یکی از قربانیان اصلی چرخش در بازار طلای سیاه و سقوط دریافتیهای ارزی دولت ایران از محل نفت، طرحهای عمرانی ناتمام ایران است که بسیاری از آنها سالها از برنامه عقب ماندهاند.
سرنوشت طرحهای نیمهتمام، که شمار آنها دستکم نه هزار واحد است (وبا محاسبه طرحهای استانی بسیار بیشتر ارزیابی میشوند)، با بودجه سال آینده خورشیدی، که لایحه آن به کلافی سر در گم برای کمیسیونهای تخصصی مجلس بدل شده، گره خورده است.
حال که در آمدهای واقعی دولت به گونهای چنین سریع و ناگهانی فرو ریخته، چگونه میتوان هم هزینههای جاری دولت را تامین کرد و هم از پس تخصیص منابع برای طرحهای عمرانی برآمد؟
بر پایه تازهترین آمار انتشار یافته در ایران، میانگین بهای نفت ایران از حدود بشکه ای ۸۹ دلار در بهمن ماه سال گذشته به بشکه ای ۳۷ دلار در بهمن ماه سال جاری سقوط کرده است. در همان حال -با توجه به کاهش سهمیه ایران در چارچوب سیاست کلی سازمان اوپک- میانگین صادرات نفت خام ایران نیز از دو میلیون و ۲۶۶ هزار بشکه در روز در بهمن ماه سال گذشته، به یک میلیون و ۹۵۰ هزار بشکه در روز در بهمن ماه سال جاری کاهش یافته است.
این زیان دو گانه، هم از سقوط بهای نفت و هم از کاهش حجم صادرات، به دلیل بحران اقتصادی رو به گسترش در جهان، چشم انداز تیرهای را برای خزانه جمهوری اسلامی رقم میزند.
دولت محمود احمدی نژاد در لایحه بودجه خود تلاش کرده است سقوط منابع حاصل از دلار های نفتی را با در آمدهای غیر واقعی پر کند؛ از جمله رشد خیال پردازانه در آمد های مالیاتی، در آمد ناشی از خصوصیسازی و یا در آمد حاصل از هدفمندسازی یارانهها که حجم واقعی و چگونگی تامین آن به معمایی بزرگ بدل شده است.
مجلسیان میدانند که اگر بخواهند، بر پایه در آمدهای واقعی، بودجه پیشنهادی دولت را سر و سامان بدهند، چارهای ندارند جز کاهش هزینه های دولت. آنها همچنین میدانند که هزینههای جاری دولت را نمیتوان کاهش داد و در شرایط کنونی، با توجه به فروریزی درآمدهای دولت، راهی نیست جز فدا کردن هزینههای عمرانی.
بخش بسیار بزرگی از سرمایهگذاریهای زیربنایی دولت از هم اکنون با کاهش شدید منابع روبرو شدهاند؛ به نوشته رسانههای تهران، کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی با درخواست دولت برای کاهش بودجه مترو تهران و شش کلانشهر کشور موافقت کرد.
روزنامه «سرمایه» چاپ تهران در شماره چهارشنبه چهاردهم اسفند ماه خود مینویسد که با تصویب کمیسیون تلفیق، بودجه مترو تهران و شش کلان شهر ایران در سال آینده نسبت به سال جاری صد میلیارد تومان کاهش خواهد یافت.
«واجب تر از نان شب»
بودجه مترو تهران در حالی کاهش می یابد که افزایش قابل انتظار بهای حاملهای انرژی به ویژه بنزین قاعدتا باید استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی را به گونهای چشمگیر بالا ببرد.
در حالی که طرحی به اهمیت مترو، که پیش از این از سوی استاندار تهران «از نان شب هم واجب تر» توصیف شده بود، با کاهش بودجه روبهرو میشود، تکلیف سایر طرحها روشن است؛ به ویژه طرحهایی که کلنگ برخی از آنها در دهههای اول یا دوم پس از انقلاب اسلامی به زمین زده شده و هنوز به جایی نرسیدهاند.
طرحهای نیمهتمام عمرانی معمولا یکی از پیامدهای برنامهریزیهای انتزاعی و حساب نشده در چارچوب اقتصادهای متمرکز دولتی است.
شوروی سابق انباشته از اسکلت طرحهای نیمه تمامی بود که سرمایههای عظیم مالی و انسانی به پای آنها قربانی شده بود.
شماری از این طرحها، بدون ارتباط با واقعیت، در ذهن ديوانسالاران شكل میگيرند و سپس در مراحل اجرايي به دليل رويارويی با دشواری های مالی، تغيير اولويتها، و يا موانع زيستمحيطی، گاه برای همیشه رها میشوند.
طرحهای نیمهتمام زیانهای گوناگونی را بر اقتصاد کشور وارد میآورند؛ مهمترین زیان، بر باد رفتن منابع کمیاب است از سوی دیوانسالارانی که چون از جیب دیگران خرج میکنند، به فرجام طرحها آنگونه که باید و شاید نمیپردازند.
از سوی دیگر طرحهای نیمهتمام سالهای سال هزینه سنگینی را بر بودجه دولت تحمیل میکنند و شماری از آنها هرگز به بازدهی نمیرسند. به علاوه طرحی که پانزده یا بیست سال پس از موعد پیشبینی شده به پایان میرسد، از لحاظ فنی و اقتصادی به روز نیست و گاه بهرهبرداری از آن ناممکن میشود.
با این حال شماری از طرحهای نیمهتمام از لحاظ زیربنایی و نیز اهمیت آنها در عرصههای کلیدی اقتصاد ایران -از جمله نفت و گاز- بسیار مهماند و عدم تخصیص منابع برای به پایان رساندن آنها، بر بسیاری دیگر از بخشهای اقتصاد ایران تاثیر منفی میگذارد و به ویژه به تنش در بازار کار ایران دامن میزند.
در صورت تداوم این وضع، نرخ رشد اقتصادی ایران، که تابع مستقیمی از در آمدهای نفتی است، سال آینده حتی با یک ارزیابی خوشبینانه، از دو تا سه در صد بیشتر نخواهد بود.
سرنوشت طرحهای نیمهتمام، که شمار آنها دستکم نه هزار واحد است (وبا محاسبه طرحهای استانی بسیار بیشتر ارزیابی میشوند)، با بودجه سال آینده خورشیدی، که لایحه آن به کلافی سر در گم برای کمیسیونهای تخصصی مجلس بدل شده، گره خورده است.
حال که در آمدهای واقعی دولت به گونهای چنین سریع و ناگهانی فرو ریخته، چگونه میتوان هم هزینههای جاری دولت را تامین کرد و هم از پس تخصیص منابع برای طرحهای عمرانی برآمد؟
بر پایه تازهترین آمار انتشار یافته در ایران، میانگین بهای نفت ایران از حدود بشکه ای ۸۹ دلار در بهمن ماه سال گذشته به بشکه ای ۳۷ دلار در بهمن ماه سال جاری سقوط کرده است. در همان حال -با توجه به کاهش سهمیه ایران در چارچوب سیاست کلی سازمان اوپک- میانگین صادرات نفت خام ایران نیز از دو میلیون و ۲۶۶ هزار بشکه در روز در بهمن ماه سال گذشته، به یک میلیون و ۹۵۰ هزار بشکه در روز در بهمن ماه سال جاری کاهش یافته است.
این زیان دو گانه، هم از سقوط بهای نفت و هم از کاهش حجم صادرات، به دلیل بحران اقتصادی رو به گسترش در جهان، چشم انداز تیرهای را برای خزانه جمهوری اسلامی رقم میزند.
دولت محمود احمدی نژاد در لایحه بودجه خود تلاش کرده است سقوط منابع حاصل از دلار های نفتی را با در آمدهای غیر واقعی پر کند؛ از جمله رشد خیال پردازانه در آمد های مالیاتی، در آمد ناشی از خصوصیسازی و یا در آمد حاصل از هدفمندسازی یارانهها که حجم واقعی و چگونگی تامین آن به معمایی بزرگ بدل شده است.
مجلسیان میدانند که اگر بخواهند، بر پایه در آمدهای واقعی، بودجه پیشنهادی دولت را سر و سامان بدهند، چارهای ندارند جز کاهش هزینه های دولت. آنها همچنین میدانند که هزینههای جاری دولت را نمیتوان کاهش داد و در شرایط کنونی، با توجه به فروریزی درآمدهای دولت، راهی نیست جز فدا کردن هزینههای عمرانی.
بخش بسیار بزرگی از سرمایهگذاریهای زیربنایی دولت از هم اکنون با کاهش شدید منابع روبرو شدهاند؛ به نوشته رسانههای تهران، کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی با درخواست دولت برای کاهش بودجه مترو تهران و شش کلانشهر کشور موافقت کرد.
روزنامه «سرمایه» چاپ تهران در شماره چهارشنبه چهاردهم اسفند ماه خود مینویسد که با تصویب کمیسیون تلفیق، بودجه مترو تهران و شش کلان شهر ایران در سال آینده نسبت به سال جاری صد میلیارد تومان کاهش خواهد یافت.
«واجب تر از نان شب»
بودجه مترو تهران در حالی کاهش می یابد که افزایش قابل انتظار بهای حاملهای انرژی به ویژه بنزین قاعدتا باید استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی را به گونهای چشمگیر بالا ببرد.
بودجه مترو تهران در حالی کاهش می یابد که افزایش قابل انتظار بهای حاملهای انرژی به ویژه بنزین قاعدتا باید استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی را به گونهای چشمگیر بالا ببرد.
طرحهای نیمهتمام عمرانی معمولا یکی از پیامدهای برنامهریزیهای انتزاعی و حساب نشده در چارچوب اقتصادهای متمرکز دولتی است.
شوروی سابق انباشته از اسکلت طرحهای نیمه تمامی بود که سرمایههای عظیم مالی و انسانی به پای آنها قربانی شده بود.
شماری از این طرحها، بدون ارتباط با واقعیت، در ذهن ديوانسالاران شكل میگيرند و سپس در مراحل اجرايي به دليل رويارويی با دشواری های مالی، تغيير اولويتها، و يا موانع زيستمحيطی، گاه برای همیشه رها میشوند.
طرحهای نیمهتمام زیانهای گوناگونی را بر اقتصاد کشور وارد میآورند؛ مهمترین زیان، بر باد رفتن منابع کمیاب است از سوی دیوانسالارانی که چون از جیب دیگران خرج میکنند، به فرجام طرحها آنگونه که باید و شاید نمیپردازند.
از سوی دیگر طرحهای نیمهتمام سالهای سال هزینه سنگینی را بر بودجه دولت تحمیل میکنند و شماری از آنها هرگز به بازدهی نمیرسند. به علاوه طرحی که پانزده یا بیست سال پس از موعد پیشبینی شده به پایان میرسد، از لحاظ فنی و اقتصادی به روز نیست و گاه بهرهبرداری از آن ناممکن میشود.
با این حال شماری از طرحهای نیمهتمام از لحاظ زیربنایی و نیز اهمیت آنها در عرصههای کلیدی اقتصاد ایران -از جمله نفت و گاز- بسیار مهماند و عدم تخصیص منابع برای به پایان رساندن آنها، بر بسیاری دیگر از بخشهای اقتصاد ایران تاثیر منفی میگذارد و به ویژه به تنش در بازار کار ایران دامن میزند.
در صورت تداوم این وضع، نرخ رشد اقتصادی ایران، که تابع مستقیمی از در آمدهای نفتی است، سال آینده حتی با یک ارزیابی خوشبینانه، از دو تا سه در صد بیشتر نخواهد بود.