارهای در ايران داريم که بايد انجام دهيم به خصوص کارهای موسيقی که من با افراد ديگر انجام میدهم. ولی متاسفانه بعد از انتخابات دولت ايران با فشار بر جوانان ترس را در همه ايجاد میکند و اين مسئله برای ما دو بعد مختلف دارد، اول ترس از بازگشت و دوم اشتياق به اين که با برنگشتن خودمان به وضعيت موجود اعتراض کنيم.
اما شايد عده ای هم فکر کنند با برنگشتن شما به ايران يک بخش از بدنه منتقد از جامعه جدا میشود.
من و دوستانم اکنون در اينجا چندين برابر گذشته اشتياق داريم اعتراض کنيم و صدای جوانان ايران را در تمام دنيا منعکس کنيم. اکنون وظيفه ما بيشتر از قبل شده و اين وظيفه را اينجا آزادانه تر و شفاف تر میتوانيم انجام دهيم، چون در داخل ايران اين خطر وجود دارد که برای هميشه ساکت شويم.
در آن گروه حامد بهداد هم با شما بود که هنرپيشه سينما است، ولی او به ايران بازگشت و مشکلی هم برايش پيش نيامد.
شرايط ما با افرادی که در سينمای ايران کار میکنند کمی متفاوت است، چون بخش عظيم کاری ما موسيقی زيرزمينی ايران است؛ موسيقی که به طور مستقيم صدای نسل جوان ايران را در دنيا بازتاب میدهد.
اين مسئله بزرگترين مشکل ما با دولت ايران است، چون آنها بعد از انتخابات بيش از پيش با چنين حرکتهايی مسئله دارند.
فيلم «کسی از گربههای ايرانی خبر ندارد» اين طور شروع میشود که شما از زندان آزاد شدهايد و میخواهيد يک گروه موسيقی تشکيل دهيد. اکنون شما میگوييد اگر به ايران باز گرديد احتمالا به زندان میافتيد، گويا داستان وارونه میشد. میتوان اين گونه تصور کرد؟
دو سال پيش اين اتفاق برای من افتاد و اين فيلم از روی آن ساخته شد ولی با اين حال از کشور خارج نشديم و فعاليت خود را دامه داديم و تلاش کرديم به دولت ايران نشان دهيم برای کار به مجوز نياز داريم، ولی آنها هرگز به ما مجوز ندادند.
اکنون به اين نتيجه رسيدهايد که شرايط مثل گذشته هم نيست؟
متاسفانه بعد از انتخابات شرايط اجازه نمیدهد که کار کنيم و حتی کار کردن خطر هم دارد، چون آنها ما را خطری میدانند عليه خودشان.
اشکان به همراه تعدادی از دوستانش در سال ۱۳۸۵ خورشیدی گروه راک مینی مال فونت را پایه گذاشت و این گروه یکسال بعد اولین آلبوم خود را با نام «یک روز زیبا برای وقت کشی» منتشر کرد.
در گفت و گویی با اشکان کوشا نژاد بازیگر فیلم، -ونیز- خواننده و نوازنده گروه فونت از علت درخواست پناهندگی پرسیدهایم:
بعد از اکران اين فيلم (کسی از گربههای ایرانی خبر نداره) در جشنواره کن که اولين پخش آن روی پرده سينما بود، اين را بيش از قبل متوجه شديم که مخالفت زيادی از سوی دولت ايران با اين فيلم انجام میشود و در خبرگزاریهای ايران میگويند عوامل اين فيلم مسئله دارند و خود فيلم ممنوع و به صورت غير قانونی ساخته شده است.
ولی هنوز بازگشت به ايران برای کارمان الزامی بود، چون ما در ايران فعاليت میکنيم و میخواهيم صدای داخل ايران را به خارج برسانيم.
خبرهايی که بعد از انتخابات به ما رسيد اين بود که يکی از نوازندههايی که با او در ايران کار میکرديم به مشکل برخورده و او را دستگير کردهاند.
اين نوازنده در فيلم حضور داشت؟
خير او همراه ما بود و هيچ ارتباطی به فيلم نداشت. اين مسئله تا آنجا پيش رفت که خودمان ترجيح داديم طوری که حالت اعتراضی باشد به شرايط اخير ايران، از کشور انگلستان درخواست پناهندگی کنيم.
تا پيش از اين که بخواهيد درخواست پناهندگی کنيد با چه مجوزی در خارج از ايران مانده بوديد؟
ما برای برگزاری کنسرت و بازاريابی فيلم با ويزا برای انجام فعالیت هنری، در انگلستان بوديم. قبل از اين که مدت ويزای ما تمام شود سعی کرديم برای اين مسئله برنامه ريزی کنيم.
شايد برای مخاطب اين گمان پيش آيد که منظور از برنامه ريزی اين است که شما از قبل تصميم داشتيد در خارج از ايران بمانيد و کارتان را دنبال کنيد. همين طور است؟
نه، در فستيوال کن خيلیها از ما سؤال کردند آيا به ايران برمیگرديم؟ ما هم گفتيم دليلی ندارد که به ايران برنگرديم و شرايط ايران به ما کمک میکند دنيای اطراف خود را بشناسيم.
هيچ دليلی نداشت که بخواهيم به ايران برنگرديم، چون کارهای نيمه کارهای در ايران داريم که بايد انجام دهيم به خصوص کارهای موسيقی که من با افراد ديگر انجام میدهم. ولی متاسفانه بعد از انتخابات دولت ايران با فشار بر جوانان ترس را در همه ايجاد میکند و اين مسئله برای ما دو بعد مختلف دارد، اول ترس از بازگشت و دوم اشتياق به اين که با برنگشتن خودمان به وضعيت موجود اعتراض کنيم.
اما شايد عده ای هم فکر کنند با برنگشتن شما به ايران يک بخش از بدنه منتقد از جامعه جدا میشود.
من و دوستانم اکنون در اينجا چندين برابر گذشته اشتياق داريم اعتراض کنيم و صدای جوانان ايران را در تمام دنيا منعکس کنيم. اکنون وظيفه ما بيشتر از قبل شده و اين وظيفه را اينجا آزادانه تر و شفاف تر میتوانيم انجام دهيم، چون در داخل ايران اين خطر وجود دارد که برای هميشه ساکت شويم.
در آن گروه حامد بهداد هم با شما بود که هنرپيشه سينما است، ولی او به ايران بازگشت و مشکلی هم برايش پيش نيامد.
شرايط ما با افرادی که در سينمای ايران کار میکنند کمی متفاوت است، چون بخش عظيم کاری ما موسيقی زيرزمينی ايران است؛ موسيقی که به طور مستقيم صدای نسل جوان ايران را در دنيا بازتاب میدهد.
اين مسئله بزرگترين مشکل ما با دولت ايران است، چون آنها بعد از انتخابات بيش از پيش با چنين حرکتهايی مسئله دارند.
فيلم «کسی از گربههای ايرانی خبر ندارد» اين طور شروع میشود که شما از زندان آزاد شدهايد و میخواهيد يک گروه موسيقی تشکيل دهيد. اکنون شما میگوييد اگر به ايران باز گرديد احتمالا به زندان میافتيد، گويا داستان وارونه میشد. میتوان اين گونه تصور کرد؟
دو سال پيش اين اتفاق برای من افتاد و اين فيلم از روی آن ساخته شد ولی با اين حال از کشور خارج نشديم و فعاليت خود را دامه داديم و تلاش کرديم به دولت ايران نشان دهيم برای کار به مجوز نياز داريم، ولی آنها هرگز به ما مجوز ندادند.
اکنون به اين نتيجه رسيدهايد که شرايط مثل گذشته هم نيست؟
متاسفانه بعد از انتخابات شرايط اجازه نمیدهد که کار کنيم و حتی کار کردن خطر هم دارد، چون آنها ما را خطری میدانند عليه خودشان.