باورتان می شود کسی که تا این حد شیوا، تصانیف خاطره انگیز فارسی را می خواند اصلا ایرانی نیست و تازه دارد با کمک همسر ایرانی و مادرشوهر و پدرشوهر ایرانی اش، زبان فارسی را می آموزد؟
مونیکا جلیلی، فارغ التحصیل رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه کلمبیای نیویورک است. او در مدرسه موسیقی منهتن و در رشته آواز کلاسیک تحصیل کرده و در این مورد به رادیو فردا می گوید: «اسم من مونیکاست و جلیلی نام فامیل همسرم من است. پدر و مادرم ، آلمانی – هلندی هستند و خودم در نیویورک به دنیا آمده ام. اما از وقتی با همسر ایرانی ام ازدواج کردم از بسیاری نظرها خودم را یک ایرانی محسوب می کنم. اگر چه رسما شهروند ایران نیستم
من شش سال پیش در نیویورک به تشویق یک موسیقیدان و نوازنده سنتور ایرانی با موسیقی ایرانی آشنا شدم. او با من تماس گرفت و به من گفت که اگرچند تصنیف ایرانی به من یاد بدهد آیا حاضرم آن را در برنامه نوروز ویژه ایرانیان در نیویورک بخوانم؟
من اگر چه خیلی خوشحال بودم اما گفتم که نه تنها از موسیقی ایرانی چیزی نمی دانم بلکه زبان فارسی را هم بلد نیستم. و حتی یک کلمه هم به فارسی نمی توانم صحبت کنم. اما او گفت که هیچ عیبی ندارد و با صبر و حوصله تصانیف را که هر کدام هم به یک لهجه بود از گیلکی گرفته تا کردی و ترکی و فارسی به من یاد داد.
سلطان قلب ها ، دریاچه نور و سایر تصنیف های دهه ۶۰ و ۷۰ را با هر آهنگی آموختم و بیشتر و بیشتر عاشق موسیقی ایرانی شدم. دیگر متقاعد شدم که این کاری است که می خواهم بکنم. من در یک محیط ایرانی بزرگ نشده ام. ولی احساسم به من گفت که این تصانیف و آهنگ ها متعلق به من است. من عاشق آنها شدم. برایم سخت است که بگویم چرا؟ اما با معنی این شعرها و صدای این آهنگ ها همدلی عجیبی دارم.
از همان جا و از سال ۲۰۰۴ بود که گروه خودم را تشکیل دادم. و شروع به خواندن تصانیف فارسی کردم. بعد هم آنها را به انگلیسی و فرانسه ترجمه کرده و خواندم. وب سایتی راه اندازی کردم که می توانید همه آهنگ هایم را در آن گوش کنید.»
مونیکا جلیلی می گوید که در اول فارسی را چندان نمی دانسته و کارش بسیار سخت تر بوده است. او ساعت ها پای تلفن مادر شوهر و پدر شوهر ایرانی اش می نشسته و کلمات و شعرها را می آموخته است
«خیلی کار سختی بود که لهجه ام را درست کنم. اما بعدش فکرکردم به هر حال باید فارسی را بیاموزم. ولی همان طور که می بینید هنوز هم آنقدر فارسی را نیاموخته ام که بتوانم این مصاحبه را به زبان فارسی انجام دهم. اما این چند کلمه را می توانم بگویم:
خودتان از اول تا آخر بشنوید:
مونیکا جلیلی، فارغ التحصیل رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه کلمبیای نیویورک است. او در مدرسه موسیقی منهتن و در رشته آواز کلاسیک تحصیل کرده و در این مورد به رادیو فردا می گوید: «اسم من مونیکاست و جلیلی نام فامیل همسرم من است. پدر و مادرم ، آلمانی – هلندی هستند و خودم در نیویورک به دنیا آمده ام. اما از وقتی با همسر ایرانی ام ازدواج کردم از بسیاری نظرها خودم را یک ایرانی محسوب می کنم. اگر چه رسما شهروند ایران نیستم
من شش سال پیش در نیویورک به تشویق یک موسیقیدان و نوازنده سنتور ایرانی با موسیقی ایرانی آشنا شدم. او با من تماس گرفت و به من گفت که اگرچند تصنیف ایرانی به من یاد بدهد آیا حاضرم آن را در برنامه نوروز ویژه ایرانیان در نیویورک بخوانم؟
من اگر چه خیلی خوشحال بودم اما گفتم که نه تنها از موسیقی ایرانی چیزی نمی دانم بلکه زبان فارسی را هم بلد نیستم. و حتی یک کلمه هم به فارسی نمی توانم صحبت کنم. اما او گفت که هیچ عیبی ندارد و با صبر و حوصله تصانیف را که هر کدام هم به یک لهجه بود از گیلکی گرفته تا کردی و ترکی و فارسی به من یاد داد.
سلطان قلب ها ، دریاچه نور و سایر تصنیف های دهه ۶۰ و ۷۰ را با هر آهنگی آموختم و بیشتر و بیشتر عاشق موسیقی ایرانی شدم. دیگر متقاعد شدم که این کاری است که می خواهم بکنم. من در یک محیط ایرانی بزرگ نشده ام. ولی احساسم به من گفت که این تصانیف و آهنگ ها متعلق به من است. من عاشق آنها شدم. برایم سخت است که بگویم چرا؟ اما با معنی این شعرها و صدای این آهنگ ها همدلی عجیبی دارم.
از همان جا و از سال ۲۰۰۴ بود که گروه خودم را تشکیل دادم. و شروع به خواندن تصانیف فارسی کردم. بعد هم آنها را به انگلیسی و فرانسه ترجمه کرده و خواندم. وب سایتی راه اندازی کردم که می توانید همه آهنگ هایم را در آن گوش کنید.»
مونیکا جلیلی می گوید که در اول فارسی را چندان نمی دانسته و کارش بسیار سخت تر بوده است. او ساعت ها پای تلفن مادر شوهر و پدر شوهر ایرانی اش می نشسته و کلمات و شعرها را می آموخته است
«خیلی کار سختی بود که لهجه ام را درست کنم. اما بعدش فکرکردم به هر حال باید فارسی را بیاموزم. ولی همان طور که می بینید هنوز هم آنقدر فارسی را نیاموخته ام که بتوانم این مصاحبه را به زبان فارسی انجام دهم. اما این چند کلمه را می توانم بگویم:
خودتان از اول تا آخر بشنوید: