- محمود احمدینژاد:
محمود احمدی نژاد از کودکی به همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت کرد و با پايان تحصيل متوسطه در سال ۱۳۵۴ برای تحصيلات عالی در رشته مهندسی عمران به دانشگاه علم و صنعت تهران راه يافت.
آقای احمدی نژاد در سال ۱۳۶۵ در رشته کارشناسی عمران فارغالتحصيل شد. در سال ۱۳۶۷ کارشناسی ارشد و در سال ۱۳۷۶ دکترای مهندسی و برنامهريزی حمل و نقل را از همين دانشگاه دريافت کرد و از سال ۱۳۶۸ به عضويت هيئت علمی در آمده است.
فعاليت سياسی محموداحمدینژاد تا پيش از پيروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ در حد «شرکت در مجالس مذهبی و سياسی» و «شرکت در سخنرانی های ياران آيت الله خمينی» بود.
در جريان انقلاب بنا بر گفته خودش از طريق «مشارکت در تهيه و توزيع اعلاميه» نقش داشت، اما در سالهای پس از انقلاب در شمار «پايهگذاران انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه علم و صنعت» قرار گرفت و از مرداد سال ۱۳۵۸ به عنوان نماينده دانشگاه علم و صنعت به همراه ساير دانشجويان چندبار با آيت الله خمينی ديدار کرد.
فعاليت در انجمن اسلامی دانشگاه علم و صنعت منجر به آشنايی وی با حجت الاسلام علی خامنهای رئيس جمهور وقت شد و پس از آن به عضويت دفتر تحکيم وحدت آن سالها در آمد.
محمود احمدینژاد در سالهای جنگ عراق و ايران به عنوان عضو بسيج به مناطق جنگی غرب کشور و از جمله کردستان و آذربايجان غربی اعزام شد؛ محمود احمدینژاد در فاصله سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۶۴ در فعاليتهای پشتيبانی جنگ بود و به ترتيب معاون فرماندار ماکو، فرماندار ماکوو فرماندار خوی بود.
در سال ۱۳۶۵ داوطلب عضويت در «تيپ ويژه سپاه پاسداران» شد و با گذراندن دورههايی در «قرارگاه رمضان» مستقر در استان کردستان به عضويت تيپ ۵۵ ويژه سپاه پاسداران در آمد.
آقای احمدینژاد در زمان عضويت در سپاه در چند عمليات نظامی برون مرزی از جمله عمليات برون مرزی فتح و کرکوک شرکت داشت و پس از آن مسئول مهندسی رزمی لشکر ۶ ويژه سپاه پاسداران شد و مسئوليت ستاد جنگ استانهای غربی کشور را نيز بر عهده گرفت.
از سال ۱۳۷۲ و در دوره دوم رياست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان اولين استاندار اردبيل منصوب شد و تا سال ۱۳۷۶ در اين سمت باقی ماند.
آقای احمدی نژاد از سال ۷۶ تا ۸۲ به فعاليتهای سياسی در احزاب و گروههای مخالف اصلاحات مشغول بود که از آن جمله میتوان انجام سخنرانی در جلسات انصار حزبالله و شکايت وی به همراه حميدرضا ترقی، کامران دانشجو از روزنامه سلام اشاره کرد.
کانديداتوری در انتخابات اولين دوره شورای اسلامی شهر تهران و ششمين دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بخشی ديگر از گذشته محمود احمدینژاد در سال های ۷۷ و ۷۸ باست که در هر دو مورد با شکست و عدم کسب آراء مورد نياز مواجه شد.
با پيروزی آبادگران ايران اسلامی، ائتلافی از راستگرايان مخالف دولت محمد خاتمی در انتخابات دومين دوره شورای اسلامی، شورای دوم شهر تهران در ۱۳ ارديبهشت سال ۱۳۸۲ آقای احمدینژاد را به عنوان شهردار تهران برگزيد و وی تا زمان پيروزی در انتخابات رياست جمهوری در ۳ تير ۸۴ همچنان شهردار تهران باقی ماند.
در سال ۸۴ يکی از ۸ کانديدای انتخابات رياست جمهوری بود که به تائيد شورای نگهبان رسيد و در دور اول انتخابات پس از اکبر هاشمی رفسنجانی در رتبه دوم قرار گرفت.
محمود احمدی نژاد در دوم دوم انتخابات با اختلاف ۷ ميليون رای رقيب خود هاشمی رفسنجانی را شکست داد و از نيمه مرداد ۱۳۸۴ به طور رسمی رئيس جمهور اسلامی ايران شد.
آقای احمدینژاد و همسرش اعظم السادات فراحی، دو پسر و يک دختر دارند.از اعضای خانواده احمدی نژاد، برادرش داوود احمدی نژاد در سه سال گذشته رياست بازرسی ويژه رئيسجمهوری را بر عهده داشت و در حال حاضر دبير شورای عالی پدافند غيرعامل است.
خواهر وی، پروين احمدینژاد در حال حاضر عضو شورای سوم شهر تهران است.
- محسن رضایی:
محسن رضايى كه نام اصلى او «سبزه وار رضايى ميرقائد» است، در ۱۰ شهريور سال ۱۳۳۳ خورشيدى در «لالى» از توابع مسجد سليمان در استان خوزستان از پدرى چوپان و مادرى خانهدار متولد شد.
در پايان دوره شش ساله ابتدايى براى تحصيل متوسطه در كنكور هنرستان نفت اهواز پذيرفته شد و در سال ۱۳۵۳ براى تحصيل مهندسى مكانيک در دانشگاه علم و صنعت به تهران رفت.
اما تحصيلات دانشگاهى را در سالهاى پس از انقلاب در سال ۱۳۷۱ و پس از پايان جنگ ايران و عراق در رشته كارشناسى اقتصاد به پايان برد و در سال ۱۳۷۹ از دانشگاه اقتصاد دانشگاه تهران دكتراى اقتصاد گرفت.
محسن رضايى فعاليت سياسى خود را از اوايل دهه ۵۰ آغاز كرد، اما به تدريج به گروههاى چريكى مذهبى گرايش يافت و به عضويت گروه منصورون، يک گروه مسلح مذهبى كه در جنوب ايران فعاليت مىكرد، در آمد.
اولين بازداشت او در سال ۱۳۵۲ نزديك به شش ماه طول كشيد و از سال ۱۳۵۵ تا سال ۱۳۵۷ به فعاليتهاى مخفى در گروه منصورون ادامه داد.
در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ وى از اعضاى تيم محافظان آيتالله خمينى در جريان ورودش به ايران بود.
سه ماه پس از پيروزى انقلاب در ایران، وقتى به پيشنهاد مرتضى مطهرى با ادغام هفت گروه چريكى و مسلح مذهبى «سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى» به عنوان بازوى نظامى نزديكان آيتالله خمينى تاسيس شد، محسن رضايى به نمايندگى از گروه منصورون به عضويت شوراى مركزى مجاهدين انقلاب اسلامى در آمد.
اندكى بعد به سپاه پاسداران پيوست و شش ماه پس از انقلاب اولين واحد اطلاعاتى سپاه پاسداران را با نام «واحد اطلاعات و بررسىهاى سياسى سپاه» بنيان گذاشت.
در شهريور سال ۱۳۶۰ و در حالى كه ۲۷ ساله بود با حكم آيتالله خمينى به فرماندهى كل سپاه پاسداران رسيد و نزديك به ۱۶ سال در همين سمت باقى ماند.
رضايى در خلال فرماندهى سپاه و در سال ۱۳۶۸ قرارگاه خاتم الانبياء شاخه اقتصادى سپاه پاسداران را راه اندازى كرد. تاسيس دانشگاه امام حسين ويژه كادرسازى براى سپاه و دانشگاه و بيمارستان بقيهالله از ديگر فعاليتهاى او در دوره فرماندهى سپاه است.
محسن رضايى در سال ۱۳۷۳ از فرماندهى كل سپاه پاسداران استعفا کرد، این استعفا سه سال بعد پذیرفته شد.
در ۱۰ خرداد سال ۱۳۷۶ آيت الله خامنهای با استعفاى محسن رضايى از فرماندهى سپاه موافقت كرد و در شهريور همان سال او را به عنوان «عضو و دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام » منصوب كرد.
محسن رضايى از زمان كنارهگيرى از فرماندهى سپاه تاكنون به فعاليتهاى سياسى مشغول است.
او در سال ۱۳۷۸ يكى از كانديداهاى ائتلاف محافظه كاران به نام « ائتلاف خط امام و رهبرى » براى نمايندگى دوره ششم مجلس شوراى اسلامى از تهران بود كه در برابر فهرست اصلاح طلبان شكست خورد و از راهيابى به مجلس بازماند.
محسن رضايى همچنين در نهمين انتخابات رياست جمهورى يكى از هشت كانديداى مورد تائيد شوراى نگهبان بود اما در آخرين روز تبليغات انتخاباتى و تنها يک روز قبل از راىگيرى با انتشار نامهاى از كانديداتورى انصراف داد.
پليس اينترپل در ۷ نوامبر سال ۲۰۰۷ به درخواست دادگاهى در آرژانتين حكم جلب محسن رضايى و چند مقام بلندپايه ديگر در جمهورى اسلامى ایران را به اتهام دست داشتن در انفجار مركز هميارى يهوديان در بوئنوس آيرس صادر كرد.
محسن رضايى در سال ۱۳۵۳ با معصومه خدنگ ازدواج كرده است. پسر ارشد او، احمد رضايى در سال ۱۳۷۷ از ايران گريخت و به آمريكا رفت اما محسن رضايى در اسفند سال ۱۳۸۵ در يک برنامه تلويزيونى از بازگشت پسرش به كشور خبر داد.
- مهدى كروبى:
مهدى كروبى، متولد سال ۱۳۱۶ خورشيدى در اليگودرز استان لرستان، از پدرى روحانى به نام شيخ احمد و مادرى خانهدار به نام خديجه است.
از ابتداى نوجوانى نزد پدرش دروس مقدماتى حوزوى را آموخت و در سال ۱۳۳۳ وقتى ۱۶ ساله بود براى تحصيل علوم دينى راهى قم شد.
او شاگرد روحانيانى چون آيتالله خمينى، آيتالله نجفى مرعشى، آيتالله سلطانى، آيتالله منتظرى، آيتالله مشكينى، آيتالله فاضل لنكرانى و آيتالله ميرزا باقر آشتيانى بوده و دروس حوزوى را تا كسب درجه اجتهاد از هشت روحانى بلندپايه از جمله آيتالله يوسف صانعى و آيتالله نورى همدانى آموخته است.
آقاى كروبى از سال ۱۳۴۷ در تهران زندگى مى كند و غير از تحصيلات حوزوى، فارغالتحصیل كارشناسى رشته فقه و حقوق اسلامى از دانشگاه الاهيات تهران در سال ۱۳۵۰ است.
در فاصله سال ۱۳۴۲ تا زمان پيروزى انقلاب در مجموع نه بار بازداشت شد كه طولانىترين مورد آن در سال ۱۳۵۳ به اتهام جمعآورى كمک مالى براى خانواده زندانيان سياسى بود كه تا اواخر سال ۱۳۵۶ ادامه داشت.
كروبى همچنين از نزديكان و مرتبطان با آيتالله خمينى در دوران تبعيد وى در عراق -يعنى سال هاى ۴۲ تا ۵۶ است- و خود نيز در سال ۱۳۴۵ به عراق گریخت اما پس از اقامتى يک ساله در شهر نجف بارديگر به ايران بازگشت.
او در دوران زندان با بسيارى از زندانيان سياسى از جمله برخى اعضاى گروههاى ملى و مذهبى و اعضاى مجاهدين خلق و همچنين شمارى از رهبران سازمانهاى ماركسيست چون حزب توده آشنا و همبند بود.
در سالهاى پس از انقلاب نيز مهدى كروبى از جمله نزديكان آيتالله خمينى و به واسطه دوستى با احمد خمينى از حلقه نزديكان به بيت رهبر پيشين جمهورى اسلامى و مورد اعتماد او بود.
نخستين سمت رسمى آقاى كروبى انتصاب وى به سرپرستى كميته امدام امام در بدون تاسيس از سوى آيتالله خمينى است. پس از آن در سال ۱۳۶۴ با حكم آیتالله خمينى به نمايندگى ولى فقيه و رياست بنياد شهيد منصوب شد كه تا سال ۱۳۷۱ اين سمت را بر عهده داشت.
آقاى خمينى همچنين در سال ۱۳۶۴ مهدى كروبى را به عنوان نماينده خود در حج و سرپرست حجاج ايرانى منصوب كرد.
او همچنين در سال ۱۳۶۷ از سوى آيتالله خمينى به همراه شمارى ديگر از مقامهای بلدنپايه جمهورى اسلامى ایران به عضويت شوراى بازنگرى قانون اساسى درآمد.
مهدى كروبى غير از سمتهاى انتصابى، پس از انقلاب به عنوان نماينده اليگودرز به مجلس اول راه يافت. در دوره دوم مجلس از حوزه تهران نامزد انتخابات شد و ضمن راهيابى به مجلس به عنوان نايب رئيس اين دوره از مجلس برگزيده شد. آقای كروبى در مجالس دورههاى سوم و ششم نيز رياست مجلس را بر عهده داشت.
مهدی كروبى در كنار محمد موسوى خوئینىها و محمد خاتمى يكى از روحانيان سرشناسى است كه به همراه جمعى ديگر در سال ۱۳۶۶ با موافقت آيتالله خمينى از جامعه روحانيت مبارز انشعاب كرده و «مجمع روحانيون مبارز» را تشكيل داد.
پس از درگذشت آيتالله خمينى، مهدى كروبى نتوانست به مجلس چهارم راه يابد و تا چند سال از فعاليت سياسى كناره گرفت.
درسال ۷۵ مهدى كروبى از جمله چهرههايى بود كه مذاكراتى را با ميرحسين موسوى و محمد خاتمى براى معرفى كانديداى جناح چپ در هفتمين دوره انتخابات رياست جمهورى انجام داد كه در نهايت به كانديداتورى خاتمى و رسيدن او به رياست جمهورى منجر شد.
كروبى در چند سال گذشته و در جريان بازداشت روزنامه نگاران، دانشجويان و فعالان سياسى منتقد براى آزادى برخى از آنها تلاش كرد.
او پس كانديداتورى در انتخابات رياست جمهورى سال ۸۴ در دور اول انتخابات با وجود كسب رتبه اول آراء در ۱۰ استان با كسب ۵۰۷۳۸۰۰ راى با اختلاف نزديك به ۷۰۰ هزار راى با محمود احمدى نژاد در رتبه سوم قرار گرفت و از راهيابى به دور دوم بازماند.
پس از اين بود كه مهدى كروبى طى نامهاى به رهبر جمهورى اسلامى، سپاه پاسداران و فرزند آيتالله خامنهاى را به دخالت در انتخابات متهم كرد و از كليه سمتهاى رسمى خود از جمله عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام كناره گرفت.
او سپس با تاسيس حزب اعتماد ملى دور جديدى از فعاليتهاى سياسى خود را آغاز كرد و به دنبال مخالفت شوراى عالى امنيت ملى جمهورى اسلامى با تاسيس تلويزيون صبا كه وى قصد راهاندازى آن را داشت، روزنامه اعتمادملى را از سال ۸۴ تاكنون منتشر مىكند.
مهدى كروبى در سال ۱۳۴۱ با فاطمه كروبى ازدواج كرده و حاصل زندگى مشترک اين دو چهار فرزند پسر است.
- ميرحسين موسوى:
ميرحسين موسوى متولد ۷ مهر سال ۱۳۲۰ خورشيدى از پدرى شاغل در بازار و مادرى خانهدار در خامنه، بخش مركزى شهرستان شبستر، در استان آذربايجان شرقى است.
او تحصيلات دانشگاهيش را در سال ۱۳۴۸ با درجه كارشناسى ارشد معمارى و شهرسازى از دانشگاه ملى به پايان برد و تا پيش از انقلاب به فعاليت در همين زمينه اشتغال داشت كه طراحى و اجراى مجموعه كانون توحيد يكى از مراكز فعاليتهاى سياسى-مذهبى آن سالها از جمله آثار آقای موسوى است.
در فاصله ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ نيز به تدريس «تاريخ تمدن و فرهنگ و معمارى» در دانشگاه ملى سابق و دانشگاه بهشتى امروزى مشغول بود.
ميرحسين موسوى فعاليت سياسى خود را از دوران دانشجويى و در ارتباط با شمارى از چهرههاى مذهبى مخالف شاه آغاز كرد و از سال ۱۳۴۸ با برگزارى جلسات سياسى ادامه داد كه اندكى بعد در آشنايى و نزديكى با دكتر على شريعتى و مرتضى مطهرى ابعاد گستردهترى يافت.
پس از آن با زهره كاظمى فارغالتحصيل رشته مجسمهسازى دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران آشنا و اندكى بعد ازدواج كرد. اين زوج نامهاى مستعار «حسين رهجو » و «زهرا رهنورد» را براى فعاليتهاى سياسى و فرهنگى خود برگزيدند كه همسر آقاى موسوى تا امروز به همين نام شناخته مىشود.
زهرا رهنورد و دو فرزندش در سال ۱۳۵۵ از ايران به آمريكا سفر مىكنند و رهنورد در آن جا به عضويت كنفدراسيون دانشجويان ايرانى -از تشكلهاى مخالف شاه در مىآيد- اما با پيروزى انقلاب به همراه فرزندانش به ايران باز گشته و به ميرحسين موسوى مىپيوندد.
در سالهاى پس از انقلاب ميرحسين موسوى همزمان با تاسيس حزب جمهورى اسلامى به عضويت شوراى مركزى اين حزب در آمد كه اين عضويت تا سال ۱۳۶۰ ادامه داشت.
وقتى در سال ۵۸ مرتضى مطهرى عضو ارشد شوراى انقلاب ترور شد، مير حسين موسوى از سوى آيت الله خمينى به جاى او به عضويت شوراى انقلاب منصوب شد.
موسوى همچنين در سال ۱۳۵۸ از سوى حزب جمهورى اسلامى به عنوان قائم مقام دبيركل و رئيس دفتر سياسى اين حزب منصوب و همزمان سردبير و مدير مسئول روزنامه جمهورى اسلامى شد.
در ابتداى دوره رياست جمهورى بنى صدر از سوى نخست وزير وقت، محمد على رجايى، به عنوان وزير پيشنهادى براى پست وزارت خارجه معرفى شد اما با مخالفت بنى صدر به اين سمت منصوب نشد.
ميرحسين موسوى در تابستان ۱۳۶۰ پس از رسيدن محمد على رجايى به رياست جمهورى و از سوى محمد جواد باهنر، نخست وزير وقت، به عنوان وزير خارجه منصوب شد.
پس از انفجار دفتر نخست وزیری و کشته شدن رجايى و باهنر جان و پس از آنکه حجت الاسلام على خامنهاى به رياست جمهورى رسيد، در دوره اول رياست جمهوريش -به توصیه آیتالله خمینی- ميرحسين موسوى را به عنوان نخست وزير منصوب كرد.
با تشديد اختلافات علی خامنهاى و میرحسین موسوى در سال ۱۳۶۴ ، آقاى خامنهاى در آغاز دوره دوم رياست جمهوريش ، على اكبر ولايتى و مصطفى ميرسليم را به ترتيب به عنوان نخست وزير پيشنهادى به مجلس معرفى كرد، اما اكثريت ۱۳۵ نفرى مجلس دوم ضمن مخالفت با نخست وزيران پيشنهادى وى، در نامهاى به آيت الله خمينى خواستار تداوم نخست وزيرى موسوى شدند كه با موافقت و حمايت آیتالله خمينى همراه شد.
با وجود مخالفت ۹۹ نماينده طرفدار آقاى خامنهاى رئيس جمهور وقت با نخست وزيرى موسوى، اما اكثريت مجلس به او راى اعتماد داد و به اين ترتيب ميرحسين موسوى براى دومين بار به نخست وزيرى رسيد.
در ماههاى پايانى زندگى آيتالله خمينى، شوراى بازنگرى قانون اساسى سمت نخست وزيرى را به كلى از قانون اساسى حذف كرد و به اين ترتيب نام ميرحسين موسوى به عنوان آخرين نخست وزير ايران ثبت شد.
با درگذشت آيتالله خمينى و نشستن آيت الله خامنهاى بر جايگاه رهبرى، ميرحسين موسوى از فعاليتهاى سياسى و اجرايى كناره گرفت.
آقای موسوى در سال ۱۳۷۸ از سوى محمد خاتمى به عنوان رئيس فرهنگستان هنر منصوب شد و تاكنون در همين سمت فعاليت مىكند.
ميرحسين موسوى همچنين از سال ۱۳۶۸ عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام، مشاور عالى محمد خاتمى در دو دوره رياست جمهورى او و استاديار علوم سياسى دانشگاه تربيت مدرس بوده است.
در دو دهه گذشته گروههايى چون مجمع روحانيون مبارز و مجاهدين انقلاب در دو انتخابات رياست جمهورى سال ۱۳۷۶ و ۱۳۸۴ از ميرحسين موسوى براى كانديداتورى دعوت كردند، اما وى حاضر به شرکت در انتخابات نشد.